3 سال پیش / خواندن دقیقه

قدرت درون و چگونگی اداره کردن ناملایمات زندگی با آن و افزایش خود آگاهی

قدرت درون


قدرت درون در واقع همان صفات پایدار مثبت هر شخص است که برایش ملکه شده است. به عبارتی دیگر منبع پایدار آسایش و سعادت، عمل معقول و مؤثر و همکاری و کمک به دیگران همان قدرت درون شما است. قدرت درون شما توانایی‌تان در انتخاب عمل و راه درست است، بدون هیچ‌گونه نگرانی در خصوص آنچه دیگران درباره شما چه فکر می‌کنند.

ایران مدیر در این مقاله، به این مسئله می‌پردازد که چگونه قدرت درون خود را بیابید و در مواجهه با سختی‌ها قدرتمندانه بایستید و در جهت توسعه خود گام بردارید.

چگونگی اداره کردن ناملایمات زندگی

قدرت درون و ناملایمات زندگی

در محل کار به شخصی فکر کنید – البته ممکن است بیش از یک نفر باشد- که همه را آزار می‌دهد. اینگونه اشخاص به نظر می‌رسد فاقد هوش هیجانی هستند. آن‌ها همیشه در مورد موضوعات بحث‌برانگیز صحبت می‌کنند یا همه مردم را در یک قالب و به بدترین شکل قضاوت می‌کنند.

احتمالاً دو برخورد در مواجهه با این افراد به ذهن شما خطور می‌کند. اول اینکه به آن‌ها بگویید که هیچ‌کس از آن‌ها خوشش نمی‌آید و دل‌تان نمی‌خواهد با آن‌ها معاشرت کنید یا اینکه راه دلسوزانه‌تری را انتخاب کنید و سعی کنید آن‌ها را بهتر بشناسید و ببینید که آیا می‌توانید ریشه مشکل را پیدا کنید.

روزی را تصور کنید که به سمت خانه در حرکت بودید و کسی در خیابان راه شما را بست. در این صورت احتمالاً شما در مقابل خود دو گزینه داشته‌اید. می‌توانستید به شیوه‌ای پرخاشگرانه واکنش نشان دهید و با سرعت برانید و راه او را قطع کنید و سپس شدیداً ترمز کنید یا اینکه راه معقول‌تری را پیش بگیرید و کلاً بیخیال ماجرا شوید. در چنین موقعیتی شما وضعیت را ارزیابی می‌کنید و در می‌یابید که آسیبی ندیده‌اید. حتی این احتمال را در نظر می‌گیرید که شاید واقعاً متوجه حضور شما نشده باشند.

به مثال دیگری توجه کنید: چه عکس‌العملی نشان می‌دهید اگر مشاهده کنید با وجود شایستگی لازم برای ارتقای شغلی، توانایی‌های شما را نادیده گرفته‌اند؟ حتی اگر شما شایسته‌ترین فرد باشید، آیا ناراحت شدن و استعفای ناگهانی کمکی به شما می‌کند؟ به جای این کار، به فرصت‌های زیادی بیاندیشید که در طول انجام این حرفه بدست آورده‌اید.

به یاد داشته باشید در فردی که از قدرت درونی خود استفاده می‌کند، سطح بالایی از رضایت، توجه، آرامش و شکیبایی یافت می‌شود. در واقع خود کلمه قدرت به سطحی از استقامت اشاره می‌کند که در چنین خویشتن‌داری‌هایی در طول زندگی ضروری است.

قدرت درون شما برای اینکه بتوانید همانطوری که آرزوی دارید، زندگی کنید، ضروری است. قدرت درون، به شما کمک می‌کند تا با موانعی که در طول عمر با آن‌ها مواجه می‌شوید، مقابله کنید. وقتی به کلماتی مثل بردباری و پشتکار فکر می‌کنید، متوجه می‌شوید که با یک حس عمیق از قدرت و هدف درونی گره خورده‌اند.

فیلم کاپیتان مارول (Captain Marvel) را در نظر بگیرید. کاپیتان مارول برای محافظت از دوست خود باکی بارنز، حاضر است در برابر مقامات و انتقام‌جویان بجنگد. این امر تا جایی پیش می‌رود که برخی از دوستان وی زندانی می‌شوند در حالی که برخی دیگر با او می‌جنگند. ناگهان کاپیتان مارول از یک قهرمان محبوب به فراری تحت تعقیب تبدیل می‌شود. لحظه سقوط او از اوج، زمانی نمایش داده می‌شود که او حتی مجبور می‌شود سپر مشهور خود را تسلیم کند. با این حال مارول از تصمیم خود برای ایستادن در برابر همه مخالفان به خاطر دوستش باکی، راضی است.

به احتمال زیاد او آرزو می‌کند که کاش راه دیگری وجود داشته باشد، اما می‌داند هیچ راهی وجود ندارد که او بتواند تغییر دهد. از این دست اتفاقات –البته به صورت خفیف‌تر- گاهی برای ما نیز پیش می‌آید. آنگاه که شما خود را در حال کنار آمدن با شرایط می‌یابید جایی که برخلاف میل‌تان عمل می‌کنید. جایی که عقیده عمومی، شما را به اجبار در مسیری قرار می‌دهد که شما تمایلی به آن ندارید.

قدرت یا بردباری درونی شما گاهی به شکل هم‌دردی و دلسوزی برای کسی بروز می‌کند که هیچکس دوستش ندارد یا در مواجهه با بی‌تفاوتی، خود را در قالب یک عمل قوی نشان دهد. قدرت درونی خود را یک توانایی بدانید که با روشی دلسوزانه و عاقلانه به شما کمک می‌کند تا با ناملایمات زندگی مقابله کنید.

دستیابی به قدرت درون

قدرت درون و دستیابی به آن

ممکن است همواره صداهای متفاوتی در مغز خود بشنوید. صداهایی که نشانگر واکنش‌ها، افکار و احساسات متفاوتی هستند که می‌توانستید آن‌ها را بکار ببرید. برای نمونه چه احساسی داشتید اگر مجبور بودید مقابل گروهی از همکاران یا رؤسای خود اطلاعاتی ارائه دهید؟ برخی افراد احساس اضطراب و نگرانی می‌کنند، در حالی که عده‌ای دیگر اعتمادبه‌نفس داشته و هیجان‌زده می‌شوند. حال به کلماتی دقت کنید که هر احساس ممکن است به شما منتقل کند:

  • کسی که نگران است، ممکن است با خود فکر کند که آیا هنوز وقت دارد که از ارائه دادن انصراف دهد.
  • در حالی که شخصی که مضطرب است، می‌تواند نگران این باشد که از او سؤالی بپرسند که نداند چگونه به آن پاسخ دهد.
  • اگر شما اعتماد به نفس داشته باشید، به خود می‌گویید که این موقعیت برای شما فرصتی است که خود را به سطح بالاتری برسانید.
  • کسی که هیجان‌زده است، ممکن است خود را در وضعیتی تجسم کند که در پایان ارائه همه حضار ایستاده‌اند و او را تشویق می‌کنند.

گرچه شما صداهای متفاوتی در سر خود دارید که به هر وضعیتی واکنش نشان می‌دهند، اما در واقع دو صدای اصلی وجود دارد. صدای قدرت درون شما و صدای منتقد درون شما. اگر می‌خواهید توانایی گوش دادن به قدرت درون خود را افزایش دهید، باید تمرین کنید که در لحظه حضور داشته باشید. «ذهن آگاهی» (Mindfulness) روشی است عالی برای اینکه به جای واکنش به حوادث زندگی به خودتان اجازه دهید که پاسخگو باشید.

در مثال‌های قبلی، شما می‌توانید با بستن راه کسی که مسیر شما را در جاده قطع کرده است، واکنش نشان دهید یا می‌توانید لحظه‌ای فکر کنید و به این نتیجه برسید که این مسئله به هیچ‌وجه بر شما تأثیر مخربی نداشته است، بنابراین اگر وضعیت را وخیم‌تر کنید، احتمالاً آسایش و آرامش خود را از دست می‌دهید.

به آنچه در درون شما می‌گذرد، آگاه باشید

قدرت درون و آگاهی

بهتر است از تمرین مدیتیشن توأم با ذهن‌آگاهی برای ایجاد فضایی جهت افکار خود استفاده کنید. در حوادث مختلف وقتی شما لحظه‌ای صبر می‌کنید و به این می‌اندیشید که چگونه می‌خواهید به یک موقعیت واکنش نشان دهید، در واقع درحال بهره‌گرفتن از قدرت درون خود هستید. با تمرین منظم مدیتیشن توأم با ذهن‌آگاهی، شما توانایی شنیدن قدرت درون خود را بهبود خواهید بخشید.

خبر خوب این است که شما به هیچ امکانات ویژه‌ای برای تمرین و اجرای مدیتیشن توأم با ذهن‌آگاهی احتیاج ندارید. در واقع تمام آنچه نیاز دارید، پیروی از شش گام ساده است:

۱٫ بنشینید. مکانی برای نشستن یا زانو زدن پیدا کنید که آرام و بی سروصدا باشد.

۲٫ محدودیت زمانی تعیین کنید. این زمان می‌تواند به کوتاهی چند دقیقه باشد یا چند ساعت طول بکشد. برای شروع کار ۵ تا ۱۰ دقیقه توصیه می‌شود.

۳٫ به بدن خود توجه کنید. بدن شما در موقعیتی که انتخاب کردید چه حسی دارد؟ آیا به خاطر نشستن یا زانو زدن، فشاری روی مفاصل خود احساس می‌کنید؟

۴٫ تنفس خود را احساس کنید. مسیر تنفس خود را هنگامی که درون بدن‌تان حرکت می‌کند، دنبال کنید.

۵٫ به آشفتگی ذهن‌تان توجه کنید. شما نمی‌توانید از منحرف شدن ذهن‌تان جلوگیری کنید. اما زمانی که متوجه شدید حواستان پرت شده است به سادگی تمرکز خود را به تنفس خود بازگردانید.

۶٫ با ذهن آشفته خود مهربان باشید. نگران منحرف شدن ذهن‌تان نباشید. به خودتان فرصت بدهید که لحظه را تجربه کند و به محض سپری شدن آن لحظه، ذهن خود را دوباره به زمان حال برگردانید.

زمانی که بر لحظه کنونی متمرکز می‌مانید، بخش انتقادی ذهن خود را غیرفعال می‌کنید. در لحظه، هیچ‌چیز نگران‌کننده‌ای وجود ندارد بلکه نگرانی‌ها متوجه آینده است و همین‌طور در لحظه هیچ چیزی برای احساس گناه موجود نیست بلکه این دست احساسات متوجه گذشته شما است. تنها چیزی که در لحظه ذهن‌تان را مشغول خواهد کرد، این است که «بهترین تصمیم بعدی‌ام چیست؟»

مثلاً اگر شغل خود را از دست دادید، تنها چیزی که باید در لحظه به آن فکر کنید، این است که «حالا چه باید انجام دهم؟» اما اگر نگران آینده هستید، به این فکر می‌کنید که «چگونه می‌توانم صورتحساب‌ها را پرداخت کنم؟» و اگر در گذشته سیر می‌کنید، ممکن است با خود بیاندیشید که «دوباره خرابکاری کرده‌ای و هرگز نمی‌توانی همه چیز را روبه‌راه کنی.»

غلبه بر ناملایمات با قدرت درونی

زمانی که شما به خودتان آموختید که چگونه صدای قدرت درون‌تان را بشنوید، تنها چیزی که باقی می‌ماند، این است که اجازه دهید تا این قدرت متجلی شود. منظورم این است که شما باید به چیزی که درون‌تان می‌گوید، گوش دهید.

شما ممکن است خود را در شرایطی بیابید که صدای انتقادی‌تان در حال هشدار دادن در مورد هزینه‌هایی باشد که پیروی از قدرت درون، برایتان خواهد داشت. دوباره به داستان كاپیتان مارول آمریكایی بی‌اندیشید. هزینه‌ای که او برای پیروی از قدرت درون خود پرداخت کرد، به معنای واقعی، همه زندگی‌اش بود و با این حال، باز هم او این کار را انجام داد.

نامعقول است که بگویم گوش دادن به قدرت درون آسان خواهد بود. من به هیچ‌وجه چنین چیزی نمی‌گویم. با این وجود خودتان خواهید فهمید که با نادیده گرفتن قدرت درون‌تان، هزینه بسیار بالاتری از آنچه که فکرش را می‌کنید، پرداخت خواهید کرد.

وقتی که صدای درونی خود را نادیده بگیرید، پشیمان خواهید شد. واکنش‌های سریع ممکن است باعث شود، شما حرفی را بزنید که دیگر نمی‌توانید آن را پس بگیرید یا نگرانی در مورد اینکه دیگران چگونه به احساسات درست شما واکنش نشان می‌دهند، ممکن است باعث تداوم رابطه‌ای شده باشد که شما بدون آن موفق‌تر بودید.

یک لحظه به این فکر کنید که اگر کاپیتان آمریکایی دقیقاً همان کاری را انجام می‌داد که دیگران از او می‌خواستند و بارنز را به مقامات تحویل می‌داد، احتمالاً دو اتفاق می‌افتاد. یکی اینکه مقامات به سرعت می‌فهمیدند که برای بارنز پاپوش درست کرده‌اند و او را آزاد می‌کردند و در آن صورت بارنز بسیار از کاپیتان مارول ناراحت می‌شد که خیلی زود پشتش را خالی کرده بود.

دوم اینکه مقامات به موقع متوجه بی‌گناهی او نمی‌شدند و بارنز بخاطر جرمی که مرتکب نشده بود، اعدام می‌شد. در هر دو صورت، این افسوس برای کاپیتان همیشه باقی می‌ماند که از قدرت درون خود پیروی نکرده و آنچه را که عمیقاً می‌دانسته، انجامش ضروری است، انجام نداده است. در عوض، به فشارهای جامعه تسلیم شده است و حالا کسی که خیلی برایش مهم است، باید بی‌دلیل آزار ببیند.

سخن آخر

پیروی از صدای درونی‌تان و اینکه همیشه خودتان باشید، کلید یافتن و ساختن قدرت درون شما است. به یاد داشته باشید که مسیر درست همیشه ساده‌ترین راه نیست، اما همیشه رضایت‌بخش‌ترین راه خواهد بود. قدرت درون خود را پیدا کنید و به اندازه کافی شجاعت داشته باشید که اجازه دهید در درون‌تان تجلی پیدا کند.

آیا شما به قدرت درون خود آگاه هستید؟ چگونه از آن بهره می‌برید؟ شما چگونه با قدرت درون خود ناملایمات زندگی‌تان را اداره می‌کنید؟ 

شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع