از «نقدهای خالهزنکی سیسمونی و هلدینگ یاس و چرندیات» خبری نبود
فارس نوشت: مهدیان تصریخ کرد: ️یک جمع کوچک حدودا ۲۰نفره همه هم مخالفان و منتقدان قالیباف؛ از عدالتخواه و تحکیمی و بسیج دانشجویی تا ما طلبههای حوزوی. او مخالفان خود را جمع کرده بود که بیشتر بشنود. پشت سرش عکس امام و آقا و روبهرویش طوری که بیش از همه خودش ببیند، عکس حاج قاسم که نشسته و انگار او را زیرنظر گرفته است.
رئیس مجلس در گفت و گوی تلویزیونی خود نکاتی درباره حجاب و پلیس و ... گفت. فردای آن روز علی مهدیان در یادداشتی رئیس مجلس را به تندی مورد نقد قرار داد که چرا صف کشف حجاب کننده ها و حرمت شکننده های حجاب را یکی کردید؟
مهدیان در قسمتی دیگر از یادداشت خود نوشت: « من که نفهمیدم چرا پیش این مرجع و آن مرجع رفتید که میدانستید خروجی رسانه ای اش نقدهایی میشود نسبت به دولت. که چی؟ اگر این دولت شکست بخورد که نخواهد خورد به فضل الهی، واقعا خیال میکنید مردم سراغ شما میآیند؟ نکنید، این چه کاری است واقعا! »
او در ادامه این نقد تند مطلبی درباره فیلترینگ هم نوشت و از قالیباف پرسید: « این درست است که دائم این و آن از زبانتان بگویند مخالف فیلترینگ هستید؟ شما هم سکوت معنا دار کنید خودتان و اطرافیانتان؟»
البته به نظر می رسد خود مهدیان متوجه تندی این انتقادات شد و در یادداشت دوم خود درباره قالیباف تعاریفی کرد تا تیزی نقد خود را نشانه دلسوزی و محبت خود به قالیباف اعلام کند.
نقد تند مهدیان البته بدون پاسخ تیم رسانه ای قالیباف نماند و امیرحسین یزدان پناه در یادداشتی با عنوان «آقای مهدیان کاش ابتدا متن دوم می نوشتید» که آن هم به تندی یادداشت مهدیان بود نوشت: «آقای قالیباف صراحتاً بین کسانی که در این موضوع دست به هنجارشکنی میزنند و کسانی که اصطلاحاً #بدحجاب هستند، تفاوت آشکار قائل شد و تأکید کرد که با هنجارشکن باید مطابق قانون برخورد شود. کاش آقای مهدیان، فیلم را کامل میدید...»
اما ماجرا به اینجا ختم نشد. علی مهدیان در یادداشتی روایت دعوت قالیباف از او برای شنیدن نقدها و انتقاداتش را نوشت. متن کامل این یادداشت را در زیر بخوانید:
« شاید اگر هرکس دیگری به جز آقای قاسمیان، پیگیری میکرد، این جلسه را نمیرفتم. انگیزهای برای حضور نداشتم، اما حاج آقای قاسمیان استاد من بود و دعوتش را نمیشد رد کرد.
️یک جمع کوچک حدودا ۲۰نفره همه هم مخالفان و منتقدان قالیباف؛ از عدالتخواه و تحکیمی و بسیج دانشجویی تا ما طلبههای حوزوی. او مخالفان خود را جمع کرده بود که بیشتر بشنود. پشت سرش عکس امام و آقا و روبهرویش طوری که بیش از همه خودش ببیند، عکس حاج قاسم که نشسته و انگار او را زیرنظر گرفته است.
️جلسه به نقدهای خالهزنکی سیسمونی و هلدینگ یاس و چرندیاتی از این قبیل نگذشت. صریح، جدی و نقادانه و بهصورت بگو مگو و یکی به دو کردن جلسه انجام میشد. من بنا ندارم خبری را از محتوای آن گفتوگوهای در جلسه منتقل کنم.
️اما البته حقیقتا احترام قالیباف به رئیسجمهور و بنای جدی قلبی برای کمک به دولت جناب رئیسی را میشد در سخنان او احساس کرد. کاش میشد این نکته را از لابهلای دعواهای خالهزنکی حیدری نعمتی عدهای به مردم مخابره کرد. این در حالی بود که قالیباف مدعی و مصر بود که به مسئلههای کشور میاندیشد و طرح دارد و تلاش میکند به دولت کمک کند.
️نوبت به من که رسید یک نکته را انتخاب کردم و در نقد او گفتم. به او گفتم هم شما و هم بسیاری از مسئولان، حیات مردم در عالم حقیقی معنا و مجازی را نمیشناسید؛ لذا تصور درستی از هویت خودتان و معنای سخن و عملتان در این صحنه هم ندارید. تصویرتان از مجازی همان رسانه است و حاشیه کار و زندگی، چیزی کمی پیشرفتهتر از روزنامه؛ لذا وقتی میگوییم تصور خیلی از ما، از قالیباف مثلا یک شخصیت حزباللهی صورتی و وسطباز است با حرفهای گرد و بیصراحت، شما در جواب میگویید من فلان جا چنین گفتم یا چنان کردم؛ یعنی متوجه نشدید که عالم مجازی بستر تعامل و زندگی است باید ببینید چه سخنی و فعلی از شما بسامد پیدا میکند یا دیده نمیشود و بدانید چه کنید که تصویر درستی را بهوجود بیاورید. هویت رسانهای داشتن جزو ملزومات قطعی مدیر امروز است.
️ تصویر ما از قالیباف در این چند ماهه مثلا یک سردار امید و تبیین نبود، ولو خودتان قائل باشید چنان گفتید یا چنین کردید. شاید برای همین مشکل عامالبلوی بین مسئولان است که قصه حکمرانی مجازی در کشور جدی پیگیری نمیشود و مورد اهتمام نیست؛ چراکه بستر تصویرسازی و روایتگری و معنابخشی در دست دشمن است و ما خطر آن را احساس نمیکنیم. به این فکر کنید که چرا صدایتان را ما نمیشنویم و تصویرمان از شما آنگونه که میخواهید نیست. به این مسئله توجه کنیم معلوم میشود چرا بسیاری از مسئولان خود را مورد خطاب رهبری در تبیین و حضور بین مردم برای گفتوگو و پاسخ به مسائلشان نمیبینند و بهگونهای حادثهسازی نمیکنند که درست دیده و شنیده شوند.
️متوجه بودم که او به این موضوع فکر کرده و حرفهایی هم دارد، اما جالب بود که وقتی حرفهایم تمام شد، گفت: بله، قبول دارم. این ضعف من است. ولو میفهمم نقشههایی هم که عدهای سیاستباز میکشند نیز در این قصه مؤثر است، اما به روشنی معتقدم در این جهت ضعیفم. باید چارهای کنم.
️جلسه ادامه یافت، اما انگار دلش راضی نشده باشد، باز چند خط نوشت و دست بهدست به من رساند. در آن چند خط روی کاغذ نیز از همین درد نالیده بود. او احساس میکرد بهدلیل همین مانع نمیتواند آنطور که میخواهد طرحها و فکرهایش را در این سالها پیش ببرد. او متواضعانه این نقد را پذیرفت و من معتقدم این نقد به اکثر مسئولان کشور وارد است. حضور در ساحت حیات حقیقی مجازی یک ملاحظه نیست، بلکه حضور در یک ساحت جدی حکمرانی است. اینجا محل اصلی نفوذ و حکمرانی دشمن است. اینجا نقطهضعف جدی سرداران و فرماندهان و مدیران ماست.
️آخر سر هم هنگام خداحافظی، وقتی به هم رسیدیم، ایستاد و گفت: من شما را نخستینبار است که از نزدیک میبینم. چند متن در نقد من نوشته بودید، دیدم و خواندم. خواستم بهخاطر نقدها از شما تشکر کنم.»