نادیده گرفتن اینکه فرنچایز «شرک» (Shrek) چه تاثیر قابل توجهی، چه خوب و چه بد، بر دنیای انیمیشن داشته، سخت است. وقتی اولین فیلم در سال ۲۰۰۱ اکران شد، به عنوان نشانهای تلقی شد که پیکسار تنها استودیویی نبود که توانست فیلمهای کامپیوتری بسازد که از نظر انتقادی و مالی موفق شدند. اگرچه انتخاب صداهای افراد مشهور و واژگون کردن داستانهای پریان کاری بود که فیلمهای انیمیشن قبلاً انجام داده بودند، اما شرک در رویکرد رادیکال خود به فرهنگ عام منحصربهفرد بود و دارای ارجاعات سینمایی به آثار شناخته شده و جوکهای جذابی بود. در نتیحه این اثر اولین برنده جایزه اسکار برای بهترین انیمیشن بلند شد (به طور خاطره انگیزی بر «Monsters Inc» غلبه کرد)، و حتی نامزدی بهترین فیلمنامه اقتباسی را به دست آورد.
در این پروژه اجرا و صداگذاری توسط مایک مایرز و ادی مورفی به سرعت توسط «DreamWorks Animation» برای اهداف بازاریابی مورد استفاده قرار گرفت و این فرنچایز فرصتهای تجاری زیادی را ایجاد کرده. در حالی که نقدهای مثبت با هر قسمت کاهش مییافت، باکس آفیس برای شرک همچنان قوی بود. این انیمیشن در حال حاضر دومین سری انیمیشن پرفروش پس از «Despicable Me» است. این مجموعه در سال ۲۰۱۱ اسپین آف «Puss in Boots» یا همان گربه چکمه پوش را راهاندازی کرد که آنتونیو باندراس را پس از تبدیل شدنش به یکی از اصلیترین شخصیتهای فرنچایز در «Shrek 2» به زمین بازی بازگرداند.
با اکران فیلم «Puss in Boots: The Last Wish» در سینماها و دریافت نقدهای مثبت، به نظر میرسد که آینده برای این فرنچایز بسیار روشن است. اما چرا؟ چون اکنون تولید سومین قسمت گربه چکمه پوش محتمل است، و با توجه به پایان The Last Wish، احتمال تولید پنجمین قسمت شرک نیز بسیار زیاد به نظر میرسد. اما در این مطلب از ویجیاتو ما قصد داریم تمام آثار جهان سینمایی شرک از بدترین تا بهترین را رتبه بندی کنیم.
Shrek Forever After
قسمت چهارم از فرنچایز «شرک» واقعاً این احساس را به مخاطب منتقل میکرد که دیگر این فرنچایز بدون ایده است و به سادگی به ریشههای تکراری خود باز میگردد. اگرچه در شاهر تمام دنبالهها به تدریج احمقانهتر شدند، اما فیلم «شرک برای همیشه» سعی کرد با بررسی یک سناریوی «چه میشد اگر» که در آن شرک هرگز شاهزاده فیونا (کامرون دیاز) را نجات نمیدهد و با آن ازدواج نمیکند، یک چرخش تازه به داستان بدهد. به دلیل یک معامله نادرست با شخصیت شرور جدید یا همان ورورهجادو (والت دورن)، شرک باید با نسخه دیستوپیایی خود مبارزه کند تا تعادل را به خط زمانی بازگرداند.
شرک برای همیشه پس از اکران در سال ۲۰۱۰، قرار بود چهارمین و آخرین فیلم از مجموعه فیلمهای شرک باشد. اگرچه شرک سوم خط داستانی همه شخصیتهای اصلی را به پایان رساند، اما «شرک برای همیشه» تصمیم گرفت داستانهای بیشتری را در جهان کشف کند و شرک را که در تلاش برای سازگاری با زندگی جدید خود به عنوان یک مرد خانواده است، بررسی کند. برخلاف دیگر فیلمهای شرک، موسیقی متن فیلم Shrek Forever After در بهترین حالت متوسط است و نمیتواند جادوی سه فیلم اول را به تصویر بکشد. در حالی که سایر فیلمهای شرک از کاوش در محیط افسانههای غیر متعارف لذت میبرند، شرک برای همیشه از اساس دلیل وجودش را توجیه نمیکند، و بنابراین بدترین فیلم در فرانچایز شرک است.
این فیلم از نمایش جدول زمانی جایگزین استفاده نمیکند و دیدن شرک که متحدان قدیمیاش مانند «خر» با صدا پیشگی ادی مورفی را جمع میکند، خستهکننده است. بعلاوه، تصمیم شرک برای رها کردن خانوادهاش (حتی برای یک روز) بسیار غیرمعمول به نظر میرسد، و تلاش برای خلق جدیت در این فرنچایز به طور چشمگیری بی اثر است. از سوی دیگر ورورهجادو در مقایسه با دیگر آنتاگونیستها یک شخصیت شرور نسبتاً کسلکننده است و فقدان شخصیتهای جدید نشان میدهد که فرنچایز قدرت خود را از دست داده است.
The Adventures of Puss in Boots
سریال «ماجراجوییهای گربه چکمهپوش» از منظر داستانی اثری پوچ و احمقانه است؛ اما با این حال به شیوه عجیب و غریب خود گیرا است. گربه چکمهپوش از زمان ورود خود به جهان داستانی شرک نشان داد شخصیتی دوستداشتنی و دارای پتانسیل فراوان است. در این سریال که در چارچوب شش فصل و ۷۷ اپیزود تولید شده است، چیزهای زیادی از سبک زندگی عشایری گربه به نمایش درآمده که به راحتی محیط جدید و شخصیتهای اطراف این شخصیت را شرح میدهد. در نتیجه دیدن او در حال ماجراجویی و ایجاد روابط با هزاران شخصیت شرور و خوش قلب، بسیار لذت بخش است.
اما شاید بزرگترین مشکل و البته بارزترین تغییر در سریال گربه چکمهپوش نسبت آثار سینمایی، خروج صدای پردامنه آنتونیو باندراس است، اما اریک بائوزا سعس میکند با تقلید از باندراس بین این دو اجرای سینمایی و سریالی پل بزند و طرفداران را راضی کند. به غیر از این، هر چیزی که در مورد این گربه سان محبوب دوست داشتهاید، در این سریال نیز به نمایش درمیآید. از اعتماد به نفس فراوان او، وفاداری به عدالت، ضعف در شکلگیری یک عشق و البته چشمان بچه گربهای برای خواهش کردن. این سریال لذت بخش مطمئناً طرفداران را در هر سنی خوشحال میکند و آن را به انتخابی عالی برای خانوادهها تبدیل میکند.
Puss in Boots
بعد از اولین فیلم شرک، این نگرانی وجود داشت که آیا این فرنچایز میتواند شخصیت فرعی دیگری خلق کند که به اندازه خر دوست داشتنی باشد، اما این نگرانیها با حضور گربه چکمه پوش در قسمت دوم شرک از بین رفت. در آن فیلم داستان منشا دراماتیک گربه و چگونگی به دست آوردن نام او را بیان میشود. انیمیشن Puss in Boots توانست مشکلات دنباله آخر شرک را با حذف بسیاری از طنزهای بیمعنا، ارجاعات به فرهنگ عام و موسیقی به نفع اکشن بیشتر اصلاح کند. این اکشن قطعاً یک پیشرفت است و سکانسهای تعقیب و گریز خلاقانه و شمشیربازی تماشایی را به داستان اضافه میکند.
در حالی که گربه چکمه پوش به خودی خود قهرمان قانعکنندهای است، بهویژه زمانی که در مقابل یک زن گربه (سلما هایک) قرار میگیرد، اما پیش درآمد موجود در فیلم از ساختار روایتی عجیبی استفاده میکند که به سادگی افشاگریهای مربوط به دوران کودکی گربه را طولانی میکند. از سوی دیگر زک گالیفیاناکیس به اندازه کافی در نقش هامپتی دامپی شروری سرگرمکننده است، اما در نهایت او یک پسر بد شوخ است که هیچ تضاد اخلاقی ظریفی با گربه ندارد. شاید بهتر بود زمان بیشتری را با جک و جیل شرور با صدای به یاد ماندنی بیلی باب تورنتون و امی سداریس میگذراندیم. در مجموع این یک فیلم ماجراجویی قوی است که اگر سعی نمیکرد یک داستان اورجینال ریشهای باشد، ممکن است بهتر کار میکرد.
گربه چکمه پوش شامل بخشی از یک داستان پس زمینه، بخشی وسترن و بخشی یک فیلم سرقتی است و اولین فیلم جهان سینمایی شرک است که سعی در ترکیب چند ژانر جذاب میکند. این اثر در ساختن دنیایی با الهام از اسپانیاییها کار بسیار خوبی انجام میدهد، اما بین جوکهای معمولی و سکانسهای رقص عجیب یک اثر عالی نیست؛ اما با وجود این فیلم هنوز از شرک برای همیشه سرگرمکنندهتر است.
Shrek the Third
قسمت سوم شرک یکی از دلخراش ترین دنبالههای انیمیشنی است که تاکنون ساخته شده است. در حالی که به طور چشمگیری این فیلم نیز یکی از آثار ضعیفتر این فرنچایز است، اما خود فیلم آنقدر دیوانه کننده است که واقعا ارزش دیدن را دارد. پس از مرگ شاه هارولد (جان کلیز)، شرک، خر و گربه برای یافتن وارث او، نسخه نوجوانی از شاه آرتور با نام مستعار «آرتی» (جاستین تیمبرلیک) را پیدا میکنند. آرتی در واقع به شرک اجازه میدهد تا به نوعی مربی شود، زیرا او در حال حاضر با احتمال باردار شدن فیونا دست و پنجه نرم میکند. همچنین این اثر نشان دهنده بازگشت شاهزاده جذاب بود، که به لطف بازی دوست داشتنی روپرت اورت توانست مخاطب را جذب این فیلم کند.
در حالی که خط داستانی که فیونا را با سایر شاهزاده خانمها همراه میکند نسبتا کسلکننده است، اما سوی دیگر ماجراهای شرک با آرتی و متحدانش به تدریج عجیبتر می شود. ظاهر شدن اریک آیدل، آلوم مونتی پایتون، بهعنوان نسخهای دیوانهکننده از مرلین، بهطور شگفتانگیزی سرگرمکننده است، همچنین لحظات ناخوشایندی که در آن گربه و خر بدنهای خود را به دلیل یک نفرین جادویی عوض میکنند نیز لذت بخش است. اما فراتر از انین موارد هیچ چیز عمیقتری در بازی وجود ندارد، اما بهعنوان نتیجهگیری از قوس شرک بهعنوان یک قهرمان، شوهر و اکنون پدر، به اندازه کافی راضیکننده است.
شرک سوم همچنین در تکمیل خطوط داستانی دو فیلم اصلی شرک کار بسیار خوبی انجام میدهد و با حضور شرک، فیونا و سه فرزندشان که با خوشحالی در باتلاق زندگی میکنند به پایان میرسد. بنابراین باوجود اینکه Shrek the Third یک فیلم کودکانه عالی و به تنهایی یک فیلم خوب است، اما از کیفیت دو فیلم اول شرک عقبتر است، در نتیجه در رتبه چهارم این لیست قرار میگیرد.
Shrek
هنگامی که شرک در سال ۲۰۰۱ اکران شد، این فیلم یک انیمیشن کامپیوتری سه بعدی پیشگامانه بود. این فیلم مملو از شوخیهایی است که هنوز ۲۰ سال پس از اکران آن پابرجاست. شرک در راه اندازی جهان و معرفی شرک، فیونا و خر، و همچنین بازیگران بزرگی از شخصیتهای فرعی، کار فوق العادهای انجام میدهد. این فیلم به دلیل ترکیب طنز ویژه بزرگسالان با جوکهای مناسب برای کودکان مورد تحسین قرار گرفت و اولین جایزه اسکار بهترین فیلم انیمیشن و همچنین رقابت برای نخل طلای جشنواره فیلم کن را از آن خود کرد. شرک افسانههای عجیب و غریب را به راحتی ترکیب میکند و در هر مرحله با موفقیت بزرگی این ژانر را به میدان شوخی میآورد.
بنابراین، با هر متر یا معیار سنجشی قسمت اول شرک به طرز عجیبی یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای شروع قرن بیست و یکم است. هرچند اکنون تازگی اجرای مایک مایرز و ادی مورفی به مرور زمان از بین رفته است و ارجاعات موجود در آن اثر اکنون بسیار قدیمی شده است؛ و شاید دیگر طنز و شوخیهای موجود در فیلم همچون گذشته «رادیکال» نیست، اما شرک بزرگترین هسته شخصیتی پویایی را دارد که هیچ وقت فراموش نمیشوند. این فیلم با شکوه و لطافت به تبدیل یک شخصیت اصلی هیولا و بداخلاق به قهرمانی دوست داشتنی که در مورد پذیرش میآموزد، پرداخت.
عاشقانه بین شرک و فیونا در واقع نسبتاً پویا است و شخصیت خر نسبت به قسمتهای بعدی بسیار تازهتر و البته نوستالژیکتر است. از سوی دیگر به جز هسته اصلی شخصیتها به دیگر شخصیتهای فرعی نیز نقشهای مناسبی داده میشود؛ که نمونه آن شگفتی موجود در رابطه بین خر و یک اژدهای آتشین است. با این حال، پرده سوم انیمیشن بسیار غم انگیز و به نظر تلاشی برای تکرار فرمول آثار پیکسار است که به سادگی در کنار لحظاتی مانند افتتاحیه تماشایی این اثر کار نمیکند.
Puss in Boots: The Last Wish
در حالی که اولین فیلم «Puss in Boots» هیچ تفاوت سبکی قابل توجهی با سری شرک نداشت، اما «گربه چکمهپوش: آخرین آرزو» سبکی از انیمشین برنده اسکار یعنی «مرد عنکبوتی درون دنیای عنکبوتی» را با نحوه ثبت تصاویر کتاب داستانی و افسانهای ترکیب میکند. این شیوه گام به گام در انیمیشن باعث میشود صحنه های اکشن چشم نواز، عناصر عرفانی را خواستنی و باور پذیر، و مخاطرات را بیشتر زمینی کند. به طور کلی «آخرین آرزو» به عنوان ادامه ماجراهای گربه پس از فرنچایز شرک، به قهرمان خود یک موضوع قانعکننده میدهد. داستان این است که اگر او قبلاً هشت جان خود را از دست داده باشد، آیا ارزش دارد که آخرین زندگی خود را به خاطر یک هدف خوب به خطر بیندازد؟!
گربه چکمه پوش: آخرین آرزو موفقیت شگفت انگیز خود را مدیون روشی است که انرژی افسانهای جذاب دو فیلم اول شرک را به تصویر میکشد. اما همچنین تلاش میکند تا داستان خودش را بگوید. بنابراین، اسپانیا همچنان محل پایکوبی گربه چکمهپوش است و فیلم جدید کاملاً در محلی بسیار اسپانیایی جریان دارد. این اثر ساختاری شبیه به آثار وسترن اسپاگتی دارد؛ و ما را با شرورانی که بوی مرگ میدهند به شور هیجان میآورد.
در دل این اثر رابطه گربه و کیتی به لطف برخی افشاگریها در مورد گذشته آنها پیچیده شده است و تلاش بیوقفه برای شخصیت سازی پویا در این فیلم قابل ستایش است. ساختار فیلم مانند یک تعقیب و گریز است و تصمیم هوشمندانهای میگیرد تا همه شرورها را زودتر معرفی کند تا هر گونه نمایش پر زحمت را کنار بگذارد. این انیمیشن یک ماجراجویی وسترن بی امان و پویا است که باید برای همه سنین جذاب باشد. اگر قرار است جهان سینمایی شرک به این سمت برود، پس آینده آن بسیار روشن است.
Shrek 2
بدون شک بهترین فیلم جهان سینمایی شرک، قسمت دوم آن است که نمونه نادری از دنبالهای است که از فیلم اصلی پیشی گرفته است. پس از محبوبیت شرک، تیم DreamWorks این آزادی را داشت که با گروه جدیدی از شخصیتهای افسانهای و دوردستهای الهامگرفته از هالیوود، جهان خود را به طور گسترده گسترش دهند. اگرچه فیلم تنها سه سال بعد از نسخه اصلی منتشر شد، اما قسمت دوم شرک گرافیک بصری خود را به طور قابل توجهی بهبود بخشید و از آن برای خلق یکی از بهترین سکانسهای سینمایی در تمام دوران استفاده کرد: شرک و دوستانش به قلعه یورش بردند در حالی که مادرخوانده پری، با صداپیشگی جنیفر ساندرز، اجرای نمایش «Holding Out For A Hero» را ارائه میدهد.
این انیمیشن حتی نسبت به فیلم قبلی خود مملو از شوخیهای بیشتری است و نوزده سال پس از اکران هنوز هم به خوبی خود ادامه میدهد. انیمیشن Shrek 2 افزودهای فوق العاده به سری شرک و نقطه اوج این فرنچایز است که مرزهای جهان شرک را به ارتفاعات کمیک جدیدی رساند. در واقع قسمت دوم شرک هر کاری که یک دنباله خوب باید انجام دهد را دنبال میکند. شخصیت شرور بهتری را به نمایش میگذارد، قهرمانان سرگرمکننده جدیدی مانند گربه چکمهپوش را معرفی میکند و در واقع خود شخصیت شرک را درون معضل داستانی جالبی رها میکند.
این انیمیشن شوخیهای آسان و شیرین زیادی دارد، اما مشارکت گربه در داستان، در واقعیت چیز جدیدی به پویایی شرک و شخصیت خر اضافه میکند. سکانس که در آن شرک تبدیل به انسان میشود، واقعاً سرگرم کننده است و فیونا وقتی در مقابل شاهزاده جذاب میایستد، دست به اقدامات جالبی میزند که کماکان احساسی و فراموش نشدنی است. این اثر یک فیلم خندهدار تری نسبت به دیگر آثار فرنچایز است که موفق میشود در لحظات جدیتر خود بدون اینکه بیش از حد ناراحتککنده شود، هستهای احساسی را به پویایی و طنز موجود در شخصیتهای خود ببافد.