شعر و ادبیات
3 سال پیش / خواندن دقیقه

اشعار تبریک عید نوروز و سال نو با مضامین زیبا

شعر عید نوروز و تبریک اشعار عید نوروز

شعرهایی که در ورد عید نوروز سروده شده اند در ادبیات فارسی جایگاهی خاص دارند. در این مطلب شعر عید نوروز و و اشعار زیبا در مورد تبریک سال نو را برای شما گرداوری کرده ایم.

اي نو بهار خنـــدان از لامکان رسیـــــدی
چیزی بـه یار مانی از یـــار ما چه دیـــدی
خندان و تازه رویی سر سبز و مکشبویی
همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریــدی


بهار آمد ؛ بهار من نیامد
گل آمد گُلعذار من نیامد

برآوردند سر از شاخ ؛ گل ‏ها
گلی بر شاخسار من نیامد

چراغ لاله روشن شد بـه صحرا
چراغ شام تار من نیامد

جهان در انتظار آمد بـه اتمام
بـه اتمام انتظار من نیامد
” مشفق کاشانی “

شعر عید نوروز

شعر در وصف عید نوروز

عید آمد و ما خانه ی خود را نتکاندیم
گردی نستردیم و غباری نستاندیم

دیدیم که در کسوت بخت آمده نوروز
از بیدلی آن را ز در خانه براندیم

هر جا گذری غلغله شادی و شور است
ما آتش اندوه به آبی ننشاندیم

آفاق پر از پیک و پیام است، ولی ما
پیکی ندواندیم و پیامی نرساندیم

احباب کهن را نه یکی نامه بدادیم
و اصحاب جوان را نه یکی بوسه ستاندیم

من دانم و غمگین دلت، ای خسته کبوتر
سالی سپری گشت و تو را ما نپراندیم

صد قافله رفتند و به مقصود رسیدند
ما این خرک لنگ ز جویی نجهاندیم

ماننده افسون‌زدگان، ره به حقیقت
بستیم و جز افسانه بیهوده نخواندیم

از نه خم گردون بگذشتند حریفان
مسکین من و دل در خم یک زاویه ماندیم

طوفان بتکاند مگر امید که صد بار
عید آمد و ما خانه خود را نتکاندیم


دوباره معجزه آب و آفتاب و زمین
شکوه جادوی رنگین کمان فروردین
شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود
سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود
دوباره چهره نوروز و شادمانی عید
دوباره عشق و امید
دوباره چشم و دل ما و چهره هاي‌ بهار
هفت سین

فرارسیدن نوروز و سال نو را شادباش میگویم.
برایتان تندرستی و نیکروزی
درسال نو آرزو دارم.
باشد کـه سالی سرشار از شادی
و کامروایی داشته باشید

شعر عید نوروز

خوشا طلیعه نوروز
خوشا بهار که پیغام آشتی با اوست
نظر کنید که هنگام آشتی با اوست

خوشا طلیعه نوروز خانگی یاران
خوشا طلیعه که فرجام آشتی با اوست

حدیث باد به گوش درخت اگر گفتی
به هوش باش که خود نام آشتی با اوست

شکوفه بر سر پیمان خویش می‏مانَد
و جشن ساده ایام آشتی با اوست

به رسم گل نچشیدی اگر حرامت باد
شراب وصل که انجام آشتی با اوست

میان عهد تو و من اگر خلاف افتد
خوشا نسیم که اعلام آشتی با اوست

شعر عید نوروز

شعر زیبا و دلنشین در مورد عید نوروز

برف و یخ آب شدچشمه ‏ها شد روان

شد زمین رنگ‏رنگخنده زد آسمان

باز دنیای ماشاد و پیروز شد

آمد ، آمد بهارعید نوروز شد

پر شد از بوی گلکوچه ‏ها ، خانه ‏ها

باز آغاز شدرقص پروانه‏ ها

باز هم پهن شدسفره هفت سین

سبز شد ، سرخ شد هر کجای زمین

شعر عید نوروز

شعر در مورد عید نوروز با مضامین خواندنی

نوروز بمانید که ایام شمایید
آغاز شمایید و سرانجام شمایید

آن صبح نخستین بهاری که به شادی
می‌آورد از چلچله پیغام شمایید

آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
آن گنبد گردننده آرام شمایید

خورشید گر از بام فلک عشق فشاند
خورشید شما عشق شما بام شمایید

نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطوره جمشید و جم و جام شمایید

عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه بهرام و گل اندام شمایید

هم آینه مهر و هم آتشکده عشق
هم صاعقه خشم ِ بهنگام شمایید

امروز اگر می‌چمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین حوصله دام شمایید

گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است
در کوچه خاموش زمان، گام شمایید

ایام به دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایام شمایید

شعر عید نوروز

شعر زیبا در مورد عید نوروز

بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکویی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ

شعر عید نوروز

شعر درباره عید نوروز با مضامین دلنشین و جالب

سال نو و اول بهار است
پای گل و لاله در نگار است

والای شقایق است دررنگ
پیراهن غنچه نیم کار است

آن شعله که لاله نام دارد
در سنگ هنوز چون شرار است

پستان شکوفه است پر شیر
نوباوه باغ شیرخوار است

برگ از سر شاخه تازه جسته
گویا که مگر زبان مار است

این فرش زمردی ببینید
کش از نخ سبزه پود و تار است

ای پرده نشین گل بهاری
مرغ چمنت در انتظار است

این وزن ترانه می‌سراید
مرغی که مقیم شاخسار است

کای تازه بهار عالم افروز
هر روز تو عید باد و نوروز

شعر کودکانه عید نوروز

بهار و عید نوروز

کلاغه روی دیوار

صدا میکرد قار و قار

می گفت خبر خبردار

اومده فصل بهار

هوا شده پاک پاک

سبزه در اومد ازخاک

برفها دیگه آب شدن

چشمه ها پر آب شدن

بهار و عید نوروز

آمده اند از امروز

با سبدای پرگل

با لاله و با سنبل

در این بهار زیبا

دنیا شده با صفا

هوای بهاری

بازار گل وسبزه

ببین چقدر شلوغه

وقتی میگن عید اومده

یک حرف بی دروغه

رفتن به دشت وصحرا

چه کیفی داره هر سال

پرواز پروانه ها

قشنگ با دو تا بال

با صحت و سلامت

خدا را شکر گذاریم

با هوای بهاری

چیزی ما کم نداریم

هفت سین

سنجد و سیب و سرکه

چند تخمِ مرغ رنگی

با سمنو و سرکه

چه سفره ی قشنگی

با یک قرآنِ زیبا

کنارِِ تنگِ ماهی

همراهش سیر و سبزه

چیده شده چه عالی

منتظرِ ِ مهمونیم

به فکرِِ هم می مونیم

با خوشحالی ، همیشه

شعر هایِ شاد می خونیم

با صحت و سلامت

هفت سین ما کامله

اگر که خوش نباشیبم

تعطیلاتِ ما مشکله

عید نوروز

عید نوروز می ‏رسد از راه
شادی از روی خانه می‏بارد

پدرم با چه دقتی دارد
بوته ‏هاي‌ بنفشه می‏کارد

مادر مهربان من از صبح
شستشو کرده هر چه را بوده

پرده را شسته ؛ شیشه را شسته
نیست در خانه ؛ ذره‏اي دوده

تازه وقت غروب هم مادر
خسته ؛ اما برای شادی ما

می‏نشیند لباس می‏دوزد
تا بپوشیم روز عید آنرا
” سپیده رحیمی “

شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع