مایکل لینچ تحلیلگر اقتصاد نفتی در مقالهای از نشریهی فوربس با نگاهی طناز و انتقادی به نقش هالیوود در کمک به حل بحران گرمایش جهانی میپردازد.
یکی از مقالاتی که اخیراً منتشر شد، استارتآپی را توصیف میکرد که میخواست «ردپای کربنی» سینما را کاهش دهد، و با اینکه من بسیار با این ایده موافقم، فکر میکنم نباید خود را محدود کند به اینکه مردم مجبور شوند با قطار به مراسم بروند؛ مانند مراسم جایزهی گویا که اخیراً در اسپانیا برگزار شد و غذاهایی که در آن سرو میشد، شامل مرغ و ماهیهایی بود که کمتر کربنزا بودند.
البته هالیوود نقش خود را در آموزش عمومی دربارهی گرمایش جهانی ایفا کرده است، با فیلمهای بسیاری که داستانشان حول شرکتهای نفتی شروری میچرخد که بخشی از سیاره یا تمام آن را نابود میکنند؛ مانند تانوس از جهان مارول که به روش خودش مردم را به کنترل جمعیت تشویق میکرد، و اسکارامانگا، شخصیت شرور مجموعهفیلمهای «جیمز باند» (James Bond) که سعی داشت جهان را از انرژی خورشید محروم کند. و بعد مجموعهی «مردگان متحرک» (The Walking Dead) را داریم که شخصیتهای اولیهاش از راندن وسایل نقلیهای که با سوختهای فسیلی کار میکنند، اجتناب میکردند برای اینکه، خب، راه بروند. کربن صفر؛ هر چند گوشتهای در حال پوسیدن احتمالاً منجر به انتشار گازهای گلخانهای ناخوشایندی خواهد شد.
از سوی دیگر، یکی از پرفروشترین فیلمهای تابستانی امسال «تاپ گان» (Top Gun) بود که شخصیتهای کربنزای زیادی را در خود نمایش میداد، مانند هواپیماهای F-18 و P-51. (شایعات حاکی از آن است که چند انسان هم در فیلم حضور داشتند.) با توجه به اینکه استفاده از پسسوز جت، مصرف سوخت یک هواپیما را سه برابر میکند، که برای یک جت جنگندهی F-18 چیزی حدود هزار گالن در ساعت است، باید نبردهای هوایی آینده را محدود کنیم. در بهترین حالت میتوان محدودیت سرعت را تا پنجاه و پنج مایل بر ساعت در نظر گرفت، و شاید دنبالهی فیلم، «تاپ گان: نهچندان ماوریک» (Top Gun: Not as Maverick)، نبردی را بین ماشینهای برقی به نمایش بگذارد.
و با اینکه فیلمهای وسترن (که در دوران تاریک، به آنها «فیلمهای گاوچرانی» هم میگفتیم) بهندرت به استفاده از مواد نفتی اشاره میکنند، اما فلزات و موادی که برای ساخت تپانچهها استفاده میشود، قطعاً مصرف انرژی بالایی دارند. به جای این اسلحهها باید از تفنگهای آبپاش، و در مناطق خشک از تفنگهای پلاستیکی استفاده کرد. اوه، و باید گلهی گاوهای وحشی را با شترمرغ و حیوانات دیگری که بیشتر سازگار با محیط زیست هستند، جایگزین کرد. تماشای جنایتکاران قلدر و خشنی که سعی دارند شترمرغها را رام کنند، ارزش سرمایهگذاری را دارد.
فیلمهایی که دربارهی نبردهای باستانی هستند، اغلب صحنههایی را نمایش میدهند که در آن افراد، دشمن را در زمینی پوشیده از روغن به دام میاندازند و بعد آنجا را آتش میزنند. در آینده، باید از روغنهای گیاهی برای این کار استفاده کرد. و بهجای استفاده از شمشیرهای فولادی که انرژی نهان بالایی دارند، مبارزان میتوانند از نودلهای شنا استفاده کنند. در فیلم بعدی رابین هود (میدانید که قطعاً فیلم دیگری در کار خواهد بود)، دارودستهی او درختانی خواهند کاشت که با شعلههای آتش داروغهی ناتینگهام در قصر سرد او مبارزه کنند.
نمایش غذا در فیلمها باید به نحوی تغییر کند که ردپای کربنی کمتری را به نمایش بگذارد. در شام عید شکرگزاری باید بهعنوان غذای اصلی، بوقلمون گیاهی سرو شود، ایرلندیها باید گوشت نمکسود و چیا بخورند، و شخصیتهای داستانهای جنوب غرب باید بوریتو را بهخاطر پوبوی کنار بگذارند (اویستری که از منابع بهتر و مسئولیتپذیرانهتری ساخته میشود). همچنین میتوانند در فیلمها قبل از غذا، بینو یا داروی ضدنفخ مصرف کنند.
میتوان فرنچایز «سریع و خشن» (Fast and the Furious) را بازسازی کرد؛ «سریع و بیانتشار» (Fast and the Emissionless) میتواند فرصتی برای تبلیغ نامحسوس دوچرخههای هافی یا شویم باشد. در بازسازی فیلم مشهور «وحشی» (The Wild One) که دربارهی باند موتورسواران بود، میتوان از موتور وسپای برقی استفاده کرد؛ تا باند موتورسواران به شهر هجوم آورند و تمام ایستگاههای شارژ وسایل نقلیه را قبضه کنند.
در «پدرخوانده ۴» (Godfather 4) دون کورلئونه فرماندار کالیفرنیا خواهد بود، و به ساکنان شهر لوازم نقلیهی الکتریکی را پیشنهاد خواهد داد که نتوانند رد کنند- بهخاطر اختیارات دولت. در نسخهی جدید فیلم «کونان بربر» (Conan the Barbarian)، شخصیت اصلی میتواند به جای نابودکردن معبد فرقه، مصالح ساختمانی آن را بازیافت کرده و برای عایق کردن خانههای کمهزینه از آنها استفاده کند. نام فیلم بعدی «مرد آهنی» (Iron Man) باید «مرد الیافی» (Hemp Man) باشد، و فیلم «هالک» (Hulk) میتواند صحنهی پایانی جدیدی بسازد که در آن «هالک کارخانههای مصرفکنندهی سوختهای فسیلی را نابود میکند.» نباید جهان دیسی را فراموش کنیم، هواپیمای نامرئی زن شگفتانگیز میتواند از سوخت گیاهی استفاده کند، میتوان آکوامن را در نقش سرمایهداری نشان داد که از انرژی جزر و مد کسب درآمد میکند، و بتپلین بتمن میتواند با یک بتگلایدر جایگزین شود.
در «داستان اسباببازی ۵» (Toy Story 5) -یا ۶؟- باز لایتیر فریاد میزند «به سوی صفر خالص، و فراتر از آن!» فیلمهای «لگو» (Lego) شامل بلوکهای چوبی خواهند بود و در «جنگ ستارگان» (Star Wars)، ستارهی مرگ باید مبتنی بر انرژی خورشیدی باشد، که به لطف آن میتوان به جای نابود کردن یک سیاره در هر ۶۸۷ سال، آن را محدود کرد. فیلم «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park) میتواند دیرینشناس سم اونیل را نمایش دهد که براکیوسوروسها را پرورش میدهد تا پهن خشکشدهشان را برای کاهش مصرف انرژی بفروشد، و در فیلمهای آیندهی مجموعهی «غارتگر» (Predator)، هیولا همیشه افرادی را شکار میکند که انرژی زیادی مصرف میکنند (اما سلبریتیها را نه).
و در آخر، سالنهای سینما دیگر نباید نوشیدنیها و پاپکورنهای غولپیکر سرو کنند؛ اما باید بپذیریم که این یکی واقعاً علمی تخیلی خواهد بود.