دانلود کامل سریال آفتاب پرست پارت 8 هشتم در رسانه معتبر فیلم باز . در ادامه با دانلود سریال آفتاب پرست اپیزود 08 همراه ما باشید .
آفتاب پرست سریال جدید نمایش خانگی محصول ۱۴۰۱ است. سریال آفتاب پرست با نام قبلی جواد پورشه به کارگردانی برزو نیک نژاد است و نقش اصلی این سریال با نام جواد پورشه را پژمان جمشیدی بازی می کند، دیگر بازیگران این سریال طنز را حمید رضا آذرنگ، باران کوثری، گوهر خیراندیش و .. را تشکیل می دهند .
کارگردان: برزو نیک نژاد
تهیه کننده: سید مصطفی احمدی
شروع پخش: ۲۷ تیر ۱۴۰۱
نویسندگی: امیر برادران
پخش هفتگی از فیلم باز
بازیگران سریال
امیرحسین رستمی , باران کوثری , پژمان جمشیدی , حسن پورشیرازی , حمیدرضا آذرنگ , روشنک گرامی , سولماز غنی , سیاوش چراغی پور , گلاره عباسی و الهام اخوان
خلاصه داستان سریال آفتاب پرست
نقش اصلی سریال را جواد پورشه با هنرنمایی پژمان جمشیدی ایفا می شود. علت لقب او پورشه در بین ماشین ها به قدرت و سرعت معروفه، جواد هم به قدرت و سرعت در دزدی معروفه که در کار خودش سطح یک حساب می شود. اون که در اوایل سریال تازه از زندان آزاد شده است تصمیم دارد دیگر به کار قبلی خودش ادامه ندهد که ناگهان با پیشنهادی مواجه می شود که دست به کارهای بزرگتر از دزدی می زند.
پژمان جمشیدی پرکارترین بازیگر اخیر
پژمان جمشیدی در دومین سریال نمایش خانگی خود بعد از خوب بد جلف، رادیو اکتیو ، بار دیگر ژانر کمدی را تجربه می کند. این هنرمند که در سالهای اخیر جزء بازیگران پرکار بوده است فیلم علف زار را در مرحله اکران داشته و فیلم های شیشلیک و بی مادر را در نوبت اکران دارد. علاوه براین پژمان جمشیدی سال گذشته در دینامیت، پرفروشترین فیلم تاریخ سینما نیز نقش اصلی را بر عهده داشت.
دانلود سریال آفتاب پرست - قسمت هشتم با لینک مستقیم
دانلود با کیفیت 480
دانلود با کیفیت 720
دانلود با کیفیت 1080
دانلود با کیفیت HQ_1080
دانلود با کیفیت BLURAY
مطالب ویژه پیشنهادی:
تاریخ پخش سریال آفتاب پرست چندشنبه ها و چه ساعتی است ؟
براساس ساعت و روز پخش قسمت اول سریال آفتاب پرست، این مجموعه هر هفته در روز دوشنبه ساعت 20 (به عبارتی دیگر 8 شب) منتشر خواهد شد. با توجه به پخش این سریال که به صورت اینترنتی است، ساعت تکراری برای آن وجود ندارد و هر زمان میتوانید به صورت آنلاین و یا ذخیره شده آن را تماشا کنید
سریال «آفتابپرست»؛ شروعی شاد با درخشش پژمان جمشیدی
سریال «آفتابپرست» شروع مفرح و جذابی داشته است. ریتم تند، داستان گیرا، دیالوگهای خندهدار و بازیهای درجهیکی که در قسمت اول دیدیم میتوانند در ادامه این سریال را به یکی از بهترینهای شبکۀ نمایش خانگی تبدیل کنند.
معمولا وقتی قسمت اول یا دوم یک سریال خیلی خوب از کار درنمیآید، منتقدان خوشبین میگویند که باید به سریال فرصت داد تا شاید در قسمتهای بعدی انسجام خودش را پیدا کند و بتواند مخاطب را درگیر کند. اما واقعیت این است که اغلب اوقات از همان قسمت اول میشود تواناییهای سریال را حدس زد و تشخیص داد که این بازیها، این داستان و این فضای کلی میتواند نهایتا چیز جذابی به مخاطب ارائه بدهد یا نه. «آفتابپرست» از آن سریالهایی است که اصلا از مخاطب خودش فرصت گدایی نمیکند؛ این سریال از همان قسمت اول شروع درخشانی دارد و آن چیزی را که از یک اثر کمدی انتظار دارید به شما میدهد: خنده، خنده و خنده.
کارگردان این سریال برزو نیکنژاد است که سریالهایی مثل «دردسرهای عظیم» و «پنچری» را در کارنامۀ خودش دارد. نویسندگی سریال را هم امیر برادران به عهده دارد که درخشانترین اثرش فیلمنامۀ فیلم سینمایی «هزارپا» بوده است. بازیگران اصلی سریال هم نامهای آشنا و خوشسابقهای هستند که از بین آنها میتوان به پژمان جمشیدی، حمیدرضا آذرنگ، باران کوثری و گوهر خیراندیش اشاره کرد.داستان فیلم در قسمت اول دو ماجرای متفاوت را پیگیری میکند که قطعا در قسمتهای بعدی با هم ارتباط واضحتری پیدا خواهند کرد. یک طرف ماجرای یک خبرنگار جسور با بازی باران کوثری را میبینیم که با شور و هیجان به دنبال افشاگری فسادهای اقتصادی است. او سرش درد میکند برای دردسر و به همین خاطر مشکلاتی هم برای پیش میآید، اما اهل دست برداشتن از هدفش نیست.
اما ماجرای اصلیتر مربوط به دو رفیق خلافکار و عشق لاتبازی به نامهای جمال (پژمان جمشیدی) و منوچ (حمیدرضا آذرنگ) است که تصمیم گرفتهاند سطح خفتگیریشان را بالاتر ببرند و فقط سراغ آدمهای خیلی پولدار بروند. به همین خاطر منوچ لباس زنانه میپوشد و کنار خیابان میایستد. برنامۀ آنها در ابتدا خوب پیش میرود و یک پورشه منوچ را سوار میکند. جمال هم با موتور دنبال آنها راه میافتد تا در فرصت مناسب خفتگیریشان را انجام بدهند. اما پلیس سر میرسد و این دو نفر دستگیر میشوند.یک سال بعد جمال قرار است از زندان آزاد شود. منوچ از جمال میخواهد که بعد از آزادی پیش خواهرش برود و از او بخواهد که برای آزادی منوچ پول جور کند. اما وقتی جمال سراغ خواهر منوچ میرود معلوم میشود که او قبلا هر چیزی را که میتوانسته بفروشد فروخته و خرج کارهای دیگر کرده. حالا جمال (که به خاطر تلاش برای دزدیدن پورشه به جمال پورشه معروف شده) از یک طرف میخواهد به خواهر منوچ برای آزاد کردن برادرش کمک کند و از طرف دیگر خودش هم هیچ خانه و زندگی درست و حسابیای ندارد و مجبور است شب در مسافرخانه بخوابد. اما وقتی جمال شناسنامۀ جعلی خودش را با فامیلی «پورشه» به صاحب مسافرخانه نشان میدهد، او جمال را با گریه و شوق در آغوش میگیرد و میگوید که تو پسر حاجآقا پورشه هستی!خلاصه کردن داستان قسمت اول سریال کار سادهای نیست و این یکی از مهمترین نقاط قوت آن است. این قسمت حدود یک ساعت و ده دقیقه زمان دارد و در این زمان کلی ماجراها و اتفاقات ریز و درشت را شاهد هستیم. این یعنی ریتم سریال در قسمت اول بسیار تند و پرشتاب است و اصلا خبری از سکانسهای کشدار و حوصلهسربر نیست. در عین حال یک انسجام کلی بین این ماجراهای متفاوت وجود دارد که داستان اصلی سریال را به پیش میبرد؛ داستانی که اجزاء مختلفش خیلی دقیق و متوازن در قسمت اول رشد میکنند و ما را بیاندازه مشتاق میکنند که ببینیم در قسمتهای بعدی ماجرا چطور قرار است پیش برود.یکی از مهمترین برگهای برندۀ این سریال ترکیب بازیگران آن است. بازیها در قسمت اول فوقالعاده هستند. پژمان جمشیدی یک رگههایی از «زیرخاکی» را حفظ کرده و در عین حال توانسته شخصیت بامزۀ متفاوتی را بیافریند. ترکیب لافزنیهای توخالی او با استرسها و نگرانیهای آذرنگ بسیار دلنشین و جذاب از کار درآمده و از همان ابتدا مخاطب را مجذوب این زوج کمدی میکند. اما حتی شخصیتهای فرعی مثل نزولخور (حامد وکیلی) و مسئول مسافرخانه (حسن زارعی) هم در همان حضور کوتاهی که در قسمت اول دارند بسیار عالی ظاهر میشوند و نقششان را پرانرژی و با تمام وجود بازی میکنند.دیالوگهای سریال پر از شوخیهای ظریف و خندهدار هستند؛ بعضی از آنها لبخند به لب میآورند و بعضی از آنها مخاطب را به قهقهه میاندازند. معلوم است که نویسنده اصلا دستش از شوخی خالی نیست و برای خنداندن هیچ نیازی به ضرب و زور ندارد. موقعیتهایی هم که دیالوگها در آنها بیان میشوند بسیار درست و هنرمندانه طراحی شدهاند. اما حتی دیالوگهایی که ممکن است در حالت عادی خیلی معمولی به نظر برسند، وقتی از زبان پژمان جمشیدی بیان میشوند یک جور جاذبه و جادوی خاص پیدا میکنند؛ از اینجهت واقعا باید جمشیدی را محور اصلی گیرایی و حال و هوای مفرح این سریال بدانیم. تقریبا هیچ سکانسی از سریال نیست که جمشیدی در آن حضور داشته باشد و گفتگو یا اتفاق خندهداری را در آن شاهد نباشیم. شخصیت جمال هم در کنار منوچ آدم را میخنداند و هم در کنار خواهر منوچ؛ با اینکه رفتارش در این دو موقعیت کاملا متفاوت است.سریالهای شبکۀ نمایش خانگی تا حدی از محدودیتهای موجود در صدا و سیما آزاد هستند. اما اغلب این سریالها نمیتوانند از این آزادیِ نسبی استفادۀ درستی بکنند و در دام جلفبازیهای بیمزه و فاقد جاذبه میافتند. اما «آفتابپرست» از امکانی که برای استفاده از الفاظ و شوخیهای ممنوعه دارد بهترین استفاده را برده و هر کلمه و هر کنایه را کاملا به جا و در موقعیت مناسب استفاده کرده است. اگر ریتم تند و گیرایی داستان سریال در قسمتهای بعدی حفظ شود، «آفتابپرست» میتواند به یکی از محبوبترین و پربینندهترین سریالهای شبکه نمایش خانگی تبدیل شود.