مرجانه فشاهی
مرجانه فشاهی، زادۀ ۱۳۳۲ در تهران، در زمینۀ علوم سیاسی و اجتماعی در دانشگاه‌های تهران، کمبریج و گوتینگن تحصیل کرده و به کار ترجمه از آلمانی و انگلیسی مشغول است.
2 هفته پیش / خواندن دقیقه

رابطۀ ایرانی-آلمانی: روایتی از دوم ژوئن ۱۹۶۷

رابطۀ ایرانی-آلمانی: روایتی از دوم ژوئن ۱۹۶۷


صحنۀ مرگ بنو اونه‌زورگ 


دوم ژوئن (13 خرداد) سالگرد واقعۀ مهمی در تاریخ معاصر ایران و آلمان است که در ایران هنوز شناخته نشده. دوم ژوئن ۱۹۶۷، در تظاهراتی که دانشجویان چپ ایرانی و آلمانی در اعتراض به سفر محمدرضاشاه به برلین غربی برگزار کردند (پس از تظاهراتی علیه سفر مشابه دیکتاتور کنگو، موسی چومبه)، بنو اونه‌زورگ دانشجوی بیست‌شش‌سالۀ ادبیات و الهیات دانشگاه آزاد برلین هدف شلیک یک مأمور پلیس قرار گرفت و کشته شد.
اونه‌زورگ از دانشجویانی بود که در محافل مختلف دانشجویی برلین شرکت می‌کرد و به مسائل جهان سوم توجه داشت؛ چنانچه چند روز قبل در سخنرانی بهمن نیرومند - نویسنده، مترجم و کنشگر چپ ایرانی که با انتشار کتاب «ایران: مدلی برای کشور در‌حال‌توسعه یا دیکتاتوری در جهان آزاد» در آلمان شهرت یافته بود - دربارۀ ایران حاضر شده بود.
اونه‌زورگ در حالی هدف گلوله از پشت قرار گرفت که چند پلیس او را در گوشه‌ای گیر انداخته و همزمان با باتوم کتک می‌زدند. خشونت بی‌حد پلیس البته کاملاً سرپوش گذاشته شد؛ از سوی دیگر برخی از رهبران دانشجویی این اعتراضات، مثل فریتس تُیفل، در زندان ماندند و محاکمه شدند.
حضور ایرانی‌های اجیرشدۀ ساواک که با کت‌وشلوار و کروات، پلاکاردهای شاه‌دوستانه و شعار «جاوید شاه» از دانشجویان و تودۀ معترض متمایز بودند و بعد در سایۀ حمایت پلیس برلین با چوب همان پلاکاردها به چماق‌کشی علیه دانشجویان آلمانی و ایرانی پرداختند، باعث شد مطبوعات آلمانی نظیر اشپیگل و زود‌دُیچه‌تسایتونگ در تفاسیر خود از این ماجرا واژه‌های جدیدی جعل کنند: «ایرانی هوچی‌گر» (Jubelperser) و «ایرانی چماق‌به‌دست» (Prügelperser) 

رابطۀ ایرانی-آلمانی: روایتی از دوم ژوئن ۱۹۶۷

دیدار شاه از برلین غربی

پلیس یا جاسوس؟
چه کسی بنو را کشت؟ کارل‌هاینس کوراس، افسر پلیس امنیتی برلین غربی، اونه‌زورگ را بی‌هیچ اخطار قبلی و از فاصله نزدیک هدف تیر قرار داده بود و تعلل پلیس در امداد باعث مرگ او شد. کوراس به اتهام قتل دوبار در دادگاه حاضر شد؛ اما دربارۀ علت این تیراندازی مرگبار هیچ‌گاه توضیح ارائه نگردید و کوراس نیز بعدها به‌علت فقدان مستندات کافی از زندان آزاد شد.
در سال 2009 شبکۀ دوم تلویزیون دولتی آلمان (زد.د.اف) و روزنامۀ فرانکفورتر آلگماینه گزارش دادند که کوراس جاسوس سازمان امنیت آلمان شرقی (اشتازی) بوده است. شواهد آنان دلالت بر این داشت که کوراس از سال ۱۹۶۲ عضو «حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان» (حزب حاکم آلمان شرقی) بوده است.
با این حال، هرگز ثابت نشد که اشتازی مأموریتی به کوراس برای اقدام به قتل داده باشد. بلکه در واقع او بلافاصله پس از این ماجرا از اشتازی اخراج شد، حال آنکه عضو پلیس آلمان غربی ماند. کوراس که در سال 2014 درگذشت، پس از افشای روابطش با آلمان شرقی، به دادگاه فراخوانده نشد.
بدین ترتیب، به نظر می‌رسید دولت آلمان تا حدی از یک اتهام تاریخی قتل تبرئه شده و آن را به گردن دولت رقیب در بلوک شرق انداخته است.
اما در آن‌زمان، جامعۀ آلمان علیه خشونت پلیس و روابط دوستانۀ دولت آلمان غربی با رژیم‌های دیکتاتوری به پا خاست. همان زمان، اعتراضاتی درون حاکمیت آلمان غربی به وجود آمد و از جمله، رئیس پلیس، سناتور داخلی (وزیر ایالت برلین) و شهردار برلین غربی استعفا دادند. هاینریش آلبرتس، سیاستمدار سوسیال‌دموکرات و کشیش پروتستان افزون بر استعفا از مسئولیت‌های شهردار، از حزب کناره‌گیری کرد و به فعالیت‌های اجتماعی و اعتراضی روی آورد؛ از جمله به حمایت از دانشجویان در محاکم و مجامع. 

رابطۀ ایرانی-آلمانی: روایتی از دوم ژوئن ۱۹۶۷

سرکوب تظاهرات دانشجویی برلین غربی

تروریسم چپ از درون دانشگاه
مرگ یک دانشجو بر اثر شلیک پلیس که اتفاقی بی‌سابقه در آلمان پسانازی بود، در آن‌زمان به حیرت و همبستگی عمومی منجر شد: تشییع جنازه اونه‌زورگ به نماد خیزش جنبش دانشجویی آلمان و وحدت آنان با جنبش چپ ایران (به‌ویژه تشکل سراسری «کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی - اتحادیۀ میهنی») بدل گردید؛ اعتراضات دانشجویی که فراتر از تشکل سراسری «اتحادیۀ دانشجویان سوسیالیست آلمانی» (اس.د.اس) در قالب «اپوزیسیون فراپارلمان» کوشیده بود منتقدان دولت حاکم را در کنشی دموکراتیک بسیج کند، وارد مراحل رادیکال‌تری شد که به خشونت مسلحانۀ گروه‌های چریکی انجامید.
تشدید سرکوب جنبش دانشجویی و همزمان بالاگرفتن گرایشات راست افراطی در آلمان غربی، به ظهور گروه‌های چریکی رادیکال آلمانی همچون «فراکسیون ارتش سرخ» (راف یا گروه بادر-ماینهوف)، «جنبش دوم ژوئن» (که در گروه قبلی ادغام شد) و هسته‌های «توپوماروس» مونیخ و برلین انجامید. و سپس، تشکیل «بریگادهای سرخ» ایتالیا، «آکسیون دیرکت» فرانسه و «ارتش سرخ ژاپن» که هم با تشکل‌های چریکی فلسطینی و هم با چریک‌های ایرانی در ارتباط بودند؛ تا جایی که نقشۀ مشترک با ایرانی‌ها برای ترور محمدرضاشاه در جریان اسکی‌سواری در سوئیس که به لو رفتن بریگادها و سپس راف انجامید. سازمان‌های امنیتی و ارتش مخفی ناتو در این گروه‌ها نفوذ کردند و مهار آن‌ها را به دست گرفتند تا با اقدامات ایذایی و خرابکارانه، فرصت مناسب برای تخطئۀ تمام جنبش چپ و سرکوب آن به دست آید.
در این میان، اس.د.اس خود را منحل کرد و برخی از دانشجویان سوسیال‌دموکرات احزاب مارکسیست-لنینیست و مائوئیست تشکیل دادند یا به گروه‌های مسلح پیوستند. 

رابطۀ ایرانی-آلمانی: روایتی از دوم ژوئن ۱۹۶۷

سرکوب تظاهرات دانشجویان برلین غربی

تروریسم راست علیه دانشجویان
اما بخشی از جنبش دانشجویی از همان ابتدا با کاربست خشونت مخالف بود؛ از جمله جناحی به رهبری رودی دوچکه که از یک سو در چالش نظری با تئوریسین‌هایی چون هابرماس بود و از سوی دیگر با مارکسیست-لننیست‌ها و نیز با گرایشات چریکی و مسلح. دوچکه که با تز «خشونت علیه اشیا، آری؛ خشونت علیه انسان، نه» از آن‌ها فاصله گرفت، هرچند جزوات تئوری چریکی چه گوارا را با دوستانش ترجمه کرده بود تا تجارب جهان سوم را به دانشجویان آلمانی بیاموزد.
دوچکه که هم از آلمان شرقی گریخته و در سازمان امنیت (اشتازی) پرونده داشت و هم در آلمان غربی مطرود و مورد رصد سازمان امنیت (ادارۀ حفاظت از قانون اساسی) بود، در مواجهه با برداشت‌های جزمی و رادیکال چپ از هر سو به حاشیه رانده می‌شد. اما این تنها مشکل او نبود؛ مطبوعات عامه‌پسند و راست‌گرا او را به‌عنوان دیوی دوسر می‌نمایانند و توده را برمی‌انگیختند.
و در نهایت نیز دوچکه قربانی تروریستی به تام یوزف باخمن شد؛ راستگرایان افراطی که روابط پیچیده‌ای با مأموران امنیتی و پلیس داشتند، تحت تأثیر جوسازی روزنامه‌های راستگرا علیه دانشجویان، دوچکه را در آپریل 1968 ترور کردند. البته دوچکه با آن سه گلوله‌ای که صورتش شلیک شد، کشته نشد، اما آسیب‌های جسمی و ذهنی شدیدی دید و یازده سال بعد بر اثر عوارض ترور جان سپرد؛ درست در زمانی که می‌رفت تا به‌عنوان یکی از موسسین حزب جدید «سبزها» وارد پارلمان برمن شود. 

رابطۀ ایرانی-آلمانی: روایتی از دوم ژوئن ۱۹۶۷

بهمن نیرومند در سخنرانی علیه شاه

روایت آلمانی برای مخاطب ایرانی
اگر چه تلاش جدی در کار است تا نام دوچکه و اونه‌زورگ در آلمان فراموش شود، اما یادمان «مرگ معترض» در محل قتل اونه‌زورگ (مقابل ساختمان اپرای برلین) یادآور این واقعه است. اما برای مخاطبان ایرانی که تاکنون با این داستان پرهیجان و شگفت آشنایی چندانی نداشته‌ و حتی روایت دانشجویان ایرانی همدانشگاهی اونه‌زورگ و همکار دوچکه چون دکتر بهمن نیرومند و دکتر شاپور رواسانی را نشنیده‌اند، کتاب تازه‌ای در راه است.
فصلی از کتاب «روح سرخ دانشگاه: زندگی‌نامۀ رودی دوچکه، رهبر جنبش دانشجویی آلمان» به قلم اولریش شوسی با اتکا به اسناد محرمانۀ دستگاه‌های امنیتی آلمان شرقی و غربی و آرشیوهای شخصی و دولتی راوی ماجرای دوم ژوئن است. این کتاب به همراه مجموعه‌ای از تصاویر تاریخی از این وقایع، با ترجمۀ مرجانه فشاهی از زبان آلمانی به‌زودی در نشر مردمنگار منتشر خواهد شد. 

این مطلب با عنوان «معمای دوم ژوئن: روایتی از وقایع دوم ژوئن ۱۹۶۷ و تظاهرات دانشجویان ایرانی و آلمانی» به قلم رضا نساجی در روزنامۀ سازندگی، شمارۀ ۱۷۱۲، پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۳ منتشر شده است.
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع