لوکی (Loki) نام یک سریال جدید است که در سال 2021 توسط سرویس دیزنی پلاس عرضه شد و خیلی زود به محبوبیت بالایی رسید. وظیفه ساخت سریال لوکی برعهده مایکل والدرون قرار داشت.
سریال لوکی نمرات بسیار بالایی دریافت کرد و با استقبال گسترده منتقدان روبهرو شد. تام هیدلستون، گوگو امبتا-را، وونمی موساکو، یوجین کوردرو، تارا استرانگ، اوون ویلسون، سوفیا دی مارتینو و ساشا لین ازجمله بازیگرانی هستند که در این سریال حضور داشتند.
خلاصه داستان سریال لوکی بدین شرح است: داستان این سریال بعد از وقایع انتقامجویان: پایان بازی رخ میدهد که در آن نسخه جایگزین لوکی یک زمانبندی جدید را ایجاد کرده و ماجرایی جدید را آغاز میکند.
مارول با استفاده از شخصیت لوکی، جهان سینمایی خود را در مقابله با مسئله به شدت بزرگتری قرار میدهد؛ آن مسئله بزرگ معنای زندگی انسان است. در قسمت اول لوکی، خدای شیطنت با آینده خود رو در رو میشود و آنچه را میبیند دوست ندارد. این لحظه در حقیقت سوالی را به ذهن میآورد که فیلسوفان را برای مدتها آزار میدهد: آیا ما بر سرنوشت خود کنترل داریم؟! پرداختن به چنین ایدهای آن هم با استفاده از یک شخصیت شرور، یکی از دلایل مهم برتری سریال لوکی از دیگر آثار تلویزیونی مارول است. برای مثال معرفی و تعریف یک نکته داستانی چون جدول زمانی مقدس که توسط نگهبانان زمان حفظ و نگهداری میشود، یکی از ابزارهای کلیدی سریال لوکی برای اجرای این ایده است.
از جانب دیگر توجه به این نکته ضروری است که هر اتفاقی در طول جدول زمانی مقدس رخ دهد باید اتفاق بیفتد، در غیر این صورت جدول زمانی منشعب میشود و تشکیل یک مالتیورس را به خطر میاندازد. نبرد انتقام جویان با بشکن معروف تانوس و همه جنبههایی که تاکنون در MCU دیدهایم نیز در این جدول زمانی وجود دارد؛ از جمله مرگ لوکی و نابودی آزگارد. بنابراین مطرح شدن مفهومی فلسفی در سریالهای مارول خود یک زمینه درخشان برای این جهان سینمایی است. از منظر داستانی این روایت ما را با یک لوکی متفاوت، در زمانی متفاوت، در جهانی متفاوت روبرو میکند. بنابراین لوکی اینجاست تا MCU را به سمت کاملاً جدیدی سوق دهد.
نوع نگاه سریال Loki به جهان مارول باعث میشود ما آن را در حکم مندلورین طرفداران مارول بدانیم. اما چرا؟ چون سریال لوکی در همین دو قسمت اول به نوعی موفق میشود درگیر ترین و نزدیکترین محصول مارول به حوادث گذشته آن باشد. در واقع سریال لوکی با غوطهور شدن در جدول زمانی و حوادث پیچیده جهان قبلی MCU، حرفهای جدیدی را برای بازگویی پیدا میکند. این مجموعه هوشمندانه همه آن قوانین گذشته را به کار میگیرد و به یک تخته پرش تبدیل میشود تا داستانهای جالب تری را تعریف کند. سریال لوکی برای مارک تجاری و محبوب MCU همان کاری را انجام میدهد که مندلورین برای جنگ ستارگان انجام داد. بنابراین، Loki یک مسیر شجاعانه، جسورانه و ریسک پذیر برای MCU است که مانند راه اندازی مجدد نرم افزاری Marvel است که نمیدانستیم به شدت به آن احتیاج داریم.
از جانب دیگر پرداخت خود شخصیت لوکی به عنوان یک ابزار داستانی بینظیر است. اما چرا؟ چون لوکی یک مدیتیشن است در مورد اینکه یک شرور کتابهای کمیک چیست؛ همچنین لازم به ذکر است که ترکیب اوون ویلسون و تام هیدلستون با هم باورنکردنی است. با این کار، چیزی که بیشتر در مورد لوکی برجسته به نظر میرسد این است که چگونه این روش به شکل شجاعانهای لوکی را به عنوان یک شخصیت کامل تجزیه میکند. سریالهای وانداویژن و فالکون به ما فرصتی داد تا سرانجام شخصیتهایی را که قبلاً فقط در حاشیه وجود داشتهاند را بهتر بشناسیم. از طرف دیگر، سریال لوکی شخصیتی را مورد توجه قرار میدهد که قبلاً او را زیاد میشناختیم و همین موضوع چیزهایی که او را تعریف میکنند را به چالش میکشد.