نقد فیلم The Black Phone از آن دسته از مقالههایی است که باید نوشته میشد تا از ابتذال در ساخت فیلمهای ترسناک روانشناختی در سال 2022 پردهبرداری شود.
تلفن سیاه یک فیلم دلهرهآور و ترسناک آمریکایی است به کارگردانی اسکات دریکسون و اقتباس دریکسون و سی رابرت کارگیل از یک داستان کوتاه به همین نام از سال ۲۰۰۴ توسط جو هیل. تهیهکنندگی این فیلم توسط دریکسون، کارگیل و جیسون بلام از کمپانی بلومهاوس پروداکشنز انجام شد و بازیگرانی همچون ایتان هاوک و جرمی دیویس ستارگان آن هستند.
نقد فیلم The Black Phone
سال 1978 در یک شهر کوچک در نزدیکی دنور، کودکان ناپدید میشوند – به ویژه پسران نوجوان. پس از مدتی، پسری تودار و منفعل به نام فینی (میسون تیمز) توسط The Grabber (اتان هاوک) ربوده شده و در زیرزمینی حبس میشود.
در حالی که خواهر فینی به نام گوئن (مادلین مکگرو) ناامیدانه تلاش میکند تا از رویاهای روانپریشانه اما واقعی خود برای یافتن محل زندانی شدن برادرش استفاده کند، فینی از طریق تلفن سیاه و ارتباط گرفتن با قربانیان قبلی در تلاش است، راه رهایی خود را پیدا کند. فیلم درواقع همهی دغدغهاش نشان دادن چگونگی نجات فینی، آنهم به مبتذلترین و سادهترین شکلش است.
تلفن سیاه فرهنگ اواخر دهه 1970 را به تصویر میکشد، زمانی که والدین و بچههایشان دغدغهی این را داشتند که دیگر دنیا امن نیست. زمانی که Stranger Danger و کمپینهای ضد قلدری راهروهای مدرسه را پر میکردند و یک قاتل زنجیرهای در هر گوشهای از شهر همانند یک بختک غولپیکر در کمین بود.
برت جوتکیویچ، فیلمبردار، از طریق انتخاب نور و لنز خاص خود، طراح لباس از طریق مدل انتخاب لباسها و دوستانِ طراحِ گریم سعی در به تصویر کشیدن شخصیتها به سبک دهه 70 دارند. اما برخلاف بسیاری از فیلمها و سریالهای تلویزیونی که قبلتر دیده بودیم، سازندگان فیلم به ارجاعات فرهنگ پاپ یا نوستالژی مربوطه متمایل نیستند؛ علت این متمایل نبودن هم به هیچوجه نه در ساختار روایی فیلم و نه در فرم فیلم (نوع نگاه کارگردان) پیدا نیست.
این فیلم ذهنیتی از زندگی فینی قبل از ربوده شدن او ارائه میدهد. این پسر زندگی آرامی در منجلاب ناامیدی دارد. سه پسر او را به خاطر متفاوت بودن مورد آزار و اذیت قرار میدهند. پدرش، ترنس (جرمی دیویس)، وقت خود را در خانه صرف نوشیدنی میکند و مدام به تنبیه فرزندانش و خشونت میپردازد.
اما در این بین برای فینی – خواهرش مادلین – به عنوان یک عنصر خوب جهت رها شدن از وضعیت اسفبار زندگیش عمل میکند. او همچنین یک دوست به نام رابین (میگل کازارز مورا) دارد که از فینی در برابر قلدرها دفاع میکند، اما به او هشدار میدهد که روزی فرا میرسد که باید برای خودش کسی شود و به تنهایی از خودش دفاع کند.
زمانی که فینی در زیرزمین گرابر از خواب بیدار میشود، ما دیدیم که او چگونه با چالشهای زندگی گذشتهاش که به شدت روی او تاثیر گذاشته بودند، کنار میآید. این مسئله باعث میشود به سطحیترین شکل ممکن، کارگردان، فیلمش را به سمت ژانر روانشناختی ببرد.
خوشبختانه، دریکسون تنها توانایی خاصی که دارد را استفاده میکند… آن توانایی این است که میداند چگونه از بازیگران جوان بازی بکشد. میسون تیمز در نقش فینی و مادلین مکگرو در نقش گوئن، هر دو عملکرد برجستهای دارند. در یک صحنه، ترنس گوئن را به خاطر در میان گذاشتن رویاهایش با افسران پلیس کتک میزند. تصویر واقعگرایانه او از کودکی که در مضیقه بود، نفس هر بینندهای را بند میآورد.
اما تیمز به دلیل ماهیت ساکتتر شخصیتش کارهای ظریفتری انجام میدهد. و وقتی به چند موقعیت نگاه میکنید که او باید به تنهایی در یک زیرزمین بازی کند، استعداد او غیرقابل انکار است. معمولاً کارگردانان میتوانند ناآگاهانه نمایشهای کودکانهای را به نمایش بگذارند که با شور و شوقشان زیبا، روباتیک یا غیرطبیعی به نظر میرسند. دریکسون به بازیگران جوان خود احترام میگذارد و با راهنماییهای دقیقش، بهترین اکتها را در آنها بوجود میآورد.
فیلمنامه به شدت از ضعف تعلیق در یک فیلم به اصطلاح روانشناختی رنج میبرد. قبل از زندانی شدن فینی، ما به عنوان بیننده با شخصیت او آشنا میشویم. ما همچنین میبینیم که او با تعدادی از پسرانی که در نهایت فرشتههای نگهبان مرگ احتمالی و قبر او خواهند بود، تعامل برقرار میکند. هنگامی که او به زیرزمین میرسد، وحشت تصنعی درون فیلمنامه اوج میگیرد.
نویسنده و کارگردان سعی دارند در لابلای مکالمه با Grabber ایجاد تعلیق کنند، در حالی که تماسهای تلفنی با پسران مختلف سرنخهای به شدت آبکی را میدهند و ساختار روایی فیلمنامه سعی دارد از این طریق شخصیت فینی را بسازد.
برخی از خطوط گفتاری منطق را نادیده میگیرند، هر یک از جزئیات در حین دیالوگ برقرار کردن فینی از طریق تلفن سیاه آنقدر بچگانه نوشته شده است که انگار پسر خواهر من که 6 سالش است نوشته تا برای انشاء تمرینی جلوی مادرش بخواند.
The Black Phone یک فیلم خستهکننده و بیجهت است که نه تنها شما را شگفتزده نمیکند بلکه حالتان را از هرچه فیلم ترسناک روانشناختی بهم میزند. پیشنهاد ما این است که این فیلم را نبینید و وقت خود را تلف نکنید.
نظر منتقدان
- راتن تومیتوز | تعداد نقد: ۱۶۲ – امتیاز ۸۵ درصد
- متاکریتیک | تعداد نقد: ۳۳ – امتیاز ۶۵ از صد
91/100 IndieWire | منتقد: ماریسا ماریبال
فیلم «تلفن سیاه» یک اثر ترسناک کوتاه و استرسزا است که با مضامینی همچون دوستی و خانواده همراه شده است.
90/100 IGN | منتقد: آمیلیا امبروینگ
فیلم «تلفن سیاه» موارد ماورالطبیعی را با وحشتهای قابللمس به نحوی ترکیب کرده است که شما را وحشتزده و در عین حال امیدوار میکند.
85/100 Slashfilm | منتقد: اریک وسپ
فیلم «تلفن سیاه» نسبت به اثر ترسناک قبلی کارگردان اسکات دریکسون به نام شوم (Sinister) اثری کاملتر و موثرتر به شمار میرود. این فیلم اولین اقتباس سینمایی از آثار نوشته شده توسط جول هیل (Joe Hill) محسوب میشود و امید میرود در سالهای آینده فیلمهای بیشتری بر اساس آثار او ساخته شوند.
80/100 The Hollywood Reporter | منتقد: جان دیفور
بخش سوم و پایانی داستان فیلم «تلفن سیاه» حتی از آنچه پیشبینی میشود و انتظار دارید، بهتر است. در این بخش، موارد مزاحم کنار زده میشوند و با اشارهای کلاسیک و هوشمندانه به ژانر قاتل سریالی، تمام انرژی فیلم روی سکانس ارائه شده متمرکز میشود.
67/100 The Playlist | منتقد: جیسون بیلی
اسکات دریکسون میتواند تصاویری بسیار ترسناک و دلهرهآور خلق کند و برای انجام این کار نیز دوربین را با دقت بسیار زیادی حرکت میدهد. اما در فیلم «تلفن سیاه»، ایدههای داستانی و جلوههای بصری هرگز با یکدیگر جور در نمیآیند و نمیتوانند آن انسجام لازم را داشته باشند.