شعر عید نوروز و تبریک اشعار عید نوروز
شعرهایی که در ورد عید نوروز سروده شده اند در ادبیات فارسی جایگاهی خاص دارند. در این مطلب شعر عید نوروز و و اشعار زیبا در مورد تبریک سال نو را برای شما گرداوری کرده ایم.
اي نو بهار خنـــدان از لامکان رسیـــــدی
چیزی بـه یار مانی از یـــار ما چه دیـــدی
خندان و تازه رویی سر سبز و مکشبویی
همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریــدی
بهار آمد ؛ بهار من نیامد
گل آمد گُلعذار من نیامدبرآوردند سر از شاخ ؛ گل ها
گلی بر شاخسار من نیامدچراغ لاله روشن شد بـه صحرا
چراغ شام تار من نیامدجهان در انتظار آمد بـه اتمام
بـه اتمام انتظار من نیامد
” مشفق کاشانی “
شعر در وصف عید نوروز
عید آمد و ما خانه ی خود را نتکاندیم
گردی نستردیم و غباری نستاندیمدیدیم که در کسوت بخت آمده نوروز
از بیدلی آن را ز در خانه براندیمهر جا گذری غلغله شادی و شور است
ما آتش اندوه به آبی ننشاندیمآفاق پر از پیک و پیام است، ولی ما
پیکی ندواندیم و پیامی نرساندیماحباب کهن را نه یکی نامه بدادیم
و اصحاب جوان را نه یکی بوسه ستاندیممن دانم و غمگین دلت، ای خسته کبوتر
سالی سپری گشت و تو را ما نپراندیمصد قافله رفتند و به مقصود رسیدند
ما این خرک لنگ ز جویی نجهاندیمماننده افسونزدگان، ره به حقیقت
بستیم و جز افسانه بیهوده نخواندیماز نه خم گردون بگذشتند حریفان
مسکین من و دل در خم یک زاویه ماندیمطوفان بتکاند مگر امید که صد بار
عید آمد و ما خانه خود را نتکاندیم
دوباره معجزه آب و آفتاب و زمین
شکوه جادوی رنگین کمان فروردین
شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود
سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود
دوباره چهره نوروز و شادمانی عید
دوباره عشق و امید
دوباره چشم و دل ما و چهره هاي بهار
هفت سینفرارسیدن نوروز و سال نو را شادباش میگویم.
برایتان تندرستی و نیکروزی
درسال نو آرزو دارم.
باشد کـه سالی سرشار از شادی
و کامروایی داشته باشید
خوشا طلیعه نوروز
خوشا بهار که پیغام آشتی با اوست
نظر کنید که هنگام آشتی با اوستخوشا طلیعه نوروز خانگی یاران
خوشا طلیعه که فرجام آشتی با اوستحدیث باد به گوش درخت اگر گفتی
به هوش باش که خود نام آشتی با اوستشکوفه بر سر پیمان خویش میمانَد
و جشن ساده ایام آشتی با اوستبه رسم گل نچشیدی اگر حرامت باد
شراب وصل که انجام آشتی با اوستمیان عهد تو و من اگر خلاف افتد
خوشا نسیم که اعلام آشتی با اوست
شعر زیبا و دلنشین در مورد عید نوروز
برف و یخ آب شدچشمه ها شد روان
شد زمین رنگرنگخنده زد آسمان
باز دنیای ماشاد و پیروز شد
آمد ، آمد بهارعید نوروز شد
پر شد از بوی گلکوچه ها ، خانه ها
باز آغاز شدرقص پروانه ها
باز هم پهن شدسفره هفت سین
سبز شد ، سرخ شد هر کجای زمین
شعر در مورد عید نوروز با مضامین خواندنی
نوروز بمانید که ایام شمایید
آغاز شمایید و سرانجام شماییدآن صبح نخستین بهاری که به شادی
میآورد از چلچله پیغام شماییدآن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
آن گنبد گردننده آرام شماییدخورشید گر از بام فلک عشق فشاند
خورشید شما عشق شما بام شماییدنوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطوره جمشید و جم و جام شماییدعشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه بهرام و گل اندام شماییدهم آینه مهر و هم آتشکده عشق
هم صاعقه خشم ِ بهنگام شماییدامروز اگر میچمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین حوصله دام شماییدگیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است
در کوچه خاموش زمان، گام شماییدایام به دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایام شمایید
شعر زیبا در مورد عید نوروز
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکویی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
شعر درباره عید نوروز با مضامین دلنشین و جالب
سال نو و اول بهار است
پای گل و لاله در نگار استوالای شقایق است دررنگ
پیراهن غنچه نیم کار استآن شعله که لاله نام دارد
در سنگ هنوز چون شرار استپستان شکوفه است پر شیر
نوباوه باغ شیرخوار استبرگ از سر شاخه تازه جسته
گویا که مگر زبان مار استاین فرش زمردی ببینید
کش از نخ سبزه پود و تار استای پرده نشین گل بهاری
مرغ چمنت در انتظار استاین وزن ترانه میسراید
مرغی که مقیم شاخسار استکای تازه بهار عالم افروز
هر روز تو عید باد و نوروز
شعر کودکانه عید نوروز
بهار و عید نوروز
کلاغه روی دیوار
صدا میکرد قار و قار
می گفت خبر خبردار
اومده فصل بهار
هوا شده پاک پاک
سبزه در اومد ازخاک
برفها دیگه آب شدن
چشمه ها پر آب شدن
بهار و عید نوروز
آمده اند از امروز
با سبدای پرگل
با لاله و با سنبل
در این بهار زیبا
دنیا شده با صفا
هوای بهاری
بازار گل وسبزه
ببین چقدر شلوغه
وقتی میگن عید اومده
یک حرف بی دروغه
رفتن به دشت وصحرا
چه کیفی داره هر سال
پرواز پروانه ها
قشنگ با دو تا بال
با صحت و سلامت
خدا را شکر گذاریم
با هوای بهاری
چیزی ما کم نداریم
هفت سین
سنجد و سیب و سرکه
چند تخمِ مرغ رنگی
با سمنو و سرکه
چه سفره ی قشنگی
با یک قرآنِ زیبا
کنارِِ تنگِ ماهی
همراهش سیر و سبزه
چیده شده چه عالی
منتظرِ ِ مهمونیم
به فکرِِ هم می مونیم
با خوشحالی ، همیشه
شعر هایِ شاد می خونیم
با صحت و سلامت
هفت سین ما کامله
اگر که خوش نباشیبم
تعطیلاتِ ما مشکله
عید نوروز
عید نوروز می رسد از راه
شادی از روی خانه میباردپدرم با چه دقتی دارد
بوته هاي بنفشه میکاردمادر مهربان من از صبح
شستشو کرده هر چه را بودهپرده را شسته ؛ شیشه را شسته
نیست در خانه ؛ ذرهاي دودهتازه وقت غروب هم مادر
خسته ؛ اما برای شادی مامینشیند لباس میدوزد
تا بپوشیم روز عید آنرا
” سپیده رحیمی “