افسردگی بعد از رکود یکی از سطوح جدی افسردگی است که جامعه باید به آن توجه کند. رکود اقتصادی، از جمله نرخ بالای فقر و بیکاری، سقوط شدید ارزش بازار سهام و بحران های مسکن، می تواند پیامدهای منفی سلامت روان را در سطح جمعیت، به ویژه اختلالات افسردگی تشدید کند. مطالعات مختلف ارتباط بین رکود و بدتر شدن سلامت روانی را نشان داده است که با افزایش میزان افسردگی، اضطراب، سوء مصرف الکل و مواد مخدر و رفتارهای خودکشی همراه بوده است. با خروج اقتصاد از بیماری همه گیر بیماری کروناویروس 2019 (COVID-19)، نگرانی در مورد پیامدهای سلامت روانی و افسردگی بعد از رکود امری عادی است.
شواهد همچنین نشان می دهد که زنان، افرادی که تحصیلات و سطح درآمد پایین تری دارند و کسانی که از بی ثباتی شغلی رنج می برند، به ویژه پیامدهای منفی روانی مرتبط با رکود را تجربه خواهند کرد. نتایج یک بررسی نشان داد که هر رکود اقتصادی که توسط یک فرد تجربه می شود با 1.3 تا 1.5 برابر بیشتر احتمال افسردگی بعد از رکود و همچنین اضطراب، وحشت و مشکلات مصرف مواد همراه است.
علاوه بر این، افرادی که ازدواج نکرده اند یا با شریک زندگی نمی کنند، 1.7 (1.21 تا 2.36) بار بیشتر احتمال دارد مشکلات مصرف مواد را که با هر یک از مشکلات مسکن تجربه شده گزارش کنند. نویسندگان این مطالعه در پایان می گویند: «در نهایت، آثار سوء رکود بزرگ بر سلامت روانی افراد هزینه های اقتصادی آن را افزایش داده و طولانی می کند». بنابراین این یافته ها نشان می دهد که حمایت از سلامت روان توسط دولت در رکودهای آینده نه تنها بار افراد را کاهش نمی دهد، بلکه می تواند یک سرمایه گذاری مالی مناسب باشد که ممکن است باعث تحریک بهبود سریع تر اقتصادی شود.
شواهد موجود در مورد رابطه بین بحران های اقتصادی و اختلالات افسردگی و سایر معیارهای سلامت روان چه چیزی را نشان می دهد؟
همان طور که انتظار دارید، شواهد موجود نشان می دهد که بحران ها و رکودهای اقتصادی با خطر بالاتری برای اختلالات افسردگی همراه است. در تحقیقات مشخص شد افرادی که در رکود اقتصادی حتی از یک مشکل مالی، مسکن یا شغل رنج می بردند، نه تنها در علائم افسردگی، بلکه نگرانی های بیش از حد و غیرقابل کنترل، حملات پانیک و مصرف مضر مواد مخدر را نشان دادند. همچنین چندین سال پس از پایان رکود اقتصادی این کاهش ها در سلامت روانی افراد مشاهده شد که نشان دهنده اثرات طولانی مدت افسردگی بعد از رکود است. تحقیقات همچنین نشان داد افرادی که تحصیلات کمتری دارند، افرادی که تنها زندگی می کنند و افرادی که قبل از رکود از لحاظ اقتصادی وضع مالی خوبی داشتند، به ویژه آسیب پذیر بودند.
پرداختن به مسئله افسردگی بعد از رکود چه پیامدهایی دارد؟
این نتایج بر اهمیت آگاهی پزشکان از این موضوع که آیا و چگونه مراجعان تحت تأثیر مشکلات ناشی از رکود قرار می گیرند، تاثیر دارد. همچنین اینکه چگونه غربالگری نه تنها برای اختلالات افسردگی، بلکه برای اضطراب و اختلالات مصرف مواد-و حتی گسترده تر-در آن افراد آگاهی دارد. برخی افراد مانند افرادی که شبکه ایمنی ندارند یا انواع مختلفی از مشکلات را تجربه کرده اند ممکن است به ویژه آسیب پذیر باشند. بنابراین اطمینان از دسترسی آنها به خدمات پشتیبانی مناسب برای جلوگیری از شروع افسردگی طولانی مدت بالقوه بسیار ارزشمند خواهد بود.
رکود اقتصادی مربوط به همه گیری COVID-19
در تحقیقات سختی هایی که درباره رکود بزرگ ناشی از کرونا بررسی شد، همان مشکلاتی است که مردم در حال حاضر با آن روبرو هستند: ناامنی مالی، مسکن و اشتغال. پیش بینی های فعلی همچنین نشان می دهد که این سختی ها به احتمال زیاد سالها وجود دارد. در مجموع، به احتمال زیاد شاهد کاهش سلامت روانی افراد آسیب دیده خواهیم بود. بحران اقتصادی اخیر یک عامل استرس زای مهم است که تأثیرات منفی بر سلامت کارگران و عموم مردم داشته است. اکثر مطالعات افزایش شیوع مشکلات سلامت روان را همزمان با شروع بحران نشان دادند. افزایش شیوع موارد جدید فشار خون بالا، دیابت و آسم را نشان می دهد، می تواند با استرس ناشی از کار توضیح داده شود.
چان و همکاران دریافتند که خطر خودکشی به ویژه در میان مدیران و مقامات ارشد مشهود است. نویسندگان پیشنهاد می کنند که آن ها با یک وضعیت اقتصادی بسیار دشوار روبرو شده اند که احتمالا منجر به ایجاد استرس عظیمی شده است که باعث بروز بیماری های روانی می شود و ایده یا تلاش برای خودکشی را تسهیل می کند.
اگرچه همه نویسندگان در مورد تاثیر افسردگی بعد از رکود توافق کردند، اما همه در مورد نوع افرادی که بیشتر تحت تأثیر قرار می گیرند توافق نکردند. وانگ و همکارانش دریافتند که افرادی که بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی و دیستمی هستند ازدواج کرده یا در یک رابطه عادی زندگی می کنند. در میان این افراد، ترس از دست دادن شغل، دستمزد و عدم توانایی در رسیدگی به خانواده می تواند باعث ایجاد استرس بالایی شود که بر سلامت روان تأثیر می گذارد.
یافته های ارائه شده توسط لی و همکاران نشان داد که خطر بالاتری برای توسعه MDD در زنان بیوه و مطلقه مشاهده شده است. به نظر می رسد در میان این افراد، تجربیات استرس زا نه تنها به دلیل ناامنی شغلی بلکه به دلیل عدم حمایت اجتماعی افزایش یافته است. برخی محققان بر این عقیده بودند که بزرگسالان بالای 55 سال در زمان بحران بیشتر در معرض خطر سلامت ضعیف تر (روانی) قرار دارند. این توضیح می تواند این باشد که این افراد که نزدیک به بازنشستگی هستند، به دلیل ترس از دست دادن شغل و عدم یافتن شغل جدید به دلیل سن بالا، استرس را تجربه می کنند.
در نهایت، مهم است که بدانیم چگونه بحران رکود نه تنها بر افراد در سن کار تأثیر می گذارد. بلکه خانواده ها و به ویژه کودکان ممکن است به طور غیرمستقیم تحت تأثیر بحران اقتصادی قرار گیرند. بنابراین در زمان رکود نیازمند برنامه های اساسی است که سلامت روانی افراد جامعه به خطر نیفتد.