جوک خفن خنده دار کوتاه
دادم هارد لپ تاپمو ریکاوری کردن ی هفتس زنگ می زنن می گن بیا ببرش اما روم نمیشه برم
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
میگن شبایی که خوابت نمیبره یکی داره بهت فکر میکنه
بابا انقد به من فک نکنید بزارید بخوابم دیگه!!
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
همسر عزیزم خیلی دوست دارم
.
.
اینو نوشتم ک بعدنااا نشون بدم ک بفهمه من از قدیما دوسش داشتم
نامه سر گشاده به شهرداری
از شهردار محترم عاجزانه تقاضامندیم:
پشت در مستراح های عمومی یه دکمه لایک هم بذارن تا حداقل کامنت هایی رو که ملت مینویسن لایک کنیم بعضیاشون خیلی باحالن
باتشکر
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
استاد اومده سر کلاس میگه:
بچه ها این درسه سختیه و عمقش زیاده…
بد از اونور کلاس یکی شروع کرد به دست و پا زدن…
استاد پرسید چی شد؟
گفت: دارم غرق میشم استاد کــــمک !!!! کـــمک!!!!
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
رفته بودم امتحان رانندگی بدم…
چار نفری سوار شدیم و من زودتر از همه نشستم پشت رول تا افسر بیاد…
خلاصه افسر اومد و منم شروع کردم به تنظیم آینه و صندلی و …
زدم تو دنده را افتادم… یه چند صد متری رفتیم برگشتم افسرو نیگا کردم دیدم چیزی نمیگه..!!
بهش گفتم: جناب سروان من همینجوری مستقیم برم؟؟
یارو با تعجب گفت: جناب سروان؟؟ من مسافرم!!! شما مگه تاکسى خطى نیستی؟؟؟
از تو آینه نیگا کردم دیدم یکی با پرونده داره میدوعه دنبال ماشین..!!
ترمز دستیو کشیدم در ماشینو وا کردم دِ فـــــــرار!!!
گفتم الان بیام توضیح بدم منو به جرم سرقت اموال پلیس دستگیرم میکنن!!
جوک های شیرین و طنز
بابام با ماشین تصادف کرده
زنگ زده به من فحش میده
می گم چی شده ؟ میگه تصادف کردم
می گم چرا به من فحش می دی :
میگه :
وقتی تصادف کردم داشتم به تو فک می کردم
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
تو یه کافی شاپ تنها نشسته بودم روی یه میز دو نفره …
یهو یه دختر خیلی خوشگل و خوشتیپ اومد گفت:
“شما تنها هستین؟ ”
_ فاز عشوه و غمناک؟ ابی و داریوش گرفتم گفتم خیلی وقته تنهااااااااااااام ))-:
گفت خوب من این صندلی رو ببرم اون ور صندلی کمه |:
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
به مامان بزرگم می گم یه جمله خبری بگو، می گه: نوه م خنگه.
می گم سوالی بگو، می گه نوه م خنگ بود و من نمی دونستم؟
می گم امری بگو، می گه خنگیتو تابلو نکن!
می گم میشه خنگ توشون نباشه؟ میگه اونوقت میشه نوه یکی دیگه نه نوه من
الان نیــم ساعت میشه
میخــوام بـرم دستشویـی
ولــی بابام تو هـال کمیــن کــرده ..
ک ی نفـر رد بشه بگیــرتش
و تحلیـلشو در مـورد ســوریه بگه
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
دیشب ساعت دو شب بابام اومده بالا سرم بیدارم کرده میگه : مهدی مهدی ی من : هوووم
بابام : بابا بیداری ؟
من : آره بابا دارم تنیس رو میز بازی میکنم
بابام : زهر مار گوساله مگه من باهات شوخی دارم ؟؟
من : پدر من خو ساعت دو بیدارم کردی میگی مگه خوابی ؟؟ بترس از روز رستاخیز بترس از آتش دوزخ
بابام : مهدی بابا خوابم نمیبره بیا با هم شطرنج بازی کنیم
من : ای خدااااااااااا
نشستیم داشتیم بازی میکردیم سربازو هفت هشت خونه تکون داد
من : بابا اون سربازه مازاراتی نیست که اینجور میرونیش
بابام : هزار بار گفتم احترام بزرگ ترت رو داشته باش پاشو گم شو بیرون میخوام بخوابم بچه سوسول، کسی که جنبه تقلب رو نداره اصلاباهاش بازی نمیکنم
جک باحال و جدید
یه ﻣﮕﺴﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻮﻥ ﻫﺴﺖ
ﺍﻧﻘﺪ ﻧﮑﺸﺘﯿﻤﺶ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﻨﻪ
ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺩﺵ
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
آشنامون سگش گم شده،واسش یه میلیون مژدگونی گذاشته،اون وقت من به بابام میگم اگه من بچه بودم گم میشدم چی کار
میکردی؟برگشته میگه:خونمونو عوض میکردم که دیگه پیدا نشی
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
ﺩﯾــﺮﻭﺯ ﮔﻮﺷﯿـﻢ ﺷﺎﺭﮊ ﻧـﺪﺍﺷـﺖ ﮔﻮﺷﯽ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻡ :
ﺳــﻼﻡ ﻋـﺸـﻘــﻢ ﺧـﺴــﺘـﻪ ﻧـﺒـﺎﺷــﯽ
ﺑـﺎﺑـﺎﻡ : ﺳــﻼﻡ ،ﺑـﻪ ﺑــﻪ ﭼــﻪ ﻋـﺠـﺐ ﺍﺯ ﺍﯾــﻦ ﺣـﺮﻓـﺎ ﺯﺩﯼ
ﺷــﻤــﺎ ﻫــﻢ ﺧـﺴـﺘـﻪ ﻧـﺒـﺎﺷـﯽ ﺧـﺎﻧـﻮﻣ !
ﻣـﻨــﻢ ﮐـﻪ ﺩﯾــﺪﻡ ﺑـﺎ ﻣـﺎﻣـﺎﻧـﻢ ﺍﺷـﺘـﺒـﺎﻩ ﮔـﺮﻓـﺘـﻪ جواب ﺩﺍﺩﻡ :
ﺇﻭﻭﻭﻭﻭﻭﺍ ﺭﺿـــﺎ ﺟــﻮﻧـــﻢ ؟ﻣـﮕــﻪ ﻣــﺎ ﭼـﯿـﻤــﻮﻥ ﺍﺯ ﺍﯾـﻦ ﺟــﻮﻭﻧـﺎ ﮐـﻤـﺘـﺮﻩ عزیزم،قلبوﻥ ﮐـﻠـﻪ ﮐـﭽـﻠـﺖ ﺑـﺸـﻢ ﺧـﺐ ﺩﻟـﻢ ﺗـﻨـﮕـﯿـﺪﻩ ﻭﺍﺳـﻪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺧـﻮﺵ
ﻧـﺎﻣـﺰﺩﯾـﻤــﻮﻥ
ﺑـﺎﺑـﺎﻡ : ﻭﺍﻻ ﻫـﯿـﭽــﯿـﻤـﻮﻥ ، ﺟــﻮﻭﻧــﺎﯼ ﺍﻣـﺮﻭﺯ ﮐـﻪ ﺟـﻮﻭﻥ ﻧـﯿـﺴـﺘـﻦ ﯾـﻪ ﻣـﺸـﺖ ﺣـﯿـﻒ ﻧــﻮﻥ ﻣــﺚ مهدی خوﺩﻣـﻮﻧـﻦ دیگه.
ﻣــﻦ: ﺭﺿــﺎ ﺟـﻮﻧــﻢ؟ ﺍﻣــﺮﻭﺯ ﻫــﻮﺍ ﺩﻭﻧـﻔــﺮﻩ ﺱ بریم بیرون ؟
ﺑـﺎﺑـﺎﻡ : ﺑـﺎﺷﻪ ﺑـﺮﯾـﻢ ﻋـﺰﯾـﺰﻡ ﻓـﻘـﻂ ﺣـﻮﺍﺳـﺖ ﺑـﺎﺷـﻪ ﭘـﯿـﺎﻣـﻬـﺎ ﺭﻭ ﭘـﺎﮎ کنی این مهدی میبینه آبروریزی می ﮐـﻨـﻪ ، ﺧـﻮﺩﺕ ﮐـﻪ ﻣـﯽ ﺩﻭﻧـﯽ ﭼـﻘـﺪ
ﺑـﯿـﺸـﻮﺭﻩ!
ﻣـﻦ: ﺧـﯿـﺎﻟـﺖ ﺭﺍﺣــﺖ ﺭﺿـﺎ جونم بین ﺧـﻮﺩﻣـﻮﻥ ﻣـﯽﻣـﻮﻧـﻪ ﺷـﻬـﺮﯾـﻪ ﺩﺍﻧـﺸـﮕـﺎﻡ ۹۰۰ﺗـﻮﻣـﺎﻥ ﺷـﺪﻩ ،ﺷـﻬـﺮﯾـﻪﺭﻭ ﺑـﺮﯾـﺰ ﺗـﺎ ﺑـﯿـﻦ ﺧـﻮﺩﻣـﻮﻥ ﺑـﻤـﻮﻧـﻪ !
ﺑـﺎﺑـﺎﻡ: مهدی به جان خودم اومدم خونه ﭘـﺮﺗـﺖ ﻣـﯿـﮑـﻨـﻢ ﺑـﯿـﺮﻭﻥ،ﺧـﻮﺩﺕ ﺗـﺎ ﺷـﺐ ﻭﺳـﺎﯾـﻠـﺖ ﺭﻭ ﺟـﻤـﻊ ﮐـﻦ
ﮔــﻮﺭﺗـﻮ ﮔـﻢ ﮐـﻦ ﺗــﺎ ﮐـﺘـﮏ ﻧـﺨـﻮﺭﺩﯼ!
ﻣـﻨـﻢ جواب ﺩﺍﺩﻡ : ﭘــﺪﺭﻡ ﺟـﺎﺩﻭﮔـﺮ ﺑــﻮﺩ، ﻣــﺮﺍ ﺑــﺎ ﮐـﻤـﺮﺑـﻨـﺪ ﺳـفــﯿـﺪ ﺳـﯿـﺎﻩ ﻣـﯿـﮑـﺮﺩ
ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﺧـﻔـﻪ ﺷـﻮ ﺯﺭ ﻧـﺰﻥ گوساله ﻓـﻘـﻂ ﺟﺮﺃﺕ ﺩﺍﺭﯼ ﻭﺍﯾـﺴـﺎ ﺧـﻮﻧـﻪ
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
آغا رفته بودیم مشهد این جلو این مغازه هایی که عکس میزنن رو بشقاب اینا بابام واساده به پسره میگه:اقا عکسو رو در قندونم میزنین!!
یارو گفته نه!
بابام اومده به من میگه:حیف شد!
میگم:چرا؟؟؟؟
میگه:هیچی میخواسم بدم عکستو رو در قندون بزنن دیگه بچه ها دور قندون نرن!!!!
خدایی بابای با محبته من دارم
خنده دار ترین جوک های سال ۱۴۰۱
ﻫﻤﮑﺎﺭ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﺷﺎﻟﻠﻪ مهدی ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ . ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﺸﻪ ؟
ﺑﺎﺑﺎﻣﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺩﺍﺭﯾﻤﺶ
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
دیــروز وایســاده بـودم بیـن مانکنـا بیـرون مغــــــازه،
دوتـــــا پســـــر اومـــــده بــــودن داشتــــــــن نگاشــــــون میکـــــردن، منـــــم بـــــــدون اینکــــــه تکـــــــون بخــــــــورم همـــــــون جــــــا
وایسـاده بـودم،
بعد یکیشـون اومـد پیرهنـمٌ گـرفت گفـت:
خدایـی این چیـه کـردن تـن ایـن مانکنـه!اینَهـو گونـی می مونـه
چــن وقـــت پیـــش در موسســــه زبان منتـــظر بابام بودم بیاد دنبالم نیم وایسادم نیومد منم خو بیکار نیستم پیـــاده راهو اومدم رسیـــدم سر
کوچـــه ماشیـــن بابامو دیــدم داره میـــاد سمتم!!!مثل چـــی پریدم جلوش میگم چرا نیـــومدی؟؟
میگه اخه داشتم فیلم میدیدم یادم رفت
گفتم پس چی شد که اومدی بالاخره؟؟؟
گفت اخه یهــو راز بــقا شروع شد یاد تو افتـــادم؟؟؟؟
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
گوشیم امروز گم شده بود
زنگ زدم ب خطم ببینم کجاس
خالم جواب داد
گفتم خاله جون گوشیم گم شده بود خواسم ببینم کجاس
خالم گفت :
خاک تو سرت ک گوشی ب اون نازی رو نتونسی دو روز نگه داری خاله جون !
حالا چی کار میکنی ؟
بازم میخوای بری نمونه اش رو بخری ؟
من : خاله جون اونی که الان تو دستته چیه ؟
خالم : کنترل تلوزیونِ . چطور مگه ؟
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
مورد داشتیم دخدره اِنقَدِه آرایش داشته
داداشش تو خیابون بهش شماره داده )))
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
معلم: هرکی سوال بعدی منو جواب بده میتونه بره خونه.
شاگرد کیفشو از پنجره میندازه بیرون…
-معلم با عصبانیت: کی اون کیفو انداخت بیرون؟
من بودم آقا..خداحافظ
غضنفر یخچال میخره ، زنش میگه : پس آنتنش کو ؟
پسرش میگه : مگه کولره که آنتن داشته باشه ؟؟؟
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
سوال روان شناسی: با جواب دادن به این سوال میتوانید بفهمید افسرده هستید یا نه!
سوال:افسرده هستید یا نه؟
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
پسره ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ :
ﭘﻨﺞ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﺪﻩ
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﭼﯽ ؟
ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ !
ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ؟
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ
ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻥ
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﻮﻧﺼﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ؟
ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﺳﯿﺼﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﺍﺩ ﮐﻪ
ﻣﻦ ﺑﺨﻮﺍﻡ ﺩﻭﯾﺴﺖ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﺪﻡ !
ﺑﯿﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﺻﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮ
ﭘﺴﺮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺩﯾﺪ
ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺗﻮﻣﻨﯿﻪ ! :
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
به غضنفر میگن: با «کوش» یک جمله بساز، گفت: شلوار من کوش؟ گفتند: این که نشد، «کوش به معنی کوشش.» گفت: شلوار من
کوشش؟ گفتند: بابا، «کوشش یعنی کار.» گفت: خب از اول میگفتین، شلوار کار من کوشش؟
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
به غضنفر میگن با بالش جمله بساز
میگه یه کبوتر دیدم زدم به بالش!!
میگن نه!با اون یکی بالش
میگه پس زدم به اون بالش!!
میگن بیخیال!با تشک جمله بساز!
میگه تو شک داری زدم به بالش؟؟!!
میگن با پتو جمله بساز
میگه پَ تو شک داری زدم به بالش؟!
میگن ای بابا! با تخت جمله بساز
میگه خیالت تخت زدم به بالش
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
هدیه یه حیف نون به همسرش ، خواستم برات گل بخرم دیدم خودت گلی
کود خریدم !
پدرم همیشه تو شرایط بحرانى کمکم میکنه ، مثه امشب …
گفتم : بابا فک کنم عاشق شدم …
گفت : گوه نخور
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
بابام اومده بهم میگه :
پاشو برو ماشین رو بزن تو پارکینگ
میگم : بابا به خدا خسته م ، نمی تونم !!
میگه : ده تومان می دم برو ، منم خسته م…..
میگم : بیخیال …. ده تومان میدم خودت برو ….
پاشده شلوارش و می پوشه و میگه مرد نیستی اگه ندی
پای مردونگیم موندم ده تومان پیاده شدم بهش دادم !!!
داد میزنه میگه : خانوم پاشو بیا بریم بستنی بخوریم !!!!!
خانواده س داریم ما
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
فرق قصه گفتن والدین مهربون با عصبانی:
والدین مهربون:ی شب ی پری کوچولو..
والدین بی اعصاب:ی شب ی جن از قبر اومد بیرون گفت:اون کیه نمیخوابه الان میام میخورمش
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
بابای یارو مریض میشه زنگ میزنه آمبولانس بیاد
خانوادگی سوار آمبولانس میشن !
تو راه دکتر میپرسه مریض کیه ؟
یارو میگه حالش خوب نبود موند خونه …
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
دیـــــــــــــــــروز با نامزدم رفتم رستــــــــــــــوران
شوخی کردم بابا خودکشــــــــــــی لازم نیــــــــس
من هنو مجردم خیالتون راحت باشــــــــــــه
اینقدر بَدَم میاد وقتی میریم عروسی آهنگِ قدو بالای تو رعنارو بنازَم رو میذارن
——> همه به من نگاه میکُنن
بهترین جوک خنده دار
یه خبر بد برا دختر خانوم ها دارم
متاسفانه اسب سفیدمو گم کردم , یه چند وقتی نمیتونم بیام تو خوابتون
شرمنده
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
یه نفر قله اورست رو فتح میکنه
بهش میگن انگیزت چی بود؟
میگه: خدا لعنت کنه کسی رو که گفت اون بالا نذری میدن
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
یه نفر میره کله پزی
کله پزی میگه : چشم بزارم؟
آقا میگه : پس صبر کن من قایم بشم بعد بیا.
یکی داشت موهاش رو با شامپو بدون آب می شست ازش می پرسن : بدون آب چرا؟؟
میگه : چون روی اون نوشته برای موهای خشک.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
دزدی را پس از دستگیری پیش قاضی آوردند.
قاضی پرسید : چرا از دیوار مردم بالا رفتی؟؟
گفت : خب برای این که شب ها درهایشان بسته است.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
دکتر از بیمار پرسید : نبض شما خیلی نامرتب است. آیا سیگار هم می کشید؟
بیمار گفت : بله آقای دکتر ، سیگار میکشم اما خیلی مرتب.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
شخصی به دوستانش وصعیت کرد پس از مرگ من قبر مرا با سنگ نسازید ، پرسیدند : چرا؟ گفت : میخواهم روز قیامت که سر از قبر بر می دارم سرم به سنگ نخورد.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
دو نفر داشتن در مورد فوتبال صحبت میکردن که بازیکن اول گفت : من تمام جزئیات فوتبال رو بلدم.
بازیکن دوم : راست میگی اگه همه رو بلدی بگو ببینم تور دروازه چند تا سوراخ داره.
جوکهای جدید و با حال ۲۰۲۲
دوستی از دوست خود پرسید : می دانی چرا خروس وقتی میخواند چشم هایش را می بندد؟؟
او پاسخ داد : چون می خواهد به همه بفهماند که می تواند از حفظ هم بخواند.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
معلم : بگو ببینم طلا در کجا یافت میشود؟
شاگرد : اجازه آقا اگر میدانستم که الان اینجا نبودم.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
معلم : رضا با کلمه کوشش یک جمله بساز شاگرد در حالی که دنبال چیزی می گشت گفت : آقا مداد من کوشش؟
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
دلداری یک مرد به عیالش :
مهم نیست که قشنگ نیستی ، قشنگ اینه که مهم نیستی.
…
معلم : میتوانی با حرف رسول جمله بسازی؟
شاگرد : بله ، من و علی و جعفر رفتیم پارک.
معلم : پس رسول کجاست؟
شاگرد : آخر هر چه التماس کردم نیامد.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
پدری برای آوردن دخترش به کلاس نقاشی رفت ، و او را سوار ماشین کرد و همین طور که رانندگی میکرد از دخترش پرسید : امروز سر کلاس چی کشیدی؟؟
دختر خیلی خون سرد جواب داد : خمیازه
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
پزشک : این همه قاشق در معده شما چه کار می کند؟
بیمار : آقای دکتر خودتان گفتید روزی سه قاشق مربا خوری بخورم.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
خانم مدیر مدرسه به دکتر تلفن زد و گفت : آقای دکتر به دادم برسید یکی از دانش آموزان به جای آب ، بنزین خورده و به سرعت در حیاط مدرسه می دود.
دکتر با خونسردی گفت : ناراحت نباشید ، هر وقت بنزینش تمام شد خودش توقف میکند.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
معلم : احمد چرا دیر کردی؟؟
احمد : اقای معلم مگر شما نفرمودید ، وقتی پیر مردی را دیدید که از خیابان نمیتواند عبور کند به او کمک کنید ؟
معلم : بله ولی چرا اینقدر دیر اومدی؟
احمد : آخه اقای معلم او نمیخواست از خیابان عبور کند من به زور عبور دادم.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
پدر : پسرم سعی کن همیشه روی پای خودت بایستی میدانی چرا؟
پسر : آری ، اگر روی پای دیگران بایستم فریادشان در می آید.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
معلم ریاضی از شاگرد پرسید : اگر یک زن در یک روز یک پیراهن بدوزد ، دو زن در یک روز چند پیراهن خواهند دوخت؟
شاگرد : نصف پیراهن
معلم : چرا؟
شاگرد : چون آن دو زن مشغول صحبت باهم میشود.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
اولی : چرا ساعت خود را به جای مچ دست ، روی انگشت بسته ای؟
دومی : چون اعلام شده که ، ساعت های خود را جلو بکشید
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
معلم : حسن حواست کجاست؟
حسن : آقا به شما .
معلم : اگر راست میگویی بگو ببینم من چی گفتم ؟
حسن : گفتین حسن حواست کجاست؟
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
معلم : بیژن ، زدن را صرف کن.
بیژن : آقا اجازه ، زدم ، زدی ، دعوا شد
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
معلم : احمد چرا خفه نمیشوی؟
احمد : آقا چون شنا بلدم.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
معلم : حمید ، زنگ حساب کجا بودی؟
حسن : اقا اجازه رفته بودم حساب احمد را برسم
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
مشتری :بیسکوییت دارید؟
فروشنده : بله چه نوعش را می خواهید؟
مشتری فرقی نمیکند.
فروشنده : مادر خوبه؟
مشتری : قربان شما ، الحمدالله بد نیستن ، سلام میرسونند
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
معلم : برای قطع جریان برق چه باید کرد؟
شاگرد : آقا اجازه ، پول قبض برق را نباید داد.
معلم : با توله سگ جمله بساز.
شاگرد : طول سگ ، ضربدر عرض سگ، مساوی مساحت سگ.
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
قاضی : چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟
متهم : تقصیر خودش بود ، هر وقت به من می رسید می گفت ، چرا به من سر نمیزنی؟
–~❅ೋ😜❅♠️❅😜ೋ❅~–
معلم : قاسم بگو ببینم از اینجا تا کرمان چند کیلومتر است؟
قاسم : آقا اجازه ، از اینجا که من ایستاده ام یا از آنجا که شما ایستاده اید؟