دپپلماسی و سیاست خارجی در دنیای امروز یکی از ارکان اصلی سیاستگذاریها و تصمیمات کشورها را به خود اختصاص داده است...
دپپلماسی و سیاست خارجی در دنیای امروز یکی از ارکان اصلی سیاستگذاریها و تصمیمات کشورها را به خود اختصاص داده است چرا که زندگی جزیرهای امری ناشدنی است و نیاز کشورها در تعامل با یکدیگر و جایگاه و ظرفیت جهانی کشورها در معادلات بینالمللی برگرفته از دیپلماسی و سیاست خارجی موفق یا ناموفق آنهاست. نگاهی به کارنامه دولت سیزده نشان میدهد که این عرصه اهمیتی خاص در سیاستهای دولت دارد که البته محوریت آن را نیز ابعاد اقتصادی تشکیل می دهد. آنچه از سوی برخی منتقدان سیاست خارجی دولت و بویژه رسانههای بیگانه فارسی زبان مطرح میگردد انتقاد به محور نبودن آنچه تعامل با جهان می نامند یعنی اروپا و آمریکا و متهم سازی دولت به همگرایی بیش از اندازه به روسیه و چین است. این ادعاها در حالی مطرح میشود که نگاهی به سیاست خارجی دولت سیزدهم گامهایی را نشان میدهد که در چند حوزه صورت میگیرد.
بخش اولیه گامهای ایران را احیا و توسعه روابط با همسایگان مرزی تشکیل داده است که ارتقای روابط با اسیای مرکزی و قفقاز، پاکستان، افغانستان، عراق، قطر، عمان و ترکیه نمودی از این رفتار است. کشورهایی که از طریق ترانزیت زمینی میتوان با آنها در ارتباط بود و این روابط با هیچ تحریمی قابل محدود سازی نمیباشد. گام دوم دولت سیزدهم را میتوان در ارتقای روابط با دوستان قدیمی مشاهده کرد که شامل کشورهایی همچون سوریه، ونزوئلا، لبنان و مقاومت منطقه از یمن گرفته تا فلطین تشکیل میدهد. این همگرایی ها با محوریت اقتصادی، سیاسی و امنیتی است که حوزه قدرت ایران را در منطقه ارتقا داده است. گام بعدی را در همگرایی با قدرتهای بزرگ منطقهای میتوان مشاهده کرد.
حضور در معادلات قدرت در گرو قدرمند شدن و داشتن ابزار قدرت در کنار همگرایی با قدرتهای همسو در صحنه جهانی است. کشورهایی که دیدگاه مشترکی با ایران در مقابله با یک جانبه گرایی غرب دارند. توسعه مناسبات با روسیه که میتواند با امضای توافق ۲۰ ساله تقویت گردد، همگرایی با چین در قالب توافقنامه ۲۵ سال و در گام بعدی بهره گیری از این همگرایی برای عضویت در اتحادیههای قدرت مند جهانی همچون شانگهای و بریکس است که میتوان نقشی مهم در معادلات منطقه و جهان برای ایران به همراه داشته باشد. درست بودن رویکرد مذکور زمانی اشکارتر میشود که قدرتهای غربی در نشست گروه ۷ در ایتالیا ۶۰۰ میلیارد دلار برای مقابله با قدرت اقتصادی چین اختصاص دادند و در سوی دیگر معادله نیز روسیه در ظرف چند ماه توانسته با قدرت نظانی و انرژی خویش اروپا را گرفتار بحرانهای اقتصادی و سیاسی نماید.
این رویکرد همگرایانه نتایج مثبتی همچون مخالفت چین و روسیه با قطعنامه ضد ایرانی غرب در شورای حکام و نیز دفاع از ایران در نشست اخیر شورای امنیت را به همراه داشته است. با توجه به دغدغههای مشترک و همگرایانه متحدان، امری طبیعی است که گفت و گوها و تعاملات روزمرهای میان طرفین صورت گیرد که سف باقری مذاکره کننده ارشد ایرانی به روسیه پس از نشست قطر در این چارچوب قابل تبیین است.
گام بعدی دیپلماسی ایران، حرکت در مسیر تعامل با کشورهایی است که تا حدودی اختلافات ریشهدارتری با ایران دارند که اظهارات اخیر امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه مبنی بر آمادگی برای گسترش روابط با عربستان و مصر در این چارچوب قابل تعریف است. کشورهایی که به دلایل مختلف از جمله وابستگی به غرب رویکردی غیر سازنده در قبال تهران داشتهاند حال آنکه ظرفیتسازی های منطقهای ایران و عضویت ان در پیمانهای مهم منطقهای مولفهای برای کاهش تنش میان تهران و این کشورها شده و میتواند به احیا و گسترش مناسبات منجر شود. نکته در کنار این گامها باید به آن توجه داشت آن است که برخلاف رویکرد دولت دوازدهم که تعامل با غرب را پیش زمینه تعامل با سایر کشورها میدانست، دولت سیزدهم در نگاهی واقع بینانه به معادلات جهانی تلاش دارد تا دیپلماسی را در حوزههای مطلوبتر و قابل دسترستر پیگیری نموده و از این ظرفیت سازی سیاسی، امنیتی و اقتصادی مولفهای بسازد برای تامین منافع ایران در برابر غربی که سالهاست که با تحریم و یکجانبه گرایی به دنبال ضربه زدن به ایران بوده است. بر این اساس میتوان گفت که گامهای دیپلماسی امروز در حال ظرفیت سازی از ظرفیتهای جهانی است بویژه اینکه جنگ اوکراین و پیامدهای آن نشان داده که غرب دیگر کانون تحولات نمیباشد و صرفا نامی از قدرت را یدک میکشد و در عمل این رویکرد چندجانبه گرایی است که در جهان در حال شکل گیری است و راهکار حضور در این معادله نیز تعاملات چند لایه است که جمهوری اسلامی در قالب گامهای دیپلماسی در حال حرکت در آن مسیر است.
بخش اولیه گامهای ایران را احیا و توسعه روابط با همسایگان مرزی تشکیل داده است که ارتقای روابط با اسیای مرکزی و قفقاز، پاکستان، افغانستان، عراق، قطر، عمان و ترکیه نمودی از این رفتار است. کشورهایی که از طریق ترانزیت زمینی میتوان با آنها در ارتباط بود و این روابط با هیچ تحریمی قابل محدود سازی نمیباشد. گام دوم دولت سیزدهم را میتوان در ارتقای روابط با دوستان قدیمی مشاهده کرد که شامل کشورهایی همچون سوریه، ونزوئلا، لبنان و مقاومت منطقه از یمن گرفته تا فلطین تشکیل میدهد. این همگرایی ها با محوریت اقتصادی، سیاسی و امنیتی است که حوزه قدرت ایران را در منطقه ارتقا داده است. گام بعدی را در همگرایی با قدرتهای بزرگ منطقهای میتوان مشاهده کرد.
حضور در معادلات قدرت در گرو قدرمند شدن و داشتن ابزار قدرت در کنار همگرایی با قدرتهای همسو در صحنه جهانی است. کشورهایی که دیدگاه مشترکی با ایران در مقابله با یک جانبه گرایی غرب دارند. توسعه مناسبات با روسیه که میتواند با امضای توافق ۲۰ ساله تقویت گردد، همگرایی با چین در قالب توافقنامه ۲۵ سال و در گام بعدی بهره گیری از این همگرایی برای عضویت در اتحادیههای قدرت مند جهانی همچون شانگهای و بریکس است که میتوان نقشی مهم در معادلات منطقه و جهان برای ایران به همراه داشته باشد. درست بودن رویکرد مذکور زمانی اشکارتر میشود که قدرتهای غربی در نشست گروه ۷ در ایتالیا ۶۰۰ میلیارد دلار برای مقابله با قدرت اقتصادی چین اختصاص دادند و در سوی دیگر معادله نیز روسیه در ظرف چند ماه توانسته با قدرت نظانی و انرژی خویش اروپا را گرفتار بحرانهای اقتصادی و سیاسی نماید.
این رویکرد همگرایانه نتایج مثبتی همچون مخالفت چین و روسیه با قطعنامه ضد ایرانی غرب در شورای حکام و نیز دفاع از ایران در نشست اخیر شورای امنیت را به همراه داشته است. با توجه به دغدغههای مشترک و همگرایانه متحدان، امری طبیعی است که گفت و گوها و تعاملات روزمرهای میان طرفین صورت گیرد که سف باقری مذاکره کننده ارشد ایرانی به روسیه پس از نشست قطر در این چارچوب قابل تبیین است.
گام بعدی دیپلماسی ایران، حرکت در مسیر تعامل با کشورهایی است که تا حدودی اختلافات ریشهدارتری با ایران دارند که اظهارات اخیر امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه مبنی بر آمادگی برای گسترش روابط با عربستان و مصر در این چارچوب قابل تعریف است. کشورهایی که به دلایل مختلف از جمله وابستگی به غرب رویکردی غیر سازنده در قبال تهران داشتهاند حال آنکه ظرفیتسازی های منطقهای ایران و عضویت ان در پیمانهای مهم منطقهای مولفهای برای کاهش تنش میان تهران و این کشورها شده و میتواند به احیا و گسترش مناسبات منجر شود. نکته در کنار این گامها باید به آن توجه داشت آن است که برخلاف رویکرد دولت دوازدهم که تعامل با غرب را پیش زمینه تعامل با سایر کشورها میدانست، دولت سیزدهم در نگاهی واقع بینانه به معادلات جهانی تلاش دارد تا دیپلماسی را در حوزههای مطلوبتر و قابل دسترستر پیگیری نموده و از این ظرفیت سازی سیاسی، امنیتی و اقتصادی مولفهای بسازد برای تامین منافع ایران در برابر غربی که سالهاست که با تحریم و یکجانبه گرایی به دنبال ضربه زدن به ایران بوده است. بر این اساس میتوان گفت که گامهای دیپلماسی امروز در حال ظرفیت سازی از ظرفیتهای جهانی است بویژه اینکه جنگ اوکراین و پیامدهای آن نشان داده که غرب دیگر کانون تحولات نمیباشد و صرفا نامی از قدرت را یدک میکشد و در عمل این رویکرد چندجانبه گرایی است که در جهان در حال شکل گیری است و راهکار حضور در این معادله نیز تعاملات چند لایه است که جمهوری اسلامی در قالب گامهای دیپلماسی در حال حرکت در آن مسیر است.