۱۰ فیلم برتر
تیلدا سوئینتون از جمله بازیگران پرکار و برجستهی هالیوود هر سال مخاطبان سینما را با انتخابهای خوب و معمولاً غیرمتعارفش به تحسین و شگفتی وا میدارد. او که نه به لحاظ ظاهری و نه شیوهی بازیگری شبیه بازیگران زن معمول هالیوود نیست، بیشتر مورد پسند فیلمسازانی از جمله وس اندرسون و برادران کوئن قرار میگیرد که در کارهایشان سعی میکنند تا حد زیادی از جریان اصلی سینما فاصله بگیرند. البته سوئینتون در طول حضور سی و پنج سالهاش در حرفهی بازیگری موفق شده هم در سینمای جریان اصلی و هم مستقل حضور داشته باشد و این میان از فیلمسازان و سینمای بین المللی هم غافل نماند.
سوئینتون که خودش را به لطف بازی در فیلمهایی همچون «اورلاندو» و «مخمصه» به عنوان بازیگر درام قوی ثابت کرد، بعدها نشان داد که از پس سینمای علمی تخیلی هم برمیآید و هم این توانایی را دارد که در قامت بازیگر کمدی ظاهر شود و تمام نقشهایش را با اجرای عمیق و کاوشگرانه به مرزهای غیرقابل پیشبینی ببرد. او سال میلادی گذشته را با سه فیلم خوب و تحسینشده پشت سر گذاشت؛ در کمدی آنتولوژی رنگارنگ وس اندرسون «گزارش فرانسوی» (The French Dispatch) در نقش نویسنده، روزنامهنگار و سخنران خوش درخشید، در نقش اول درام فانتزی «خاطرات» (Memoria) ساختهی کارگردان تایلندی، اپیچاتپونگ ویراستاکول، نمرهی قابل قبولی از منتقدان گرفت و در پروژهی مستقل کمبودجهای همچون قسمت دوم «سوغات» (The Souvenir Part II) به کارگردانی دوست دیرینهاش جوانا هاگ در نقش مادر دختر خودش در زندگی واقعی حضور کوتاهی را تجربه کرد.
البته سوئینتون جایزهی اسکارش را برای نقشهای غیرمتعارفش نگرفته است -او سال ۲۰۰۷ موفق شد برای بازی در درام سیاسی فیلم «مایکل کلیتون» (Michael Clayton) به کارگردانی تونی گیلروی جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آکادمی اسکار دریافت کند- اما از اولین حضورش در درام زندگینامهای محصول ۱۹۸۶ درک جارمن «کاراواجو» (Caravaggio) تا به امروز مسیر حرفهای موفق، متنوع و ستایششدهای را پشت سر گذاشته است. کمتر بازیگری را میتوان در سینمای امروز هالیوود یافت که همچون سوئینتون چنین حرفهای و متعهد و با پشتکار جایگاه مستحکم و معتبر خود در دنیای سینما و تلویزیون را حفظ کرده باشد. او بی آنکه به دنبال حاشیه و سر و صدا باشد، تقریباً صد فیلم به نامش ثبت شده است و تنها ده حضور خوبش روی پرده در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد.
۱۰. جولیا (Julia)
- سال پخش و محصول: ۲۰۰۸، فرانسه، مکزیک، بلژیک، ایالات متحده
- کارگردان: اریک زونکا
- سایر بازیگران: ایدن گولد، سال روبینک
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
«جولیا» فیلمی که در زمان اکران مورد بیتوجهی قرار گرفت، یک پروژهی جمع و جور مستقل از فیلمساز فرانسوی اریک زونکا که با الهام از فیلم محصول ۱۹۸۰ جان کاساوتیس «گلوریا» (Gloria) ساخته شده است. در این درام جنایی که کاملاً تحت سیطرهی سوئینتون است، او در نقش زنی الکلی ظاهر شده است که در انجمن الکلیهای گمنام با زنی آشنا میشود که با هم نقشه میکشند پسر جوان آن زن را از پدربزرگ ثروتمندش بربایند و از او اخاذی کنند.
درست است که فیلم به لحاظ سینمایی دستاوردی آنچنانی برای سوئینتون به حساب نمیآید، چرا که بازیگران مشهوری ندارد، اما تمام فضای لازم را برای رو کردن برگها و استعدادهای بازیگری در اختیارش قرار داده است. او در این فیلم ثابت میکند که میتواند طیف وسیعی از احساسات و سبکهای بازیگری را به نمایش بگذارد. سوئینتون برای بازی در این فیلم نامزد جایزهی بهترین بازیگر زن سزار شد و جوایز زیادی را هم به دست آورد.
۹. اوکجا (Okja)
- سال پخش و محصول: ۲۰۱۷، ایالات متحده، کره جنوبی
- کارگردان: بونگ جون هو
- سایر بازیگران: پل دینو، آن سئو-هیون، جیک جیلنهال
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۳ از ۱۰
فیلمی مهم و بجا در رابطه با موضوع محیط زیست که تولید مهمی برای نتفلیکس به حساب میآید، چرا که به لطف بازیگرانی همچون جیک جیلنهال، پل دینو و سوئینتون به این کمپانی کمک کرد در وادی فیلمسازی به عنوان رقیبی جدی به چشم بیاید.
قصهی امروزی این فیلم اکشن ماجراجویی از کارگردان فیلم تحسینشدهی «انگل» (Parasite) که وضعیت کارخانههای مدرن را به انتقاد میگیرد، دربارهی دختری به نام میجاست (آن سئو-هیون) که یک «سوپر خوک» اصلاحشده ژنتیکی را پرورش میدهد. این دو رابطهی بسیار صمیمی و خوبی با هم دارند و از هم مراقبت میکنند. میجا حاضر است هر خطری را به جان بپذیرد تا از خطر دزدیدن بهترین دوستش که موجودی منحصربهفرد، خجالتی و درونگراست، از سوی یک شرکت چندملیتی جلوگیری کند. سوئینتون در این فیلم نقش لوسی میراندوی شرور، کاپیتالیسی با موهای نقرهای را بازی میکند که مصمم است از ارزشهای مالی این موجود بهرهبرداری کند. این نقش یکی از بازیهای غیرقابل پیشبینی و بینهایت سرگرمکنندهی سوئینتون است.
۸. آدام جوان (Young Adam)
- سال پخش و محصول: ۲۰۰۳، بریتانیا
- کارگردان: دیوید مکنزی
- سایر بازیگران: ایوان مکگرگور، پیتر مولان، امیلی مورتیمر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶/۴ از ۱۰
این درام جنایی قدرنادیده داستان زندگی جو تیلور (ایوان مکگرگور) را در اسکاتلند ۱۹۵۴ روایت میکند که روی قایقی در رودخانه کار میکند و جسد زنی را در آب پیدا میکند. سوئینتون که در این فیلم اقتباسی از رمان الکساندر تروچی، همراه با مکگرگور شیمی بینظیری را شکل میدهند، بازی سردی را در نقش احساسی و آغشته به خیانت الا گالت ارائه میکند.
۷. مخمصه (The Deep End)
- سال پخش و محصول: ۲۰۰۱، ایالات متحده
- کارگردان: اسکات مکگی، دیوید سیگل
- سایر بازیگران: گوران ویسنجیک، جاناتان توکر، جاش لوکاس
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
درست است که در کارنامهی هنری سوئینتون فیلمهای دیگری را سکوی پرتاب او در هالیوود میدانند، اما در واقع با تریلر امریکایی اقتباسی «مخمصه» بود که هالیوود سوئینتون را کشف کرد. این فیلم هم یکی از نقشهای پیچیده و سخت دیگری را که در طیف مهارتهای بیشمار بازیگری سوئینتون میگنجد، در اختیار او قرار داده است.
در این فیلم سوئینتون نقش مادری را بازی میکند که در جریان ماجرای عاشقانهی پسر بزرگش (جاناتان تاکر) که قتلی هم در آن رخ میدهد، قرار میگیرد و کاری را میکند که هر مادری برای محافظت از فرزندش میکند. او تصمیم میگیرد جسد را پنهان کند و این سرآغاز بازی موش و گربهای است که با ورود شخص سومی (گوران ویسنجیک) که از این راز باخبر است، به یک قصهی عاشقانه با فداکاری در بطن آن تبدیل میشود. سوئینتون نقش عمیق مادرانه را که به خاطر حس و عاطفهی مادری دست به عملی غیراخلاقی میزند، با قدرت عاطفی فوقالعاده و زیرمتنهای روایی قدرتمند چندلایه بازی میکند.
بازی سوئینتون در «مخمصه» که با یک مسئلهی انسانی بیزمان، تلاش والد برای پذیرش هویت واقعی فرزندش، مواجه است، در واقع او را برای نقش تحسینشدهاش در «باید دربارهی کوین صحبت کنیم» آماده کرده است.
۶. من عشق هستم (I Am Love)
- سال پخش و محصول: ۲۰۰۹، ایتالیا
- کارگردان: لوکا گوادانینو
- سایر بازیگران: ادواردو گابریلینی، آلبا رورواکر، فلاویو پارنتی
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
دومین همکاری سوئینتون با استاد فیلمسازی معاصر لوکا گوادانینو، بعد از فیلم محصول ۱۹۹۹ و اولین تجربهی کارگردانی او «قهرمانها» (Protagonists)، «من عشق هستم» قسمت اول سهگانهی هوس این فیلمساز ایتالیایی بود که سوئینتون در آن نقشی چالشبرانگیز را با جلوهای جذاب پذیرفت.
سوئینتون که برای بازی در این فیلم مجبور شد زبان ایتالیایی و روسی را یاد بگیرد، اجرایی پویا و عمیقاً انسانی را از نقش خود به نمایش میگذارد که فیلم را بیشتر به سمت یک اثر هنری زیبا سوق میدهد. فیلم قصهی اما (سوئینتون) را روایت میکند که با همسر ثروتمند و خانوادهی متمولش در ایتالیا زندگی میکند، آشپزی وارد زندگی روزمرهی اما میشود و عشق را دوباره در او زنده میکند. این درام بی سر و صدا و موشکافانه ساخته شده است برای سبک بازیگری متفاوت اما ظریف سوئینتون.
۵. مایکل کلیتون (Michael Clayton)
- سال پخش و محصول: ۲۰۰۷، ایالات متحده
- کارگردان: تونی گیلروی
- سایر بازیگران: جورج کلونی، تام ویلکینسون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۲ از ۱۰
فیلمی که سوئینتون به خاطرش تنها جایزهی اسکارش را (تا به حال) دریافت کرده است، البته از نقشآفرینیهای معمول، نامتعارف و مرموز او نیست (که گویا اعضای آکادمی چندان علاقهای به آنها ندارند) اما نشان از تواناییهای گسترده و متنوع او در به تصویر کشیدن شخصیتهای متفاوت دارد. سوئینتون در این درام جنایی تحسینشده که اولین تجربهی کارگردانی گیلروی است و نامزد دریافت جوایز بسیاری شده است، در کنار جورج کلونی، کاترین واترسون، سیدنی پولاک (که از تهیهکنندگان فیلم هم بوده است) و تام ویلکینسون نقش کارن کراودر، مشاور شرکت یو نورث را بازی میکند.
مایکل کلایتون (کلونی) وکیل میانسالی است که برای یک مؤسسهی حقوقی بزرگ در نیویورک کار میکند و وظیفهاش «تمیز» کردن مشکلات مالی شرکتهاست. دوست و همکار کلایتون، آرتور ایدنز (ویلکینسن) که مدتها بر سر پروندهی مشکوک مالی یکی از مشتریان قدیمی مؤسسه به نام یونورث کار کرده، دیگر طاقتش به سر آمده و قصد افشاگری علیه یو نورث را دارد. حالا رئیس مؤسسه (پولاک) از مایکل میخواهد تا کار رفع و رجوع پرونده را به عهده بگیرد. اما این پرونده زندگی شخصی و حرفهای کلایتون را تحت تأثیر قرار میدهد.
۴. شیرجه (A Bigger Splash)
- سال پخش و محصول: ۲۰۱۵، ایتالیا، فرانسه
- کارگردان: لوکا گوادانینو
- سایر بازیگران: ریف فاینز، ماتیاس خونارتس، داکوتا جانسون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶/۴ از ۱۰
باز هم فیلم دیگری از گوادانینو، سوئینتون در این درام روانشناختی، که اقتباس آزادانهای از تریلر روانشناختی محصول ۱۹۶۹ ژاک دوره، «استخر» (La Piscine) است، در حلقهی بازیگران بنام و بینظیر دیگری همچون ستاره میدرخشد. این فیلم که نامش را از یکی از نقاشیهای پاپآرن دیوید هاکنی، هنرمند بریتانیایی وام گرفته است، دومین فیلم از سهگانهی هوس گوادانینو به دنبال «من عشق هستم» است.
فیلم ماجرای تعطیلات یک ستارهی مشهور موسیقی راک به همراه دوستپسرش را روایت میکند که با دیدار سرزدهی دوستی قدیمی و دخترش مختل میشود. «شیرجه» آشفتگی احساسی ذهنها و شخصیتهایی را به نمایش میکشد که از کنترل خارج میشوند و سوئینتون در کنار ریف فاینز زوج جذابی را شکل میدهد و موفق میشود با بازی احساسی و پرحرارت خیرهکنندهی خود بار احساسی فیلم را یکتنه به دوش بکشد.
۳. تنها عاشقان زنده میمانند (Only Lovers Left Alive)
- سال پخش و محصول: ۲۰۱۳، بریتانیا، آلمان
- کارگردان: جیم جارموش
- سایر بازیگران: تام هیدلستون، جفری رایت، جان هرت، میا واشیکوفسکا
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۳ از ۱۰
در عالم سینما از پنجاه سال پیش با فیلم انگلیسیزبان محصول بلژیک هری کومل «دختران تاریکی» (Daughters of Darkness) تا به امروز، خونآشامها همیشه موضوعی اگزاتیک و جذاب بودهاند که کمتر پیش آمده که در سینما جذاب از آب در بیایند، اما جیم جارموش با کمدی درام «تنها عاشقان زنده میمانند» ثابت کرد که فیلمی با محوریت یکی از قدیمیترین موجودات افسانهای تاریخ بشر هنوز میتواند با اقبال عمومی مواجه شود.
محال است که این شخصیتهای خونآشام شیکپوش امروزی شیفتهی هنر و ادبیات و رابطهی عاشقانهشان را که مردش (تام هیدلستون) موزیسینی افسرده است و زنش (سوئینتون) الههی مرموز هنر و عشق و آرامش دوست نداشت. آنچه این فیلم را ویژه میکند، وجه بیش از اندازه انسانی این خونآشامان است که سوئینتون در نمایش آن، همچون تمام نقشهای عجیب و غریبی که گویا برای او ساخته شده است، بی آنکه زحمتی به خود بدهد استادانه عمل میکند و به همراه هیدلستون یکی از ماندگارترین زوجهای عاشق سینما را برای ما به یادگار میگذارند. فیلم نامزد جایزهی نخل طلای کن شده بود و در فهرست صد فیلم برتر بعد قرن بیست و یکم قرار دارد.
۲. باید دربارهی کوین صحبت کنیم (We Need To Talk About Kevin)
- سال پخش و محصول: ۲۰۱۱، ایالات متحده، بریتانیا
- کارگردان: لین رمزی
- سایر بازیگران: جان سی رایلی، ازرا میلر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۵ از ۱۰
درام تریلر روانشناختی لین رمزی که بر اساس رمانی به همین نام نوشتهی لیونل شریور، نویسندهی امریکایی، ساخته شده است داستان زندگی پیچیدهی ایوا (سوئینتون) را روایت میکند که رابطهاش با پسر و فرزند اولش کوین (ازرا میلر) به جاهای نگرانکننده و خطرناکی میرسد.
سوئینتون که در نقش ایوا با ترسهای کژپنداری مادری دست و پنجه نرم میکند، استادانه اضطرابها و پریشانی نهفته و عمیق در زندگی یک مادر، و بهخصوص مادر بچهای مشکلدار، را به تصویر میکشد. فیلم لین رمزی، قصهی تکاندهندهی عشق خانوادگی و رابطهی ناگسستنی مادر و فرزند، یک ساختارشکنی شاهکار از یک قصهی بیزمان انسانی است و یکی از بهترین فیلمهای قرن بیست و یکم به حساب میآید. سوئینتون برای این فیلم نامزد جوایزی بسیاری شد و توانست جایزهی بهترین بازیگری بفتا را از آن خود کند.
۱. اورلاندو (Orlando)
- سال پخش و محصول: ۱۹۹۲، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، هلند، روسیه
- کارگردان: سالی پاتر
- سایر بازیگران: بیلی زین، جان وود، کوئنتین کریسپ، شارلوت ولاندره
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۲ از ۱۰
فیلمی که سوئینتون یکتنه هدایت میکند و تحت سیطرهی خود دارد؛ هیچ فیلمی به اندازهی «اورلاندو» سالی پاتر، که اقتباس آزادانهای از رمان «اورلاندو: یک بیوگرافی» (Orlando: A Biography) ویرجینیا وولف است، قدرت و مهارت بازیگری سوئینتون را به نمایش نمیگذارد.
این درام تاریخی بریتانیایی پروژهی بلندپروازانهای بوده است که مسیر حرفهای سوئینتون را به کل عوض کرد و او را به عنوان بازیگری حرفهای به سینما معرفی کرد. فیلم که به خاطر برداشت خوب و درستش از فضاسازی و تصویرسازیهای رمان تحسین شده است، داستان اشرافزادهی جوانی به نام اورلاندو (سوئینتون) را در ۱۶۰۰ روایت میکند که به لطف ملکه الیزابت اول (کوئنتین کریسپ) وارث ملک خانوادگیاش میشود، البته به شرطی که جوان بماند و هرگز تغییر نکند. اورلاندو بعد از یک رابطهی عاشقانه مصیبتبار با پرنسس روس ساشا (شارلوت ولاندره) برای یافتن آرامش خودش را شعر و هنر غرق میکند تا اینکه در ۱۷۰۰ به عنوان سفیر قسطنطنیه انتخاب میشود که در حال جنگ است. یک صبح اورلاندو از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که زن شده است. به خانه برمیگردد و حالا باید در گذر قرنها به عنوان یک زن برای حفظ ارث و املاکش مبارزه کند.
«اورلاندو» یک درام علمی تخیلی مبتنی بر تغییر جنسیت است که بر پایهی نقشآفرینی فراموشنشدنی، افراطی و پیچیدهی سوئینتون استوار میماند.