وسیله ای که همه آن را قبول دارند و در نتیجه می توان با دریافت آن از دیگری برای خرید کالاها و خدمات از آن استفاده کرد. مشخص است که اگر میزان حجم پول در اقتصاد را افزایش دهیم از آن جایی که به ازای هر واحد کالا پول بیشتری وجود دارد، قیمت هر کالا افزایش می یابد. از این روست که یکی از اصول بدیهی علم اقتصاد آن است که با افزایش حجم پول (نقدینگی) تورم بیشتر می شود. بانک مرکزی دارای قدرت خلق پول است. به بیان دیگر این بانک می تواند تعیین کند چقدر پول در اقتصاد وجود داشته باشد و از این رو بانک مرکزی می تواند تعیین کننده سطح عمومی قیمت ها باشد. اما برخی به اشتباه فکر می کنند قدرت خلق پول یعنی قدرت خلق سرمایه. بانک مرکزی قدرت خلق سرمایه را که با آن می توان تولید را افزایش داد، ندارد. اما مگر سرمایه همین پولی نیست که در دست مردم است؟ پس چرا بانک مرکزی نمی تواند سرمایه ایجاد کند؟ اگر خواننده بتواند تفاوت بین پول و سرمایه را دریابد، آن گاه درک می کند که چرا پول بیشتر منتشره از سوی بانک مرکزی، تولید را افزایش نمی دهد.
فرض کنید شما می خواستید فلان کالا را مصرف کنید اما از آن چشم می پوشید و مبلغ پس انداز ناشی از عدم مصرف آن کالا را به سرمایه گذار می دهید تا در آینده به شما مبلغ بیشتری دهد. در این جا، پول ناشی از عدم مصرف سرمایه مالی به حساب می آید چون از پس انداز افراد بدست آمده است. به بیان دیگر هر مبلغ مالی که ناشی از پس انداز باشد، سرمایه مالی است. اگر بانک مرکزی اقدام به انتشار پول کند و آن را به یک بنگاه تولیدی دهد از آن جا که ناشی از پس انداز نیست، تنها حجم پول را افزایش داده و منجر به تورم می شود. آن چه بنگاه تولیدی نیاز دارد، سرمایه مالی است که از پس انداز شهروندان ایجاد شده باشد تا تولید، اشتغال و رشد اقتصادی بیشتر شود و این در ید قدرت بانک مرکزی نیست. از این رو هر سیاستی که با نام تولید منجر به افزایش رشد پول (نقدینگی) یا به عبارت تخصصی بزرگ شدن ترازنامه بانک مرکزی شود، به هیچ عنوان سرمایه مالی نیست و نه تنها کمکی به تولید نمی کند بلکه تنها منجر به تورم بیشتر می شود.