دیدن پایان جهان با فیلم های آخر الزمانی ، دورنمای وحشتناکی است. اما تماشای بدترین سناریوی ممکن در یک فیلم میتواند تجربهای آموزنده، هیجانانگیز و مهیج باشد. مثال: جای تعجب نیست که درام همهگیری «Contagion» یا شیوع اثری بود که همه باید آن را تماشا کنند، زیرا این فیلم به ما کمک میکند تا فاجعه واقعی را پردازش کنیم. همهگیریها در واقع موضوع مکرر فیلم های آخر الزمانی هستند، مانند فجایع تغییرات آب و هوایی، انباشت زامبیها، بیگانگانی که به دنبال تسلط بر جهان هستند و شهابسنگهایی که به سمت زمین پرتاب میشوند.
با این حال، بسیاری از بهترین فیلم های آخرالزمانی تاثیر خود را با لحظات آرامتری بر مخاطب میگذارند: برای مثال یک ربات کنجکاو رشد نهالی را در محل دفن زبالهها تماشا میکند. یک خانواده وحشت زده از هیولاها، یک شام بیصدا میخورند. یا آخرین زن باردار روی زمین با قایق به سوی آیندهای امیدوارکننده پارو میزند. ایده آخرالزمان همیشه بشریت را مجذوب خود کرده است، و گواهی بر این واقعیت است که ادیان مختلف آن را در دل و ذهن خود پذیرفتهاند و هنرمندان نیز از آن به عنوان یک ابزار ادبی استفاده میکنند.
بنابراین، منطقی است که محرکترین رسانه هنری، یعنی سینما، فیلم های آخر الزمانی را به عنوان راهی برای انعکاس ترسها و نگرانیهای جهان معاصر بپذیرد. با همهگیریهای جهانی و تأثیرات فاجعهبار تغییرات آب و هوایی که زندگی روزمره ما را بر هم زده است، پایان جهان بیش از هر زمان دیگری در ذهن جمعی ما قرار دارد، در نتیجه فهرست کردن بهترین فیلم های آخر الزمانی برتر، بک امر منطقی است. برای هر ایده فاجعهباری درباره آخرالزمان، فیلمی وجود دارد که با طنز یا تراژدی، به زیبایی پایان بشریت را به نمایش میگذارد. از انیمیشن گرفته تا درام عاشقانه، در این مطلب از ویجیاتو فیلم های آخر الزمانی برتر تاریخ معرفی شده است.
This Is The End
پایان کار اینجاست | این آخرشه یا پایان کار اینجاست یک فیلم آخر الزمانی کمدی با لحنی عجیب و غریب پیرامون ساکنان واقعی هالیوود است. این فیلم در داستان خود آخر الزمانی را به تصویر میکشد که در یک مهمانی مشهور در خانه جیمز فرانکو در هالیوود رخ میدهد. همه بازیگران (از جمله کارگردان و فیلمنامهنویس ست روگن، جونا هیل، مایکل سرا، اما واتسون و کریگ رابینسون) نسخههای ترسناکی از خودشان را بازی میکنند، زیرا آخرالزمان آنها را به سمت آدمخواری، قتل و خوردن نوشیدنیهای عجیب از بدن خود سوق میدهد. اگر بتوانید تا انتهای این فیلم پیش بروید، با چشم اندازی متفاوت از آخرالزمان و بهشت روبرو میشوید.
Cloverfield
کلاورفیلد | فکر میکردید این فیلم جزو فیلم های آخر الزمانی قرار نمیگیرد؟ اما مجسمه آزادی ویران شده نظر دیگری دارد. «کلاورفیلد» ماجرای پنج جوان است که با دوربین دستی خود حمله یک هیولا به نیویورک را ضبط میکنند. «کلاورفیلد» بیشتر از اینکه برای فیلمش معروف شود به خاطر کمپین مارکتینگش سر زبانها افتاد. بازیگران کوچک و نماهای فشرده و لرزان کلاورفیلد تجربهای دست اول از ویرانی و وحشت گیر افتادن در منهتن در حالی که یک هیولا به اندازه آسمانخراش شهر را ویران میکند را تداعی میکند.
کلاورفیلد با ترکیب تهاجم بیگانگان با کایجو، افزوده مهمی به سینمای علمی تخیلی و آخر الزمانی است. نکته جالب پیرامون طرح این فیلم آن است که موجود هیولایی داخل فیلم نسخه نوزادی ترسیده از گونه خود است که از وحشت داد و بیداد میکند. دوربین لرزان میتواند انسان را گیج کند، اما تصاویر خیرهکننده این فیلم از شهر نیویورک تحت محاصره یا سر مجسمه آزادی که به درون خیابان میغلتد و پل بروکلین در حال فروریختن با شما خواهد ماند.
A Quiet Place
یک مکان ساکت | آخرین خانواده دنیا بودن چه حسی دارد؟ تریلر آخر الزمانی و اضطراب آور جان کرازینسکی ایده بسیار خوبی به ما میدهد. این فیلم ترسناک غافلگیرکننده با بازی کرازینسکی و همسر واقعیاش امیلی بلانت، در آیندهای نزدیک اتفاق میافتد که اکثر بشریت توسط مهاجمان بیگانه هیولا، که نابینا هستند، اما شنوایی فوق العاده حساس دارند، کشته شدهاند. برای زنده ماندن در مناطق متروکه ایالت نیویورک، این زوج و فرزندانشان سعی میکنند در سکوت کامل زندگی کنند؛ حتی در هنگام تولد دلخراش یک فرزند جدید.
نمایش فیلم های آخر الزمانی «A Quiet Place» یا یک مکان ساکت در سال 2018 برای طرفداران ژانر ترسناک و هیولایی غافلگیر کننده بود. علت این غافلگیری این بود که هیچکس انتظار دیدن چنین اثر هیجان انگیز و واقعاً وحشتناک و پر از تعلیقی را از جان کرازینسکی نداشت. او به عنوان یک کارگردان که تجربه چندانی در کار با ژانرهای مختلف ندارد، از لحظات ویرانگر اولیه فیلمش تا پایان احساسی نهایی آن، عنوانی دیدنی خلق کرد.
Snowpiercer
برفشکن | برفشکن اولین فیلم انگلیسی زبان به کارگردانی برنده اسکار بونگ جون هو در قطاری ویژه میگذرد که در سراسر جهان یخ زده آخر الزمانی سفر میکند. این فیلم که از رمان گرافیکی فرانسوی Le Transperceneige اقتباس شده است، قیاسی فشرده و شدید از شکاف طبقاتی است. کریس ایوانز نقش کورتیس را بازی میکند، مردی که به رهبری شورشی برای رهایی از ظلم و ستم متهم شده است. کورتیس یک رهبر بی میل و مضطرب است و ایوانز به طرز درخشانی تجسم مردد بودن و قهرمانی این شخصیت را از کارد درآورده است.
فیلم از لحاظ بصری چشمگیر و بی وقفه مبتکرانه است، اگر فیلم را ندیدهاید هرچه کمتر در مورد پیشرفت طرح بدانید بهتر است، اما به زبان ساده این یک داستان انقلابی است. اصالت Snowpiercer در لحظات اکشن پُر تنش و اجراهای عالی تیم بازیگری و تولید خلاصه میشود.
Twenty eight days later
۲۸ روز بعد | دنی بویل پس از اکران این فیلم به یکی از شناخته شده ترین نامهای صنعت فیلم های ترسناک تبدیل شد. حتی اگر «28 روز بعد» با تقریباً تمام فیلم های آخر الزمانی موجود تفاوت زیادی دارد،اما بازهم قطعاً شما را متعجب میکند که در صورت شیوع زامبیها در زندگی واقعی چه خواهید کرد. 28 روز بعد مثل یک کابوس است. این فیلم که با یک موسیقی متن بسیار دلخراش کامل میشود، شبیه واقعیترین نگاه به آخرالزمان مدرن بریتانیایی است که بازماندگانش در جستجوی امنیت در اسکاتلند هستند. بازماندگانی که مشکوک هستند، و البته منظره سقوط کرده بریتانیا نیز درکنار این بازماندگان یک شاهکار چشمگیر از سینماست. بنابراین 28 روز بعد یک جشن تلخ برای چشمها و قلبها است.
Annihilation
نابودی | یک ترکیب علمی تخیلی ترسناک با محتویات پیچیده که بیشتر از یک فیلم معمولی آخر الزمانی برای شماست، «نابودی» مفاهیم بزرگی در ذهن دارد، ایدههایی درباره خود ویرانگری و تولد دوباره. این فیلم زیستشناس سلولی لنا (پورتمن) را دنبال میکند که در حال ورود به منطقهای رمزآلود به نام Shimmer است؛ شیمر یک میدان الکترومغناطیسی غیرعادی است که کمی شبیه محافظ نورانی چتر دریایی (گونهای عروس دریایی) است. در آنجا، او حقیقت را در مورد اتفاقی که برای شوهرش کین (آیزاک) رخ داده است، کشف می کند.
این فیلم ممکن است ترفندهایی را از آثار ریدلی اسکات به عاریت گرفته باشد، اما این اثر از نظر بصری هیجانانگیز و گاه ناراحتکننده است. سرعت صحنههای خزنده فیلم اکس گارلند شما را در سطح تقریباً مولکولی آرام میکند. او چیزی شبیه به یک فیلم مخوف ساخته است، اما فیلمی که تغییرات در آن ممکن است کاملا بد نباشد.
Contagion
شیوع | کارگردان استیون سودربرگ و فیلمنامهنویس استیون زد برنز، فیلمی واقعگرایانه در مورد شیوع و اپیدمی شدن بیماری خطرناک، ساختند. «شیوع» به دلیل صداقت و واقعگرایی در توصیف این وضعیت فاجعه بار، مورد تمجید منتقدین و مخاطبان قرار گرفت. استیون سودربرگ با این اثر خود کار بسیار دقیقی را در به تصویر کشیدن عواقب یک بیماری همه گیر جهانی انجام میدهد، در حالی که همچنان فیلمی خوش آهنگ و سرگرمکننده میسازد. داستان فیلم شامل بسیاری از مفاهیمی است که اکنون برای بسیاری از ما به شدت آشناست. از ردیابی تماس یک بیمار تا قرنطینه و ارقام جهش بیماری و حتی تئوریهای توطئه تاسف بار که در چند سال گذشته شاهد آشکار شدن آنها در واقعیت نیز بودیم.
توجه به اینکه فیلمنامه اسکات زی برنز و اپیدمیولوژیستهایی که در مورد آن مشورت دادهاند به درستی و به خوبی بسیاری از نکات مهم بحران کووید-19 را پیش بینی کردهاند، شگفت آور است، و این گواهی بر توانایی سینمای متفکر و خوش ساخت آخر الزمانی است.
The World’s End
پایان جهان | کمدی آخر الزمانی ادگار رایت، اثری دیوانه و صمیمی، پیرامون پایان جهان است که از سایمون پگ و نیک فراست همیشه خنده دار با تعداد زیادی از بازیگران مکمل بریتانیایی بهره میبرد. در این فیلم سه دوست صمیمی که در کودکی عهد بسته بودند در تمامی کلابهای شهر، مشروبات الکلی مصرف کنند، حالا در بزرگسالی قصد اجرایی کردن عهدشان را دارند اما هنگامی که به آخرین کلاب شهر یعنی انتهای دنیا میرسند، دنیا رو به فروپاشی میرود، و این در حالی است که این چند نفر تنها امید بشر برای نجات پیدا کردن از این فاجعه هستند.
Wall-E
وال-ئی | یک انیمیشن کودکانه ممکن است انتخاب عجیبی برای داستانهای آخر الزمانی بزرگ باشد، اما Wall-E اندرو استنتون فیلم عجیبی است. درست است که شخصیتهای اصلی این فیلم ربات هستند و این یک انیمیشن از شرکت پیکسار است اما هنوز هم باید آن را یک عاشقانه متفاوت در فضای آخر الزمانی دانست. فیلم یک داستان جذاب در مورد یک ربات تنها است که آرزوی دوستی و عشق دارد، آن هم بدون اینکه بداند آرزویش محقق خواهد شد یا نه! بدون شک این خالصترین نوع از عشق انسانی است که در آن یک نفر با وجود تمام رنجها و دردهایی که متحمل میشود بازهم حاضر نیست کسی که دوستش دارد را رها کند. این همان عشق متعالی است که سازندگان WALL-E به خوبی درکش کردند و آن را در انیمیشن قرار دادند.
مضمون اصلی این فیلم درباره تلاش برای یافتن عشق، ناامید نشدن، شجاع بودن و ادامه کار برای آیندهای بهتر است. پیکسار از سال ۱۹۹۵ که Toy Story را اکران کرد، دارد برای نسلهای مختلفِ مخاطبان خاطرهسازی میکند. آنها از روح و اسباببازی گرفته تا حشراتی شجاع را به تصویر کشیدهاند و سعی کردهاند در قالب انیمیشن حرفهای بزرگ و مهمی را به ما منتقل نمایند. مشخصا انیمیشن WALL-E هم از این قاعده مستثنا نیست.
The Road
جاده | اقتباس «جان هلیکات» از رمان پسا رستاخیزی «کورمک مک کارتی» تجربه تلخ و شیرینی برای فیلم های آخر الزمانی با اجراهایی برجسته به همراه ترس و وحشتی بیامان است. «ویگو مورتنسن» در این فیلم در نقش پدری ظاهر شده است که باید از فرزندش در برابر تمدنی فروپاشیده و اکوسیستمی که در آن گروههای آدمخوار زندگی میکنند، محافظت کند. لحظات آرام در این جهان دقیقاً مصداق بارز آرامش قبل از طوفان است به این معنا که حتماً خشونت، پیچیدگی و درسهای زندگی در راه است که احتمالاً به این زودیها گریبان بیننده را رها نمیکند.
It Comes at Night
در شب میآید | یک سنت طولانی در سینمای ترسناک وجود دارد که در آن بشریت خود شرورتر و تهدیدکنندهتر از هر هیولایی تصور میشود. حالا در شب می آید، فیلم دوم کارگردان مستقل تری ادوارد شولتز با بازی جوئل ادگرتون که استادانه کارگردانی شده است، در چارچوب همین آثار قرار می گیرد. این فیلم یک مطالعه کوچک، کلاستروفوبیک و شدید در مورد انسان های معمولی در موقعیت های خارق العاده است.
فیلم آخر الزمانی « تری ادوارد شولتز» بیش از اینکه بر دلایل این رستاخیز متمرکز باشد به نتایج آن توجه میکند. در شب میآید انزوا و پارانویای دو خانواده که مجبورند در کلبهای جنگلی باهم زندگی کنند را نشان میدهد. در این فیلم ترس و وحشت بهخوبی از طریق صحنههای اکشن منتقل میشود اما آنچه در طول فیلم دیده نمیشود دقیقاً همان چیزی است که گریبان بیننده را تا پایان ماجرا رها نمیکند، اتفاقی که علاقهمندان The Last Of Us بهخوبی آن را درک میکنند.
Twelve Monkeys
۱۲ میمون | معمای علمی تخیلی تری گیلیام در سال 1995 مفاهیم سفر در زمان، جبرگرایی، فروپاشی محیطی و تروریسم را بررسی میکند. فیلم عجیب و غریب «Twelve Monkeys» به کارگردانی «Terry Gilliam» در سال ۱۹۹۵ یکی از بهترین فیلم های آخر الزمانی سایبرپانک پیرامون سفر در زمان است. این فیلم علمی تخیلی داستان تبآلود مردی را روایت میکند که سعی دارد آینده را نجات دهد، در حالی که توسط رویاهای گذشتهاش تسخیر شده است. این فیلم با انتخاب رویکرد حلقه بسته به زمان، اظهاراتی را در مورد مبارزات تغییر سرنوشت بیان میکند. داستان این فیلم علمی تخیلی که بازیگران آن بروس ویلیس، برد پیت و مادلین استو هستند، جزئیات زیادی دارد که بیننده را ملزم میکند بیش از یک بار پای آن بنشیند تا به طور کامل خط داستانی را درک کند.
Children of Men
فرزندان انسان | این اقتباس از رمان پیدی جیمز به کارگردانی جاهطلبانه آلفونسو کوارون، یک فیلم آخر الزمانی هیجانانگیز و سیاسی-اجتماعی است که مملو از صحنههای اکشن جیسون بورنی است. چیزی که آن را علمی تخیلی میکند، محیط سال 2027 و بحران ناباروری جهانی است. تعداد کمی از فیلم های علمی تخیلی وجود دارند که به اندازه این اثر خشن، دلخراش و از نظر تکنیکی تأثیرگذار باشند.
فیلم با مرگ جوان ترین فرد روی زمین که 18 ساله بود شروع میشود و آیندهای تاریک را آشکار میکند که در آن زنان توانایی زایمان را از دست دادهاند. در واقع فیلم دنیایی را به تصویر میکشد که در آن همه جبهه امید باید از بین برود، و با این حال تعداد انگشت شماری از مردم به سمت نوری نامرئی حرکت میکنند.
به تصویر کشیدن این دیستوپیا یکی از زیباترین تصاویری است که تا به حال در این ژانر دیده شده است. نماهای طولانی و شگفتیهای فنی کار از شما میخواهند بارها و بارها آنها را تماشا کنید. در کنار این، اجراهای باورنکردنی توسط افرادی مانند کلایو اوون، جولیان مور، و چیوتل اجیوفور وجود دارد. همه اینها گرد هم میآیند تا به تایید جایگاه Children of Men به عنوان بالاترین فیلم 20 سال اخیر در این فهرست کمک کنند.
Stalker
استاکر | فیلم «استاکر» به کارگردانی آندری تارکوفسکی، فیلمساز بزرگ شوروی، برداشتی جذاب از عمیق ترین پرسشهای علمیتخیلی است. یک قطعه مهم از تاریخ سینما، استاکر یک فیلم علمی تخیلی کمیاب است؛ این فیلم به سفر سه مرد در یک زمین بایر عجیب میپردازد که در جستجوی اتاقی هستند که خواستههای قلبی آنها را برآورده کند. در واقع استاکر داستان منطقهای اسرارآمیز در دنیایی پس از فاجعه آخر الزمانی است. در این منطقه محلی وجود دارد که مردم باور دارند در آن عمیقترین آرزوهای قلبی فرد برآورده میشوند.
اما این چیزی نیست که فیلم درباره آن باشد. مانند تمام کارهای تارکوفسکی، «استاکر» به خلق و خو، راز، زوال و اندوه و ایجاد فضایی متفکرانه میپردازد که در آن مخاطب میتواند درون جهان اثر کاوش کند و با واکنشهای خود نسبت به مطالب ارائه شده کنار بیاید. به طور کلی، فیلم کمی به داستانهای علمی تخیلی سوررئالیستی فرو میرود زیرا بسیاری از اتفاقات عجیب و غریب در فیلم به تفاسیر مخاطب سپرده میشود. جالب است بدانید این فیلم بر اساس کتابی به نام پیکنیک کنار جاده، الهامبخش یک سری بازیهای ویدیویی نیز بود که با STALKER: Shadow of Chernobyl شروع شد.
Mad Max: Fury Road
مکس دیوانه: جاده خشم | آینده دیستوپیایی و آخر الزمانی هرگز به اندازه فیلم اکشن جورج میلر هیجان انگیز نبوده است. در یک زمین بیابانی که در آن بازماندگان برای آب و بنزین، با وسایل نقلیه سفارشی هیولا مانند با یکدیگر میجنگند. این فیلم بهترین قسمت از حماسه مکس دیوانه است، با مجموعهای از سکانسهای خیره کننده که توسط عملکرد فوقالعاده شارلیز ترون در نقش قهرمان فیوروسا بهتر تثبیت شده است. آخرین فیلم مَد مکس، یک اثر جادهای پساآخر الزمانی و عجیب است که معنای جدیدی را برای عبارت اکشن اکتان بالا به ارمغان آورد. فیلم جاده خشم در ارائه اکشن و هیجان، لحظهای خنثی نمیشود. فیلم در حرکت خشمگینش به جلو، مناظر متروک جنگ زده و خشونت خفن و افسار گسیخته اما باور پذیری را ارائه میدهد.
این یک فیلم اکشن با لیاقت و جاه طلبی اصیل هنری است؛ میلر و همکاران او نه تنها از حد انتظار فراتر رفتند، بلکه با یک شاهکار بیرون آمدند. از دیدگاه تولید یک اکشن متکی به عمل انسان، ممکن است این این فیلم فک انداز ترین اثری باشد که من تا کنون دیدهام. این یک فیلم مترقی است که آشکارا فمینیستی است و شخصیتهای اصلی آن تلاش میکنند تا جلوهای از کنترل را در جهانی که تحت سلطه یک دیکتاتور دیوانه است بازیابی کنند.
Seeking A Friend For The End Of The World
جستجوی دوستی برای آخرالزمان | عشق در آخرالزمان؛ اگر قرار بود دنیا سه هفته دیگر تمام شود، وقت خود را چگونه سپری میکردید؟ برای پنی (کیرا نایتلی) و دوج (استیو کارل)، آنها یک جستجوی پایانی برای گردش در جهان انتخاب میکردند که به داستان عشق واقعی تبدیل میشود. در دل داستان این فیلم بزودی سیارکی بزرگ با عبور از جو به سیاره زمین برخورد خواهد کرد و تمام نسل بشر را از میان خواهد برد! این موضوع سبب ترس و وحشت میان مردم شده، اما دو شخصیت اصلی این فیلم دست به دست هم میدهند تا برای سفری خانوادگی به انگلستان آماده شوند. من شخصاً توصیه میکنم آن را به صف فیلمهای مورد نیاز خود در ژانر آخر الزمانی اضافه کنید تا قبل از برخورد سیارک یا شهابسنگ آن را ببینید.
Invasion of the Body Snatchers
هجوم ربایندگان جسم | این فیلم در سال 1987 ساخته شد و اقتباسی از فیلمی با همین نام ساخته «دان سیگل» با بازی «کوین مک کارتی» در سال 1956 است. داستان درباره پزشک کالیفرنیایی است که با هجوم موجودات فضایی که انسانها را به موجوداتی شبیه زامبی تبدیل میکنند، روبهرو میشود. شاید اولین نشانه آخرالزمان این باشد که شریک زندگی شما مثل خودش رفتار نمیکند. بازسازی مؤثر فیلیپ کافمن از کلاسیک «pod people» در سال 1956، نوع بسیار متفاوتی از همهگیری و آخرالزمان را نشان میدهد: نوعی همهگیری که در آن افراد به آرامی با نسخههای یکسان خود در هنگام خواب جایگزین میشوند، و این امر باعث میشود که دوستان و عزیزانشان از حضور مهاجمان فضایی مطلع نشوند.
Shaun of the Dead
شان میمیرد | شان (سایمون پگ) یک پسر بیست و نه ساله انگلیسی است و هیچ هدف واقعی ندارد و تنها دوست دارد نوشابه بخورد و بازیهای ویدیویی را تجربه کند. زندگی ملایم و بی حوصلگی ناپایدار او هرچند با آخرالزمان زامبیها به لندن همراه میشود، اما او در این میان سعی میکند با نجات معشوقهاش، بهترین دوستش و مادر دوست صمیمیاش حرکتی رو به جلو در زندگیاش انجام دهد.
این فیلم زامبی گونه ادای احترامی به فیلم «Night of the Living Dead» جرج اندرو رومرو است. شاید اولین فکر شما در مورد Shaun of the Dead این نخواهد بود که این یک داستان عاشقانه است، اما به راستی چه چیزی عاشقانه تر از این است که فردی برای نجات معشوق خود و نجات دوستانش از آخرالزمان، در میان انبوهی از زامبیها بجنگد؟ در قلب این زامبی کمدی سینمایی ساخته ادگار رایت، یک داستان دلهره آور از عشق وجود دارد که در آن شخصیت شان به شدت تلاش میکند ثابت کند که او یک شریک ارزشمند برای شخصیت لیز است. همین ابراز علاقه ساده هسته مرکزی این فیلم را شکل میدهد. بنابراین شانِ مردگان یکی از مهمترین آثار لیست است.
Perfect Sense
حس بینقص | عشق در دل یک اپیدمی وحشتناک آخر الزمانی؛ این فیلم افرادی را با مسائل شخصی در دنیایی نشان میدهد که به آرامی بر اثر یک بیماری ناشناخته در حال مرگ و نابودی است. شخصیتهای اصلی این فیلم مشکلات خاص خود را دارند. اما آنها در درون این همهگیری با یگدیگر ملاقات میکنند و با یک آشنایی ساده شروع به قرار ملاقاتهای بیشتر میکنند. اما چه اتفاقی میافتد زمانی که آنها شروع به نشان دادن علائم بیماری کنند؟ دیدن این فیلم را از دست ندهید؛ داستانی درباره یافتن عشق در میان هرج و مرج! فراموش نکنید Perfect Sense ایدههای جالب و ستارههای کاریزماتیکی چون اوا گرین و ایوان مک گرگور دارد که همگی به تجربه تماشایی بودن این اثر میافزایند.
World War Z
جنگ جهانی زد | فیلمی که تا به الآن، پرهزینهترین فیلم ساخته شده با موضوع زامبیها است و جزو برترین فیلم های آخر الزمانی است. این فیلم، اقتباسی از رمان مکس بروکس است که او، فرزند کمدین بزرگ، مل بروکس است. داستان فیلم درمورد پروتاگونیستی با نقش آفرینی برد پیت است که سعی دارد آخرالزمان زامبیها را به پایان برساند. هرچند فیلم نقدهای مثبتی دریافت کرد، اما بسیاری درمورد پایان، جلوههای ویژه و میزان وفاداریاش به کتاب، انتقاد دارند. لازم به ذکر است که عوامل این فیلم مجبور شدند که پرده سوم را دوباره، فیلم برداری کنند که سبب به وجود آمدن هزینههای بیشتری شد. ما در مجموع این اثر نیز از آثار ویژه آخر الزمانی است.
Sunshine
آفتاب | فیلمی درباره تلاش مذبوحانه برای نجات زمین در حال مرگ، Sunshine کمی هیجانانگیزتر از علمی تخیلیهای سنتی است، اما به دلیل سفرهای فضایی پیشرفته هنوز هم شرایط لازم را دارد. این فیلم با الهام از درامهای فضایی کلاسیک، مانند A Space Odyssey، نشان میدهد که چقدر فضا میتواند خصمانه باشد و محیط واقعاً چقدر منزوی است.
این فیلم به مسائل مربوط به بقا، الهیات و سرنوشت بشریت میپردازد که همه از دریچه یک گروه کوچک بررسی شدهاند. یک نکته جالب پیرامون این اثر آن است که قبل از خواندن فیلمنامه، رز بیرن، یکی از بازیگران شاخص کار، نقش خود در این فیلم را یک کمدی رمانتیک فرض میکرد. همچنین کیلین مورفی پیش از تولید فیلم روزها را در «سرن» یا سازمان اروپایی پژوهشهای هستهای به مشاهده دانشمندان و رفتار آنها میگذراند.
Independence Day
روز استقلال | لازم نیست هر فیلم علمی تخیلی آخر الزمانی مملو از داستانهای عمیق و پیامی عمیقتر باشد. گاهی اوقات، انفجار چند هزار بیگانه مهاجم با سرب داغ و چند سخنرانی خوب کافی است. روز استقلال یک فیلم اکشن علمی تخیلی نسبتا کلاسیک است که هر انسانی را با تماشای غرق شدن مهاجمان در فراموشی، سرگرم میکند. این فیلم مملو از مبارزات بلاکباستری شدید، شوخیهای تند و تیز، و رهبری ویل اسمیت است که هر بار یک مشت به چهره بیگانه میزند شما سر ذوق و شوق میآیید.
Bird Box
جعبه پرنده | در فیلم «یک مکان ساکت» جهان آخر الزمانی بهصورت یک جهان سوتوکور تصویر میشود اما در جعبه پرنده با دنیایی روبهروییم که نگاه کردن در آن ممنوع است. جعبه پرنده با بازی «ساندرا بولاک» درباره دنیایی است که نیروهای شر بر آن غلبه کردند؛ بنابراین هر بازماندهای که بهجایی خارج از محل زندگیاش نگاه کند دچار جنون آنی میشود و خودکشی میکند. در این فیلم مانند بازی The Last Of Us شاهد درگیریهای عاطفی شخصیت اصلی برای حفاظت از کودکان تحت مراقبتش هستیم و به همین خاطر موقعیتهای بحرانی خطرناکتر جلوه میکنند.
I Am Legend
من افسانه هستم | این اقتباس سینمایی از رمان «ریچارد ماتیسون» بر استعداد بازیگری «ویل اسمیت» حساب ویژهای باز کرده و البته این موضوع برای ساخت یک اثر عالی کافی است. ماجرا درباره دانشمندی (ویل اسمیت) بهعنوان آخرین موجود کره زمین است که هنوز به ومپایر درنده تبدیل نشده. پیشنهاد میکنیم تماشای این فیلم آخر الزمانی و مناظر متفاوت آن را از دست ندهید.
پس از اینکه یک ویروس ساخته دست انسان به بسیاری از بشریت پایان داد، رابرت نویل (اسمیت)، دانشمندی باهوش، در شهر نیویورک مجبور شد به صورت تنها با سگ خود در پس زمینه یک آخرالزمان مخوف زندگی کند. او که در برابر ویروس مصون است، سخت تلاش میکند تا درمانی برای نجات انسانها ایجاد کند، این در حالی است که همزمان سعی میکند هر شب در برابر خونخواران گوشتخوار شب، زنده بماند. این اثر سینمایی فیلمی است که کاملاً توسط ویل اسمیت هدایت میشود، زیرا او بدون نقص کل پروژه را عمدتاً به تنهایی مانند شخصیت خود در فیلم روی شانههای خود حمل میکند. این فیلم خیلی از رکوردها را شکست و چهارمین محصول پرفروش دوران حرفهای او شد. بنابراین منتقدان این بازیگر و بازی مسحورکننده او را در این فیلم ترسناک علمی تخیلی از فرانسیس لارنس تحسین کردند.
The Matrix
ماتریکس | دنبالهها را فراموش کنید و به جای آن بر روی نسخه اصلی تمرکز کنید. ماتریکس که در آستانه شروع یک قرن جدید تولید و روانه سینماها شده بود، هوای رقیقی به بدنه سینما تزریق کرد و به عنوان یکی از مخفیانهترین و جاهطلبانهترین بلاک باسترهای تمام دوران بر روی زمین افتاد.
این فیلم واچوفسکیها را به عنوان نامهای شناختهشده به اوج شهرت پرتاب کرد، و این دو با مطرح کردن چند طرح و ایده، انقلابی در فیلم های آخر الزمانی اکشن و علمی تخیلی ایجاد کردند. ماتریکس یک فیلم پیشگامانه برای استفاده از جلوههای ویژه بود که توانست ترکیبی منحصر به فرد از ژانر فیلم علمی تخیلی با هنرهای رزمی را ابداع کند. فراموش نکنیم که ماتریکس آنقدر هوشمندانه ساخته شده و گفته شده است که بینندگان را به تفکر در مورد وجود خود وا میدارد.
The Happening
اتفاق | یک ویروس مرموز جهان را فرا گرفته است. این قاتل نامرئی که در دل باد سفر میکند و باعث میشود مردم با خشونت جان خود را بگیرند، نسل بشر را تهدید میکند مگر اینکه یک معلم علوم شهری کوچک بحران را قبل از اینکه خانوادهاش را بگیرد حل کند.
فیلم علمی تخیلی «اتفاق» با مرگ غیرقابل توضیح مردم در سراسر کشور آمریکا و حتی جهان آغاز میشود، علیرغم اینکه ظاهراً هیچ مشکلی وجود ندارد. نه بویی در هوا شنیده میشود، نه طوفان مرگباری دیده میشود، و نه موجودات بیگانه و نه حتی یک هیولا. در واقع این درختان هستند که مردم را میکشند. در حالی که بسیاری از طرفداران M. Night Shyamalan (و منتقدان) این فیلم را کمی دور از ذهن توصیف میکنند و عموماً از فیلم استقبال منفی میکنند، اما The Happening محیط را به طرز وحشتناکی به سلاح تبدیل میکند. دقیقاً به این دلیل است که به نظر میرسد هیچ تهدیدی وجود ندارد که مرگهای تصادفی را تا این حد ترسناک کند. در این مواقع وقتی نمیتوانید تهدید را ببینید، هیچ راهی واقعی برای غلبه بر آن وجود ندارد.
2012
2012 | فیلم 2012 ساخته رولاند امریش حول این باور پیشبینیشده اتفاق میافتد که قرار بود در سال 2012 همه جهان در چشم بههم زدنی نابود شود، بنابراین، فیلم یک معجون 158 دقیقهای از ضرب و شتم است که بین شخصیتها و دکورهای مختلف حرکت میکند. زلزلهها، فورانهای آتشفشانها، مگاسونامیها و سیلهای جهانی تعهد محض و افسارگسیخته این فیلم به آثار فاجعهای را به بهترین شکل ممکن نشان میدهد. با کمک بازیهای سرگرمکننده افرادی مانند جان کیوساک، وودی هارلسون و چیوتل اجیوفور، همه میدانستند که با یک فیلم امریش چه اتفاقی میافتد، و او کاملاً انتظارات پر هرج و مرج را برآورده کرد. امریش در این فیلم از فاجعه و آخرالزمان استفاده میکند تا به طور متفکرانه این ایده را بررسی کند که چگونه طبقهگرایی و هراس نخبگان در مواقع بحران ظاهر میشود.
The Day After Tomorrow
روز پس از فردا | نمای جذابی از جیک جیلنهال که از میان امواج طوفانی سونامی مانند در روز پس از فردا میدود، یکی از به یاد ماندنی ترین صحنههای هر فیلم علمی تخیلی فاجعه آمیزی است. این نشان میدهد که آینده در شهرهای شلوغ مانند نیویورک چگونه خواهد بود، جایی که صدها هزار نفر باید در یک لحظه فرار کنند. این فیلم یک اثر اساسی پیرامون فاجعه زیست محیطی است که به موضوع تغییرات آب و هوا و گرم شدن اقیانوسها میپردازد. این فیلم با جک، یک اقلیم شناس آغاز میشود، که دیدن یک قفسه یخی را تجربه میکند که از هم جدا میشود و سپس با اقیانوس شناسی دوست میشود که همان ترسهای او را نسبت به گرم شدن زمین دارد.
یک طوفان مرگبار در جایی که پسر جک در آن اقامت دارد اتفاق میافتد و آنها باید در یک طوفان یخ به شدت وحشتناک زندگی کنند که مملو از حیوانات فراری از باغ وحش و جراحات تهدید کننده زندگی است. مشکل واقعی این فیلم این نیست که چگونه محیط را به سلاح تبدیل میکند، بلکه این است که چگونه فیلم در یک نور امیدوار کننده غیرقابل قبول به پایان میرسد، که فقط نشان میدهد که چقدر انسانهای کوچک میخواهند خطرات جبران ناپذیر آن را بپذیرند.
Nausicaa of the Valley of the Wind
نائوشیکا از دره باد | داستان علمی تخیلی نائوشیکا از دره باد پس از آن اتفاق میافتد که یک فاجعه آخر الزمانی بیشتر جهان را ویران کرده است. جهان به مجموعهای از سرزمینهای سمی تبدیل شده است که دیگر برای هیچ یک از انسانهای زنده قابل سکونت نیست. در این میان نائوشیکا در دره باد زندگی میکند و میتواند با حشرات غول پیکری که جنگلهای خطرناک را تسخیر میکنند صحبت کند. مانند بسیاری از فیلمهای استودیو گیبلی، نائوشیکا از دره باد نیز پوشیده از هشدارهایی در مورد فجایع زیستمحیطی است و داستان انسانها در تلاش برای صلح با محیطزیست خود را روایت میکند.
Waterworld
دنیای آب | فیلم دنیای آب یکی از گران قیمت ترین آثار محیط زیستی است که تاکنون ساخته شده است. پس از ذوب شدن کلاهکهای یخی در آینده، بیشتر کره زمین در فیلم زیر آب است. تعداد بسیار کمی از انسانها زنده ماندهاند و حتی تعداد کمی از آنها برای رشد آبشش تکامل یافتهاند. خوشبختانه شخصیت کوین کاستنر یکی از آن انسانها است و او میتواند با بدهای داستان مبارزه کند. فیلم دنیای آب مردم خود را مجبور میکند تا خود را با دنیایی تطبیق دهند که مملو از چیزهای دقیقی است که هم به آن نیاز دارند و هم از آن میترسند: حجمهای بزرگ آب. گروههای شیطانی از انسانها تلاش میکنند تا سرزمین خشک افسانهای، یکی از تنها جزایر باقی مانده در جهان را پیدا کنند. به نوعی خنده دار است که چگونه حتی در آینده، مردم همچنان سعی میکنند آنچه را که مال آنها نیست تسخیر کنند.
Ten cloverfield lane
شمارهٔ ۱۰ خیابان کلاورفیلد | این اثر تنها فیلم پسا آخر الزمانی در این فهرست است که در طول اولین مواجه با آن از خود این سوال را میپرسید که آیا واقعاً در حال تماشای یک فیلم پساآخر الزمانی هستید یا خیر. روشهایی که فیلم با آن اطلاعات را مخفی میکند و با دقت به آنها میپردازد، شما را تا پایان کا در حدس و گمان باقی میگذارد. سوال مهم در این فیلم آن است که آیا شخصیت مرکزی داستان با بازی درخشان جان گودمن، حقیقت را در مورد پایان جهان میگوید یا همه اینها یک مشت دروغ بیمارگونه است؟ این اثر سینمایی یک فیلم هیجانانگیز روانشناختی است که محتویات پسا آخر الزمانی دارد.
داستان فیلم به این شرح است که «میشل» که بعد از مشاجره با نامزدش خانه را ترک کرده با ماشین دچار سانحه میشود. روز بعد در اتاقی دربسته به هوش میآید در حالی که مرد فربهی که خود را هوارد مینامد ادعا دارد کره زمین مورد حمله موجودات فضایی قرار گرفته و او میشل را از مرگ نجات داده است. بعد از دیدن «امت» که بازماندهٔ دیگری است کمی از تردیدهای میشل کاسته میشود اما وقایع بعدی به بحرانی غیرقابل کنترل ختم میشود.
The Book of Eli
کتاب الی | کتاب الی یک اکشن مهیج نئو وسترن و پسا آخر الزمانی است. در این فیلم دنزل واشنگتن به عنوان قهرمان داستان بازی میکند. او همراه با کتاب مقدسی که معتقد است میتواند بشریت را نجات دهد در سراسر کشورش سفر میکند. علیرغم این که این فیلم فوق العاده بود، به طرز شگفت انگیزی در باکس آفیس شکست خورد.
قهرمان «کتاب الی» همانطور که احتمالا تا الان حدس زدهاید، الی نام دارد؛ یک مرد نابینا و تنها که میخواهد کار عجیب و بزرگی انجام دهد: نوشتن دوباره انجیل مقدس. کتاب الی در یک دنیای پساآخر الزمانی روایت میشود و بیشتر آن شامل سفرهای الی در این سرزمینهای نابودشده و ویران است. گری اولدمن و دنزل واشنگتن (به ترتیب شخصیت منفی و مثبت فیلم) عملکرد خیرهکنندهای از خود بر جای گذاشتهاند. در کنار اینها، میلا کونیس، جنیفر بیلز، ری استیونسون، مایکل گمبون، فرانسیس د لا تور، و ایوان جونز در فیلم The Book of Eli به ایفای نقش پرداختهاند. اگر بخواهید برای مدتی در یک دنیای آخر الزمانی به خوبی درک شده، وجود داشته باشید، این فیلم به درستی این کار را انجام خواهد داد.
War of the Worlds
جنگ دنیاها | جنگ دنیاها اقتباس سینمایی «استیون اسپیلبرگ» از کتابی به همین نام اثر «هربرت جرج ولز» داستان پدر تنهایی با بازی «تام کروز» است که سعی میکند از فرزندانش در مقابل هجوم موجودات فضایی محافظت کند. با بالا رفتن تنش، شاهد تلاش فراموشنشدنی او و دخترش (با بازی داکوتا فانینگ) برای زنده ماندن در این درام اکشن آخر الزمانی هستیم. تعداد کمی از آثار داستانی پیرامون پایان جهان میتوانند به طور مشروع مخاطبان را متقاعد کنند که جهان واقعاً به پایان رسیده است، اما این اثر دقیقاً همان کاری است که توانست این عمل را انجام دهد. جنگ دنیاها یک اثر مهم در تاریخ سینمای علمی تخیلی آخر الزمانی در حال تکامل است.
The Crazies
دیوانهها | اتفاق عجیبی برای ساکنان یک شهر کوچک در آمریکا رخ میدهد، و اوضاع به طور پیوسته به هرج و مرج تبدیل میشود. این خلاصهای است از داستان فیلم دیوانهها که عملا بازسازی فیلمی به همین نام ساخته جرج آر رومرو استاد خلق زامبیها در سینما جهان است. نسخه اصلی جورج رومرو به حقیقت تلخ زندگی سفیدپوستان و نحوه واکنش مردم عادی به شرایط آخر الزمانی متمرکز بود. اما بازسازی دیوانهها به یک معنا، مانند رمانی از استفن کینگ است که توسط شخص دیگری زنده شده است. این بازسازی برداشتی از زامبیها است که به طرز حیله گرانهای از بسیاری از کلیشهها و دامهای معمولی در این ژانر اجتناب میکند.
سقوط یک هواپیما در یک شهر روستایی آیووا باعث انتشار یک ویروس نظامی میشود که مردم محلی را به قاتلان دیوانه تبدیل میکند. مردم شهر دچار پارانویا میشوند و نمیتوانند بدانند به چه کسی میتوانند اعتماد کنند و به چه کسی نمیتوانند اعتماد کنند. در نهایت، این مهم نیست زیرا ارتش برای تمیز کردن همه چیز وارد می شود. چیزی که باعث میشود بازسازی The Crazies بسیار بهتر از نسخه اصلی باشد، بودجه کلان و جهشهای تکنولوژیکی در رسانه سینمایی از زمان انتشار نسخه اصلی است. از طرف دیگر The Crazies به این دلیل کار میکند که بسیار قابل قبول به نظر میرسد، مخصوصا در فضای سیاسی فعلی جهان ما. این اثر قطعاً یکی از بهترین بازسازیهای ترسناکی است که تا کنون ساخته شده است.
Dawn of the Dead
طلوع مردگان | این فیلم یک بازسازی از نسخه کلاسیک جورج رومرو به همین نام است که فیلمنامه آن توسط جیمز گان و زک اسنایدر نوشته شده و همچنین توسط خود اسنایدر تولید شده است. داستان فیلم تکرار همان فرمول و طرح رومرو است: گروهی تصادفی از مردم در طول شیوع زامبیها در یک مرکز خرید به دام افتادهاند و باید برای نجات جانشان تلاش کنند. این یک اکشن-وحشتناک آخر الزمانی با چند لحظه واقعاً سرکش است (یعنی تولد یک نوزاد زامبی) که شما را به شدت سرگرم میکند.
اگرچه اسنایدر با ادامه فعالیت حرفهای خود فیلمسازی تفرقه افکنتر شده است، اما این اثر فیلمی است که حتی بزرگترین مخالفان اسنایدر هم عموماً از آن استقبال میکنند و آن را جزو آثار خوب در زمینه فیلم های آخر الزمانی میدانند. این فیلم با استفاده از اجرای قوی سارا پولی و وینگ ریمز و با یک پایان در مقیاس بزرگ که مسیری کاملاً متفاوت از نسخه جورج رومرو را طی میکند، برداشت اسنایدر را به مرکز توجه میآورد.