براساس آمار اعلامشده از سوی اورژانس اجتماعی، تماس درباره کودکآزاری در ۲ سال اخیر افزایش نیافته، اما آموزش نکات مراقبتی هم کافی نیست.
همشهری- زهرا رستگارمقدم: ۹ درصد تماسهای مرتبط با اورژانس اجتماعی مربوط به کودکآزاری است. این آمار در حالی اعلام میشود که معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور شایعترین نوع کودکآزاری و سوءرفتار با کودکان را «غفلت» عنوان کرده است. حبیبالله مسعودیفرید میگوید که از زمان شیوع ویروس کرونا میزان تماسها درباره کودکآزاریها افزایش نیافته و این نشانه آن است که در این دوران کودکان در خانه بودهاند. اما چطور باید برای مبارزه با چنین خشونتهایی آموزش دید؟ آن را گزارش کرد؟ دلایل آن را بررسی کرد و به کودکان راههای مراقبت را یاد داد؟
باید خانواده آسیبدیده را درمان کرد
آماری در ۱۲۳ به ثبت رسیده که نشان از آن دارد آزار علیه کودکان در ۲سال اخیر افزایش نداشته است. بسیاری از جامعهشناسان این ثبات را نتیجه حضور کودکان در ایام کرونا در خانه میدانند، زیرا عمده کودکآزاریها از طریق اقوام، همسایهها یا بخشهایی که کودکان بیشتر در آنجا حضور دارند، مانند نظام آموزشی گزارش شده است و از آنجایی که کودکان بیشتر در خانه حضور داشتند، اینگونه تحلیل شده که همین امر آمار را کاهش داده است. با توجه به اینکه عمده کودکآزاریها از روی غفلت گزارش شده، بهنظر آموزشهای فرزندپروری و مهارتهای زندگی در اینباره مؤثر خواهد بود. آموزشهایی در قالب کارگاه، کلاس و... که این روزها بیشتر توسط ارگانهایی چون بهزیستی، شهرداری و سرای محلات برای مردم برگزار میشود.
برای ترغیب خانوادهها به فرزندآوری شاید لازم باشد در ابتدا معضلاتی که در جامعه شناساییشده رفع شود. مصطفی اقلیما، آسیبشناس اجتماعی میگوید: «خشونت روانی وارد شده به بزرگسالان در جامعه تبدیل به خشونت فیزیکی علیه فرزندان میشود، بنابراین برای جلوگیری از آسیب یک کودک باید پدر و مادر آسیبدیده را درمان کرد.»
به اعتقاد او، خشونت علیه کودک، معلولی از علت است. از اینرو باید مواردی چون طلاق، بیکاری، نداشتن امنیت شغلی، ناامیدی، سرخوردگی از جامعه و محیط کار و بسیاری از مسائل مشابه که خشونت روانی را در بزرگسالان تشدید میکند، برطرف شود. اقلیما با بررسی این آسیب ادامه میدهد: «وقتی فقر زیاد میشود و امنیت شغلی از بین میرود، پدر مجبور است که در دو شیفت کار کند و کمتر زمانش را با خانواده بگذراند. آنوقت است که سروصدای کودک که جزئی از طبیعت زندگی اوست نیز پدر و مادر را عصبانی میکند. اگر میخواهید کودکی آسیب نبیند، در ابتدا باید پدر یا مادر آسیبدیده او را درمان کنید. آنوقت کودک هم میتواند در خانوادهای آرام زندگی کند. در غیر این صورت کودکآزاری آماری است که هیچوقت دیده و شنیده نمیشود.»
رشد خانواده با شرایط نرمال اقتصادی و روانی
اقلیما معتقد است آمار کودکآزاری بسیار بالاتر از درصدهای اعلامشده است: «این درصد به نسبت تماسها با اورژانس اجتماعی بهدست آمده است، اما چند درصد آزاردیدگان با اورژانس تماس میگیرند؟ معمولا کودکان چنین تماسی برقرار نمیکنند، چون کمتر بچهای چنین آگاهی داشته و اکثرا این آزار را از سوی خانواده خود پذیرفتهاند. آزارهای روانی اما بیش از آزار جسمی در فرد ماندگار است. باید آزارها را دستهبندی کرد.» این جامعهشناس با تشریح اینکه آموزش پیش از رفع نیازهای اولیه ممکن نیست، میگوید: «رهبر انقلاب علل و عوامل کاهش فرزندآوری و جوانگرایی را مدنظر قرار داده و خواستند این علل بررسی شود. اما این عوامل بررسی نشد. عدمتمایل خانوادهها به فرزندآوری معمولا با نیازهای اولیه آنها گره خورده است. یعنی ایجاد شرایط برای کار و رفاه حداقلی باعث میشود فرد در شرایط نرمال روانی قرار گرفته و علاقهمند به داشتن خانواده و فرزند شود.» با این وجود، این آسیبشناس معتقد است آموزش باید مسئلهای باشد که فرد پس از رفع نیازهایش خود به سراغ آن رود.
اما آیا آموزش به کودکان در راستای کاهش خشونت علیه آنها مؤثر است؟ ماریا پاسیار، روانشناس میگوید: «معمولا آموزشها به کودکان باید از سهسالگی شروع شود. این آموزشها با عروسک و اسباببازیها، کتابهایی که برای کودک خوانده میشود، شروع خواهد شد. این روشهای غیرمستقیم ذهن کودکان را آماده آموزشهای بعدی میکند چون بچه در این سن قدرت یادگیری چندانی ندارد.» پاسیار میگوید که پدر و مادر آنقدر باید با فرزند خود دوست باشند که هر اتفاقی افتاد، بچه به آنها بازگو کند: «اما همینکه فهمیدند، باید عادی رفتار کنند و به او بگویند که تقصیرکار نیست و این ماجرا ممکن است برای خیلیها اتفاق بیفتد. به فرزندشان بگویند که همراهش هستند تا مشکلش رفع شده و فرد آزارگر تنبیه شود. نباید بگذارند بچه احساس گناه و تنهایی کند. چون این احساس تا آخر عمر همراه او خواهد ماند.»
مراقبت از کودکان کار
روانشناسان معتقدند که نوع پوشش، محیط بازی، نوع آن و همبازی بچهها باید رصد شود. هرچند نباید کودک را متوجه این نگرانی کرد و باید و نباید برایش گذاشت که با چهکسی و چطور بازی کند، باید از دور مراقب بود. پاسیار میگوید: «واکنش شدید بچه را حساس میکند. این تربیت یکی دو روزه نیست. باید از ابتدا به بچه یاد داد که مثلا هنگام رفتن به سرویس بهداشتی، در را ببندد و کامل لباسهایش را از تن بیرون نیاورد و در کجا و به چه شکل حضور داشته باشد. بهنظرم وقتی پدر و مادر تصمیم به بچهدار شدن میگیرند باید آموزش ببینند.»
این تربیت و آموزش در کودکان کار نیز باید وجود داشته باشد تا درصورت آزار، آن را مطرح کنند. پاسیار میگوید که در فعالیت با مؤسسه کودکان کار به بچهها خودمراقبتی و آشنایی با حقوق فردیشان آموزش داده میشد: «معمولا اکثر آسیبها گریبان این بچهها را میگیرد. شاید شهرداری و سرای محلات در کمک و آموزش به این بچهها خیلی مؤثر باشند. میدانم خیلیها داوطلب آموزش رایگان هستند، اما اگر شهرداری فضای لازم را ایجاد کند، داوطلب برای آموزش زیاد است.» اگرچه تماس درباره کودکآزاری افزایش نیافته، اما آموزش نکات مراقبتی هم کافی نیست و باید از تماس با شمارههایی چون ۱۲۳ تا شرکت در کارگاه و کلاسهای مراقبت از خود و کودک در مقابل آزارگران به مردم آموزش داده شود.