دیوید اوون راسل مشهور به دیوید او. راسل، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیه کنندهی صاحبنام آمریکایی است که فعالیت حرفهای خود را سال ۱۹۹۴ با کارگردانی چند فیلم کمدی سطح پایین آغاز کرد. او پس از تلاشهای فراوان سرانجام سال ۲۰۱۰ و با کارگردانی درام ورزشی «مشتزن» که مارک والبرگ و کریستین بیل ایفاگر نقشهای اصلی آن بودند شناخته شد و در ادامه با ساخت کمدی رمانتیک «دفترچهی امیدبخش» و درام جنایی «حقهبازی آمریکایی» موفق شد تا کاملا توجه مخاطبان را به خود جلب کند. راسل با ساخت این فیلمها به موفقیت تجاری قابل توجهی رسید و با نقدهای عموما مثبت منتقدان روبهرو شد.
دیوید او. راسل همچنین نامزد دریافت جایزهی اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامهی اقتباسی برای «دفترچهی امیدبخش» و بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی برای فیلم «حقهبازی آمریکایی» شد. این کارگردان خوشفکر نهایتا برای ساخت فیلم کمدی زندگینامهای «جوی» در سال ۲۰۱۵ افتخار نامزدی دریافت جایزهی گلدنگلوب بهترین فیلم را هم بهدست آورد.
بهنظر میرسد که دیوید او. راسل دارای دو وجه کاملا متفاوت است. در یک طرف، کارگردان مشهوری وجود دارد که فیلمهایی سرگرمکننده و پرجنبوجوش اما با عمق و دارای هویت تولید میکند و برچسبهای اجتماعی در مورد سلامت روان، استقلال زنانه و عشق و خانواده را به چالش میکشد. در آن روی سکه اما، نام این نیویورکی مغرور اغلب در میان تودهی ابری از جنس جنجال پوشیده شده است. از اتهامات بدرفتاری و پرخاشگری با بازیگران مختلف فیلمهایش (از جمله امی آدامز و لیلی تاملین) و آنطور که از اخبار برمیآمد ظاهراً تحت فشار قرار دادن کریستوفر نولان در موضوعی که کسی از آن خبری ندارد تا گزارشهای تجاوز جنسی؛ تا جایی که خود کارگردان تأیید کرد تماس فیزیکی نامناسبی با خواهرزادهاش داشته است. با این تفاسیر منصفانه است که تصور کنیم کارگردان فیلم «حقهبازی آمریکایی» مردی دشوار برای کار کردن است (فقط از جورج کلونی بپرسید، این بازیگر باتجربهی آمریکایی از بازی در فیلم «سه پادشاه» که او. راسل کارگردانش بود به عنوان بدترین تجربهی کاری زندگیاش یاد کرده) و روش های او در صحنه نه تنها چالشبرانگیز، بلکه توهینآمیز هم هستند.
با وجود نواقص شخصیتی، دیوید او. راسل کارگردان توانمندی است و نگاهی به آثار برتر این هنرمند که دههی بهشدت پرکاری را از سر گذرانده ضروری به نظر میرسد.
۶. آمستردام (Amsterdam)
- بازیگران: کریستین بیل، مارگو رابی، تیلور سویفت، آنیا جوی تیلور، رمی مالیک
- تاریخ انتشار: ۲۰۲۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۳۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
«آمستردام» جدیدترین فیلم دیوید او. راسل، یک درام تاریخی، کمدی و معمایی است که کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگیاش تماما بر عهدهی خودش بوده است و باید بگوییم که بله، بهطور جدی مورد ایراد و انتقاد قرار گرفته است. شاید این تا حدودی به دلیل هیاهوی بسیار زیادی که هنگام تولید و پیش از اکران پیرامون «آمستردام» شکل گرفت باشد. اولین فیلم کارگردان در هفت سال گذشته، با گروه بازیگران خیرهکننده و بزرگی شامل: رابرت دنیرو، کریس راک، جان دیوید واشنگتن و … و پروسهی ساخت پرسروصدا، نتوانست انتظارات را برآورده کند و نظرات متناقضی که از منتقدان گرفت ثابت کرد که در نیل به اهداف خود ناموفق بوده است.
«آمستردام»، در ۷ اکتبر ۲۰۲۲ توسط والت دیزنی استودیو موشن پیکچرز در ایالات متحده اکران شد و اگر بخواهیم بیپرده بگوییم، فیلم یک معمای گیج کننده است که در زمان عقب و جلو میرود. همانطور که گفتیم این فیلم نقدهای متفاوتی از سوی منتقدان دریافت کرد، اکثر آنها طراحی صحنه و عملکرد بازیگران را تحسین کردند، اما نویسندگی و کارگردانیِ راسل، مورد انتقاد شدیدی قرار گرفت. این فیلم در وبسایت IMDb نمرهی ۶.۱ و در راتن تومیتوز نمرهی ۳۳ از ۱۰۰ و در متاکریتیک هم نمرهی ۶۲ را کسب کرد تا به یک فیلم پرستاره و جذاب، اما معمولی تبدیل شود.
«آمستردام» داستان دو دامپزشک سابق ارتش آمریکا در جنگ جهانی اول به نامهای برت برندسن (کریستین بیل) و هارولد (جان دیوید واشنگتن) که حالا پیشهی وکالت دارد و دوست دیگرشان والری (مارگو رابی) که یک پرستار است را روایت میکند. آنها طی ماجراهایی بهطور اتفاقی شاهد وقوع یک قتل میشوند و حالا، این سه نفر در اثر بدشانسیهای مختلف، خودشان مظنون به ارتکاب قتل شدهاند و باید به دنبال پیدا کردن مدارکی برای اثبات بیگناهیشان باشند. این سه دوست قدیمی در مسیر تلاشهایشان برای اثبات بیگناهی، اتفاقی عاملان مخرب و آرمانهای جناح راستی آنان را که امیدوارند در سیاست آمریکا نفوذ کنند نیز کشف میکنند.
راسل گروه عظیمی از بازیگران نسبتا تازه وارد (کریس راک، آنیا تیلور جوی، مایکل شانون، زوئی سالدانا، مایک مایرز، تیموتی اولیفانت، تیلور سویفت، رامی مالک و …) را همراه با یاران همیشگیاش، کریستین بیل و رابرت دنیرو به خدمت گرفته که همگی بازیهای فوقالعاده و خیره کنندهای در این فیلم به نمایش گذاشتند. بازیگران بزرگ (و بسیار با استعداد)، همراه با توجه زیاد به جزئیات با طراحی صحنه و لباس زیبای آن، مطمئناً به بخشیدن ظاهری منطقی به یک فیلمنامهی پیچیده و کلیشهای کمک میکند اما قطعا در نجات آن ناکام میماند. حتی اگر تماشاگر در حین تماشای فیلم گیج شده یا روند داستانی را گم کند، «آمستردام» همچنان یک لذت بصری خوش رنگ و لعاب برای تماشاچی و ویترینی بزرگ برای برخی از بهترین بازیگران امروزی است که عطششان برای بازی و جاهطلبیشان برای دیده شدن پایانی ندارد.
۵. جوی (Joy)
- بازیگران: رابرت دنیرو، جنیفر لارنس، ادگار رامیرز
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۵
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
«جوی» فیلمی محصول کشور آمریکا و در سبک زندگینامهای و درام است که به نویسندگی و کارگردانی دیوید او. راسل در سال ۲۰۱۵ ساخته و روانهی پردهی سینماها شد. این فیلم نامزدی دریافت جایزهی گلدن گلوب بهترین فیلم موزیکال یا کمدی را برای راسل به ارمغان آورد و جنیفر لارنس هم برای اجرای فوقالعادهاش برندهی جایزهی گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول زن شد. این فیلم داستان موفقیتهای زندگی زنی به نام جوی مانگانو در دههی ۹۰ میلادی است که با سرنوشتش، الهامبخش زنان خانهدار بسیاری در ایالات متحده بود که توانستند کسب و کار خودشان را رونق ببخشند و در بازار اقتصادی حضور فعالتری داشته باشند.
مانگانو در دوران جوانی روزگار سختی داشت و با تجربهی شغلهای گوناگون از جمله پیشخدمتی رستوران و پرستاری از سالمندان تلاش میکرد تا زندگی خود و سه فرزندش را تامین کند. اما ناگهان ورق برگشت و با هوش و خلاقیتی که داشت، در دههی ۹۰ میلادی زمین شوری منحصربهفرد طراحی کرد که موفق شد بازار خوبی بهدست آورده و میلیونها دلار سرمایه نصیب او کند.
اتفاقاتی که در طول دوران پیشرفت مانگانو برای او رخ داد و مخصوصا مشکلات عجیبی که پشت سر گذاشت، سوژهی بسیار بکری برای ساخت یک اثر سینمایی محسوب میشد که سرانجام دیوید او. راسل تصمیم به ساخت آن گرفت و برای اینکار، تیم محبوب خود که در چند سال گذشته موفقیت های زیادی را باهم در فصل جوایز به دست آورده بودند بار دیگر گرد هم آورد. اما نتیجهی همکاری اینبار به درخشش و زیبایی گذشته نبود. راسل تلاش کرده بود تا با گرد هم جمع کردن دوبارهی تیم موفق و امتحان پس دادهی فیلمهای «دفترچهی امیدبخش» و «حقهبازی آمریکایی» اثر موفق دیگری را کارگردانی کند اما فیلمنامهی جدید او قدرت کافی را نداشت و «جوی» از تمام فیلمهایش یک سروگردن پایینتر قرار میگیرد.
شاید مثبتترین نکتهی «جوی» را بتوان بازی بسیار خوب و سطح بالای جنیفر لارنس در نقش اصلی عنوان کرد که کلاسی بالاتر از دیگر اعضای گروه بازیگری ارائه میدهد. لارنس در «جوی» زحمت زیادی برای روح بخشیدن به کالبد زنی تنها که ناگهان به پول و قدرت میرسد کشیده است اما این بازی خوب با فیلمنامهی متوسط دیوید او. راسل تا حدود زیادی هدر رفته است. رابرت دنیرو و بردلی کوپر هم که در این فیلم نقشهای کمجزئیات و آسانتری نسبت به ساختههای قبلی او. راسل عهدهدار بودند، بازیشان از حد و اندازهی ارائهی یک تیپ فراتر نرفته است و فقط توانستهاند گلیم خود را از آب بیرون بکشند.
۴. سه پادشاه (Three Kings)
- بازیگران: جورج کلونی، مارک والبرگ، آیس کیوب
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۹
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰۰
«سه پادشاه» مسیری را آغاز کرد که فیلمهایی مانند «جارهد» و «پایان شیفت» به کمک آن بتوانند پرواز کنند و اوج بگیرند. فیلمی جنگی، پر از زد و خورد و اکشن سطح بالا، با دوربین روی دست و تصویری پر از نویز و حالتی مستندگونه که پایهگذار سبکی شد که از سال ۱۹۹۹ در بسیاری از فیلمهای جنگی و پلیسی شاهد آن هستیم.
فیلم از جایی شروع میشود که پس از پایان جنگ خلیج فارس در کویت، سربازان آمریکایی به تدریج آمادهی رفتن به خانه میشوند، اما سه نفر از آنها وقتی میفهمند که به معنای واقعی کلمه روی یک معدن طلا نشستهاند (به شکل یک انبار طلا در فاصله چند مایلی پایگاه نظامی خود)، تصمیم میگیرند که ماموریت خروج قریبالوقوع خود را متوقف کنند و بر روی یک تن طلا متمرکز شوند.
نقش این سه سرباز را جورج کلونی، مارک والبرگ و آیس کیوب بازی میکنند که ترکیبشان باهم انصافا یکدست و تمیز از آب درآمده است. اولی یک کهنه سرباز جنگ ویتنام است که تنها دو هفته با شروع بازنشستگیاش فاصله دارد، دومی پدریست که به شدت نگران آیندهی فرزند تازه متولد شدهاش است و سومی هم کلهخریست که فقط به فکر بازگشت به زادگاهش دیترویت است. این سه نفر در پی یافتن طلاهای دزدیده شده توسط نیروی صدام از کویت وارد خاک عراق شده اما هرچه جلوتر میروند بیشتر متوجه سیاستهای منافقانهی آمریکا در عراق میشوند. آنها وقتی وضعیت اسفناک مردم منطقه را میبینند، حقایق آنجا بیشتر توجهشان را به خود جلب میکند و در دستیابی به هدف خود دچار تردید شده و در دوراهی یافتن گنج یا گوش دادن به صدای وجدان و کمک به مردم گیر میکنند.
فیلم به عنوان تلنگرییست که اگرچه کاملا از اینکه چگونه ارتش آمریکا اغلب در سراسر جهان به عنوان یک نیروی بیقانون، گستاخ و با شمایلی بیش از حد نیرومند تلقی میشود آگاه است اما از نمایش واقعیتهای میدان جنگ نیز غافل نمیشود. مانند عواقب آن بر جوامع خارج از کشور و نتایج فاجعهباری که خستگی، ملال و یکنواختی در یک محیط نظامی پرتنش و کاملا مسلح میتواند به بار آورد. «سه پادشاه» تلاش میکند تا با ترکیب اکشن و کمدی تاثیری فوقالعاده روی مخاطب داشته باشد و با فیلمنامهی تند و تیز و اجراهای جذاب بازیگرانش، یکی از بهترینهای راسل است. با تمام این تفاسیر فراموش نکنیم این همان فیلمیست که جورج کلونی از آن به عنوان بدترین تجربهی دوران حرفهای خودش نام برده!
۳. دفترچهی امیدبخش (Silver Linings Playbook)
- بازیگران: جنیفر لارنس، بردلی کوپر، رابرت دنیرو
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
«دفترچهی امیدبخش» یک کمدی – رمانتیک مدل دلخواه شما نیست. فیلم استانداردهای کمدی – رمانتیک را تغییر داده و وقت خود را با نمایش خط قرمزهای بیمعنی تلف نکرده و اگر دنبال دیدن فیلمی با جذابیتهای بصری هالیوودی هستید فراموشش کنید. در عوض، این فیلمی است که شخصیتهایش بهطور واقعگرایانهای ناقص و هم درهم شکستهاند، و راسل قبل از اینکه واقعاً به شما اجازه دهد از نهایت حس خوبی که در حال تماشای آن هستید لذت ببرید، شما را در امتداد حالات عاطفی شخصیتها قرار میدهد. دیوید او. راسل فیلمنامهی این اثر را با اقتباس از رمانی به همین نام نوشتهی متیو کوئیک نوشته است. این فیلم با بازی بردلی کوپر، شگفتی جدید راسل، جنیفر لارنس و همچنین رابرت دنیروی بزرگ، داستان عشق و ترحم در امتداد گرفتاریهای شخصی زندگی است و به دلیل سادگی و زیبایی که در روایت خود دارد و همچنین شخصیتپردازی درخشانش مخاطب را به راحتی جذب خود میکند.
پاتریزیو سولیتانو (بردلی کوپر)، یک بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی که اخیراً توسط مادرش از آسایشگاه روانی مرخص شده و در حال بهبود است تصمیم میگیرد تا سبک زندگی خود را عوض کرده و گذشتهها را فراموش کند. او که به خاطر حمله به یکی از همکارانش به آسایشگاه منتقل شده بود ماموریتی برای بازگرداندن همسر جدا شده اش دارد و تلاش میکند تا دوباره او را بهدست آورد. در پروسهی این ماجراها او با خواهر دوست همسرش تیفانی (جنیفر لارنس) آشنا میشود. او که به تازگی شوهر خود را در یک حادثه از دست داده است به پاتریزیو قول میدهد در ازای مشارکت با او در یک مسابقهی رقص محلی، در تلاش برای بازگرداندن همسرش به او کمک کند. این فیلم یکی از بهترین و تماشاییترین آثار او. راسل است که تماشای آن را به شدت توصیه میکنیم. در آخر بهتر است بدانید جنیفر لارنس به خاطر بازی درخشانش در این فیلم برندهی جایزهی اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین بازیگر زن گلدن گلوب برای نقش اول زن در فیلمهای کمدی شد.
۲. مشتزن (The Fighter)
- بازیگران: مارک والبرگ، کریسین بیل، ملیسا لئو
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
«مشتزن» یا «مبارز» فیلمی در ژانر زندگینامهای و ورزشی است که دیوید او. راسل ساخت آن را سال ۲۰۱۰ به پایان رساند. مارک والبرگ، کریستین بیل، ملیسا لئو و امی آدامز بازیگران این فیلم جذاب هستند که بازیگران نقش مکمل آن، کریستین بیل و ملیسا لئو در هردو بخش مرد و زن (بیل و لئو) برندهی جایزهی اسکار شدند. سناریوی فیلم داستان واقعی و الهامبخش ایریش میکی وارد (مارک والبرگ)، بوکسوری کارکشته از منطقهی محروم لوول در ماساچوست است. «مشتزن» جزئیات مبارزهها و مسابقات وارد برای فاصله گرفتن از سایه برادر بزرگترش، دیکی اکلاند (کریستین بیل) را شرح میدهد که خودش یک بوکسور شناخته شده است اما حالا درگیر سوء مصرف مواد و خلافهای کوچک شده است. این فیلم اولین اثر مهم راسل محسوب میشود که نامزدی دو جایزهی معتبر اسکار و گلدن گلوب در رشتهی کارگردانی را برای او به ارمغان آورد.
«مشتزن» مسیر صعود وارد به اوج را در مقابل نابرابریها طی میکند و همکاری و اتمسفر عالی بین والبرگ و بیل باعث میشود که در این مسیر حرکتی بدون دردسر داشته باشد. فیلم نمونهای کلاسیک از یک فیلم ورزشی Zero to Hero، یعنی نمایش رسیدن یک ورزشکار از صفر به قله است و به ستایش سختکوشی و تلاش و نکوهش استعداد بدون استفاده میپردازد.
۱. حقهبازی آمریکایی (American Hustle)
- بازیگران: کریستین بیل، بردلی کوپر، امی آدامز، جنیفر لارنس
- تاریخ انتشار: ۲۰۱۳
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
اسپری مو، موهای بلند قهوهای، جیر براق و فوقالعاده، پارچههای کشمیر، دامنهای کوچک، عینکهای خلبانی بزرگ با لبههای طلایی و پیراهنهای دکمهدار با یقههای بلند. فیلم «حقهبازی آمریکایی» اثر دیوید او. راسل بهتر از اکثر فیلمهایی که اخیرا با تم دههی ۷۰ ساخته شدهاند به نمایش نمادهای این دههی دوست داشتنی تسلط داشت. فیلمی جسورانه، گستاخانه و بیپروا که ایدهها و عقاید خود را بدون استفاده از کلمات بیان میکند. فیلمنامهی اثر را اریک وارن سینگر و راسل با الهام از یکی از عملیتهای اف.بی.آی که در اواخر ۱۹۷۰ و اوایل ۱۹۸۰ اجرا شد نوشتهاند.
داستان فیلم دربارهی دو کلاهبردار حرفهای با نامهای ایروینگ روزنفیلد (کریستین بیل) و نامزد زیبایش سیدنی پروسر (ایمی آدامز) است که توسط یک مامور مخفی زیرک اف.بی.آی ریچی دوماسو (بردلی کوپر) گرفتار شده در ازای مهلت گرفتن برای جبران اعمال متقلبانهی خود و به دست آوردن آزادیشان در دستگیری سیاستمداران فاسد با او همکاری میکنند. «حقهبازی آمریکایی» ترکیبی از ژانر جنایی، عاشقانه و درام است که نتیجهاش به شدت خودنمایی میکند. فیلمی که شور و حرارت و کیفیت ساختش نه تنها آن را به یک نمایش فوق العاده سرگرم کننده، بلکه بدون اغراق به یک شاهکار زیبایی شناسی تبدیل کرده است.
این فیلم پس از اکران، هم توانست نظر تماشاگران را جلب کند و هم با استقبال گستردهی منتقدان همراه شد و آنها فیلمنامه و اجرای بازیگران فیلم را ستودند. «حقهبازی آمریکایی» در فصل جوایز هم حسابی توی چشم بود و نامزد دریافت ۱۰ جایزه در هشتاد و ششمین دورهی جوایز آکادمی اسکار شد. از جملهی این نامزدیها میتوان به نامزدی در رشتههای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی، بهترین بازیگر نقش اول مرد برای کریستین بیل، بهترین بازیگر نقش اول زن برای ایمی آدامز، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای بردلی کوپر و بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای جنیفر لارنس اشاره کرد اما در هیچ رشتهای برنده نشد و فقط توانست سه جایزهی بفتا و سه جایزهی گلدن گلوب از جمله جایزهی بهترین فیلم موزیکال یا کمدی را از آن خودش کند.