یک کارشناس ارشد روانشناسی بالینی گفت: لجبازی و مخالفتجویی در کودکان به یک عامل بستگی ندارد و مجموعهای از عوامل درونی و بیرونی در شکلگیری و شدت یافتن آن تاثیرگذار است، پس یادتان باشد که لجبازی کودکتان را فقط به یک دلیل ربط ندهید.
به گزارش سرویس «اجتماعی» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، الناز صالحیزاده افزود: لجبازی یا مخالفت کردن در کودکان نوعی رفتار است که طی آن کودک از پذیرفتن نظر و خواست والدین یا بزرگتر خود سر باز میزند و برخواست و نظر خود اصرار میورزد.
وی در ادامه گفت: بروز رفتار لجبازی معمولا از سن دو سالگی شروع میشود، در حدود سه تا چهار سالگی به اوج میرسد و در حدود شش سالگی کاهش پیدا میکند. کودک سعی میکند تا با شیوههای مختلف مانند گریه کردن، خواهش کردن از انجام درخواست والدین اجتناب کند و به هدف مورد نظر خود دست یابد.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی افزود: به طور طبیعی کودک به دنبال آن چیزی میرود که توجهش به آن جلب میشود و یا جذابیت خاصی برایش دارد، نه به دنبال خواسته و مطلوب دیگران که اصلا برای کودک جذاب و قابل درک نیست، حتی ممکن است که او متوجه علت خواستههای والدین از خود نشود در مقابل پدر و مادر از کودک انتظار توجه به خواستههایشان را دارند.
وی ادامه داد: در این حالت والدین سعی میکنند تا با دستور دادن و امر و نهی کردن به کودک، خواستههای خود را عملی و او را ملزم به اجرای آنها کنند. در این شرایط میان خواسته والدین با کودک تعارض به وجود میآید و همین امر میتواند زمینهساز بروز تضاد و درگیریهای کلامی و حتی برخوردهای فیزیکی از سوی بزرگترها با بچه شود.
صالحیزاده با بیان اینکه علتهای متعددی باعث لجبازی کودکان میشود، گفت: مهمترین و موثرترین عاملی که سبب میشود برخی از کودکان لجبازی کنند، نحوه برخورد والدین است. در نتیجه، انتخاب شیوه صحیح و مناسب میتواند از شدت لجبازی و مخالفتجویی در هر کودکی بکاهد و سطح همکاری و پذیرش او را بالاتر ببرد، استفاده از یک روش غیر اصولی، نتیجهای عکس دارد و میتواند حتی به روابط بین والدین و کودکان آسیب برساند و باعث بروز دردسر برای هر دو طرف شود.
وی به ذکر مثالی پرداخت و اظهار کرد: گاهی اوقات برخی از والدین گمان میکنند که کودک باید کاملاً آزاد باشد و بدون رعایت هیچگونه محدودیت، نظم و قانونی کودکی کند. این نوع از والدین هرگز به کودک خود امر و نهی نمیکنند و او را با هیچ یک از حد و مرزهای رفتاری آشنا نمیکنند. معمولا در برابر رفتارهای نامناسب کودکشان سکوت میکنند و یا با «بکن» و «نکن» سعی در آرام کردن کودک دارند. در حالی که هیچ کودکی بدون آموزش، آگاهی به اصول و شیوههای رفتاری مناسب ندارد و زمانی که کودک این آموزش را از والدین خود نگیرد، الگوی رفتاری را به میل خود تعریف میکنند و با این تصور که «میتواند و اجازه دارد» هر کاری را که مایل است انجام میدهد، در نتیجه بدرفتاری و مخالفتجویی از سوی آنها امری طبیعی و قابل پیشبینی است.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی تاکید کرد: بهتر است والدین از همان سالهای اولیه زندگی کودک، قانون و نظم مشخصی را برای او در نظر بگیرند و از این طریق کودک را با وظایفش آشنا و او را برای پذیرش یکسری از خواستهها و اصول آماده کنند. به عنوان مثال، هر کودکی باید در ساعت مشخصی بخوابد، ادب را در برخورد با دیگران رعایت کند و آداب غذا خوردن را نیز بگیرند.
وی افرود: دسته دیگری از والدین با دادن دستورات و آموزشهای متعدد، کودک خود را خسته و درمانده میکنند و بار دیگر زمینه را برای بروز لجبازی در فرزندشان فراهم میکنند. آنان به طور مداوم در حال صدور دستورات متعدد هستند؛ زیرا گمان میکنند با این روش موفق به افزایش سطح آموزشپذیری کودک میشوند در حالی که تعدد و تکثر قوانین، اجرای آنها را دشوار میکند.
صالحیزاده تصریح کرد: در این گونه موارد وقتی کودک خود را در مقابل دستورات مختلفی میبیند که ممکن است اجرای همه آنها خارج از عهدهاش باشد بنابراین دست به مخالفتجویی میزند و چه بسا به یک باره از اجرای تمام قوانین سر باز زند و همین امر موجب بروز درگیری با والدین شود.
تاثیر افراد و همبازیهایی که مورد علاقه کودکان نیستند
وی درباره عوامل دیگر افزایشدهنده لجبازی و مخالفتجویی در کودکان گفت: برخی از این عوامل در خارج از محیط خانه اتفاق میافتد. به عنوان مثال، حضور در جمع دوستان و همسالان لجباز و پرخاشگری که کودک در مهمانی و برخلاف میل و اراده شخصی و به اصرار والدینش مجبور به برخورد با آنهاست از جمله مواردی است که موجب بروز لجبازی در کودک میشود. در این شرایط، او شاهد برخی واکنشها و رفتارهای سرسختانهای است که از سوی این قبیل بچهها سر میزند. اگرچه ممکن است خودِ کودک لجباز نباشد، اما ناخواسته چنین رفتارهایی را از سایر همسالانش میبیند و میآموزد و موجب ایجاد بدرفتاری در کودک میشود. در چنین مواردی بهتر است که کودک متوجه شود که میتواند مشکلش را بیان کند. والدین او را درک و با صبوری در حل مشکل به او کمک میکنند.
وضعیت جسمی، روانی و آمادگی کودک موثر در لجبازی او
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی از دیگر عوامل موثر در بروز بدرفتاری کودکان را وضعیت جسمی و روانی آنها دانست و گفت: شرایطی مانند خستگی، گرسنگی، بیخوابی یا بدخوابی احتمال بروز رفتارهای نامطلوب را افزایش میدهد.
وی در ادامه اظهار کرد: همانطور که بزرگترها قبل از رفتن به مهمانی یا گردش نیاز به آماده کردن خود دارند، کودکان نیز احتیاج به آماده شدن دارند. پس بهتر است زمان رفتن به مهمانی یا گردش را یک ساعت قبل از حرکت به کودک یادآور شویم تا بتواند با کمک بزرگتر آماده شود. زمانی که قبل از حرکت به کودک بگوییم آماده شود، این کار باعث لجبازی و مخالفت او میشود. گاهی بدرفتاری کودکان علتهای روانی همچون ترس، اضطراب، خشم و ... دارد. در این صورت بهتر علت این نگرانی را جویا شویم و مشکل را رفع کنیم و در صورت لزوم با روانشناس کودک در میان بگذاریم.
صالحیزاده با بیان اینکه کج خلقی، رفتاری است که در کودکان لجباز بسیار دیده میشود، گفت: کودکان کج خلقی را با رفتارهایی مانند نق زدن، گریه کردن، پا کوبیدن تا پرت کردن اشیاء و افتادن روی زمین، جیغ کشیدن و حبس کردن نفس نشان میدهند. معمولا کودک با هدف دستیابی به خواستههایش این کار را انجام میدهد. در مواجهه با این رفتار لازم است والدین پیام را به کودک منتقل کنند که رفتار او غیرقابل قبول است.
وی افزود: اگر کودک برای رسیدن به خواسته خود چه درست و چه نادرست شروع به گریه کردن و یا داد کشیدن بکند و از این راه به خواست خود برسد و والدین با برآورده کردن خواستهاش، او را ساکت کنند، باعث پرورش لجبازی در او میشوند. در نتیجه، کودک یاد میگیرد برای رسیدن به خواستههای خود در مقابل درخواست والدین لجبازی کند.
به گزارش ایسنا و به نقل از ماهنامه سپیده دانایی، صالحیزاده در پایان گفت: تشویق برای کارهای مثبت و خوب با رشوه دادن فرق دارد، اما باید توجه داشت که تشویق و پاداش باید به اندازه و درخور کار کودک باشد. او را به دلیل رفتار خوب باید تشویق کرد. دادن پاداش و امتیاز هنگام ارائه رفتار مناسب، لجبازی کودکان را کاهش میدهد. رفتار کودک را میتوان تحسین کرد، نه شخصیت او را. همچنان که وقتی از او انتقاد میشود نباید شخصیت او را زیر سؤال برد. به جای اینکه به او بگوییم: «خیلی بچه بدی هستی» میتوان گفت: «من از طرز حرف زدن تو خوشم نمیآید.»