2 سال پیش / خواندن دقیقه

بررسی بازی Thymesia + نقاط مثبت و. منفی بازی

هنگامی که فرمول خاصی جواب بدهد، بسیاری سعی می‌کنند تا از آن تقلید کنند و فرقی هم ندارد که سینما باشد یا ویدیو گیم؛ در هر صورت اتفاق مشابهی برای بقیه محصولات خواهد افتاد. یک زمانی Gears of War با زاویه دوربین خاص و کاور گیری چسبنده، دنیای شوترهای سوم شخص را متحول کرد و حالا هم Dark Souls و استایل گیم‌پلی متفاوتش بر صنعت بازی‌های ویدیویی حکم‌رانی می‌کنند. هر سال تعداد زیادی بازی سولز لایک وارد بازار می‌شوند اما راستش را بخواهید، آثار قبول به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسند.

در این شرایط، انتخاب یک بازی مناسب در این ژانر چندان آسان نخواهد بود زیرا اکثر آن‌ها صرفا یک کپی دست چندم هستند که فقط نام سولز لایک را یدک می‌کشند. استودیوی هفت نفره OverBorder با دانستن چنین موضوعی، باز هم دست روی ژانر سولز لایک گذاشته است اما این عنوان مستقل، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد؛ اثری که با تمامی نقص‌هایش، یک تجربه جذاب و هیجان انگیز به شمار می‌آید.

بررسی بازی Thymesia + نقاط مثبت و. منفی بازی

بازی Thymesia داستان دکتری به نام Corvus را روایت می‌کند که سعی دارد تا خاطراتش را بازیابی کند. در روزگاری که امپراطوری بزرگ هرمس به خاطر ظهور یک بیماری مرگ‌بار به خطر افتاده، قهرمان داستان به دنبال کشف علت این ماجرا، سفر خود را آغاز می‌کند تا شاید جوابی برای پرسش‌های بی‌پایانش پیدا کند. Corvus همان ابتدا توسط شخصیتی به نام Varg از پا در می‌آید و از اینجا به بعد سعی می‌کند تا با به خاطر آوردن خاطراتش، پرده از رازی بزرگ بردارد. مراحل بازی در واقع فلش بک هستند و در طی آن‌ها شخصیت اصلی، اطلاعات ارزشمندی به دست می‌آورد که به او در انتخاب یکی از پایان‌های شش گانه کمک می‌کنند.

داستان Thymesia سوژه جالبی دارد اما گنگ روایت می‌شود و زمانی اهمیت پیدا می‌کند که بخواهید پایان بازی را ببینید. متاسفانه عدم وجود صداپیشگی، به اطلاعات به دست آمده شما در هنگام مبارزه با باس فایت‌ها صدمه می‌زند. آن‌ها با شما حرف می‌زنند در حالی که فرصت مطالعه کردن زیرنویس را نخواهید داشت و همین مورد باعث می‌شود که برخی از دیالوگ‌ها را ناخواسته از دست بدهید.

همان‌طور که گفتم، Thymesia شش پایان مختلف دارد که بسته به انتخاب‌های شما در انتها، تغییرات محسوسی را شاهد خواهید بود. شما در طول داستان با ۹ باس فایت منحصر به فرد مبارزه می‌کنید و برای مشاهده پایان‌های مختلف، باید اسانس دو تا از آن‌ها را با یکدیگر ترکیب کنید تا به پایان مورد نظرتان برسید. این ترکیب‌ها اگر بی‌ارتباط با همدیگر باشند، شما را با پایان بد روبه‌رو خواهند کرد اما اگر بدانید که اسانس‌ها چه کارکردی دارند، به پایان‌های بهتر دسترسی خواهید یافت.

Thymesia از قابلیت نیو گیم پلاس بی‌بهره است و همه چیز در پایان راه به اتمام می‌رسد و از این لحاظ، بازی پیش روی ما شباهتی به الگوهایش ندارد. از طرفی Corvus فقط تا لول ۵۰ ارتقا پیدا می‌کند و پس از آن به دست آوردن xp در عمل بی‌فایده خواهد شد. معلوم نیست که چرا تیم سازنده چنین تصمیمی گرفته‌اند و با این حرکت، بازی خود را محدود کرده‌اند. به لول اشاره شد، بد نیست بگوییم که شخصیت اصلی هر بار که ارتقا پیدا می‌کند، می‌تواند قابلیت‌های خاص و منحصر به قردی را به دست آورد که این توانایی‌ها در منوی Talent قابل انتخاب هستند. قابلیت‌ها در چند دسته طبقه بندی شده‌اند و از این حیث Thymesia به شما اجازه می‌دهد تا با شیوه‌های متفاوتی مراحل را پیش ببرید. به عنوان مثال با انتخاب یک گزینه می‌توانید ضربات سریع‌تر اما کم اثری را اجرا کنید اما در مقابل امکانی وجود دارد که بتوانید ضربات قدرتمند اما کندتری را به دشمنان وارد کنید. این بخش هم محدودیت‌هایی دارد و کاراکتر شما فقط می‌تواند تا سقف ۲۴ قابلیت مجرا به دست آورد. البته به هنگام مراجعه به چک پوینت‌ها که در بازی با نام Beacon شناخته می‌شوند، می‌توانید هر کدام از این Talentها را پس بدهید و از گزینه‌های دیگری استفاده کنید. به یاد دارم که هنگام مبارزه با باس فایت نهایی، دو یا سه قابلیت خودم را تغییر دادم تا بتوانم راحت‌تر مبارزه کنم.

مبارزات در Thymesia بی‌شباهت به Bloodborne و Sekiro نیستند و اگر از طرفداران قدیمی این بازی‌ها باشید، به احتمال زیاد مشکلی با مبارزات این عنوان نخواهید داشت. اینجا خبری از نوار Stamina نیست و به جای آن فاکتور دیگری به نام انرژی نقش کلیدی را بازی می‌کند. انرژی در واقع معادل Mana در بازی‌های نقش آفرینی است و اینجا بیشتر به استفاده از سلاح‌های ثانویه اشاره دارد. این سلاح‌ها را هنگام از پا در آوردن دشمنان به دست می‌اورید که در ادامه به آن‌ها خواهم پرداخت.

Corvus به دو شکل می‌تواند نوار سلامتی دشمنانش را خالی کند؛ یکی از آن‌ها اجرای ضربات عادی است که بخشی از نوار را خالی می‌کند و قسمتی سبز رنگ از نوار باقی می‌ماند که اگر منتظر بمانید، به تدریج پر شده و دشمن هم به مبارزه‌اش ادامه می‌دهد. برای خالی کردن نوار سبز رنگ، ضربات دوم از راه می‌رسند که از طریق چنگال‌های Corvus بر بدن دشمنان وارد می‌شوند. این ضربه برای خالی کردن بخش سبز رنگ است که اگر کامل تمام شود، می‌توانید با اجرای یک فن تمام کننده، جان حریف را بگیرید. همان‌طور که می‌بینید این سیستم دقیقا برعکس بلادبورن است و به جای این‌که ساطنذگان چنین حرکتی را برای شما در نظر بگیرند، آن را روی دشمنان پیاده کرده‌اند که به بالاتر رفتن سرعت در گیم‌پلی کمک شایانی می‌کند. از طرف دیگر چیزی به اسم سپر در Thymesia وجود ندارد و شخصیت اصلی به کمک چاقوی کوچکش، حملات دشمنان را دفع می‌کند. اینجا بازی شباهت غیر قابل انکاری به Sekiro پیدا می‌کند؛ زیرا دفع حملات دشمن، از اولویت‌های شما خواهد شد. اگر حمله‌ها به درستی دفع شوند، بخشی از نوار سلامتی دشمن به رنگ سبز درمی‌آید و اینجاست که دوباره چنگال‌ها نقش اصلی را بازی خواهند کرد.

بالاتر اشاره کردیم که Corvus می‌تواند سلاح دشمنانش را به دست بیاورد و از آن‌ها به طور موقت استفاده کند اما نکته اینجاست که این سلاح‌ها می‌توانند به صورت دائم هم در اختیار شما قرار بگیرند. اگر در Beaconها توقف کنید، متوجه می‌شوید که منویی به اسم Plague weapon وجود دارد و تمامی سلاح‌های دشمنان داخل آنجا قرار گرفته‌اند. البته دسترسی به تمامی آن‌ها از ابتدا وجود ندارد و باید آن‌ها را یک بار تصاحب کنید تا قابل استفاده شوند. هر کدام از این سلاح‌ها می‌توانند ارتقا پیدا کنند و قابلیت‌های بهتری را به دست آورند. به عنوان مثال با آپگرید پتک، می‌توانید زمان استفاده دوباره از آن را تا حد امکان کم کنید و البته مدل جدیدی از حمله را آزاد کنید. استفاده از Plague Weapon از شما انرژی می‌گیرد و باید با از پا در آوردن دشمنان، انرژی از دست رفته را بازگردانید.

تمام این موارد باعث شده که مبارزات Thymesia بسیار سرگرم کننده و در عین حال در دسترس باشد و بازیکن در مدت زمان ۱۰ تا ۱۵ ساعت حسابی سرگرم شود. بازی پر از مینی باس‌هایی است که هر کدامشان به نحوی شما را به چالش می‌کشند. البته تنوع این دشمنان از لحاظ دیزاین چندان زیاد نیست و بیشتر به خاطر سلاح‌های متفاوتشان می‌توان آن‌ها را از یکدیگر جدا کرد. آن‌ها علاوه بر ضربات عادی که وارد می‌کنند، نوعی ضربه غیر قابل دفاع دارند که یا باید به کل جا خالی‌شان بدهید یا اینکه به کمک پَرهایی که Corvus شلیک می‌کند، آن‌ها را گیج کنید. این پرها معادل پیستول در بلادبورن هستند و می‌توانند دشمنان را لحظه‌ای متوقف کنند تا حسابی از خجالتشان در بیایید.

Thymesia از چهار مرحله اصلی و ۸ مرحله فرعی تشکیل شده و از این نظر شباهت‌هایی را به Nioh دارد. هر مرحله که به اتمام می‌رسد، تعدادی مرحله فرعی برایتان باز می‌شود که در طی آن‌ها باید کارهای به خصوصی را انجام بدهید. اهمیت این مراحل زیاد است و برخی از باس فایت‌های اصلی در آن‌ها پنهان شده‌اند. باس‌ها در اغلب موارد چالش برانگیز نیستند و به جز سه نمونه آخر، تقریبا بقیه نمی‌توانند زیاد مزاحمتان شوند و در عوض مینی باس‌ها بیشتر اذیتتان خواهند کرد.

همانند دیگر آثار سولز لایک، موسیقی تنها به هنگام مبارزات تاثیرگذار و یا باس فایت‌های اصلی پخش می‌شوند و از این رو ساند ترک‌های Thymesia قطعات کمی را شامل می‌شوند اما همان تعداد هم بسیار گوش نواز و شنیدنی از آب درآمده‌اند. از بین قطعاتی که به گوشم خورد، موسیقی باس فایت اول یعنی Odur بیشتر در خاطرم مانده که بیشتر به خاطر الگوهای سه ضربی و والس گونه آن است که کمتر در آثار مشابه شنیده بودم.

گرافیک بازی از بعد فنی چندان اثر عجیب و غریبی نیست و واقعا هم نباید از یک تیم هفت نفره، انتظار معجزه داشت. با این حال Thymesia از بعد هنری اثر قابل قبولی است و محیط‌ها و دشمنان طراحی مناسبی دارند. شخصیت Corvus هم به واسطه ماسکی که می‌زند، شخصیت متمایز و جالبی پیدا کرده و از اینکه او را هدایت می‌کنید، احساس خوبی خواهید داشت. بازی روی سخت افزارهای نسل نهمی به خوبی اجرا می‌شود و می‌توانید به راحتی با ۶۰ فریم آن را تجربه کنید؛ اگرچه هنگام آغاز مراحل افت فریم‌های غیر عادی‌ای را خواهید دید اما این مشکل پس از سه ثانیه به طور کامل مرتفع می‌شود.

Thymesia محصول یک استودیوی بسیار کوچک تایوانی است که بدون ادعا و تبلیغات بزرگ، می‌تواند به خوبی سرگرمتان کند و اگر دلتان برای بازی‌های سولز لایک تنگ شده و یا دل و روده الدن رینگ را بیرون کشیده‌اید، چند ساعتی حالتان را خوب خواهد کرد. اگر OverBorder از اشکالات بازی اول خود درس بگیرد، آینده روشنی پیش رویش خواهد بود.

8

امتیاز بازی‌


نقاط قوت:
مبارزات سریع و هیجان انگیز
تغییرات جالب نسبت به استانداردهای ژانر سولز لایک
موسیقی‌های شنیدنی
پلات اصلی
گرافیک هنری قابل قبول
نقاط ضعف:
گرافیک فنی برای یک عنوان نسل نهم مناسب نیست
داستان روایت گنگی دارد
نبود صداپیشگی
این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است


شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع