گذشتهات را بپذیر و آیندهات را تغییر بده
اگر به دنبال رشد فردی و موفقیت در زمینههای مختلف اجتماعی و تجاری هستید و به این مقاله برخوردید، این مقاله را بهعنوان یک نشانه در نظر بگیرید و تا انتها همراه ما باشید، زیرا در این مقاله به معرفی نکاتی میپردازیم که نشان میدهند چگونه گذشته را بپذیریم و آینده را بر مبنای تجربیات خوب و بد گذشته بسازیم. آیندهای که دوست داریم مطابق میلمان باشد. واقعیت این است که هیچ فردی در جهان نمیتواند بدون آنکه بخواهد یا تلاش کند، تغییری در خود ایجاد کند تا سبک زندگی بهتری داشته باشد. اگر بهدنبال زندگی آسوده و همراه با آرامش هستید و قصد دارید در کسبوکار خود پیشرفت کنید، باید با حقایقی آشنا شوید که شاید در مورد آنها اطلاعی نداشته باشید. پیشنهاد میکنیم هنگام مطالعه این مقاله، به تمامی جملات آن فکر کنید و خودتان را در آن حال و احوال تصور کنید تا همهچیز قابل درکتر شود.
برخی از ما در شبکههای اجتماعی هزاران دنبالکننده داریم که طیف گستردهای از آنها هنگامی که پستی منتشر میکنیم، آنرا لایک میکنند، اما هنوز هم احساس میکنیم که یک جای کار مشکل دارد. بهطور مثال، هنوز فردی را سراغ ندارید که بتوانید در هر ساعت از شبانهروز به او زنگ بزنید و درددل کنید.
چنین نکات ناپیدا و بهظاهر بیاهمیت، بر سلامت روان ما تاثیر عمیق و منفی میگذارند. مطالعهای که درباره شرایط و وضعیت سلامت روان انجام شده، نشان میدهد در حال حاضر 56 درصد آمریکاییها نگران سلامت روان خود هستند و بعد از همهگیری و انزوایی که تمام مردم جهان پشت سر گذاشتهاند، این امر کاملا منطقی بهنظر میرسد.
با اطمینان میتوان گفت که این روزها راهکارهای سالم زندگی کردن که یک یا دو دهه قبل پیشنهاد میشدند، دیگر کارساز نیستند و عمل نمیکنند. به بیان دقیقتر، همه ما از طریق گوشی هوشمندی که داریم با دیگران در ارتباط هستیم، اما فقدان ارتباط واقعی با دیگران بهوضوح احساس میشود. اکنون، این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان از این سردرگمی خلاص شد و تمرکز خود را معطوف به موفقیت و بهتر شدن سبک زندگی کرد؟ اگر به گذشته نگاه کنید، بهوضوح مشاهده میکنید که مردم بهشکل بهتری از طریق دید و بازدیدها و گفتگوهای تلفنی با یکدیگر ارتباط داشتند. امروزه، با توجه به پیشرفت روزافزون فناوری، بسیاری از ما با استفاده از یک گوشی هوشمند با یکدیگر در ارتباط هستیم، آیا کیفیت این نوع ارتباط با ارتباط رودررو و فیزیکی یکسان است؟ پاسخ منفی است.
چرا نیازمند قبول گذشته هستیم تا بتوانیم آینده را تغییر دهیم؟
دکتر جان دلونی، نویسنده کتاب محبوب و پرفروش «گذشتهات را بپذیر و آیندهات را تغییر بده»، این کتاب را بر اساس نکاتی که اشاره کردیم به رشته تحریر درآورده است. وی این مشکلات را بهوضوح مشاهده کرد و بر همین اساس، تصمیم گرفت با توضیحهای فراوان خود در راستای حل این مسائل به ما کمک کند. با الهام گرفتن از یافتههای این کتاب که در ادامه به بخشهایی از آن خواهیم پرداخت، شما میتوانید دلیل زنده بودنتان را متوجه شوید، روابط عمیق، زیبا و معناداری با دیگران داشته باشید و حتا از لحاظ مالی پیشرفت زیادی کنید. اندیشه و خواست انسانها، بزرگترین دارایی آنها است. دارایی منحصربهفردی که وقتی با شور و شوق ترکیب شود، معجزه میکند.
دلونی در کتاب گذشتهات را بپذیر و آیندهات را تغییر بده، به این نکته اشاره دارد و میگوید: «همه میخواهیم زندگی خوب، کامل، سرشار از شادی، پایدار و مبتنی بر ارتباط با دیگران داشته باشیم. پس باید از همین حالا دستبهکار شویم. زمان آن رسیده که گذشته را پشت سر بگذاریم و وارد مسیر سلامتی شویم. این کتاب ابزارهای لازم برای به رسیدن به این نقطه را به شما معرفی میکند».
در کتاب گذشتهات را بپذیر و آیندهات را تغییر بده، دکتر دلونی مسیری چندمرحلهای برای رسیدن به سلامت کامل را شرح میدهد. البته قرار نیست در این مقاله به معرفی تمامی این نکات بپردازیم، اما به چند مورد از نکات کلیدی که کمک میکنند از میان طوفانهای شدید زندگی به سلامت عبور کنید، اشاره خواهیم کرد.
چگونه گذشته را بپذیریم؟
کاملا بدیهی است که هیچ راهی برای تغییر گذشته وجود ندارد و قرار نیست به عقب بازگردیم و اشتباهات را اصلاح کنیم. گاهیاوقات، مشکلات پیشپاافتاده و کماهمیت هستند، اما گاهیاوقات پیامدهای بدی برای ما بههمراه دارند. اما قرار نیست چیزهایی که در گذشته اتفاق افتادهاند در آینده تکرار شوند. واقعیت این است که اگر اشتباه نکنیم و اتفاقات به ظاهر بد را تجربه نکنیم، هیچگاه در مسیر پیشرفت قرار نخواهیم گرفت.
تفکر به تجربههای منفی گذشته، شبیه به این است که کولهباری سنگین از آجرها در قایقی داریم که در حال غرق شدن است. اتفاقات منفی و یا تجربههای غمانگیز باعث میشوند دقیقا بفهمیم به دنبال چه چیزی از این جهان هستیم، اما اگر اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند بهدرستی مدیریت شوند، هیچ تاثیر بدی روی پیشرفت آینده ما نخواهد گذاشت، مگر اینکه به آنها اجازه دهیم تمام فکر و ذهنمان را به خودشان اختصاص دهند. بهطور مثال، اگر دائم خود را سرزنش کنید یا مدام به خاطرات منفی فکر کنید، طبیعی است که هیچگاه فرصتی برای شادی یا پیشرفت نخواهید داشت. جان به این نکته اشاره دارد که اتفاقات به ظاهر منفی گذشته، کوچکترین تاثیری در موفقت آیندهتان ندارد.
او میگوید: «آجرهایی را که در کولهپشتی دارید باید از آن خارج کنید. آجرها تمام داستانها و اتفاقاتی هستند که در طول زندگی همراه ما هستند و متاسفانه برخی از ما دوست داریم بهشکل دائم آنها را با خود حمل کنیم. آجرهایی که با خودمان حمل میکنیم، تاثیر عمیق و بادوامی روی سلامت روان و ارتباطاتمان دارند. خیلی از این آجرها ضربههای روانی هستند که شبیه به خاکستر یا سنگریزههای کوچکی در گذر زمان روی هم جمع شدهاند».
همه ما داستانهایی از گذشته داریم که با خودمان حمل میکنیم و این داستانهای تلخ میتوانند فشار روانی زیادی به ما وارد کنند. وقتی گذشته را بپذیریم (و تمام آجرها را از داخل کولهپشتی در بیاوریم)، میتوانیم زندگی تازهای را شروع کنیم. بزرگترین و بدترین اشتباهی که بیشتر انسانها در رویارویی با افکار و خاطرات منفی انجام میدهند این است که تصور میکنند دیگر نمیتوانند اتفاقات تلخ گذشته را پشت سر بگذارند و فراموش کنند. افرادی که داستانهای گذشته خود را دائما با خود حمل میکنند، به مرور سلامت جسم و روان خود را در خطر جدی قرار میدهند و ممکن است با افسردگی روبهرو شوند. همانگونه که اشاره کردیم، فکر کردن به تجربههای منفی گذشته همانند کولهباری سنگین از آجر در شرایطی هستند که قایق در حال غرق شدن است. شما برای بقا باید آن کولهبار را در دریا رها کنید تا جان خود را نجات دهید. با این کار زندگی آسودهتری را تجربه خواهید کرد و در مسیر موفقیت قرار خواهید گرفت.
چگونه اعمال و دیدگاهمان را تغییر دهیم
یکی دیگر از راههای مهمی که مسیر موفقیت را هموار میکند، این است که افکار و اعمال خود را تغییر دهیم. چگونه میتوان اینکار را انجام داد؟ اولین راه برای تغییر افکار این است که کنترل ذهن خود را بهدست بگیریم و برده آن نباشیم. شما مسئول کنشها و واکنشهایی هستید که در مغزتان میگذرد. هر زمان احساس کردید ممکن است ذهنتان سمت موضوعات منفی و خاطرات تلخ گذشته برود، بهسرعت به سراغ چیزهای جالب و سرگرمکننده بروید. تماشای فیلم مورد علاقهتان، صحبت با کسانی که دوستشان دارید یا قدم زدن در پارک، سادهترین کارهایی هستند که قادر به انجام آنها هستید. این کار سخت است و به تمرین زیادی نیاز دارد که انکارش نمیکنیم، اما اگر تلاش کنید قطعا نتایج مثبت آنرا در زندگی خود احساس خواهید کرد. دلونی میگوید: «شاید من در کنترل احساساتم ناتوان باشم، اما میتوانم افکار خود را راجع به اینکه چه حسی دارم کنترل کنم».
او پیشنهاد میکند، فهرستی از موضوعاتی که در ذهن دارید تهیه کنید، الگوها را شناسایی کنید و ببینید که چگونه افکارتان روی اعمالتان اثر میگذارند. باید به خود تلقین کنید که تفکر به خاطرات منفی گذشته، بیهوده است و ارزشی ندارد. تلقین به خود مفهومی است که ارتباطی میان ذهن هوشیار و نیمههوشیار را برقرار میکند. ذهن انسان سازوکاری دارد که میتواند با کمک قدرت تلقین و حواس پنجگانه خود دریافتی ذهن نیمههوشیار را کنترل کند.
چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم؟
اجازه دهید واقعبین باشیم؛ بعد از اتفاقات تلخ همهگیری کرونا و قرنطینههای اجباری، همه نیازمند آن هستیم تا یاد بگیریم که چگونه دوباره با دیگران ارتباط برقرار کنیم، آن هم نه به شیوه زوم، فیسبوک یا سایر شبکههای اجتماعی، بلکه در دنیای واقعی و بهشکل فیزیکی با دیگران ارتباط تعامل داشته باشیم. واقعیت این است که انسان، موجودی اجتماعی است. اگر به این اصل مهم و اولیه دقت کنیم، متوجه میشویم که تعامل با دیگران چقدر برای ما مفید است. باید بدانیم که همه به یکدیگر نیاز داریم.
البته گفتن این جمله از انجام آن سادهتر است. خیلی از ما میدانیم که ارتباط برقرار کردن بهعنوان یک کارمند 35 ساله در یک اداره یا کارخانه 10 برابر سختتر از ارتباطی است که یک کودک 7 ساله در حیاط بازی مدرسه با کودکان دیگر برقرار میکند. دوست پیدا کردن بهعنوان یک بزرگسال میتواند عجیب و شاید ترسناک باشد.
دکتر دلونی در کتاب خود به این نکته اشاره دارد که افراد تنها معمولا خوشحال نیستند. او معتقد است باید با تمام ذهنیتهای منفی که راجع به روابط با بقیه داریم مبارزه کنیم، زیرا این روابط هستند که شور زندگی را در ما زنده نگه میدارند. این کار را انجام بدهید و مطمئن باشید ارزشش را دارد. همواره به این نکته دقت کنید که شما نمیتوانید در تنهایی خوب و سالم باشید.
مسیر روشن برای رسیدن به سلامتی را کشف کنید
مطالعه شرایط و وضعیت سلامت روانی نشان میدهد 90 درصد آمریکاییها اعتقاد دارند که مراقبت از سلامت روان خیلی مهم است. متاسفانه، همیشه بهانه پشت بهانه میآوریم تا سلامت روانی خود را یک اولویت در نظر نگیریم. لازم است که کولهپشتی پر از آجر را خالی کنیم و در مسیر سلامتی گام برداریم. با این حال، همیشه کارهای روزمره و دل مشغولیها یکی از بزرگترین بهانههای ما هستند که مانع برداشتن اولین قدم برای بهتر شدن و موفقیت هستند. دیگر وقت آن رسیده است که کولهبار آجرها را خالی کنیم و قدمی برای سلامت روان خود برداریم. قطعا پشیمان نخواهیم شد و خیلی زود نتیجه زحمتهایمان را خواهیم دید. گذشته خود را به هر شکلی که بود، خوب یا بد قبول کنید، نه اینکه فراموشش کنید، زیرا چنین کاری غیرممکن است، فقط دردسرهای آنرا رها کنید و بهفکر آینده روشن باشید. در انتها باید یکبار دیگر تکرار کنیم که کنترل ذهنتان را آگاهانه بهدست بگیرید و با عزمی راسخ اولین قدم برای سلامت روان را بردارید. فراموش نکنید کار کردن روی خود موضوعی مستمر است و با یکبار کتاب خواندن، یکبار مراقبه کردن و یکبار تمرین، تغییرات بزرگ حاصل نمیشوند، حتا اگر تغییرات را بهشکل موقتی مشاهده کنید.