جامعه
بررسی مسائل و مشکلات موجود در جامعه
3 سال پیش / خواندن دقیقه

روایت خردهفروشی مواد مخدر در کوچه پسکوچههای تهران | اشانتیون ببر

اگر مشتری تازه‌کاری هم باشید و ناشیانه در جست‌وجوی مخدر، گذرتان به مولوی و شوش افتاده باشد، دست خالی از این محله‌ها بیرون نمی‌روید. از مواد صنعتی تا مخدرهای سنتی با هر کیفیت و قیمت در این محله‌ها پیدا می‌شود.

روایت خردهفروشی مواد مخدر در کوچه پسکوچههای تهران | اشانتیون ببر

همشهری - مرضیه موسوی: «محال است که بشود در تهران طی ۵ دقیقه تا یک ربع به موادمخدر دست پیدا کرد.» این اظهارنظر رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر پایتخت است. سرهنگ «عبدالوهاب حسنوند» در ادامه اضافه می‌کند که:«من نمی‌توانم با قاطعیت اعلام کنم که دسترسی به موادمخدر در تهران در چند دقیقه است چرا که این زمان در ۲۲ منطقه تهران، متفاوت است.» طبیعی است این زمان در مناطقی که معابر و محله‌هایی خلوت‌تر دارند، کش می‌آید و هرچه به بافت پرتراکم و شلوغ محلات مرکزی و جنوبی تهران نزدیک‌تر می‌شویم، سرعت دسترسی به موادمخدر هم کمتر می‌شود. حتی اگر مشتری تازه‌کاری باشید و ناشیانه در جست‌وجوی مخدر، گذرتان به مولوی و شوش افتاده باشد، دست خالی از این محله‌ها بیرون نمی‌روید. از مواد صنعتی تا مخدرهای سنتی با هر کیفیت و قیمتی در این محله‌ها پیدا می‌شود؛ محله‌ای که با گذر از آن بعید است آنچه در این گزارش می‌خوانید را ندیده باشید.

گله به گله روی دیوار پس‌کوچه‌های صابون‌پزخانه لکه‌های سیاه دود نشسته. زمین، پر است از تکه پارچه‌هایی که روزگاری لباس مندرسی بودند بر تن یکی از معتادان بی‌سرپناه و حالا زور درزها و پارگی‌ها به تار و پود آن چربیده و قابل پوشیدن نیست. کنار دیوار دو طرف کوچه، جمع‌های چند نفره‌ای از مصرف‌کننده‌ها دور هم نشسته‌اند؛ انگار صف انتظاری طولانی است که امتدادش به کوچه‌های اطراف کشیده شده و مردم خسته از ایستادن، تصمیم گرفته‌اند در جای خود بنشینند. صدای فندک‌هایی که شیشه پایپ را داغ می‌کنند لحظه‌ای قطع نمی‌شود.

همین منظره را در محله‌های دروازه‌غار، شوش، مولوی، امامزاده یحیی، گمرک، آذری، هاشمی، فرحزاد و... هم می‌توان دید‎. جوانی روی زین موتورسیکلت نشسته و به مردان و زنانی نگاه می‌کند که بی‌خبر از دنیا و مافیها، نشسته چرت می‌زنند و کنار آتش، خودشان را گرم می‌کنند.

اشانتیون ببر

«چند سال است مصرف‌کننده‌ای؟!» ۴ سال در همین خیابان‌ها پا به‌ پای دوستانش انواع مخدر را مصرف کرده. اما چند ماهی است که مصرف را ترک کرده: «فقط سیگار می‌کشم.» ته‌سیگار را با انگشت اشاره روی زمین پرت می‌کند و با نوک کفش، قرمزی سیگار گر گرفته را کور می‌کند: «این را هم به‌زودی ترک می‌کنم.» قبل از اینکه سؤال «پس اینجا چه می‌کنی؟» کامل شود خودش می‌گوید که «فروشنده‌ام». کار دیگری سراغ ندارد: «خرج زندگی را باید یک جور درآورد!» برای همین هم با زنش هر روز سری به کوچه پس‌کوچه‌های شلوغ مرکز شهر می‌زند تا به مشتری‌هایی که روزگاری پابه‌پایشان مواد دود می‌کرد، جنس بفروشد.


او می‌گوید:«جنس ارزان و خوب دارم. بچه‌های اینجا پولی در بساط ندارند که بخواهند مواد گران بخرند. به همین راضی‌اند. من هم پول کم می‌گیرم اما مشتری زیاد دارم.» و به ردیف مصرف‌کننده‌هایی که تمام کوچه را به اشغال خود در آورده‌اند اشاره می‌کند: «یک بست برای اشانتیون ببر. اگر راضی بودی پولش را بده و مشتری شو. اگر نه مهمان من.» 

چیزی که زیاد است ساقی!

محله امامزاده یحیی (ع) یکی از محله‌هایی است که در ۵ سال گذشته در قرق معتادان در آمده و کنار هر جوی و کنج هر دیواری، اگر خودشان را نبینید ردی از حضور همیشگی‌شان را می‌توانید پیدا کنید‎؛ با جستن وسایل و کارتن‌های نیمه‌سوخته و خرده‌های نان و برنج و بوی نا که تمام کوچه را پر کرده است. در میانه کوچه، ۲ جوان گلاویز شده‌اند و سر هم هوار می‌کشند. «ممد قرقی» که خیلی وقت است چوب‌خطش پر شده هوار می‌کشد که: «پولت را که بالا نکشیدم!» و حالا که فروشنده قدیمی خبر مرگ نسیه را به گوشش رسانده، قرقی با دست به زیر مشتش می‌کوبد و کریستال‌های ریز و سفیدی روی زمین پخش می‌شود. بقیه بی‌تفاوت به دعوا، خبر از «چیزی که زیاده ساقی!» می‌دهند. این را قرقی می‌گوید و راهش را می‌کشد و می‌رود تا صدای بقیه بچه‌های پاتوق را نشنود که از «مفت کشی» او گلایه می‌کنند.


یکی از افرادی که گوشه پیاده‌رو نشسته می‌گوید:«اینجا پیدا کردن مواد از پیدا کردن یک لیوان آب خنک راحت‌تر است.» حساب خرده‌فروش‌ها را از قاچاقچیان مخدر جدا می‌کنند. مردی که برای گرفتن پولش از قرقی به محله امامزاده یحیی آمده از شانسی می‌گوید که همیشه یارش بوده و تا به حال دستگیر نشده: «گرفتن من که فایده‌ای ندارد. من مواد نفروشم یکی دیگر می‌فروشد. من قاچاقچی نیستم و فقط خرده‌فروشی می‌کنم تا خرجم را در بیاورم. اما همیشه تنم می‌لرزد که نکند گرفتار شوم. اما کسی که با خیال راحت در خانه نشسته و تولید می‌کند و یا جنس قاچاق می‌کند استرسی هم ندارد.»

خرید با هماهنگی قبلی

سرهنگ حسنوند، رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر با تأکید بر تفاوت در محلات آسیبی و دیگر محله‌های تهران، در مصاحبه با خبرگزاری مهر اعلام کرده است: «با قاطعیت می‌گویم محال است که بشود در تهران طی ۵ دقیقه تا یک ربع به موادمخدر دست پیدا کرد، مگر این که فروشنده و خریدار از قبل با هم هماهنگ کرده باشند و فقط در یک نقطه برای لحظاتی همدیگر را ببینند و بخواهند مواد را رد و بدل کنند که البته باز هم این موضوع ۵ دقیقه نمی‌شود. با فرض حضور معتاد و فرد قاچاقچی در محل، این زمان خیلی اندک می‌شود.»

داستان عرضه و تقاضا

پارک‌هایی که پاتوق معتادان هستند وضعیت بهتری از پس‌کوچه‌های محله‌های آسیبی ندارند. از محله دروازه‌غار فاصله می‌گیرید. به همان نسبت که حضور معتادان بی‌سرپناه در خیابان کمتر می‌شود، شانس کمتری هم برای پیدا کردن خرده‌فروشان موادمخدر دارید. با این حال این شانس در هیچ محله‌ای به صفر نمی‌رسد؛ زیر پل صدر، جنوب میدان تجریش و حوالی سرپل، فضای سبز حاشیه بزرگراه‌ها ازجمله بزرگراه چمران، حوالی میدان آزادی، بزرگراه یادگار امام و بسیاری از دیگر محله‌ها و معابر شهر این روزها به پاتوقی برای فروشنده‌های انواع مخدر تبدیل شده است.

«لیلا ارشد» مدیر مرکز کاهش آسیب زنان سرزمین خورشید می‌گوید: «دسترسی راحت به موادمخدر در کنار دیگر مشکلات مثل فقر، مهاجرت و مشکلات آسیبی دیگر باعث شده تعداد افراد دچار سوءمصرف مواد در سال‌های گذشته بیشتر شود. همچنین سن مصرف مواد پایین‌تر آمده و ما حتی نوجوانان را در میان مصرف کننده‌ها می‌بینیم. تا ۱۰ سال پیش تنها در محله‌های محدودی مثل خاک سفید یا دروازه‌ غار تجمع معتادان متجاهر را داشتیم. اما سیاست‌های اشتباه در برخورد با مشکل اعتیاد در این محله‌ها و همچنین افزایش مشکلات اجتماعی باعث شده تا این افراد در کل تهران پراکنده شوند. می‌دانیم که هرجا تقاضایی وجود داشته باشد عرضه هم اتفاق می‌افتد. پس روشن است که دسترسی راحت به موادمخدر هم پراکندگی بیشتری پیدا کرده است.»

شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع