دموکراسی از یک کلمه یونانی dēmokratiā با dēmos “مردم” و کریتوس “حکومت” سرچشمه گرفته است. برای اولین بار، این اصطلاح در قرن پنجم قبل از میلاد برای نشان دادن سیستم های سیاسی موجود در دولت شهرهای یونانی، به ویژه آتن کلاسیک، ظاهر شد. دموکراسی به معنای “حکومت مردم” است. اکنون به شکلی از حکومت اطلاق می شود که در آن مردم حق مشارکت در تصمیم گیری های کشور را دارند. عمدتاً، دموکراسی مستقیم است که در آن شهروندان تصمیم می گیرند و قانون وضع می کنند، در حالی که در دموکراسی نمایندگی، مقامات دولتی را از جانب خود انتخاب می کنند، مانند دموکراسی پارلمانی یا ریاستی.
نظام ریاستی (مانند ایالات متحده آمریکا) رئیس جمهور را به عنوان رئیس کشور و دولت دارد، در حالی که سیستم پارلمانی (مانند انگلیس و هند) دارای نخست وزیر است که مشروعیت خود را از یک پارلمان می گیرد و حتی یک رئیس اسمی دارد. مانند یک پادشاه یا یک رئیس جمهور.
مفاهیم و چارچوب های اصلی دموکراسی با گذشت زمان تکامل یافته است. در هسته اصلی، ایده بحث ها و مذاکرات سیاسی نهفته است. برخلاف جایگزینهای آن مانند سلطنت، هرج و مرج، الیگارشی و غیره، این تعریف دارای بیشترین آزادی در ترکیب تنوع است. ایده های برابری، نمایندگی سیاسی برای همه، مشارکت فعال عمومی، شنیدن مخالفان، و از همه مهمتر، اقتدار قانون توسط همه، آن را به گزینه ای جذاب برای شهروندان و کشورها برای پیروی تبدیل می کند.
بزرگترین دموکراسی در جهان، هند با طولانی ترین قانون اساسی تلاش کرده است و تا حدودی با موفقیت به آن دست یافته است تا چارچوبی را برای دموکراسی کارکردی در نظر بگیرد. این یک جمهوری دموکراتیک پارلمانی است که در آن رئیس جمهور رئیس کشور و نخست وزیر رئیس دولت است. بر روی عملکرد سه نهاد، یعنی مقننه، مجریه و قضائیه کار می کند. هند با گنجاندن اصول یک جمهوری مستقل، سوسیالیستی، سکولار و دموکراتیک، و در پیش گرفتن رهنمودهایی برای برقراری برابری، آزادی و عدالت، در خود مقدمه، تعهد واقعی خود را برای دستیابی به آرمان نشان می دهد.
ممنوعیت همه و هر شکلی از تبعیض، قوه قضائیه مستقل، پاسخگویی دولت در قبال شهروندان، آزادی رسانه ها و مطبوعات، ارزش های سکولار برخی از ارزش های مشترک بین انواع دموکراسی ها هستند.
در سرتاسر جهان، کشورها سعی کرده اند قانون اساسی خود را با اصول دموکراسی تنظیم کنند. با این حال، واقعیت متفاوت است. با وجود اینکه انتخابات در همه جا برگزار می شود، اکثراً فاقد آزادی انتخاب و انصاف هستند. حتی در بزرگترین دموکراسیهای جهان، چالشهایی مانند بیثباتی سیاسی، سرکوب مخالفان، فساد، و پویایی قدرت وجود دارد که حوزه سیاسی را آلوده میکند و آن را برای شهروندان ناعادلانه میسازد. علیرغم اجماع در مورد دموکراسی به عنوان بهترین شکل حکومت، سفر برای دستیابی به دموکراسی واقعی هم پرزحمت و هم خسته کننده است.
تعاریف دموکراسی
هیچ تعریف مطلقی از دموکراسی وجود ندارد. این اصطلاح کشسان است و با توجه به زمان، مکان و شرایط استفاده از آن منبسط و منقبض می شود. آنچه در زیر می آید فهرست کوتاهی از تعاریف ارائه شده توسط کارشناسان حوزه است.
جیم کیلکلن
اما ابتدا، دموکراسی به چه معناست؟ در یونان باستان برخی از شهرها دارای دموکراسی و برخی دیگر الیگارشی بودند. دموکراسی به معنای حکومت توسط مردم، الیگارشی به معنای حکومت توسط افراد معدودی. بنابراین یک شهر دموکراسی بود اگر:
امور شهر تابع مجلس بود.
که همه شهروندان مرد به آن تعلق داشتند.
و در آن تصمیمات با اکثریت ساده گرفته می شد.
اندرو هیوود
حکومت توسط مردم؛ دموکراسی متضمن مشارکت مردمی و حکومت در جهت منافع عمومی است و میتواند انواع مختلفی داشته باشد.
پالگریو مک میلان، ایدئولوژی های سیاسی: مقدمه، چاپ سوم، 2003، ص330.
دکتر جان هرست
دموکراسی: دموکراسی جامعه ای است که در آن شهروندان دارای حاکمیت و کنترل دولت هستند.
مقالاتی در مورد پارلمان شماره 42، تمایز دموکراسی استرالیا، ص 10/13
جوزف شومپیتر
روش دموکراتیک آن ترتیب نهادی برای رسیدن به تصمیمات سیاسی است که در آن افراد قدرت تصمیم گیری را از طریق مبارزه رقابتی برای رای مردم به دست می آورند.
شومپیتر می افزاید که «نظریه کلاسیک دموکراسی درجه کاملاً غیرواقعی ابتکار را به رای دهندگان نسبت می داد که عملاً به نادیده گرفتن رهبری می رسید».
علاوه بر این، شومپیتر ادعا کرد که
هدف روش دموکراتیک انتخاب نمایندگانی نیست که اراده مردم را اجرا کنند، بلکه انتخاب افرادی است که از طرف آنها حکومت کنند.
جوزف شومپیتر، سرمایه داری، سوسیالیسم و دموکراسی، ص250
دموکراسی چیست؟
دموکراسی فرآیند است که از طریق آن حکومت یک کشور توسط و برای مردم انتخاب می شود.
انواع دموکراسی چیست؟
دموکراسی مستقیم / دموکراسی نمایندگی / دموکراسی قانون اساسی / نظارت بر دموکراسی