ازبکستان از کشورهای با اکثریت مسلمان در آسیای مرکزی و از جمهوریهای شوروی سابق است و تاشکند پایتخت آن است. شهرهای سمرقند، خیوه، بخارا و ترمذ در ازبکستان، از مراکز تاریخی و مشهور اسلامی در خراسان بزرگ و مناطق اطراف بود. مذهب تشیع از اواخر قرن دوم قمری در آسیای میانه رواج یافت. دانشمندان شیعه در این نواحی، حوزه علمی را در آستانه غیبت امام دوازدهم به وجود آوردند. حسین بن اشکیب سمرقندی، ابوعمرو کشی و محمد بن مسعود عیاشی از رجال شیعی این نواحی بودند. بیشتر شیعیان در بخارا و سمرقند زندگی میکنند و اکثراً به زبان فارسی تاجیکی صحبت میکنند. گروه دیگری نیز شیعیان آذری هستند که در زمان استالین از آذربایجان شوروی به این منطقه تبعید شدند. تعداد شیعیان در ازبکستان به درستی معلوم نیست ولی آمار آنها را یک و نیم میلیون نفر ذکر میکنند.
مشخصات طبیعی و انسانی
کشور ازبکستان و همسایههای آن
جمهوری ازبکستان از کشورهای آسیای مرکزی است و مساحت آن حدود ۴۴۷۴۰۰ کیلومتر مربع است. ازبکستان در شمال و غرب با قزاقستان، در جنوب با ترکمنستان و افغانستان، در شرق با تاجیکستان و در شمال شرقی با قرقیزستان مرز مشترک دارد.
آب و هوای ازبکستان نیمه بیابانی است. بیابان قزلقوم بخش بزرگی از این سرزمین را شامل میشود. دریاچه آرال که رو به نابودی است، در شمال غرب ازبکستان و رودهای سیحون و جیحون (آمو دریا) در مرزهای شرق و جنوب این کشور قرار دارد.
جمعیت ازبکستان در سال ۱۳۹۶ش/۲۰۱۷ میلادی نزدیک به ۳۳ میلیون نفر برآورد شد. بخش بزرگی از جمعیت کشور را ازبکها تشکیل میدهند. تاجیکها، قرهقالپاق، قزاقها، روسها، تاتارها، قرقیزها و ترکمنها سایر اقوام ساکن در ازبکستان هستند.
دین و مذاهب
در فصل هفتم قانون اساسی ازبکستان آمده که همه مردم از آزادی اعتقاد برخوردارند، هر شخصی حق دارد به یکی از ادیان بگرود و یا اصلاً به هیچ کدام از آنها اعتقاد نداشته باشد. تحصیل اجباری عقاید دینی ممنوع است.[۱] بیش از ۹۰ درصد سکنه ازبکستان مسلمان هستند. اکثریت جمعیت ازبکستان را مسلمانان سنی مذهب، پیرو مذهب حنفی تشکیل میدهند. شیعیان اقلیت کوچکی را در ازبکستان تشکیل میدهند. تعدادی نیز گرایشهای صوفیه دارند.
زبان و خط
از سال ۱۹۸۹م، زبان ازبکی، از گروه زبانهای ترکی شرقی، زبان ملی و رسمی ازبکستان اعلام شد و در امور دولتی و اداری از دو زبان ازبکی و روسی استفاده میشود. زبان فارسی (گویش تاجیکی) در نیمه شرقی این کشور رایج است که تا سال ۱۳۹۷ش/۲۰۱۸م از سوی دولت ازبکستان مورد محدودیت و تبعیض قرار گرفته بود.[۲]
تا سال ۱۳۰۹ش/۱۹۳۰م، خط عربی در ازبکستان رواج داشت. در دهه ۱۳۱۰ش/۱۹۳۰میلادی خط لاتین بتدریج جایگزین خط عربی شد. در ۱۳۱۹ش/۱۹۴۰م، خط سیریلی (روسی)، خط رسمی مردم ازبکستان معرفی شد، پس از استقلال این کشور در ۱۳۷۰ش/۱۹۹۱م، اره جایگزین کردن خط لاتین به جای خط سیریلی اقدامهایی انجام شده است.
تقسیمات کشوری
تقسیمات ولایتی ازبکستان و شهرهای تاریخی آن
ازبکستان ۵ استان و ۱۲۳ شهر و شهرستان دارد.[۳] و مرکز آن تاشکند است. نَمَنگان، اَندیجان، سمرقند، فرغانه، بخارا و قَرشی (نَخشَب یا نَسَف) شهرهای پرجمعیت ازبکستان هستند. بخش شمال غرب ازبکستان را جمهوری خودمختار قرهقالپاقستان تشکیل میدهد. مرکز آن نوکوس (نوقوس) و اقوام بزرگ آن قرهقالپاق و ازبک است.
ساختار حکومتی و اقتصاد
تشکیلات حکومتی ازبکستان از قوه مجریه شامل رئیس جمهور و هیأت وزیران، قوه مقننه شامل مجلس عالی ازبکستان و قوه قضائیه شامل دادگاه مشروطه (شورای نگهبان) و چند دیوان عالی تشکیل گردیده است.[۴] اقتصاد ازبکستان بر پایه تولیدات کشاورزی بخصوص پنبه و استخراج و صادرات موادی مانند گاز و طلا است.[۵]
تاشکند
تاریخ
ورود مسلمانان
مسلمانان در حوالی سالهای ۵۵-۶۰ق برای نخستین بار به آن سوی جیحون راه یافتند. بخشهایی از این سرزمین با قرارداد صلح گشوده شد و زمینه لازم برای تشکیل حکومتهای اسلامی فراهم شد. پس از آن، سلسلههای سامانی، سلجوقیان، قراختاییان، خوارزمشاهیان، مغول و گورکانیان بر این منطقه حکمرانی کردند.
خانات
در زمان صفویان، خاندان شیبانی حکومت ازبکها را برقرار کرد. با مرگ آخرین رهبر این خانواده، آستراخانیها در بخارا، خانات خیوه در خوارزم و خانات خوقند در فرغانه، قدرت بیشتری یافتند.
سلطه روس
روسها در ۱۲۴۴ش/۱۸۶۵م، تاشکند و سه سال بعد سمرقند را به تصرف خود درآوردند. تا ۱۲۵۵ش خانات بخارا، خیوه و خوقند تحت الحمایگی روسیه را پذیرفتند. تا زمان انقلاب کمونیستی قیامهای محلی متعددی صورت گرفت که همگی نافرجام بود. پس از انقلاب کمونیستی ۱۲۹۶ش/۱۹۱۷م، ابتدا جمهوری خودمختار سوسیالیستی ترکستان و در ۱۳۰۳ش/۱۹۲۴م جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی ازبک اعلام موجودیت کرد. ۵ سال بعد تاجیکستان از ازبکستان جدا شد و در ۱۳۱۵ش/۱۹۳۶م با الحاق جمهوری خودمختار قرهقالپاقستان و اندکی از اراضی قزاقستان به ازبکستان، محدوده سیاسی فعلی ازبکستان تثبیت شد.
استقلال
همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری ازبکستان در اول سپتامبر سال ۱۳۷۰ش/۱۹۹۱م اعلام استقلال کرد. اولین رئیس جمهور ازبکستان اسلام کریماف بود، که دبیر اول حزب کمونیست ازبکستان نیز بود.[۶]
مدرسه شیردار، ریگستان سمرقند.
شهرهای تاریخی
مجموعه تاریخی ایشان (ایچان) قلعه در شهر خیوه ازبکستان
شهرهای تاریخی سمرقند، بخارا، ترمذ، خیوه، گرگانج (جرجانیه) و هزار اسپ در ازبکستان واقع هستند. بخش بزرگی از ناحیه باستانی خوارزم نیز در نقشه ازبکستان و قرهقالپستان دیده میشود.
سمرقند در دوره حکومت تیموریان (۱۴ و ۱۵ میلادی) از مراکز علمی و هنری مهم جهان اسلام شد. مجموعه آرامگاههای «شاه زنده» که مقبره قثم بن عباس پسر عموی حضرت محمد(ص) در آنجا قرار دارد، مجموعه میدان ریگستان شامل سه بنای مدرسه الغ بیک، مدرسه شیردار و مدرسه طلاکاری، و همچنین آرامگاه امیرتیمور، مسجد بیبی خانم و رصدخانه قدیمی در زمره آثار باستانی سمرقند به شمار میآیند. بُخارا پس از ورود اسلام به آسیای مرکزی از مراکز برجسته در نشر و گسترش تمدن و فرهنگ اسلامی در طی قرون متوالی، ایفا کرد. از قرن اول تا قرن دوازدهم هجری، بخارا را «مهد اسلام» نام نهادند.[۷]
مجموعه تاریخی ریگستان در سمرقند ازبکستان
تِرمِذ در قرن دوم یا سوم قبل از میلاد در کنار رودخانه آمو دریا ساخته شد. این شهر که بر سر راه ارتباطی سمرقند به بلخ واقع بود به صورت پایگاهی برای کاروانها و مسافرانی که عازم چین و ترکستان شرقی بودند، درآمده بود. پس از تخریب ترمذ باستانی، شهر کنونی ترمذ در فاصله ۱۰ کیلومتری آن بنا شد. خیوه در دوره رونق و شکوه سلسله خوارزم یکی از مهمترین شهرهای ناحیه بوده است، این شهر، مرکز ولایت/استان خوارزم و یکی از شهرهای توریستی ازبکستان است. مرقد پوریای ولی، پهلوان عارف در این شهر، در کنار دیگر بناهای تاریخی در قلعه معروف ایشان یا ایچان واقع است.[۸] گرگانج، شهری تاریخی که پس از خرابی گرگانج قدیم یا جرجانیه، در نزدیکی آن ساخته شد.[۹] هزار اسپ در جنوب ازبکستان و نزدیک مرز ترکمنستان، شهری باستانی است که یک دژ به همین نام در آن قرار دارد.[۱۰]
شیعیان
شیعیان، ۵درصد مسلمانان ازبکستان را تشکیل میدهند.[۱۱] شیعیان ازبکستان در چند گروه قومی قرار دارند. بیشتر شیعیان در بخارا و سمرقند زندگی میکنند و اکثرا به زبان فارسی تاجیکی صحبت میکنند. گروه دیگری نیز شیعیان آذری هستند که در زمان استالین از آذربایجان شوروی به این منطقه تبعید شده و بیشتر آنها در راه آهن به کار گماشته شدهاند. امروز هم بسیاری از فرزندان آنها در کنار راهآهن تاشکند و در محله تزی کوفکا و نیز در روستای چرنی کوفکا سکونت دارند. دسته دیگر نیز شیعیان مِسخِتی هستند که در دره فرغانه ازبکستان زندگی میکنند. آنان توسط استالین از جنوب گرجستان در ۱۹۴۴م به اینجا تبعید شدهاند.[۱۲][۱۳]
شهرها و مراکز شیعهنشین
شهرهای سمرقند، بخارا، زیرآباد از توابع بخارا، تاشکند، جیزخ، نوایی، خوارزم، قشقوریا و شهر سیردریا از شهرهای مهم شیعه نشین هستند. در سمرقند اکثر شیعیان در محله پنجاب یا محله ایرانیها زندگی میکنند. [۱۶]
برگزاری مراسم محرم
سابقه سوگواری امام حسین(ع) در منطقه «ترکستان» که شامل ازبکستان نیز میشود، به قرن سوم هجری بازمیگردد. در آن زمان عدهای از خراسان به این منطقه مهاجرت کردند و در اوایل قرن سوم در بخارا و خیوه ساکنشدند و عزاداری امام حسین(ع) را برپا کردند. در قرن بیستم، بخاطر خشونت دولت کمونیستی، مجالس عزاداری در منازل بهصورت پنهانی برگزار میشد اما پس از فروپاشی شوروی عزاداریها آزاد شد. [یادداشت ۱] در سمرقند و بخارا، حسینیههایی نیز ساخته شده و در آن به سوگواری میپردازند.
سابقه تشیع
نام تشیع در این دیار با فعالیت داعیان عباسیان آغاز گشت. شریک بن شیخ با تمایلات شیعی در سال ۱۳۲ق علیه بنیعباس قیام کرد که توسط ابومسلم سرکوب شد. پس از روی کار آمدن سامانیان، امیر اسماعیل روستای برکه را وقف علویان و فقرای بخارا کرد. ازجمله قراین حضور تشیع در بخارا، وجود اسامی شیعی در منابع رجالی است که منسوب به بخارا هستند: احمد بن ابی عوف و فرزندش محمد که علامه حلی، بخاری بودن آنها را تصریح کرده است. محمد بن احمد علوی از سادات مقیم بخارا بود که حدیث روایت میکرد و اشعاری به زبان عربی میسرود.
در قرون ششم تا نهم آگاهی چندانی از شیعیان این ناحیه نداریم؛ آنچه مسلم است شیعه بسیار اندک بود و فضای ماوراءالنهر جای مناسبی برای شیعیان نبوده است. در دوره تیموریان و بیشتر در قرن نهم، بخشی از خراسان بزرگ نوعی تسامح مذهبی را تجربه کرد، اما بلافاصله، آمدن ازبکان و قوت گرفتن آنها، راه را بر این فضا بست. پدید آمدن دولت صفوی، دولت تسنن را در آن ناحیه علیه صفویان قوت بخشید.
در دهه دوم و سوم قرن ۱۲ق و همزمان با ضعف صفویان، حملات ازبکان و افغانان به خراسان گسترش یافت و در حملاتی که صورت گرفت به مرور تعداد زیادی ایرانی شیعه به عنوان اسیر به بخارا برده شد. نادرشاه در سال ۱۱۵۸ موفق شد شش هزار خانواده ایرانی که اسیر خان خیوه بودند را آزاد کند. ازبکان که نزدیک به سه قرن با صفویان درگیر بودند، فتاوایی برای اثبات کفر شیعیان داشتند و اسرای ایرانی را مانند برده خرید و فروش میکردند. شماری از ایرانیان در آن نواحی ماندند و به مقاماتی هم رسیدند که از آن جمله حسین خان ایرانی، حاکم قراکول بود. او مذهب تشیع خویش را پنهان میکرد.[۱۷]
اصحاب و راویان شیعه
از میان اصحاب امامان(ع) و برخی از راویان شیعه کسانی به شهرهای ماوراء النهر مانند بخارا و کش و سمرقند شهرت دارند. به ویژه که با توجه به کثرت آنان در نیمه نخست قرن چهارم هجری میتوان یک حوزه علمی شیعی را در آن ناحیه ترسیم کرد. محمد بن مسعود عیاشی، در قرن ۴ ق، مدرسه علمیه در این شهر تاسیس کرد. از دیگر چهرههای شیعه سمرقند، حسین بن اشکیب سمرقندی، از اصحاب امام حسن عسکری(ع) شاگرد وی حیدر بن محمد بن نعیم، جعفر بن ابی جعفر سمرقندی، جعفر بن ایوب سمرقندی، محمد بن نعیم و محمد بن ابراهیم وراق است.[۱۸]
مراکز مذهبی شیعیان
مسجد اهل بیت:سال ۱۳۷۷ش، کلنگ مسجد اهل بیت(س) در محله پنجاب سمرقند زده شد. مدتی پیش از آن، شیعیان سمرقند با کوشش «شیخ محمد علی» امام مسجد پنجاب و «روشن پهلوان» موفق به ثبت زمین این مسجد به عنوان دارایی شیعیان شدند. این مسجد در سال ۱۳۷۸ش افتتاح شد و بزرگترین مسجد شیعیان ازبکستان است. گنجایش این مسجد تا ۲۰ هزار نفر نمازگزار است. چهارده لچک در اطراف گنبد مسجد تعبیه شده که از آنها برای نوشتن نام چهارده معصوم استفاده شده است.[۱۹]
اسماعیلیان
اوایل قرن سوم قمری، به تدریج پای مبلغان اسماعیلیان به آسیای میانه گشوده شد و حتی به دربار سامانی هم نفوذ یافت. افرادی از این ناحیه مانند حسین بن علی مروزی (درگذشته ۲۹۵ق)، محمد بن احمد نخشبی (درگذشته ۳۰۶ق) جیهانی (درگذشته ۳۲۸ق) و حتی حسنک وزیر (درگذشته ۴۲۳) به قرمطیگری گرایش یافته یا متهم شدند و اعدام گشتند. خانواده ابوعلی سینا نیز یک خانواده اسماعیلی بود. اسماعیلیان تا به امروز در برخی از نواحی ماوراءالنهر حضور دارند. برخی از آثار اسماعیلیان مانند کتاب وجه دین ناصر خسرو که تصور میشد مفقود گشته در این اواخر در همین بخارا یافت شد. برخی از دیگر آثار اسماعیلیان نیز پس از یک هزار سال در این منطقه به دست آمد.
سمرقند
گروهها و مراکز مسلمانان
در ۱۳۶۸ش، دو سال پیش از استقلال ازبکستان، قانون آزادی مذاهب و فعالیت های دینی تصویب شد. پس از استقلال، مساجد و مدارس قابل توجهی تاسیس یا بازگشایی شدند. پس از مدتی با فعالیتهای افراد و گروههای مذهبی مخالف دولت و نیز با اندیشههای تندرو و متمایل به القاعده و طالبان، اسلام کریماف، رییس جمهور ازبکستان فعالیت سیاسی احزاب دینی را ممنوع اعلام كرد و برخی از این احزاب و گروهها غیرقانونی اعلام شدند. اما چند گروه، مخفیانه به عضوگیری و اقدامات خود ادامه دادند.[۲۰]
- حزب احیای اسلامی: این حزب مشهورترین حزب اسلامی ازبکستان محسوب میشود که طرفدار ایجاد نظام سیاسی کشور براساس اصول اسلامی است، مرکز فعالیت آن در شهر تاشکند قرار دارد. بیشتر فعالیت حزب در زمینه جذب جوانان به اسلام متمرکز است.
- دفتر مرکز روحانی آسیای مرکزی و قزاقستان: این نهاد در تاشکند قرار دارد. وظیفه اصلی آن تعلیم و تربیت علمای مذهبی است و هزینه لازم برای انتشارات اسلامی در کشورهای آسیای مرکزی را تأمین میکند.
- مدرسه عالی میر عرب: این مدرسه در ۹۱۵ش/۱۵۳۶م در شهر بخارا تاسیس شد. میر عرب، امام جمعه یمنی بخارا بود و عبدالله شیبانی، حاکم بخارا، این مدرسه را نزدیک منار کلان بخارا جهت تدریس این امام جمعه ساخت.[۲۱]
- انستیتوی عالی امام اسماعیل بخاری: این مرکز در اواسط قرن شانزدهم میلادی به نام بَرَک خان در شهر تاشکند ساخته شد و در ۱۹۷۴م به یادبود هزار و دویستمین سالگرد تولد امام بخاری به اسم فعلی تغییر نام یافت.[۲۲]
- گروههای صوفی: از ابتدای ورود اسلام به این سرزمین، تصوف نیز مورد توجه گروهی از مردم قرار گرفت. شهرهای بخارا و خیوه از مهمترین مراکز تعلیمات صوفیه در قرون وسطی بود. نجم الدین کبری در شهر خیوه پایه گذار راه و روش کبرویه شد و در بخارا، بهاءالدین نقشبندی مسلک نقشبندی را رواج داد. در آن عصر این دو شهر در اشاعه تصوف در جهان اسلام نقش عمده داشتند.[۲۳]
- گروههای سلفی و جهادی:پس از ظهور القاعده و نیز طالبان در افغانستان، چند گروه با عناوین جهادی یا سلفی در ازبکستان شروع به فعالیت کردند و برخی از آنان با این دو گروه و نیز داعش در کشورهای مختلف بخصوص افغانستان و سوریه همکاری دارند.[۲۴] حرکت اسلامی ازبکستان یا جنبش اسلامی ازبکستان، کتیبة التوحید و الجهاد، کتیبة (جماعت) امام بخاری، حزب اسلامی ترکستان یا جنبش اسلامی ترکستان شرقی و اتحادیه جهادی اسلامی، معروفترین این گروهها هستند.[۲۵]
مساجد و آثار اسلامی
در ۱۳۹۷ش/۲۰۱۸م آمار مساجد ازبکستان به ۲۰۳۷ مسجد میرسید.[۲۶] پس از استقلال ازبکستان، بسیاری از مساجد بازسازی شد و ظرفیت برخی از آنها افزایش یافت، که میتوان به عنوان نمونه به مسجد طلاشیخ و مسجد جامع یکه سرای در شهر تاشکند اشاره کرد.[۲۷]
از مساجد قدیمی، مشهور و بزرگ ازبکستان میتوان به مسجد «خواجه احرار ولی» در تاشکند، مسجد «بیبیخانم» در سمرقند ،مسجد «پایکلین» و مسجد «بلند» در بخارا اشاره کرد.[۲۸]
از جمله آثار اسلامی موجود در ازبکستان، قرآن قدیمی موسوم به قرآن عثمان یا قرآن سمرقندی است. این قرآن به خط کوفی نوشته شده و در كتابخانه مدرسه اسلامی «موی مبارك» واقع در منطقه قديمی «هست امام» در شهر تاشکند نگهداری میشود. علت نامگذاری این مدرسه به موی مبارک، نگهداری تار مويی منسوب به پيامبر(ص) در این مدرسه است.[۲۹]
رسوم دینی
پس از حاکمیت کمونیستها، سعی شد، افکار و اعتقادات سوسیالیستی جایگزین اصول اسلامی شود و برای نیل به این هدف، انجام فعالیتها و مراسم مذهبی ممنوع شد و مسلمانان در اجرای عبادات و فرایض دینی خود با محدودیت شدیدی روبرو شدند.
ماه رمضان و روزهداری در ازبکستان نیز با تشریفات و رسوم خاص همراه است. مردم قبل از ورود ماه مبارک، به صله رحم و زیارت خویشاوندان به خصوص بزرگسالان میروند و بیشتر به قرآن کریم توجه میکنند. مردم در منازل یکدیگر دور هم جمع میشوند و یکی از آنها که میتواند قرآن را بخواند، میخواند و بقیهٔ افراد که با حروف عربی آشنا نیستند به امید کسب ثواب به قرائت او گوش میدهند. قاریان نیز به مساجد اعزام میشوند تا مردم به همراه آنان روزانه یک جزء از قرآن کریم را تلاوت کنند. آنان برای افطاری، شیرینی بنام «نشالده neshalde» میپزند. مردم غالبا همدیگر را برای افطاری دعوت میکنند تا در کنار هم افطار کنند.
بسیاری از اهل سنت در این کشور به اهل بیت(ع) علاقهمندند. آنان به امام علی(ع) و امام حسین(ع) علاقه و احترام دارند. حضرت زهرا(س) را «بیبی فاطمه» خطاب میکنند. [۳۰]
منابع
- قسمتهایی از این مدخل از فصلنامه مشکوة، شماره ۴۹، احمدیان شالچی، نسرین، اخذ شده است.
- ابوالحسن شیرازی، حبیب الله، ملیتهای آسیای میانه، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ۱۳۷۰، ۳۶۰ ص.
- ابوطالبی، مرتضی، «آسیای مرکزی: جغرافیای سیاسی»، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال اول، شماره ۲، پاییز ۱۳۷۱، صص ۲۱-۴۶.
- اکنیر، شیرین، اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ترجمه محمدحسین آریا، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۷، ۵۸۷ص.
- امانی، مهدی، «نظری اجمالی بر جمعیت جمهوریهای آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان»، ترجمه رؤیا درانی، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال اول، شماره ۳، زمستان ۱۳۷۱، صص ۲۰۳-۲۱۵.
- اوکحات، مارتابریل، «سیاست در آسیای مرکزی پس از فروپاشی امپراطوری»، ترجمه الهه لاکویی، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال اول، شماره ۲، پاییز ۱۳۷۱، صص ۷۳-۴۷.
- بارتولد، و. و. گزیده مقالات تحقیقی، ترجمه کریم کشاورز، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۸، ۵۰۰ص.
- ثقفی عامری، ناصر، «ایران، هند و آسیای مرکزی»، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال ۲، شماره ۴، بهار۱۳۷۳، صص ۳۵۳-۳۶۴.
- دلدم، اسکندر، سیر و سیاحت در اتحاد شوروی، تهران، نشر دی، ۱۳۶۸، ۱۰۴ص.