پرشتاب باش و از سد موانع عبور کن
شعار جالبی وجود داد که بنیانگذاران شرکتهای بزرگ همواره به زبان میآورند. این شعار میگوید: «پرشتاب باش و از سد موانع عبور کن». مدیران ارشد با تکیه بر این شعار بهظاهر ساده، به بهترین شکل به مدیریت چالشهای مختلفی میپردازند که پیش روی آنها قرار دارد. آنها بهشکل مستمر به کارمندان خود اعلام میکنند که همه باید در کار خود سریع بوده و تاثیرگذار باشند. سرعت اصلیترین عامل شرکتهای موفق است. کارمندانی که جذب شرکتهای بزرگی مثل گوگل، مایکروسافت و نمونههای مشابه میشوند از همان ابتدای کار احساس میکنند که همه در حال تشویق آنها هستند تا کارهای خود را بهسرعت انجام دهند. چنین دیدگاهی بهشکل ملموس روی تجربه مشتریان اثرگذار است و باعث میشود کارمندان خط تولید محصولات یا پروژههای نرمافزاری به شکل بهتری کار کنند. بهعنوان یک برنامهنویس مستقل یا کارآفرین، باید روی دو مفهوم الگوی فکری مشترک و ارزشهای محوری، بهعنوان اصلیترین اولویتهای کاری خود متمرکز شوید، آنها را گسترش دهید و در کارهای تجاری خود بر مبنای آنها گام بردارید. رفتار شما باید بهگونهای باشد که کارمندان الگوی مشابهی داشته باشند و بدانند که سرعت و کیفیت دو عامل کلیدی و مهم در دستیابی به موفقیت هستند.
پرسش مهمی که مطرح میشود این است که بهرهوری عملیاتی را چگونه میتوانیم بررسی کنیم؟ زمانی که به دنبال گسترشپذیری کسبوکار خود هستید، تدوین یک فرهنگ شرکتی غنی در این زمینه راهگشا خواهد بود. زمانی که بر تعداد کارمندان افزوده میشود، ضروری است که عملکرد فرآیندهای عملیاتی را بهدقت مورد بررسی قرار دهید. در اولین گام باید نرخ سوخت شدن سرمایههای مالی را ارزیابی کنید. در دنیای کسبوکار واژهای بهنام burn rate وجود دارد. در دنیای تجارت و اقتصاد، نرخ سوخت، به معنای میزان پولی است که شرکت از دست میدهد و به شکل ماهانه بیان میشود. اگر بر نرخ سوخت، مدیریتی اعمال کنید، در ادامه بر مبنای طرح درآمدزایی خود بهراحتی میتوانید کارمندان جدید استخدام کنید و در این زمینه شتابزده یا کند عمل نکنید. برای این منظور باید از راهکارهایی همچون پیشبینیهای مالی و عملیاتی کمک بگیرید. این پیشبینیها به شما اعلام میدارند چه زمانی باید پول خود را خرج کنید. اگر تازه کسبوکار خود را راهاندازی کردهاید و بر مبنای الگوی «نرمافزار در قالب سرویس» کار میکنید، باید به معیارهای مختلفی مثل هزینه جذب مشتری، دوره بازپرداخت و نرخ ازدسترفتن مشتری دقت کنید. سعی کنید به دنبال گسترش معیارهایی باشید که نشان میدهند چگونه باید از مهارتهای کارمندان به بهترین شکل استفاده کنید. باید از سنجههایی استفاده کنید که اعلام میکنند کارکنان بهدرستی کار خود را انجام میدهند یا خیر. بهتر است به کارمندان خود بگوئید که هدف شما از بهینهسازی عملیات چیست تا ارزیابی بهشکل دقیقتری انجام شود.
زمانی که به دنبال گسترشپذیری فعالیتهای تجاری هستید، حفظ شفافیت چارت کاری، چندان ساده نیست. اگر روند استخدام بهشکل ضعیفی انجام شود، آنگاه روند توسعه و بزرگ شدن تیمها بهشکل بینظمی انجام خواهد شد. برای حل این مشکل، باید به دنبال شرح وظایف باشید تا مشخص شود هر کارمندی چه مسئولیتی را عهدهدار است. مدیران پروژه بهخوبی میدانند کوچک و منسجم نگه داشتن تیم با گذشت زمان به بهبود فرآیندها منجر خواهد شد. تیمهای ایدهآل اندازهای بیشتر از پنج نفر ندارند. این تیمها در بازههای زمانی طولانی بهخوبی میتوانند با یک دیگر کار کنند. اگر تیمی کوچک و پایدار ایجاد کنید، تعامل بهشکل سادهتری انجام شده، متدولوژیهایی نظیر اسکرام بهخوبی میتوانند قدرت خود را نشان داده، مسئولیتها شفاف و روشن شده و راهحلهای بکری برای حل مشکلات ارائه میشود.
اصل بسیار مهمی که وجود دارد و متاسفانه بیشتر صاحبان کسبوکار نسبت به آن کمدقت هستند، این است که باید به کارمندان خود اجازه دهید تا برخی کارها را خودشان انجام دهند، حتا اگر خود شما توانایی انجام چنین کارهایی را دارید. دخالتهای مکرر در کارهای روزانه باعث میشود تا محیط کار بهمرور زمان خستهکننده و یکنواخت شده و در نهایت پسرفت را بههمراه داشته باشد. از اینرو، بهتر است به دنبال آمادهسازی یک تیم خوب باشید و تنها در نقش مشاور در کنار اعضا تیم باشید و اجازه دهید کارها را خودشان انجام دهند.
در نهایت اصل مهمی که نباید بهسادگی از کنار آن عبور کنید، رسالتمحوری است. رسالتمحوری نهتنها ضامن بقا کسبوکار است، بلکه اجازه میدهد روی گسترش فعالیتهای تجاری متمرکز شوید. رسالتمحوری به ما این نکته را گوشزد میکند که بخش عمدهای از مسیر دستیابی به موفقیت وابسته به خلق ارزشهای مشترک است. ارزشهای مشترک بهمعنای توسعه و حفظ مجموعهای ملموس از ارزشهای کلیدی و محوری است. ارزشهایی که وجوه اشتراک زیادی با یکدیگر دارند و زیربنای هر کسبوکاری را شکل میدهند. در نهایت پیشنهاد میکنم از دیدن سریال اداره (Office) غافل نشوید. این سریال کمدی، داستان گروهی از کارمندان است که تصور میکنند شرکتی که مشغول کار در آن هستند، دشمن شماره یک آنها است. طبیعی است بر مبنای چنین نگرش فکری، یک کسبوکار چه سرنوشتی خواهد داشت.