دانلود سریال جیران قسمت نوزده 20 ، سریال جیران حسن فتحی در فیلم باز، نسخه کامل در ادامه مطلب امکان پذیر است.
«جیران» سریالی در ژانر عاشقانه و تاریخی، به کارگردانی «حسن فتحی» محصول سال 1400، در قالب نمایش خانگی است. داستان این فیلم مربوط به زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، بعد از قتل امیر کبیر است. شاه بعد از این واقعه شرایط روحی مساعدی ندارد و تحت همین شرایط روزی با لباس مبدّل بههمراه سَرقراوُل خود به شکار میرود. او در دشت شکار با دختر رعیتزادهای بهنام «خدیجه» آشنا میشود که این دیدار ابتدای داستان عاشقانهی او با خدیجه را رقم میزند.
ژانر : تاریخی عاشقانه
خلاصه قسمت 20:
علی خان در یکی از حیاط های ارگ منتظر نواب علیه است، مهد علیا به سراغش می رود و می گوید چرا از پس کشتن خدیجه خاتون و عباس میرزا برنیامدی و سرزنشش می کند که او می گوید اگر فقط چند دقیقه قراوول خواسته با حکم شاه دیرتر رسیده بود، کار آن ها تموم شده بود و می رود. بعد از رفتم علی خان، نواب علیه زیر لب اسم سلمان را صدا می کند که خواجه باشی هم به آن جا می رود و رو به او می گوید همسران شاه هم چنان بس نشسته اند تا خواسته هایشان برآورده شود و می رود.
تاجی، ستاره و شکوه السلطنه با خواجه هایشان در حرم تحصن کرده اند، ستاره ترسیده و می گوید ای کاش زودتر به حرم برگردیم ولی شکوه السلطنه پشت تاجی است و می گوید تا هر وقت که که تاجی بگه ما اینجاییم… آن ها همه از عزیز شدن جیران ترسیده اند و با هم حرف می زنند و خدمتکاران دربار هم ازشون پذیرایی می کنند. جیران برای سیاوش نامه نوشته است و می خواهد طلسم ماه که به گردن خاتون گرجی است را از آن خودش کند، او آن را به گل نسا می دهد تا آن را به رحمت برساند، عزیز آقا هر چه تلاش می کند جلویشان را بگیرد، موفق نمی شود و گل نسا نامه جیران خواهرش را به رحمت می دهد و او هم آن را به سیاوش می رساند. جیران در نامه برای سیاوش نوشته باید هر طور شده طلسم ماه را از آن خودش کند و ازش می خواهد فردا که خاتون گرجی به بازار می رود، گردنبند و هر چیز قیمتی دیگری هم که دارد را از او بدزدد و همه چیز طبیعی باشد و از آرزویش که می خواهد یک رعیت زاده ولیعهد شود و بعد از ناصر بر ایران حکومت کند، می کند.
سیاوش و رحمت با لباس های مبدل در بازار هستند، سارای گرجی به همراه درشکه چی و خواجه اش به خرید رفته و داخل پارچه فروشی می رود، رحمت کیسه پولی به چند نفر اراذل و اوباش می دهد تا حواس همراهان سارای گرجی را پرت کند و خودش از دور نگاه می کند و در موقعیت مناسب به سیاوش آمار می دهد که به سراغ سارای گرجی برود. سیاوش صورتش را می بندد و هر چه که دارد را به همراه طلسم ماه از او می گیرد ولی وقتی که رو بنده اش را کنار می زند او را می شناسد ولی به روی خودش نمی آورد و بدون این که بهش آسیب برساند ولش می کند تا برود.
صدراعظم و مهد علیا در اتاق شاه نشسته اند و ناصرالدین شاه هم از این که زن هایش بس نشسته اند و بدون اجازه او از حرمسرا بیرون رفته اند به مادرش می توپد و می گوید باعث و بانی تمام این ها شمایی که مهد علیا ناراحت می نشیند و هیچ نمی گوید… صدراعظم از تمام کار هایی که دارد حرف می زند و در آخر می گوید همه این ها به خاطر خاتون تجریشی است و مهر و عشق و علاقه شما همه این آتیش ها را به جان زن های عقدی و صیغه ای انداخته و با حرف هایش شاه را مجاب می کند تا میان تمام زن ها عدالت را رعایت کند، نواب علیه هم دل به دل او می دهد و از حرف هایش حمایت می کند… ناصرالدین شاه حرف های صدر اعظم را قبول می کند و خط می دهد که حرم به روال سابق برگردد و زنان خطا کار هم تا زمانی که کتبا اعلام ندامت نکنند حق حضور در حرم را ندارند و بعد از ۴۰ روز که عده شون سر آمد طلاقشان می دهیم.
مهد علیا سعی می کند جلوی او را بگیرد ولی ناصر می گوید کسی دیگر حق نداره شفاعت و وساطت کند و با گفتن کفایت مذاکرات هم دهن مهد علیا و هم دهن صدر اعظم را می بندد و سر جایش می نشیند. سیاوش در دارالخلافه راه می رود که گدایی به سمتش می رود و ازش پول می گیرد اما چهره سیاوش را می شناسد و می گوید تو قراوول شاه هستی و هنوز یادمه روز بلوا با چوب کلی توی سرم زدی و اشرفی که سیاوش بهش داده بود را پرت می کند تو صورتش و می رود… مهد علیا به خواجه باشی دستور می دهد هر طور که شده زن ها را بر گرداند و بگوید شرط شاه التماس و خواهش و تمناس و اگر لجاج کردن این مرقومه را بهشون بده و بگو حرم به روال قبل برگشته است… بعد از رفتن خواجه باشی، نقره به سمت نواب علیه می رود و می گوید حالا که در های حرم باز شده، بهتر است سارای گرجی را به خلوت شاه بفرستیم…
مهد علیا از حرف نقره خوشش می آید و می گوید او را شب جمعه به خلوت می فرستم و به سمت خاتون گرجی می رود که او می کوید امروز در بازار تمام زر و زیور آلاتم را به همراه گردنبندی که شما بهم دادین رو دزدیدن، مهدعلیا عصبی می شود و می گوید اون طلسم باید گردن تو باشه تا جیران از چشم شاه بیوفتد و تو سوگلی او بشی و دستور می دهد که کلانتر تمام زر و زیور ها را پیدا کند. سیاوش نامه ای برای جیران خاتون نوشته و آن را از طریق رحمت به گل نسا می دهد، سیاوش با رحمت حرف می زند و می گوید من به خاطر او هزار بار کج رفتم ولی این گردنبند صاحب داره و دیگه نمی خواهم هیچ وقت بخاطرش پامو کج بذارم و می رود…
عفت یکی از زن های صیغه ای شاه در حال رفتن به خلوت ملوکانه است که خدیجه تجریشی با دیدن او حالش بد می شود و داخل می رود. عزیز آقا کنار جیران می نشیند و می گوید حرمسرا به روال سابق برگشته است، چقدر امید داشتم که شاه بی رسمی کنه و پشت سوگلی اش بایستد… آن ها در حال صحبت هستند که گل نسا از راه می رسد و جیران با خواندن نامه سیاوش عصبی می شود. زن های حرمسرا در حیاط ارگ قدم می زنند و استراحت می کنند که خواجه روشن به دنبال نقره می رود و گلشن را به اندرونی مهد علیا می فرستد تا راحت با نقره حرف بزند. او به نقره می گوید که باید معشوقه جیران خاتون را پیدا کنی و هر چه سریع تر معین میرزا پسر تاجی را ولیعهد کنیم…
نقره بحث عشق و عاشقی خواجه روشن را پیش می کشد که از رد نگاهش حدس می زند، معشوقه او سارای گرجی است ولی روشن تایید نمی کند و می گوید هر وقت معشوقه جیران را پیدا کردی منم بهت میگم معشوقه ام کیه و می رود… سارای گرجی به همراه خواجه اش به اندرونی اش می رود و نامه ای برای سیاوش می نویسد و آن را به خواجه اش می دهد تا به سیاوش برساند… خواجه روشن که حواسش به آن ها است متوجه رفتن خواجه اش می شود.
خواجه سارا، نامه را به سیاوش می رساند، سارا برای او نوشته است که از اول هم او را شناخته و حالا در مخمصه ای گیر کرده است و قرار است آخر همین هفته او را به خلوت ملوکانه بفرستند و از سیاوش می خواهد که به خاطر نگه داشتن باکرگی و پاکی اش او را نجات دهد و ساعت و زمان قرار برای فرار را نیز برای سیاوش پشت برگه نوشته…
سیاوش با خوندن هر خط این نامه حالش خراب تر می شود، از طرفی دیگر سارا هم آماده فرار شده است و منتظر سیاوش است. طبق دستور نقره، شازده بصیر و آدم هایش همگی به سمت کوهسار روانه شده اند تا به دنبال معشوقه جیران خاتون بگردند، او با دروغ آقایی را گول زده و می گوید خاستگاه خواهرم کوهساری است و برای پرس و جو آمده ام، او هم فرزین فضول را نشانشان می دهد و می گوید او همه چیز را می داند و هر اطلاعاتی که بخواین را بهتون می دهد. بهادر و دو نفر دیگر از نوچه های شازده بصیر به سمت فرزین می روند.
خواجه باشی برای مهد علیا، خط تاجی را برده است که در آن تاجی کلی شرط و شروط نوشته است و نواب علیه می گوید اگر این ها به گوش سلطان برسد همه شان را به توپ می بندد و به خواجه باشی می گوید که نامه را بسوزاند تا به دست کسی نیوفتد… خواجه گلشن وارد شده است و اذن ورود جیران خاتون را می گیرد و او هم اجازه می دهد، جیران داخل می شود و می گوید می خواهم بدونم کی برای رفتن به خلوت ملوکانه نوبتم می شود که او می گوید شما چون بارداری و طفل قاجاری را حمل می کنی، تا روز فارق شدن به خلوت شاه نمی روی و بایستی مراقب فرزندت باشی، به خاطر همین نوبتت به سارای گرجی می رسد… جیران با ناراحتی از اتاق مهد علیا بیرون می آید و به عزیز آقا می گوید هر طور که شده باید ببینمش و هر هنری که داری را نشان بده و می رود…
بازیگران سریال جیران
امیر جعفری , امیرحسین فتحی , بابک حمیدیان , بهرام رادان , پریناز ایزدیار , رعنا آزادی ور , گلاره عباسی , مریلا زارعی , الهام نامی , پاشا جمالی , رویا تیموریان , ستاره پسیانی , سمیرا حسن پور , غزل شاکری , مهدی پاکدل , نهال دشتی , هومن برق نورد , کتانه افشاری نژاد، مرتضی اسماعیل کاشی، مهدی کوشکی، فاطمه مسعودیفر،بهناز نازی، غلامرضا نیکخواه، سیاوش چراغیپور، محمد شیری، حمیدرضا نعیمی، رضا جهانی، سینا رازانی، بهنام شرفی، انوش معظمی، حسن موذنی، نسرین نکیسا، محمد مژدهی، عباس توفیقی، فرشید صمدی پور، عباس ظفری، راستین عزیزپور، علی اشمند، پرویز بزرگی، رضا داودوندی
زمان پخش در شبکه نمایش خانگی
لینک های دانلود سریال جیران قسمت 20 - بیستم
مطالب مرتبط:
نقد و بررسی سریال جیران
آنچه لازم است والدین بدانند
«جیران» سریالی تاریخی_عاشقانه است که جنبهی عاشقانهی آن پررنگتر است، از همین روی میتواند برای نوجوانان جذاب و سرگرمکننده باشد. ناهنجاری، ترس و خشونت این محصول شدت بالایی ندارد، اما والدین میتوانند بنا بر روحیهی فرزند و سبک تربیتی خود تصمیم بگیرند که این محصول در سبد مصرفی نوجوان آنها قرار بگیرد یا خیر.
در این سریال جیران و ملکزاده اقدام به خودکشی میکنند. ممکن است عمل آنها کنجکاوی بعضی از نوجوانان را نسبت به این کار و انگیزههای آن تحریک کند. اگر بچهها سؤالی در این رابطه از شما پرسیدند آگاهانه پاسخشان را بدهید و دربارهی پیامدهای آن با فرزندتان گفتوگو کنید.
تصمیمات و اقدامات جبرانناپذیر و اشتباه شخصیتها نیز میتواند بستر گفتوگوی مناسبی را در خانواده ایجاد کند تا فرزندان بهدرستی متوجه عواقب این اقدامات شوند.
این اثر میتواند مخاطب نوجوان را تشویق کند تا شخصیتهای تاریخی حاضر در سریال را از کتابهای تاریخی بخواند و بشناسد. شخصیتهایی مثل ناصرالدین شاه، مهدعلیا، امیرکبیر، میرزا آقاخان نوری و... همگی افراد مهم و تأثیرگذار این عصر بهشمار میروند که در این سریال نقشهای پررنگی دارند.
خلاصه:
جنبهی عاشقانهی این سریال بر جنبهی تاریخی آن غلبه دارد. شدت ناهنجاری، خشونت و ترس آن نیز پایین است و میتواند بستری را فراهم کند تا مخاطب نوجوان به مطالعه دربارهی شخصیتهای تاریخی اثر علاقهمند شود.
با فرزندان خود صحبت کنید درباره
دربارهی اقدامات نامتعارف و اشتباه شخصیتها با فرزندان خود صحبت کنید تا آنها بهدرستی متوجه پیامدهای این اقدامات بشوند.
«زن» در این سریال از چه جایگاههایی برخوردار است؟
شما میتوانید همراه با خانوادهی خود به مطالعه دربارهی شخصیتهای تاریخی این سریال بپردازید.
خلاصه:
شخصیتهای تاریخی این سریال، فرهنگ دربار ناصری و همچنین نقش «زن» در دربار سلاطین ایرانی میتواند موضوع خوبی برای مطالعهی خانوادگی شما شود.
داستان اثر
پس از قتل امیرکبیر، ناصرالدین شاه در شرایط روحی نامساعدی بهسر میبرد. از همین روی با سَرقراوُل خود «سلمان» با لباس مبدّل به دشت شکار میزند. رفتن او به شکارگاه تجریش همانا و ملاقات با خدیجه و عاشقشدنش نیز همانا. خدیجه نیز دختر باسواد و زبروزرنگ آن حوالی است که دلباختهی شاگرد پدرش «سیاوش» است. سیاوش نیز سخت عاشق خدیجه است و برای آنکه بتواند به خواستگاری او بیاید به روستای خود میرود تا دست پر و بههمراه مادربزرگش که تنها کسوکار اوست به خواستگاری خدیجه بیاید. اما ماجرا طور دیگری رقم میخورد. شاه که بیتاب خدیجه است و او را جیران لقب داده است، کاروانی را به خواستگاری خدیجه میفرستد. اهالی روستا و خانوادهی خدیجه با شنیدن خبر و دیدن کاروان، سر از پا نمیشناسند و برای عروسکردن خدیجه لحظهشماری میکنند. همهچیز به خواست شاه پیش میرود. خدیجه که شوکه شده است، توسط خانواده و اهالی روستا بیهیچ ارادهای راهی دربار میشود و سیاوش در نقطهای دور و بیخبر از همهجا عزادار مادربزرگش شده است. از سوی دیگر مهدعلیا که از همهچیز بیاطلاع است، به پیشنهاد ندیمهاش «نقره» دختری بهنام «سارای گرجی» را برای ازدواج چندبارهی پسرش لقمه گرفته است، تا بلکه حال و روز شاه بهتر شود. سارای گرجی نیز با غم و اندوه فراوانی به سمت دربار راهی است. این سریال که در قالب نمایش خانگی در حال پخش است، ماجرای ورود جیران به دربار ناصری و اتفاقاتی است که برای او رقم میخورد.
جزئیات اثر
کارگردان: حسن فتحی
نویسنده: حسن فتحی، احسان جوانمرد
تهیهکننده: اسماعیل عفیفه
بازیگران: بهرام رادان، پریناز ایزدیار، امیرحسین فتحی، مهدی پاکدل، مریلا زارعی، رویا تیموریان، امیر جعفری، ستاره پسیانی، رعنا آزادیور، غزل شاکری، هومن برقنورد
شخصیتها:
ناصرالدین شاه: او چهارمین پادشاه سلسلهی قاجار است که بعد از قتل امیرکبیر در شرایط روحی نامساعدی قرار میگیرد. تحت همین شرایط روزی با دختر رعیتزادهای بهنام «خدیجه» آشنا میشود که این ملاقات، ابتدای داستان عاشقانهی او با خدیجه خواهد بود.
خدیجه تجریشی/ جیران: دختری رعیتزاده که دلباختهی شاگرد پدرش یعنی سیاوش است. خدیجه دختری زیرک، شاد و باسواد است که دست تقدیر او را بر سر راه شاه قرار میدهد تا به سوگلی دربار او تبدیل شود.
سیاوش: او شاگرد پدر خدیجه و پسری کاری و بانشاط است که عاشق خدیجه است.
مهدعلیا: او مادر ناصرالدین شاه است که بسیاری از امور دربار و کشور بهدست و ارادهی او اداره میشود.
نقره: او ندیمهی مخصوص مهدعلیاست که در بعضی از امور بهنفع خود کار میکند.
میرزا آقاخان نوری: مشهور به اعتمادالدوله، دومین صدراعظم ناصرالدین شاه است که پس از امیرکبیر به صدرات میرسد.
توضیحات تکمیلی
کشور سازنده: ایران
مخاطب اثر: نوجوان- بزرگسال
نام سریال: جیران
کارگردان: حسن فتحی
نویسنده: احسان جوانمرد، حسن فتحی
بازیگران:
بهرام رادان
پریناز ایزدیار
امیرحسین فتحی
مهدی پاکدل
ستاره پسیانی
غزل شاکری
ژانر: اجتماعی
شبکه نمایشدهنده: فیلیمو
کشور: ایران
زبان: فارسی
مدتزمان هر اپیزود: 50 دقیقه
تاریخ آغاز پخش سریال: 24 آبان 1400