مذاکراتی که در قطر بر سر برجام برگزار شد در نوع برگزاری آن شبهاتی وجود دارد؛ چرا که نماینده آمریکا در قطر حضور داشت..
مذاکراتی که در قطر بر سر برجام برگزار شد در نوع برگزاری آن شبهاتی وجود دارد؛ چرا که نماینده آمریکا در قطر حضور داشت، اما رو در رو با مذاکرهکننده ایرانی قرار نداشت و واسطهای به نام «مورا» سخنان ایران و آمریکا را رد و بدل میکرد. مسئله برجام اکنون پس از سالها یک مسئله کهنه شده است و نمیتوان با وجود پیشرفتهای جمهوری اسلامی ایران و سیاست خنثیسازی تحریمهای آمریکا، آن را یک اتفاق و امتیاز مهم دانست و اگر به دست بیاید، تنها مزیت آن آزادشدن داراییهای ایران است که آمریکا آن را سرقت کرده است.
زمانی که از برجام سخن میگوییم، پیشینه این مسئله به سالهای گذشته باز میگردد، زمانی که رئیس دولت تدبیر و امید، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و مذاکراتی در آن دروان نیز انجام شد و توافقی هم به دست آمد که از سوی اروپا بدعهدی صورت گرفت و سپس به فک پلمپ تأسیسات هستهای ایران آن هم با دستور رهبری انجامید. از آن سال تاکنون ۲۰ سال گذشته است و مسئلهای که غرب برای فعالیت هستهای ایران به وجود آورده حل نشده است و نخواهد شد.
چرایی حل نشدن مسئله هستهای ایران هم روشن است و بارها به آن پرداخته شده، چرا که نمیتوان از دشمن انتظار داشت که فضایی را ایجاد کند تا سرعت پیشرفت ایران افزایش یابد و علاوه بر پیشرفتهای صلح آمیز هستهای، در زمینههای دیگر نیز رو به جلو حرکت کند.
آمریکا را رئیس جمهور این کشور اداره نمیکند، بازوهای اصلی قدرت در این کشور زیاد است و افرادی در بدنه حاکمیت آن حضور دارند که علاوه بر اظهار نظرات و دیدگاههای خود به صورت علنی، در جلسات محرمانه، سیاستها و تئوریهای خود را به دولت و دولتها دیکته میکنند. یکی از آن افراد هنری کیسینجر است که هنوز نظرات او در دولت آمریکا خریدار دارد و دولتمردان نیز به سخنان و مواضع او اهمیت میدهند. وزیر خارجه پیشین، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا و اکنون تئوریسین ایالات متحده، هنری کیسینجر، در گفتوگویی نسبت به توافق برجام در سال ۲۰۱۵ انتقاد کرده بازگشت به آن را خطرناک توصیف کرده است.
مواضع کیسینجر با توجه مقامات دولتی و احزاب قدرتمند آمریکا روبهرو میشود و این اظهارات تنها بخشی از سیاستی است که او آشکارا بیان میکند و قطعاً توصیههای کابردی خود را کاملتر و دقیقتر به مقامات کشورش میگوید.
در واقع سیاست کیسینجر خط مشی را برای دولت بایدن مشخص میکند و این پیام را به ایران میدهد که در انتظار توافقی نباشید که سودی از آن عایدتان شود.
روشن است که قرار هم نیست چنین اتفاقی بیفتد،یعنی اموال بلوکه شده ایران باز گردانده شود و یا تحریمهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی لغو شود، بلکه محدودیتی که برجام برای ایران به وجود آورده، بر اساس نظریه هنری کیسینجر، باید گسترش یابد. وقتی که او میگوید برجام برای آمریکا کافی نیست بلکه خطرناک است، پیام روشنی دارد.
ایران نباید فناوری هستهای داشته باشد، چرا که به ظن آمریکا قصد تولید سلاح هستهای دارد، علاوه بر آن نباید توانایی موشکی داشته باشد در حالی که کشورها و رژیمهایی مانند اسرائیل در منطقه حضور دارند که دارای سلاح هستهای هستند و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران را آشکارتر از گذشته کردهاند.
همه فشارهایی که به ایران وادر میشود بر سر مسائل اقتصادی است، به واقع آمریکا با تحریم سعی دارد تا اقتصاد ایران را نابود کند و از این طریق به اهداف خود که همان سرنگونی جمهوری اسلامی ایران است دست یابد.
پایان ندادن به تحریمهای اقتصادی این ادعا را اثبات میکند، اما باید به این نکته توجه داشت که تغییرات گستردهای در جهان ایجاد شده که جایگاه ایالات متحده را تضعیف کرده است.
ایران در دوران تازه سعی دارد تا روابط منطقهای خود را گسترش دهد و علاوه بر آن سیاست پیوستن به گروه کشورهای عضو بریکس را در پیش گرفته که کشورهای نوظهور در اقتصاد دنیا هستند و روسیه نیز از پیوستن ایران به این گروه حمایت و استقبال کرده است.
علاوه بر آن پیوستن ایران به سازمان کشورهای عضو شانگهای نیز ظرفیت و فرصت بزرگ دیگری ایجاد کرده که جایگاه جمهوری اسلامی ایران را ارتقا میبخشد. در واقع مذاکرات هستهای چه در وین چه در قطر، آب در هاون کوبیدن است و قطعاً با توجه به سیاستهایی که از سوی آمریکا دیده میشود، نمیتوان چشم انداز روشن و مثبتی از آن داشت.
زمانی که از برجام سخن میگوییم، پیشینه این مسئله به سالهای گذشته باز میگردد، زمانی که رئیس دولت تدبیر و امید، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و مذاکراتی در آن دروان نیز انجام شد و توافقی هم به دست آمد که از سوی اروپا بدعهدی صورت گرفت و سپس به فک پلمپ تأسیسات هستهای ایران آن هم با دستور رهبری انجامید. از آن سال تاکنون ۲۰ سال گذشته است و مسئلهای که غرب برای فعالیت هستهای ایران به وجود آورده حل نشده است و نخواهد شد.
چرایی حل نشدن مسئله هستهای ایران هم روشن است و بارها به آن پرداخته شده، چرا که نمیتوان از دشمن انتظار داشت که فضایی را ایجاد کند تا سرعت پیشرفت ایران افزایش یابد و علاوه بر پیشرفتهای صلح آمیز هستهای، در زمینههای دیگر نیز رو به جلو حرکت کند.
آمریکا را رئیس جمهور این کشور اداره نمیکند، بازوهای اصلی قدرت در این کشور زیاد است و افرادی در بدنه حاکمیت آن حضور دارند که علاوه بر اظهار نظرات و دیدگاههای خود به صورت علنی، در جلسات محرمانه، سیاستها و تئوریهای خود را به دولت و دولتها دیکته میکنند. یکی از آن افراد هنری کیسینجر است که هنوز نظرات او در دولت آمریکا خریدار دارد و دولتمردان نیز به سخنان و مواضع او اهمیت میدهند. وزیر خارجه پیشین، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا و اکنون تئوریسین ایالات متحده، هنری کیسینجر، در گفتوگویی نسبت به توافق برجام در سال ۲۰۱۵ انتقاد کرده بازگشت به آن را خطرناک توصیف کرده است.
مواضع کیسینجر با توجه مقامات دولتی و احزاب قدرتمند آمریکا روبهرو میشود و این اظهارات تنها بخشی از سیاستی است که او آشکارا بیان میکند و قطعاً توصیههای کابردی خود را کاملتر و دقیقتر به مقامات کشورش میگوید.
در واقع سیاست کیسینجر خط مشی را برای دولت بایدن مشخص میکند و این پیام را به ایران میدهد که در انتظار توافقی نباشید که سودی از آن عایدتان شود.
روشن است که قرار هم نیست چنین اتفاقی بیفتد،یعنی اموال بلوکه شده ایران باز گردانده شود و یا تحریمهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی لغو شود، بلکه محدودیتی که برجام برای ایران به وجود آورده، بر اساس نظریه هنری کیسینجر، باید گسترش یابد. وقتی که او میگوید برجام برای آمریکا کافی نیست بلکه خطرناک است، پیام روشنی دارد.
ایران نباید فناوری هستهای داشته باشد، چرا که به ظن آمریکا قصد تولید سلاح هستهای دارد، علاوه بر آن نباید توانایی موشکی داشته باشد در حالی که کشورها و رژیمهایی مانند اسرائیل در منطقه حضور دارند که دارای سلاح هستهای هستند و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران را آشکارتر از گذشته کردهاند.
همه فشارهایی که به ایران وادر میشود بر سر مسائل اقتصادی است، به واقع آمریکا با تحریم سعی دارد تا اقتصاد ایران را نابود کند و از این طریق به اهداف خود که همان سرنگونی جمهوری اسلامی ایران است دست یابد.
پایان ندادن به تحریمهای اقتصادی این ادعا را اثبات میکند، اما باید به این نکته توجه داشت که تغییرات گستردهای در جهان ایجاد شده که جایگاه ایالات متحده را تضعیف کرده است.
ایران در دوران تازه سعی دارد تا روابط منطقهای خود را گسترش دهد و علاوه بر آن سیاست پیوستن به گروه کشورهای عضو بریکس را در پیش گرفته که کشورهای نوظهور در اقتصاد دنیا هستند و روسیه نیز از پیوستن ایران به این گروه حمایت و استقبال کرده است.
علاوه بر آن پیوستن ایران به سازمان کشورهای عضو شانگهای نیز ظرفیت و فرصت بزرگ دیگری ایجاد کرده که جایگاه جمهوری اسلامی ایران را ارتقا میبخشد. در واقع مذاکرات هستهای چه در وین چه در قطر، آب در هاون کوبیدن است و قطعاً با توجه به سیاستهایی که از سوی آمریکا دیده میشود، نمیتوان چشم انداز روشن و مثبتی از آن داشت.