زیباترین متن های عاشقانه زمستانی و عکس های برفی
کوچه ها را بادانه هاي برف
آذين مي بندد
زمستاني سرد سرد
حجم سرما!
ضربان قلب هوا را ميشمارد
ومن به دري تکيه داده ام
که زنگوله هاي يخ
آنرا پوششي دوباره داده اند
آيا براي دوباره روييدن
بهار مي آيد؟؟؟
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
دلم يک زمستان سخت ميخواهد يک برف يک کولاک به وسعت تاريخ که ببارد… که ببارد… که ببارد… و
تمام راهها بسته شوند و تو چاره اي جز ماندن نداشته باشي و بماني
هوا دلگير، درها بسته،
سرها در گريبان، دستها پنهان،
نفسها ابر، دلها خسته و غمگين،
زمين دلمرده، سقف آسمان کوتاه،
غبارآلوده مهر و ماه،
زمستان است…
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
من که خود زادهي سرماي شب دي ماهم
بي تو با سردي بي رحم زمستان چه کنم…
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
الا اي برف !
چه مي باري بر اين دنياي ناپاکي ؟
بر اين دنيا که هر جايش رد پا از خبيثي است
مبار اي برف !
تو روح آسمان همراه خود داري
تو پيوندي ميان عشق و پروازي
تو را حيف است باريدن به ايوان سياهي ها
تو که فصل سپيدي را سرآغازي
مبار اي برف !
گل يخ زمستان تو هستم
اسير ناز چشمان تو هستم
مرا پرپر مکن اي جانم اي دوست
که من مشتاق ديدار تو هست
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
فصل که رخت عوض مي کند دوباره عاشقت مي شوم …
گيرم زمستان باشد و من آهسته روي پياده روي يخزده راه بروم !
عشق تو همين شال پشمي است که نفسم را گرم مي کند !
من عاشق زمستانم
عاشق اينکه ببينمت در زمستان آرام راه مي روي که سُر نخوري
که گونه هايت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در يقه ات فرو کرده اي
دست هايت در جيبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمين خيره اي
چه قدر دوست داشتني شده اي
حرفم را پس ميگيرم
من عاشق زمستان نيستم
عاشق تــوام !
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
اصلِ زمستان اين است
من باشم تو باشي و آغوشت
حالا اين وسط برف و باران هم بيايد
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
اي که چون زمستاني
و من دوست دارمت
دستت را از من مگير
براي بالا پوش پشمينات
از بازيهاي کودکانهام مترس هميشه آرزو داشتهام
روي برف، شعر بنويسم
روي برف، عاشق شوم
و دريابم که عاشق
چگونه با آتش برف ميسوزد
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
دارد برف مي آيد
در گوش دانه هاي برف نام تو را زمزمه خواهم کرد
تا برف زمستاني از شوق حضورت بهار را لمس کند
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
نــــه حوصله ي دوســت داشتن را دارم
نــــه ميخواهم کسي دوستم داشته باشد
ايـــن روزها ســـردم مثل دي… مثل بهمن… مثل اسفند… مثل زمـــستان
احــساسم يـــخ زده… آرزوهايم قــنديل بسته…
اميــدم زير بهمن ســرد احساسم دفن شده…
نـــه به آمـــدني دلخوشم و نـــه از رفـــتن کسي غمگين…
ايـــن روزها پـــر از “ســکوتم”
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
وقتي باد پردههاي اتاق را به اهتزاز در ميآورد
و مراعشق زمستانيات را به ياد ميآورم
آن هنگام، به باران پناه ميبرم تا به سرزمين ديگري ببارد
به برف، تا شهرهاي ديگري را سفيدپوش کند
و به خدا، تا زمستان را از تقويمش پاک کند
چون نميدانم بي تو، چگونه زمستان را تاب آورم
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
هواي خودت را که داشته باشي ؛
جمعه ؛ بهترين روزِ هفته است ،
و زمستان ؛ زيباترين فصلِ سال …
فقط کافيست حالِ دلت خوب باشد !
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
چه حسي بود در قلبم شبيه کوچه برفي
به راه کوچه ي برفي تو را از خود جدا کردم
نفهميدم که مي ميرم نباشي مثل پروانه
تو را من در ته اين کوچه ي برفي رها کردم
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
بيرون بسيار سرد است اما من اينجا در خودم احساس گرماي زيادي مي کنم
نوعي گرما که پوستم را فرا گرفته، اين حسي است که هر زمان که به تو فکر مي کنم به من دست مي دهد.
تو احساس گرمايي هستي که بدن يخ زده من را گرم مي کند
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
دلم تنگ مي شود
گاهي براي يک دوستت دارم ساده
دو فنجان قهوه ي داغ
سه روز تعطيلي در زمستان
چهار خنده ي بلند
و پنج انگشت دوست داشتني
که لابلاي انگشتانم جاي گيرد
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
دانه برف، يکي از ظريف ترين خلقت هاي خداوند است اما نگاه کن زماني که به هم چسبيده هستند چه مي
توانند انجام دهند!
♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦جملات زمستان،متن درباره زمستان♥♥♥♥♥♦♦♦♥♥♥♥♥♦♦♦
دلم تنگ می شود
گاهی برای یک دوستت دارم ساده
دو فنجان قهوه ی داغ
سه روز تعطیلی در زمستان
چهار خنده ی بلند
و پنج انگشت دوست داشتنی
که لابلای انگشتانم جای گیرد