فیلم فرانسوی «برادر و خواهر» در هفتاد و پنجمین دوره جشنواره فیلم «کن» حضور داشت. این فیلم که بهطور ویژه توسط اکثر منتقدان حاضر در کن مورد نقد جدی قرار گرفته بود، علیرغم ایرادات فراوانش، موفق به همراه کردن مخاطب میانسال به بالای خود میشود و برای سرپا ماندن تنها به کاریزما بازیگران اصلی خود، ماریون کوتیار و ملویل پوپو متکی است. در ادامه با نقد فیلم Brother and Sister همراه ما باشید.
داستان فیلم چیست؟ خواهر و برادری به نامهای آلیس و لوئیس که در آستانه پنجاه سالگی خود هستند، با یکدیگر مشکلی قدیمی دارند؛ آلیس یک بازیگر است و لوئیس معلم و شاعر. آلیس بیش از بیست سال است که از برادرش متنفر است، و آنها در تمام این مدت یکدیگر را ندیدهاند. اما این دو به دلیل فوت والدین خود، مجبور میشوند دوباره یکدیگر را ببینند. و این شروع یک ماجرای ملودرام برای این خانواده است.
آلیس بازیگر (ماریون کوتیار) از برادر کوچکترش لوئیس (ملویل پوپو) چنان متنفر است که با نگاه کردن به او غش میکند. لوئیس نیز به نوبه خود رمانهای تحقیقاتی ویرانگری درباره خواهرش مینویسد که حتی گروهی از وکلا نمیتوانند علیه او کاری انجام دهند. به طور خلاصه: در مقایسه با این دو، حتی هابیل و قابیل نیز پاک ترین پسران و برادران دارای مشکل این جهان به نظر میرسند. البته، به عنوان یک بیننده، از همان ابتدا از خود میپرسید که مگر 20 سال پیش چه اتفاقی افتاد که باعث ایجاد چنین نفرت غیرقابل مهار خواهر و برادری شده است؟! اما رفته رفته با جلو رفتن فیلم جواب روشنی برای آن پیدا نمیکنید.
ارنو دپلشن به عنوان کارگردان فرانسوی این اثر دارای کارنامهای بلند از آثار درام است که هر کدام برای خود داستانی شخصیت محور را دنبال کردهاند. این فیلمساز برای مدت طولانی و به تفصیل داستانهای خانوادگی را کالبدشکافی کرده و موضوع خانواده را در داستانهای مختلف بررسی میکند. در فیلم شناسی او همچنین تلاشهایی برای صحبت در مورد روابط صمیمانه و تجزیه خانواده به دلایل سختیها و شرایط دشوار نیز وجود داشته است. و همچنین مطالعه نقاط تاریک در تاریخ خانواده و حتی مشاجره در مورد احساسات همسران که در طول سالها تبدیل به یک عادت بد میشود و ازدواج را به زوال میکشاند.
به طور کلی مسیر حرفهای این فیلمساز فرانسوی به گونهای است که خیلیها او را از عاشقان سینمای «اینگمار برگمان» میدانند. اکنون این کارگردان با ادامه دادن همین مسیر، فیلم «برادر و خواهر» را ساخته که یک درام خانوادگی مملو از احساسات مبهم و گاهی کمدی ناخواسته است. «برادر و خواهر» تلاش دیگری از دپلشن برای نگاه کردن به پشت پرده زندگی خصوصی انسانها است. در اینجا نمایندگان نسلهای مختلف متعلق به یک خانواده در یک قاب با هم برخورد میکنند. فیلمنامه این اثر شامل جریانی «اتوبیوگرافیک» یا خودزندگینامهای است که شاید هر مخاطبی را جذب خود نکند. در روایتشناسی، خودزندگینامه روایتی است درباره نویسنده که آشکارا یا بهطور ضمنی ادعا میکند حقیقی یا به عبارت دیگر غیرداستانی است.
اما مشکل اصلی این فیلم در فیلمنامه نه چندان پخته آن گنجانده شده است؛ تا آنجا که من میدانم، فیلمشناسی گسترده برگمان هرگز به سمت کمدی کامل نرفت، بنابراین میتوان بیکفایتی مطلق ارنو دپلشن در داستانگویی را بهعنوان یک مسیر شکستخورده در مکتب درام خانوادگی برگمان در نظر گرفت. در واقع چیزی که عناصر منفی این فیلم را بیشتر تشدید میکند میل کارگردان برای جا دادن خیلی از رشتههای شخصیتی توسعه نیافته در یک آشفتگی داستانی بد ویرایش شده ناتوان است. سوال اصلی این فیلم آن است که «چگونه بر نفرت غلبه کنیم؟» اما جواب درستی برای آن وجود ندارد. فقط در لحظاتی این موضوع به طور تشریفاتی کاوش میشود که کافی نیست.
بنابراین، اساس نفرت متقابل بین این دو برادر و خواهر هرگز به طور کامل توضیح داده نمیشود، اگرچه در جایی از فیلم اشاره میشود: لوئیس نویسندهای است که از یکی از کتابهای خود برای نقد حرفه خواهرش استفاده کرده است، تا جایی که آلیس و همسرش (فرانسیس لیپلی) در نظر دارند از او برای افترا زدن شکایت کنند. واقعیت را بخواهید هیچکس انتظار ندارد روایت داستان یک دعوای خانوادگی، اموری منظم و مرتب باشد؛ چرا که چنین سناریوهایی طبیعتاً درهم و برهم هستند، اما ارنو دپلشن هیجانات داستانی زیادی را در دل قصه خود دنبال میکند، و حتی برخی از جابهجاییهای زمانی نیز تماشای چالش برانگیزی را از حوادث درون فیلم ایجاد میکنند.
یکی دیگر از مشکلات فیلم در دل اجراهای تیم بازیگری درون آن گنجانده شده است. چرا که اساسا کارگردان تنها به کاریزما بازیگران خود توجه داشته است؛ و این خطایی بزرگ است. از ماریون کوتیار به عنوان ستاره فیلم گرفته تا دیگر بازیگران اصلی به دلیل نداشتن یک طرح شخصیتی پرداخت شده، همه دچار یک آشفتگی در اجرای خود هستند. بنابراین به جای یک بازی درست ما در عوض همیشه شاهد بهترین ژست ممکن از این تیم بازیگری هستیم.
با همه این تفاسیر، ایده کارگردان در طول فیلم به سختی به طور واضح بیان میشود؛ و این بدون شک برای یکی درام خانوادگی خطای نابخشودنی است. در واقع به نظر میرسد فیلمساز نمیفهمد که میخواهد در پایان در مورد چه چیزی صحبت کند. تصویر کلی فیلم فاقد پیام واضح است. و این یعنی چارچوب کلی این اثر نه اخلاق دارد، نه ذوق عاشقانه، نه درام عمیق. همه ایدهها با خط نقطه چین ترسیم میشوند و تا انتها به شکل درست اجرا نمیشوند. به نظر میرسد ارنو دپلشن به طرز دردناکی هوا را به ریههای خود میکشد، اما به او اجازه بازدم نمیدهد، نه برای خودش و نه برای شخصیتها.
در پایان باید گفت: فیلم «برادر و خواهر» یک ملودرام خانوادگی ناکارآمد است؛ این فیلم فرانسوی متعلق به یک دسته از مخاطبان خاص تصادفی است که میتوانند یک ملودرام غیرقابل درک را دوست داشته باشند که هیچ چیز درون آن انسانی نیست. (تماشای فیلم پیشنهاد نمیشود)