طنزینه
3 سال پیش / خواندن دقیقه

داستان زن مهربان و با محبت(طنز)

داستان زن مهربان و با محبت(طنز)

مطلب طنز زن مهربان و با محبت 

داستان طنز و خنده دار زن با محبت را بخوانیم تا خنده بر لبان ما بنشیند . 

 

مردی مرده بود و او را غسل داده و کفن کرده بودند و روی تخت غسالخانه گذاشت بودند تا تابوت بیاورند . و تشیعش کنند…مردی مرده بود و او را غسل داده و کفن کرده بودند و روی تخت غسالخانه گذاشت  بودند تا تابوت بیاورند . و تشیعش کنند.

 

زنش را دیدند که بادبزنی به دست گرفته و کفن او را که از آب غسل مرطوب شده بود،باد می زند!گفتند: عجب زن با مهر و محبتی که حتی بعد از مرگ شوهرش به فکر آسایش اوست.نزدیک رفتند و گفتند: ای زن، مرده را خیسی و خشکی و سردی و گرمی  تفاوت نمی کند.


خودت را به رنج مینداز.زن گفت: آخر، شوهرم وصیت کرده که تا کفنش خشک نشده، شوهر نکنم!!

 

شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع