دانلود کامل و رایگان و بدون سانسور فیلم ایرانی در مدت معلوم ( فی المدت المعلوم ) به صورت قانونی از رسانه معتبر فیلم باز .
در فیلم در مدت معلوم میثم جوانی است که کتابی منتشر نشده در ارتباط با ازدواج موقت و فشارهای جنسی جوانان دارد و سعی دارد از طریق راه حلی که فکر می کند صحیح است، معضلات مشکلات اجتماعی جوانانی که تحت فشار هستند را برطرف سازد اما....
درباره فیلم در مدت معلوم
فیلم Dar Moddat-e-Maloom محصول کشور ایران و در ژانر رمانتیک ، کمدی میباشد و به کارگردانی Vahid Amirkhani در سال 1394 ساخته شده است.
بازیگران فیلم در مدت معلوم
اکبر عبدی، جواد عزتی، ویشکا آسایش، هومن سیدی، علی اوسیوند، طوفان مهردادیان، صبا گرگین پور، شهره قمر، گوهر خیراندیش، مهدی فقیه، مجید شهریاری، علی سلیمانی، سلمان فرخنده، اصغر کردبچه
خلاصه داستان فیلم در مدت معلوم
فیلم در مدت معلوم، آنچه از گفتنش حیا می کنیم بی شرمانه بر ما می تازد. میثم در به در دنبال گرفتن مجوز چاپ کتابشه؛ کتابی که میخواد معضلات زندگی جوانان را حل کنه… فیلمی که درواقع تلنگری هست برای مسئولان جامعه… شما کاربران گرامی می توانید این فیلم زیبا را به صورت رایگان و با کیفیت عالی دانلود نمائید.
لینکهای دانلود رایگان و قانونی فیلم در مدت معلوم
دانلود با کیفیت 720P دانلود با کیفیت 480P
مطالب ویژه پیشنهادی:
پربازدیدترین ها :
نقد و بررسی فیلم در مدت معلوم
داستان در مدت معلوم در باره جواني به نام ميثم است كه اگرچه به ظاهر يك معلم رياضي است اما تمام همت خود را مصروف نگارش كتابي در باره مسايل غريزي و جنسي جوانان كرده كه البته مجوز انتشار نيز نگرفته است. از اين به بعد است كه ميثم هرجا كه ميرود دغدغهاش پرداختن به اين مسئله است و بسيار واضح و صريح در مواجهه با جوانان اين موارد را با آنان در ميان ميگذارد. گاهي حرف هاي او جنبه هجو دارد و در مواقعي آنچه مي گويد هجو سياست مديران فرهنگي است. با اينهمه او اعتقاد دارد كه جوانان مهمترين مشكلشان همين رفع و رجوع غرايز طبيعي است...
شايد ابتدا به ساكن نام فيلم گمراه كننده به نظر برسد. درواقع در مدت معلوم بسيار واضح ميتواند به ازدواج موقت و صيغه اشاره داشته باشد اما فيلم اميرخاني هيچ ربطي به اين موضوع ندارد. در مدت معلوم اگرچه مشكل يك قشر وسيعي از جامعه يعني جوانان را مطرح ميكند از سوي ديگر به دنبال راه چاره هم هست. اما اين روشها همگي يا سلبي هستند و يا مضحك. و گاهي اين روند برخي نكات مستتر در روايت فيلم را كه انگارههاي روشنفكري دارند بشدت تضعيف ميكند.
در مدت معلوم يك كمدي اجتماعي شديدا شخصيت محور است. فيلم بر پايه رفتارها و تظاهرات ميثم ميچرخد. او يك جوان بسيار باهوش و از طرفي شديدا خجالتي است. با اين رفتار او يك انگارهي متناقض نيز اضافه كنيد. همين ميثم ميتواند در شرايطي به يك جوان بيباك و رك و لاقيد تبديل شود. اين تضادها در شخصيت ميثم به عنوان قهرمان فيلم البته سرخوشيهايي را در روايت فيلم ايجاد ميكند كه باعث پيگيري داستان توسط تماشاگر ميشود اما تقابل تضادها در سينما به نفع هيچ كس نيست. نه كارگردان و نه تماشاگر در يك كمدي اجتماعي نميتوانند فقط با خلق تضادها روايت را به پايان برسانند. قواعد ژانر ميگويد داستانك اينچنيني بايد تعادل و بالانس در ارائه شخصيتهاي مكمل را رائه دهد كه در مدت معلوم از اين كاراكترها خبري نيست و از اين داستانك ها اثري نميبينيم.
در واقع همهچيز بر دوش ميثم است. و او چكاره است؟ سمبل نارضايتي جوانان از عدم رفع نيازهاي طبيعيشان. ميثم در كل به همهچيز اعتراض دارد و بدش نمياد يقه خلقالله را بگيرد. او يك همخانه دارد كه اصلا به گروه خوني او نميخورد. هرچه ميثم گاهي پرشر شور است سعيد افتاده و خموده و بيكاره است. او دولت را در قالب دانشگاه و كارمندان ادارات به نوعي بياستفاده و بي سواد ميداند. همسايهاش را يك سنتگراي از كار افتاده معرفي ميكند و حتي با پدرش نيز سرناسازگاري دارد. كار به جايي ميرسد كه حتي براي ارائه روشي جهت همين رفع مشكل جنسي جوانان او موارد سلبي را مطرح ميكند مثل همان قضيه سركه و كافور و غيره...
با اينهمه فضا در فيلم درمدت معلوم سرخوشانه است. حتي گاهي جهتگيري هاي سياسي نيز بامزه از آب درآمده است. به زعم ميثم دولت كاري يه اين مشكل مهم جوانان ندارد و نياز طبيعي و جنسي جوانان اصلا براي ايشان مهم نيست. طعنه او به طرح مسائل سياسي مانند پيگيري امور هستهاي و يا طرح مسائل اجتماعي مانند فوتبال از همين نوع است. يعني دولت تعريفي براي جوانان در اين مورد بخصوص ندارد و در عوض پيرنگي تعريف شده و ناكارآمد براي حواس پرتي آنها ارائه ميكند.
با اينهمه لحن و كلام در فيلم كمي تا قسمتي آشفته است. سكانس سخنراني ميثم در دانشگاه را بياد بياوريد. لحن او ابتدا اميدواركننده و نقادانه است. او به همه ميتازد و همه اعم از روشنفكران؛ دانشگاهيان؛ روحانيون؛ رسانه ملي و ... را در جايگاه متهم قرار ميدهد كه چرا براي معضل بدين بزرگي راهكاري براي جوانان ندارند. او معتقد است دولت هيچكاري براي اين قشر و برنامهاي براي رفع نيازهاي طبيعي و جنسياش انجام نميدهد و برنامهاي براي آنها ندارد. اما در ادامه استنادهاي همين ميثم جسور به يافتههايي است كه در قالب يك كتابچه نگاشته كه از سوي مسئولين امر؛ ناپخته و غيرعلمي تشخيص داده شده است. در فيلم با كاراكتري طرفيم كه نام بسيار بامسمايي دارد. نام او بدعتي است و وي مسئول يك اداره دولتي است كه به مميزي او به كتاب ميثم مجوز انتشار داده نشده است. بدعتي در جواب ميثم خلاقانه! ميگويد برود و سركه و كافور سربكشد و بخورد...
اين همان درگيري سنت و مدرنيته است. سركه نماد سنت و كتابچه ميثم نماد مدرنيته. اما هر دوي اينها آنچنانكه بايد وشايد رونمايي نميشوند و فقط محض خنده و هجو به كار برده شدهاند. بامزه اينجاست كه تماشاگر اتفاقا و دست برقضا ميثم و كاراكتر و حرفهايش را ميپذيرد به او امتياز ميدهد. طرفه اينكه ميثم ديالوگها و حرفهاي دارد كه اختراع! خود اوست.
او تئوريهاي خاص خودش را هم دارد. از منظر او روابط دختر و پسري فقط سه راه دارد و والسلام. دوتاي اين روشها مشروع است و حلال و آن يكي راهي است حرام. او مدام در اين رابطه عبارت " برخورد نزديك از نوع سوم" را مطرح ميكند كه اتفاقا بامسماست و تماشاگر نيز سرخوشانه آن را ميپذيرد. اما طرح چنين راه حلي قطعا فقط جنبه طنز و هجو دارد. اينجاست كه در مدت معلوم به سمت يك كمدي نازل حركت ميكند و تمام انگارههاي روشنفكرانهاش نقش برآب ميشود. چرا كه گفتارهاي روشنفكرانه او نظير در جامعه سگ چرخ زدن و احوال مردم خود را بو كشيدن ربطي به چنين هجوهايي ندارد.
از سويي ديگر اما بايد پذيرفت كه اين فيلم مدام ناكارآمدي روشهاي ايجابي و سلبي در مواجهه با نيازهاي جنسي جوانان در قبل از ازدواج را رونمايي و جلوه گري ميكند. اين از امتيازات فيلم درمدت معلوم است. يعني آنچه ميگويد مابه ازاي اجتماعي دارد. قابل درك است و تماشاگر به نوعي با آن در ارتباط بوده و برايش بيگانه نيست. به هرحال خرده فرهنگها مقابل هر سيلي ميايستند. بويژه اگر اين مهم يك تابوي اجتماعي باشد.
لحن ديالوگها در فيلم تند و نقادانه و با چاشني طنز است. با همين لحن ميثم ميخواهد بگويد كه من بر اساس آنچه ديدهام در كتابم شرح ماوقع نوشتم و از سويي ديگر مسئولين ميگويند تو تخصصي در اين زمينه نداري و بايد كتابت را در كوزه بگذاري!
جالب است تقابل بين قهرمان فيلم و مخالفان نظريههاي او يك حقيقت عريان در جامعه كنوني است. در ديالوگ رسمي مسئولان عمدتا مشاهده ميكنيم كه روشهاي آنها براي حل اين موضوع سلبي و ايجابي است مثل همان آقاي بدعتي كه ميگفت جوان برو سركه بخور اما برخي از همين مسئولان فرهنگي در گفتمان غيررسمي خود اين مشكل جوانان را حقيقتي بس دردناك ميدانند اما چاره اي براي حل مشكل ندارند. مرشد ميثم به او توصيه ميكند كه پاسوز جامعه نشو و از آنها جلو بزن! اما چگونه چنين چيزي ممكن است؟ هرآنچه ميثم ديده و در كتابچهاش نگاشته مابه ازاي اجتماعي دارند اما راه حلي جز سركه خوردن براي آنها يافت نشده است. همين طنز تلخ فيلم باعث شده كه كمي تا قسمتي لحن سرخوشانه فيلم جلوهگر مشكلات اجتماعي و هضم آنها از سوي تماشاگر شود وي خود را سهيم در حرف فيلم بداند.
از سويي ديگر قواعد ژانر در كمدي اجتماعي ميگويد عريانگويي با محافظهكاري جور در نميآيد. ميثم در فيلم سمبل و نماد جوانان نشان داده نميشود و اين اشتباه است. حرفهاي او گاهي بدجوري محافظه كارانه است اگرچه در كل فيلم اميرخاني گاهي خط قرمزها را نيز رد كرده است. با اينهمه در مدت معلوم به عنوان يك كمدي اجتماعي بالاتر از متوسط حداقل يك نياز اجتماعي يك قشر وسيع از جامعه را جلوه گر شده است.