«پینوکیو» یکی از قصههای کلاسیک مشهور جهان است که اقتباسهای زیادی از آن شده است. تازهترین اقتباس سینمایی از این داستان کلاسیک را که سال گذشته اکران شد، کسی نساخته است جز استاد فیلمهای فانتزی پیچیده، گیرمو دل تورو، فیلمساز مکزیکی. همین اسم کافی است تا بدانیم با یک «پینوکیو»ی عادی، از همان جنسی که تا به حال از این شخصیت و قصهاش دیدهایم، مواجه نیستیم. حتی پروژه را که آرزوی نوجوانی دل تورو بوده، کسی حاضر نبود سرمایهگذاری کند، تا نتفلیکس از راه رسید و یکی از انیمیشنهای بحثبرانگیز سال را تهیه کرد.
بحثبرانگیز از این لحاظ که بسیاری شاید فیلم را به خاطر فضای تاریکی که دارد، برای بچهها مناسب ندانند. البته داستان اصلی پینوکیو که در واقع رمانی ایتالیایی به سال ۱۸۸۳ نوشتهی کارلو کلودی است، هم تلخ و تاریک است، اما نسخههایی که تا به حال از این رمان به سینما و تلویزیون آمده است، تا حدودی با افزودن یک سری مؤلفههای بخصوص سعی در تلطیف تم مرکزی تلخ داستان داشتهاند؛ بهطور ویژه، خوانش دیزنی از این قصه با ترانهها و ملودیهای لطیف و خط روایی سادهتر و کودکانهترش در سال ۱۹۴۰ که در واقع برای مخاطب کودک ساخته شد. نسخهی دل تورو هم موزیکال است اما ترانههایش همان حال و هوای تاریک فیلم را دارد و بر خلاف نسخهی دیزنی، از فیلم فراتر نمیرود.
اما دل تورو که از نوجوانی بعد از تماشای همین نسخهی دیزنی از قصهی پینوکیو شیفتهی داستان این پسرک چوبی شده بود، (به گفته خودش با هیچ شخصیتی تا این اندازه ارتباط شخصی عمیق برقرار نکرد) و در آن شباهاتی با «فرانکشتاین» مری شلی میدید، در «پینوکیو»ی خودش، با اعمال تغییراتی در شخصیتها، مثلاً انسانیتر کردن آنها، فضا را گوتیکتر و واقعگرایانهتر ساخته است. او بدون شک میخواست این قصه را در قالب انیمیشن روایت کند و با انتخاب استاپ موشن به واقعیتر بودن فضا و شخصیتها و البته تاریک و ملموستر بودنشان کمک کرده است؛ انتخابی که شاید برای جذب مخاطب کودک در سطح گسترده کمی ریسکی باشد اما به طور قطع، با فضا و قصهی فیلم همخوانی دارد. طراحی شخصیتها را دل تورو با الهام از تصویرسازیهای گریس گریملی از شخصیتهای قصهی پینوکیو که سال ۲۰۰۲ منتشر شد، انجام داده است، چرا که فضای ذهنی این تصویرگر نسبت به شخصیتها را، در مقایسه با هر خوانشی که تا به حال از پینوکیو دیده بود، نزدیکتر به فضای ذهنی خودش میدید.
«پینوکیو» گیرمو دل تورو در ایتالیای میان دو جنگ، قصهی پدری عزادار را روایت میکند که پسرش کارلو (این شخصیت به احترام کارلو کلودی، کارلو نامگذاری شده است) را در بمباران کلیسا از دست میدهد. پدر که همان پدر ژپتوی نجار است، برای فرار از درد و غصهی از دست دادن پسرش یک عروسک چوبی میسازد و از خدا میخواهد که این عروسک چوبی، پینوکیو، زنده شود تا پیرمرد دوباره شانس پدری را تجربه کند.
خب همانطور که انتظار داریم این آرزوی پیرمرد به حقیقت تبدیل میشود، البته به روش خاص گیرمو دل تورو که فرشتهی مرگ و زندگیاش طبیعتاً با تعریف و تصویر انسانگونهی مرسوم فرشتهها متفاوت است. و پینوکیو، خالص و سرکش، در زمان و مکانی که مردمانش همچون عروسکهای خیمهشببازی در ترس و اطاعت مطلق از دیکتاتوری فاشسیتی موسولینی زندگی میکنند، پا به جهان زندهها میگذارد. انتخاب استاپ موشن به این بازیچهی دست بودن و برده بودن شخصیتهای قصه کمک میکند.
اما پینوکیو چوبی است و قرار هم نیست شبیه انسانهای دیگر گوشت و پوست و استخوان داشته باشد. یک سوراخ روی قلبش دارد و نیروی زندگی از طریق یک فرشته همچون خون اما آبیرنگ به شیارهای بدنهی چوبی او منتقل میشود. این مهمترین تفاوت «پینوکیو» دل تورو با پینوکیوهایی قبلی است. دل تورو با این انتخاب شاید ریسک بزرگی کرده و تاب آوردن قهرمان قصهاش را با آن شکل کمی آزاردهندهاش برای مخاطب جوان سخت کرده است، اما نمیخواسته پذیرفته شدن پینوکیو در اجتماع انسانی به عنوان یک بچه را با نزدیکتر کردن او به شمایل انسانها رقم بزند.
ردهی سنی مخاطبان انیمیشن «پینوکیو» گیرمو دل تورو چیست؟
در حال حاضر ردهی سنیای که برای «پینوکیو» دل تورو در نظر گرفته شده، PG است، یعنی تماشای آن باید با نظارت والدین صورت بگیرد. این ردهی سنی بر این اساس انتخاب شده است که در فیلم خشونت، طنز بیپروا و کمی هم مصرف سیگار وجود دارد. «پینوکیو» ۲۰۲۲ رابرت زمهکیس که لایو اکشن بود هم در همین ردهی سنی قرار گرفت، اما بیشتر به خاطر لحظات ترسناکش نه موضوعات تلخ و تاریک.
شاید چنین توصیفی برای یک فیلم دل تورو برای طرفدارانش عجیب نباشد، اما استفاده از عبارت «موضوعات تاریک» در هشدار اولیهی فیلم شاید عدهای را شوکه کند. چرا که فیلم کودک قاعدتاً اصلاً نباید موضوع تاریکی در خود داشته باشد که آنقدر در فیلم برجسته باشد که بخواهد در هشدار اولیهاش بیاید. اما فیلم دل تورو در این دسته فیلمها قرار نمیگیرد. درست است که برای کودکان ساخته شده، اما فضای تاریکی دارد، به موضوعات تلخی میپردازد و سکانسهای زیادی دارد که حقیقتاً به نظارت والدین نیاز دارد.
اما شاید برای بچهها بد نباشد که از ابتدا بدانند زندگی واقعی شبیه آن تصویر پاستلی گل و بلبلی که در انیمیشنهای دیزنی به نمایش گذاشته میشود، نیست. به نگاه کسی مثل گیرمو دل تورو نزدیکتر است. حتی خود دیزنی هم امروز دیگر از آن نگاه فاصله گرفته است.
چرا والدین باید نسبت به فیلم دل تورو محتاط باشند؟
نمیتوان «پنیوکیو» دل تورو مطلقاً نامناسب است، و شاید برای بعضی بچهها مناسب باشد. با این حال، والدین پیش از آنکه اجازه دهند فرزندشان این فیلم را تماشا کنند، باید از فضای تخیلی و تاریک فیلم آگاه باشند. تازهترین کار دل تورو در ایتالیای دههی ۱۹۳۰، بین دو جنگ جهانی میگذرد، و تمرکز بر مفهوم جنگ و خدمت اجباریای که به پینوکیو و بچههای دیگر تحمیل میشود، خود به تنهایی نشان میدهد که فیلم قرار نیست گل و بلبل باشد.
دل تورو فیلمش را با ژپتو که پسر جوانش را در سقوط تصادفی یک بمب از هواپیمایی جنگی (این تصادفی بودن بمب یکی از نکات ظریف فیلم است) از دست میدهد، شروع میکند. و این حادثهی جنگی به همینجا منتهی نمیشود، در کل فیلم بمب و خشونت و انفجار در جریان است. بعد از آنکه پینوکیوی چوبی عزیز اما هنوز معصوم به ما معرفی میشود، او را به یک اردوگاه نظامی میفرستند تا به همراه پسران جوان دیگر آموزش ببینند. وقتی اردوگاه هم مورد حمله قرار میگیرد، بچهها حتی ماسک ضد شیمیایی به صورت میگذارند، اسلحه به دست میگیرند و به مبارزه با دشمن میروند. پینوکیوی نامیرا در طول فیلم به شکل تراژیک و خشنی میمیرد و زنده میشود؛ یک بار تیر میخورد، یک بار غرق میشود، یک بار با اتومبیل تصادف میکند، و تقریباً زنده زنده میسوزد (تصور کنید این پینوکیو بدنی همچون انسان داشت و فیلم در هر قالب دیگری جز استاپ موشن ساخته میشد؛ هیچ راه دیگری جز همین انتخابهای کارگردان برای روایت این قصه مناسب نبود.)
قهرمان چوبی قصهی دل تورو در سفر تبدیل به «پسربچهی واقعی» شدن، در برابر فاشسیتها قرار میگیرد و باید با آنها بجنگد، از جمله با موسولینی فاشسیت (که طراحی شخصیتش با آن قد کوتاه و اندام چاق یکی از بامزهترین و دلخنکترین لحظات فیلم را رقم میزند.) تصویری که «پینوکیو» دل تورو از جنگ نشان میدهد، تغییر تازهای است که در قصهی اصلی اعمال شده است. باقی همان خط روایی و همان خردهروایتها و موضوعات است، با تغییری در شخصیتها که بیشتر به خاطر نزدیکتر کردن شخصیتها و قصه به واقعیت صورت گرفته است.
قصهی اصلی پینوکیو و پدر ژپتو از فیلم دیزنی هم تاریکتر است. هم فیلم و هم رمان به مفاهیمی چون صداقت، شجاعت و متأسفانه مرگ و غم از دست دادن میپردازند. ژپتو پدری عزادار است که میخواهد پسر از دسترفتهاش را دوباره در زندگیاش داشته باشد و در عین حال، به پینوکیو از اهمیت صداقت و شخصیت بگوید. تشخیص اینکه «پنیوکیو»ی به لحاظ بصری شگفتانگیز نتفلیکس برای بچهها مناسب است یا نه، چندان صفر و یک نیست. بیشتر به سن کودک و میزان درک و بلوغش بستگی دارد.