جهان موازی (Parallel Universes) و یا واقعیت جایگزین نظریهای است که به واقعیتهایی ورای واقعیت کنونی میپردازد. جهان هایی که میتوانند وقایع طبیعی و قوانین فیزیک متفاوتی با جهان ما داشته باشند. جهان های موازی درواقع تئوری وجود واقعیت های جداگانه در کنار واقعیت کنونی را تعریف میکند.
آیا جهان ما منحصر به فرد است؟ از تخیلات آمیخته با علم گرفته تا حقایق اثبات شده علمی، پیشنهادهای زیادی وجود دارد که از حضور یک جهان در کنار جهان ما سخن میگوید؛ جایی که هر تصمیمی که شما اکنون در زندگیتان میگیرید، به نوعی دیگر و در یک واقعیت جایگزین نیز در حال رخ دادن است.
تصور کنید شغلی به شما پیشنهاد شده است که به دلیل آن تصمیم گرفتید از ایران به آلمان نقل مکان کنید؛ در جهان جایگزین میتوان فهمید که اگر به جای آلمان به نقطه دیگری از اروپا بروید، خروجی تصمیم شما چه خواهد بود.
چنین ایدههایی به وفور در کتابها و فیلمهای کمیک دیده میشوند. به عنوان مثال در فیلم “پیشتازان فضا” (Star Trek 2009) تصور بر این است که شخصیتهای کاپیتان کرک و افسر اول سفینه یا همان آقای اسپاک در یک دنیای کاملا مجزا وجود دارند.
مفهموم شناخته شده دنیاهای موازی اساسا صورتی است از نظریات نجومی جهان های چندگانه یا مولتیورس. واقعبینانه این است که شواهد بسیاری کمی برای اثبات وجود نظریات جهانهای چندگانه وجود دارد. اما درک چیستی جهان ما با نگاه از بیرون، نکتهای بسیار کلیدی خواهد بود.
اثبات جهانهای چندگانه
اگر قرار باشد به زبان ساده بگوییم، تمام آن چیزی که تحت عنوان جهان پیرامونمان میشناسیم، در یک ذره با چگالی بینهایت قرار داشته و سپس بر اساس نظریه مهبانگ (بیگ بنگ) که یک راهانداز ناشناخته اولیه است، منجر به گسترش و انبساط آن در یک فضای سه بعدی شده است.
در ادامه، انرژی عظیم این انفجار اولیه رو به سردی گذاشت و نور شروع به درخشیدن کرد. سرانجام قطعات کوچک شروع به شکل دادن مواد بزرگتر کردند، موادی نظیر کهکشانها، ستارگان و سیاراتی که میشناسیم.
حال، سوال بزرگی که به ذهن میرسد این است؛ آیا این تنها جهان موجود است؟ محدودیتهایی که تکنولوژی در مشاهده اطرافمان ایجاد کرده است، به قدری زیاد است که حتی توانایی رصد بخش اعظمی از آنچه درون همین جهان به سر میبرد را نداریم، چه برسد به مشاهده آن چیزی که شاید در خارج از جهان ما وجود داشته باشد!
5 نظریه در اثبات وجود جهان های متعدد
۱. ما از شکل دقیق منحنی فضا-زمان آگاهی چندانی نداریم. یک نظریه قابل توجه این است که فضا زمان مسطح بوده و تا بینهایت ادامه دارد. چنین تعبیری از فضا – زمان، امکان وجود جهانهای دیگر را ممکن میداند. با چنین نگرشی امکان وجود جهان های تکرار شونده نیز وجود دارد، به این دلیل که ذرات، تنها به روشهای محدود امکان گردهمایی دارند.
۲. اساس نظریه دیگر، جهان های متعدد “انبساط دائمی” است که توسط الکساندر ویلنکین، کیهانشناس دانشگاه تافتس ارائه شد. وقتی به طور کلی به فضا-زمان نگاه کنیم، انبساط برخی مناطق که در نتیجه بیگ بنگ رخ داده است، در نهایت جایی متوقف شده است.
این در حالی است که در سایر مناطق، انبساط کماکان ادامه دارد. بنابراین اگر ما جهان خود را بعنوان یک حباب تصور کنیم، اینطور به نظر میرسد که جهان ما حبابی در میان شبکهای از حباب هاست. نکته جالب اینجاست که بدلیل عدم ارتباط میان این حبابها، قوانین فیزیکی می تواند در سایر جهانها کاملا با آن چیزی که در جهان ما وجود دارد متفاوت باشد.
۳. اگر بنا باشد مکانیک کوانتوم و نحوه رفتار زیرواحدهای اتمی ذرات را چارچوب مطالعه خود در حول مولتیورس قرار دهیم، سرانجام به نظریه “جهان های خواهر” خواهیم رسید. با پیروی از قوانین احتمال، باید گفت تعداد احتمالاتی که برای هر تصمیم و فعل در نظر میگیریم، تنوع جهانی را شکل میدهد.
به عبارت بهتر، برای هر حالت ممکن از کارهای ما، جهانی برای نمایش آن وجود دارد. بنابراین اگر شما تصمیم گرفتهاید آلمان را به عنوان مقصد کاریتان انتخاب کنید، احتمالا در دنیای دیگر سوار بر هواپیما و در انتظار مقصد دیگری هستید و یا حتی در جهان دیگری تصمیم گرفتهاید در شهر خود بمانید و قصه همینطور ادامه دارد. یعنی برای هر تصمیم شما دو جهان خلق میشود، در یکی شما آن کار را انجام دادهاید و در جهانی دیگر تصمیم دیگری گرفتهاید. حال این موضوع را به کلی زندگی خود و البته تمام موجودات کره زمین بسط دهید!
۴.راه ممکن دیگر، قائل بودن به تنوع جهانها بر اساس ساختار ریاضیات است. به بیان سادهتر، جهانی که شما در آن ساکن هستید، ساختاری ریاضیاتی را شامل میشود که در دنیاهای دیگر ممکن است که تغییر کند. مکس تگمارک، ایدهپرداز این نظریه، در مقاله خود در سال ۲۰۱۲ نوشته است:
یک ساختار ریاضیاتی، چیزی است که میتوانید آن را به طور کاملا مستقل از انسان شرح دهید. من به شدت معتقدم جهانی دیگر در خارج و کاملا مستقل از من، می تواند وجود داشته باشد. و ادامه و بقای این جهان، مستقل از وجود و یا عدم وجود انسان در آن است.
۵. آخرین نظریه، جهان های موازی است. باید به همان ایده مسطح بودن منحنی فضا-زمان بازگردیم؛ در اینجا پیکربندیهای ممکن برای ذرات در دنیاهای چندگانه به تعداد 10^10^122 گزینه متمایز محدود میشود. بنابراین با در نظر گرفتن بینهایت قطعه در جهان، ترکیب ذرات در آنها بایستی به تعداد بینهایت در آنها تکرار شود. به بیان سادهتر بینهایت جهان موازی وجود دارد که از قطعات کیهانی کاملا یکسان تشکیل شده که حتی وجود شما نیز در آنها تکرار شده است.
همچنین قطعاتی کیهانی وجود دارد که تنها در موقعیت یک ذره متفاوت هستند. قطعاتی که از موقعیت ذرهای متفاوت تشکیل شدهاند و همین طور به ترتیب الی آخر قطعاتی تشکیل میشوند که تفاوتهای چشمگیری نسبت به ما دارند.
استدلال برای عدم وجود جهان های موازی
با همه این تفاسیر، همه نظریه پردازان با تئوری جهان های موازی موافق نیستند. اتان سیگال، اخترفیزیکدان، در سال ۲۰۱۵ در مقالهای عنوان کرد که منحنی فضا-زمان میتواند تا بینهایت ادامه داشته باشد، اما معتقد است محدودیتهایی نیز همراه با این ایده وجود دارد.
مشکل کلیدی این است که ۱۴ میلیارد سال از عمر جهان ما میگذرد و این موضوع به وضوح نشان میدهد که حد و مرزهایی برای عمر دنیای ما وجود دارد. این محدودیتها، تعداد حالات ممکن برای بازآرایی ذرات را نیز دربر میگیرند و متاسفانه این احتمال کمتر از آن است که بدل شما در دنیایی دیگر سوار هواپیما شود و از سرنوشت خود مطلع باشد.
سیگال معتقد است که انبساط ابتدایی جهان امری مستقل از زمان نبوده و با گذشت زمان رو به کاهش میگذارد. چرا که نیازمند انرژی است و این انرژی با گذشت زمان به جای جای فضا منتقل و به نوعی تلف میشود. بنابراین ذراتی که در نتیجه بیگ بنگ بوجود آمدهاند برای همیشه گسترش پیدا نمیکنند.
با توضیحات آقای سیگال، چنین برداشت میشود که دنیاهای چندگانه، نرخ انبساط و زمانهای متفاوتی دارند (که میتواند بیشتر یا کمتر باشند) و این موضوع احتمال وجود جهانهایی مانند خودمان را کاهش میدهد.
سیگال میافزاید:
واقعیت این است که حتی با چشم پوشی از مسائلی نظیر تعداد نامحدود مقادیر ممکن برای ثابتهای بنیادین، ذرات و برهمکنشهای میان آنها و نیز کنار گذاشتن تفاسیر این مسائل، مانند چیستی قوانین فیزیکی حاکم بر سایر جهان ها و درجه اهمیت مطالعه آنها در جهت فهم بیشتر قوانین حاکم بر جهان ما، خروجیهای احتمالی بسیار زیاد است. مگر آنکه انبساط حاکم بر جهان را روی محوری از زمان منتهی به بینهایت متصور شویم که در این صورت وجود جهان موازی با چنین جهانی ممکن نخواهد بود.
با این همه حتی اگر مفهومی به نام مولتی ورس وجود نداشته باشد، این یک محدودیت برای ما به شمار نمیرود نباید حسرت آن را بخوریم. به جای آن باید با این فلسفه نگریست که ما چقدر مهم و منحصر به فرد هستیم. نباید به دنیای رویایی دیگری چشم امید داشت تا نتیجه انتخابهایمان را در آن بنگریم؛ بلکه باید با دقت و حساسیت بسیار انتخاب کرد تا از بروز پشیمانی جلوگیری کنیم. همه این مباحث نباید این واقعیت را کنار بگذارد که “ما” تنها کسی هستیم که انتخاب میکنیم و انتخابها را به فعلیت میرسانیم.
از اصطلاحاتی همچون جهانهای جایگزین، جهانهای کوانتومی، گاهشمارهای جایگزین، دنیاهای موازی، واقعیتهای جایگزین، ابعاد موازی، صفحات بُعدی و ابعاد نفوذی نیز برای این تئوری استفاده میشود.