در همین زمان ترکان پس از تصرف سرزمینهای واقع در شمال ایران، به راههای بازرگانی مهمی دست یافتند و سرزمین سغد را نیز به متصرفههای خویش ملحق کردند.پس از سقوط هپتالیان، ترکان نه تنها قدرت سیاسی، بلکه نیروی اقتصادی بزرگی نیز بدست آوردند. قسمتهای مهمی از راه ابریشم که از شرق به غرب میگذشت، از این پس در اختیار ترکان قرار گرفت.
این راه از سرزمین کاشغر و ناحیهٔ شاپورگان تا جنوب آسیای میانه کشیده شده بود سپس راه ابریشم به خراسان میپیوست و از داخل ایران رد میشد. ترکان خواستار این بودند که با بیزانس وارد معامله شوند. حمل ابریشم ار راه شمال دریای خزر و قفقاز بسیار گران و همراه با مخاطره بود، بنابراین چارهٔ کار در این بود که خاقان ترک با شاهنشاه ایران کنار بیاید. ترکان در زمان انوشیروان با شاه ایران به توافق نرسیدند.
ایستمی خان ترک، در زمان انوشیروان به ایران خبر اعلان جنگ داد ولی مواضع و استحکاماتی که ایرانیان در سدهٔ قرن پنجم برابر هیاطله (هپتالیان) پدید آورده بودند، در نظر ترکان غیر قابل گذر مینمود، از این رو حمله ترکان متوقف ماند. برای بوجود آوردن دگرگونیهای اقتصادی و رهایی از اقتصاد شبانی، برای ترکان چارهای جز این نبود که به ایران حمله برند و راه ابریشم را به تصرف درآورند. در سال ۵۸۸ میلادی اتحاد بین بیزانس و ترکان حاصل شد و ترکان آمادهٔ جنگ با ایران شدند.
نخستین جنگ ایران و ترکان
(پیروزی قطعی ساسانیان و تصرف بلخ و هرات)
نخستین جنگ بین ایران و ترک به جنگی گفته میشود که در سال ۵۸۸ میلادی، بین ساسانیان و خاقانات ترک رخ داد.در سال ۵۸۸ میلادی هرمز چهارم به پادشاهی رسید که در همین زمان جنگ ایران با بیزانس در مرزهای غربی جریان داشت.در همین زمان لشکریان ترک و خزر به آران و ارمنستان حملهور شدند.در شرق نیز ساوه شاه فرمانروای ترکان و دایی هرمز چهارم به ایران حمله برد. پیاده نظام سپاه ایران، در برابر لشکر ترکان تاب مقاومت نیاورد که باعث آشفتگی در کشور شد.هرمز چهارم به سرعت بهرام چوبین سردار ایرانی خود را که از مردم ری بود با دوازده هزار مرد به سوی ترکان فرستاد.سپاه بهرام چوبین از راه رسید و بین سپاه او و ترکان جنگ در گرفت که در طی جنگ فرمانروای ترکان کشته شد و در پایان هم این جنگ با پیروزی ایران پایان پذیرفت.بهرام پس از پایان جنگ یکماه در هرات ماند و غنائم بدست آمده را میان شاهنشاه و سپاه خویش بخش کرد.در شاهنامه شرح این جنگ به تفصیل آمدهاست.
دومین جنگ ایران و ترکان
(پیروزی قطعی ساسانیان)
دوّمین جنگ ایران و ترکان در پی شورش مردم تخارستان و هیتالیان در سال ۶۱۹ میلادی در زمان خسرو پرویز و اتّحاد و حمایت بعدی ترکان با شورشیان درگرفت. سپهسالار ایران سمبات به نواحی ساحل راست تخارستان دو دفعه حمله کرد و هر چند در چندین محاربه پیروز گردید و غنایم فراوانی به دست آورد اما ظاهراً این نواحی دیگر از حکومت ساسانیان اطاعت نمیکردند. دربارهٔ نتایج این جنگ دو روایت متفاوت وجود دارد.
سبئوس تاریخدان ارمنی قرن هفتم چنین نوشتهاست،
مردم تخارستان از نظر فرهنگی و اقتصادی با سغد و هند پیوستگی داشتند ولی ناگزیر تبعیت ایران را تحمل میکردند. کوشانیان و هیتالیان نیز از زمان انوشیروان استقلال خود را از دست دادهبودند. از این رو به محض اینکه اختلاف و جنگ بین ایران و روم در گرفت در سرحدات شرق آتش عصیان شعلهور گشت و سپاه شورشیان علیه ایران دست به حمله زد.
خسرو پرویز مرزبان خویش سمبات بگراتونی از اهالی ارمنستان را فرا خواند و وی را مأمور کرد تا آتش فتنه و آشوب را در مرزهای شرقی ایران فرو نشاند. زمانی که سپهسالار ایران سمبات بگراتونی به هیتالیان حمله برد، تنها دو هزار نیرو در اختیار داشت اما با یک حملهٔ ناگهانی توانست شورش پادگان ابرشهر را که در خراسان و نزدیک نیشابور قرار داشت، درهم بشکند. سبئوس نوشتهاست
شورشیان چون یارای مقاومت در برابر سپاه او را نداشتند، دست یاری به سوی تون جبغو خان خان بزرگ خاقانات غربی ترک دراز کردند. تون جبغو خان به مدد آنان آمد و پادگان ایرانی مجبور به عقبنشینی شد. ترکان سپاه ایران را غافلگیر کردند اما سمبات توانست بگریزد و متعاقب آن ترکان به درون ایران حمله بردند و ری و اصفهان را غارت کردند اما چندی نگذشت که به دستور تون جبغو خان برگشتند.
مطالبی که سبئوس دربارهٔ علت عقب نشینی ترکان آوردهاست قانع کننده نمیرسد. مارکوارت نوشتهاست همین که ترکان برگشتند سمبات بار دیگر با سپاه خویش تا بلخ پیش تاخت، با وجود این نتوانست مواضع خود را در طخارستان محکم کند. ناگزیر به مرغاب بازگشت و به مرزبانی مرزهای شرقی ایرانی ساسانی پرداخت.بدین ترتیب تمام تخارستان از سلطهٔ ساسانیان خارج شد.
آنچه در کتابها آوردهاند که تون جبغو خان، فارس را اشغال کرد به همین معنی میباشد. سپس تون جبغو خان، جنوب افغانستان را گرفت و به همین ترتیب تمام شمال و غرب پاکستان امروزی به تصرف ترکها درآمد یا دست کم به ترکها مطیع گردید. روایت سبئوس از آن لحاظ فوقالعاده مهم میباشد که در آن اتحاد و قد علم کردن ترکها را همراه هیتالیان مقیم شمال افغانستان علیه ایران ساسانی به وضاحت نشان داده شدهاست.
مارکوارت پژوهش مفصلی از روی روایت سبئوس انجام دادهاست.گرفتاریهای خسرو پرویز شاه ساسانی و پیکارهای او در غرب با روم شرقی سبب شدهبود که وی نتواند چنان که باید به اقدامهای لازم در امور مرزهای شرقی دست زند. بدین روال میان سالهای ۶۲۰ تا ۶۳۰ میلادی، مرزهای شرقی ایران بیدفاع ماند.
از طرفی دیگر عبدالحسین زرینکوب حکایت دیگری دربارهٔ این جنگ دارد او در کتاب تاریخ مردم ایران آوردهاست، پس از پیروزیهای پیدرپی و فتح مصر در سال ۶۱۷ میلادی حتی ولایات شرقی فلات ایران نیز که غالباً در هنگام درگیری با روم، دشواریهایی برای دولتها پیش میآوردند، اشکال عمدهای نتوانستند ایجاد کنند. سمبات باگراتونی سردار ارمنی ایران در این ایام یک سرکردهٔ هفتالی را که ظاهراً به تحریک خاقان ترک درین نواحی تاختوتاز کرده بود به شدت مقهور نمود و حتی قسمتی از شمال غربی هند درین ایام مثل اوایل عهد ساسانی ناچار شد باز انقیاد ایران را گردن نهد.
سومین جنگ ایران و ترکان
( بی نتیجه ماندن نبرد به خاطر شکست ترکان در تفلیس وبستن قرارداد صلح میان طرفین)
سومین جنگ ایران و ترکان به حملهٔ خاقانات غربی ترک در سال ۶۲۶ میلادی، به ایران در زمان خسرو پرویز گفته میشود.ترکان در زمان ساسانیان و به سال ۶۰۰ میلادی به دو خاقانات شرقی و غربی بخش شدند. خاقانات شرقی ترک با امپراتوری چین سر جنگ داشتند و خاقانات غربی ترک راه پیکار با ایران را در پیش گرفتند. اندکی بعد رقابت و دشمنی میان دو خاقانات شرقی و غربی پدید آمد.
امپراتوری چین که خاقانات شرقی را دشمنی خطرناک میشمرد، راه اتحاد با خاقانات غربی ترک را در پیش گرفت. بدین ترتیب اتحاد سه گانهٔ بزرگی، شامل امپراتوری چین، خاقانات غربی ترک و امپراتوری بیزانس بر ضد ایران پدید آمد. چندی بعد خزران ساکن کرانههای ولگا و شمال دریای خزر نیز به سه دولت نامبرده پیوستند و اتحادی چهارگانه بر ضد شاهنشاهی ساسانی ترتیب دادند.دولت ساسانی نیز کوشید تا با اتحادی دیگر به مقابله دشمنان برخیزد. نخست با خاقانات شرقی ترک اتحاد کرد سپس به منظور جلوگیری از پیوستن اردوی ترکان و خزران به لشکریان بیزانس کوشید، متحدی در قفقاز جستجو کند. این متحد، آوارها بودند که در شمال قفقاز میزیستند. بدین روال دو اتحاد بزرگ جهانی در زمان خسرو پرویز آخرین پادشاه مقتدر ساسانی، برضد یکدیگر تشکیل شد:
اتحاد چهارگانهٔ امپراتوری چین، خاقانات غربی ترک، خزران و بیزانس.
اتحاد سهگانهٔ ایران، آوارها و خاقانات شرقی ترک .
در سال ۶۲۶ میلادی خاقانات غربی ترک، جهت حمایت از بیزانس بطرف ایران حمله بردند. در این زمان جنگ شدیدی در جبهههای غرب ایران، بین خسرو پرویز و هراکلیوس در جریان بود.ترکان این بار توانستند با فرماندهی خان بزرگ تون جبغو خان، ضمن حملات مداوم و پی در پی خویش خطوط دفاعی دربند را شکسته و به سوی جلگههای قفقاز سرازیر شوند. استحکامات دربند دیوار سنگی بسیار بلندی بود که در زمان خسرو انوشیروان ساخته شد.
طول آن چهل کیلومتر و از کوهستان تا کرانهٔ دریای خزر امتداد داشت و خط دفاعی بسیار مستحکمی در برابر سواران مهاجم به شمار میامد.این دیوار که از تخته سنگهای بسیار بزرگ ساخته شده بود، هیجده تا بیست متر ارتفاع داشت. ۳۰ برج برفراز این دیوار قرار گرفته بود. دیوار سه دروازهٔ آهنی داشت که یک دروازهٔ آن به دریا گشوده میشد.بعد از سقوط دژ دربند که گذرناپذیر مینمود، ترکان توانستند آران (آلبانی قفقاز) را تصرف کنند.
در پی آران نوبت به گرجستان یا سرزمین ایبری رسید. ترکان و خزران شهر تفلیس (پایتخت گرجستان) را که از مراکز عمدهٔ بازرگانی به شمار میرفت، محاصره کردند. دیری نپائید که سپاه هراکلیوس امپراتور روم شرقی هم به اردوی ترکان و خزران پیوست. در پای دیوار تفلیس دیدار سران سه سپاه با شکوه فراوان برگزار شد. در این حمله پادگان ایرانی شهر تفلیس، با دلاوری در برابر مهاجمان ایستادگی کرد. هراکلیوس با چهل هزار تن از سپاهیان روم، پای دیوار شهر تفلیس باقیماند ولی تون جبغو خان به علت طولانی شدن مدت محاصره، فرزند خود بوری شاد را به فرماندهی ترکان گمارده و خود بازگشت. این محاصره دو ماه بطول انجامید. سرانجام مهاجمان ناگزیر تفلیس را رها کردند.