ای آن که غمت مسئله آموز من است،شور غم تو در دل پرسوز من است،روزی که حسین! بر تو من گریه کنم،سوگند به تو که بهترین روز من است،عاشورای حسینی تسلیت باد…
تا دل ز غم تو گشت بی تاب حسین
این چشم تهی نگشت از آب حسین
عمری است نیازمند این درگاهم
یک لحظه گدای خویش دریاب! حسین
شهادت امام حسین (ع) تسلیت
ای تشنه لبی، که آب شرمنده توست
تا صبح جزا سحاب شرمنده توست
در اوج عطش گذشتی از آب فرات
و اللّه که انتخاب شرمنده توست
***
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
***
آنان که به گوش دل شنیدند تو را
رفتند و به پای دل رسیدند تو را
آن کوردلان که بر دلت تیر زدند
دیدند تو را، ولی ندیدند تو را
یا حسین
بر دوست همان روز که با حنجره خون
گفتی تو «بلی» کرب و بلا در تو درخشید
شد کرب و بلا کعبه تو، حجّ تو مقبول
گفتی تو چو لبیّک، بلا در تو درخشید
فرقی نمی کند در کجای قرن چندم ایستاده باشم !
مهم این است که من همچنان رعیتم و تو اربابی یا حسین
آبی که از تو دریغ کردند
آتشی که در خیمه گاهت افتاد
خاکی که شد سجده گاه و طبیب دردها
و هوایی که عمری ست افتاده در دل ها …
ترکیب این چهار عنصر می شود کربلا
وقتی حسین علیه السلام به کربلا می رسد،دل کویر به درد می آید و آسمان داغدار می شود.زمین بغض خود را فرو می خورد و فرات بی صدا اشک می ریزد.