دولت و تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان بدون حاشیه در حال مذاکره برای احیای برجامی است که دولت گذشته آن را به ارث گذاشته است، اما در داخل، جریان سیاسی اصلاح طلب نه در جایگاه منتقد منصف، بلکه در مقام تخریب تیم مذاکره کننده بر آمده است.
اگر کلاهمان را قاضی کنیم، به ویژه اصلاح طلبان کلاهشان را قاضی کنند و منصفانه به ماجرای برجام و مذاکرات گذشته بنگرند و ببینند که چه بر سر توافق هستهای آمد، آنگاه است که به دولت کنونی و تیم مذاکره کننده حق میدهند اما تا زمانی که نگاه جناحی نه ملی داشته باشند، همچنان به تخریب و تضعیف میپردازند چرا که خود در تلاش برای دستیابی به حقوق ایران در برجام ناکام ماندهاند و تنها یک توافق یکطرفه باقی است که دردسرهایی را برای کشور به وجود آورده است.
پیمانی که برای یک طرف ضمانت اجرایی نداشته باشد اما برای طرف دیگر همه نوع ضمانت در نظر گرفته شده باشد، یک پیمان یک طرفه است و برجام نیز چنین وضعیتی دارد.
هم اکنون میبینیم که آمریکا از توافق هستهای خارج شده و حتی پیش از آن نیز به هیچ یک از تعهداتش عمل نکرد و اروپا نیز ایضاً، اما هیچ اهرم و ابزار تنبیهی در برجام گنجانده نشده است که آنها را متنبه کند.
با توجه به شرایطی که در برجام وجود دارد، آیا تیم مذاکره کننده کنونی مستحق تخریب است؟ یا آن که اگر هم نقدی هست همچنان باید تیم قبلی را نقد کرد و از آنها مطالبه داشت که چرا چنین پیمانی را امضاء کردهاند؟!
آیا به گمان جریان اصلاحات که این روزها رسانههای وابسته به این طیف سیاسی، توپخانه خود را روشن کرده و در حال شلیک بر مواضع و عملکرد تیم مذاکره کننده هستهای هستند، تصور میکنند که در جایگاه تلافی قرار دارند؟
اگر مقصود آنها این است که جریان سیاسی اصولگرا در زمان مذاکرات هستهای که ریاست تیم را محمد جواد ظریف بر عهده داشت، از عملکرد آن انتقاد میکرد و حتی به گمان آنها تخریب هم میکرد، آیا غیر از این است که همه هشدارها و نقدهای اصولگرایان در باره مذاکرات و نتایج برجام درست از آب در آمد؟!
کافی است اصلاح طلبان کمی به حافظه خود مراجعه کنند.
آنجا که اصولگرایان میگفتند در متن برجام لغو تحریمها نیامده بلکه تعلیق تحریمها است و اعضای تیم مذاکره کننده به ویژه آقای ظریف اصرار داشتند که نه، چنین نیست، اما بود و وندی شرمن هم با استهزا و تمسخر گفت که تیم مذاکره کننده ایران فرق بین تعلیق و لغو را در متن برجام تشخیص نداد.
یا آنجا که اصولگرایان تأکید میکردند با تغییر رئیس جمهور آمریکا، رئیس جمهور جدید میتواند از برجام خارج شود، اما وزیر خارجه وقت با صراحت گفت که چنین چیزی امکان ندارد، دستپخت دولت و تیم مذاکره کننده قبلی است یا کنونی؟!
روشن است که تیم مذاکره کننده کنونی تلاش دارد تا ضعفهای بجا مانده در برجام را رفع کند و به یک توافق منصفانه و عادلانه برسد تا ایران بتواند به حقوق خود دست یابد.
تیم کنونی را حتی نمیتوان نقد کرد چرا که سعی دارد برجام را به گونهای به ریل بازگرداند که ایران به حقوق قانونی و مسلم خود برسد.
آیا پروتکل الحاقی در این دولت به امضا رسید و ایران را وادار به اجرای آن کرد یا دولت تدبیر و امید بدون آن آن که مصوبه مجلس را داشته باشد آن را داوطلبانه امضاء کرد.
این که مسئول تیم مذاکره کننده هستهای علی باقری پس از مذاکرات مستقیم با طرف اروپایی و غیر مستقیم با طرف آمریکایی در قطر به روسیه میرود، آیا نشان دهنده سرسپردگی ایران به روسیه است؟روسیه نیز عضوی از برجام است که با توجه به تحولات منطقهای و بین المللی اهمیت بیشتری هم یافته و در کنار آن چین، از مواضع به حق ایران دفاع کردهاند.
همگان بر این اعتقاد هستند که برجام برای لغو تحریمها بود و لاغیر اما پس از شکست برنامه دولت تدبیر و امید در این زمینه، برای برجام دستاورد سازیهای دیگری کرد.
وزیر خارجه وقت،آقای ظریف پس از آن که برجام به خسارت محض رسید، گفت که هدف برجام اقتصادی نبوده است!
قدر مسلم اصلاح طلبان که در به وجود آمدن شرایط کنونی دخیل و سهم زیادی دارند، فشار سیاسی و رسانهای خود را بر دولت و تیم مذاکره کننده افزایش دادهاند تا به اهداف خود دست یابند، اما تیم کنونی هوشیار است هر چند نقدی که میتوان به آن داشت این است که با وجود بدعهدی آمریکا و اروپا مذاکره برای چیست؟
اگر کلاهمان را قاضی کنیم، به ویژه اصلاح طلبان کلاهشان را قاضی کنند و منصفانه به ماجرای برجام و مذاکرات گذشته بنگرند و ببینند که چه بر سر توافق هستهای آمد، آنگاه است که به دولت کنونی و تیم مذاکره کننده حق میدهند اما تا زمانی که نگاه جناحی نه ملی داشته باشند، همچنان به تخریب و تضعیف میپردازند چرا که خود در تلاش برای دستیابی به حقوق ایران در برجام ناکام ماندهاند و تنها یک توافق یکطرفه باقی است که دردسرهایی را برای کشور به وجود آورده است.
پیمانی که برای یک طرف ضمانت اجرایی نداشته باشد اما برای طرف دیگر همه نوع ضمانت در نظر گرفته شده باشد، یک پیمان یک طرفه است و برجام نیز چنین وضعیتی دارد.
هم اکنون میبینیم که آمریکا از توافق هستهای خارج شده و حتی پیش از آن نیز به هیچ یک از تعهداتش عمل نکرد و اروپا نیز ایضاً، اما هیچ اهرم و ابزار تنبیهی در برجام گنجانده نشده است که آنها را متنبه کند.
با توجه به شرایطی که در برجام وجود دارد، آیا تیم مذاکره کننده کنونی مستحق تخریب است؟ یا آن که اگر هم نقدی هست همچنان باید تیم قبلی را نقد کرد و از آنها مطالبه داشت که چرا چنین پیمانی را امضاء کردهاند؟!
آیا به گمان جریان اصلاحات که این روزها رسانههای وابسته به این طیف سیاسی، توپخانه خود را روشن کرده و در حال شلیک بر مواضع و عملکرد تیم مذاکره کننده هستهای هستند، تصور میکنند که در جایگاه تلافی قرار دارند؟
اگر مقصود آنها این است که جریان سیاسی اصولگرا در زمان مذاکرات هستهای که ریاست تیم را محمد جواد ظریف بر عهده داشت، از عملکرد آن انتقاد میکرد و حتی به گمان آنها تخریب هم میکرد، آیا غیر از این است که همه هشدارها و نقدهای اصولگرایان در باره مذاکرات و نتایج برجام درست از آب در آمد؟!
کافی است اصلاح طلبان کمی به حافظه خود مراجعه کنند.
آنجا که اصولگرایان میگفتند در متن برجام لغو تحریمها نیامده بلکه تعلیق تحریمها است و اعضای تیم مذاکره کننده به ویژه آقای ظریف اصرار داشتند که نه، چنین نیست، اما بود و وندی شرمن هم با استهزا و تمسخر گفت که تیم مذاکره کننده ایران فرق بین تعلیق و لغو را در متن برجام تشخیص نداد.
یا آنجا که اصولگرایان تأکید میکردند با تغییر رئیس جمهور آمریکا، رئیس جمهور جدید میتواند از برجام خارج شود، اما وزیر خارجه وقت با صراحت گفت که چنین چیزی امکان ندارد، دستپخت دولت و تیم مذاکره کننده قبلی است یا کنونی؟!
روشن است که تیم مذاکره کننده کنونی تلاش دارد تا ضعفهای بجا مانده در برجام را رفع کند و به یک توافق منصفانه و عادلانه برسد تا ایران بتواند به حقوق خود دست یابد.
تیم کنونی را حتی نمیتوان نقد کرد چرا که سعی دارد برجام را به گونهای به ریل بازگرداند که ایران به حقوق قانونی و مسلم خود برسد.
آیا پروتکل الحاقی در این دولت به امضا رسید و ایران را وادار به اجرای آن کرد یا دولت تدبیر و امید بدون آن آن که مصوبه مجلس را داشته باشد آن را داوطلبانه امضاء کرد.
این که مسئول تیم مذاکره کننده هستهای علی باقری پس از مذاکرات مستقیم با طرف اروپایی و غیر مستقیم با طرف آمریکایی در قطر به روسیه میرود، آیا نشان دهنده سرسپردگی ایران به روسیه است؟روسیه نیز عضوی از برجام است که با توجه به تحولات منطقهای و بین المللی اهمیت بیشتری هم یافته و در کنار آن چین، از مواضع به حق ایران دفاع کردهاند.
همگان بر این اعتقاد هستند که برجام برای لغو تحریمها بود و لاغیر اما پس از شکست برنامه دولت تدبیر و امید در این زمینه، برای برجام دستاورد سازیهای دیگری کرد.
وزیر خارجه وقت،آقای ظریف پس از آن که برجام به خسارت محض رسید، گفت که هدف برجام اقتصادی نبوده است!
قدر مسلم اصلاح طلبان که در به وجود آمدن شرایط کنونی دخیل و سهم زیادی دارند، فشار سیاسی و رسانهای خود را بر دولت و تیم مذاکره کننده افزایش دادهاند تا به اهداف خود دست یابند، اما تیم کنونی هوشیار است هر چند نقدی که میتوان به آن داشت این است که با وجود بدعهدی آمریکا و اروپا مذاکره برای چیست؟