مطلب طنز زن مهربان و با محبت
داستان طنز و خنده دار زن با محبت را بخوانیم تا خنده بر لبان ما بنشیند .
مردی مرده بود و او را غسل داده و کفن کرده بودند و روی تخت غسالخانه گذاشت بودند تا تابوت بیاورند . و تشیعش کنند…مردی مرده بود و او را غسل داده و کفن کرده بودند و روی تخت غسالخانه گذاشت بودند تا تابوت بیاورند . و تشیعش کنند.
زنش را دیدند که بادبزنی به دست گرفته و کفن او را که از آب غسل مرطوب شده بود،باد می زند!گفتند: عجب زن با مهر و محبتی که حتی بعد از مرگ شوهرش به فکر آسایش اوست.نزدیک رفتند و گفتند: ای زن، مرده را خیسی و خشکی و سردی و گرمی تفاوت نمی کند.
خودت را به رنج مینداز.زن گفت: آخر، شوهرم وصیت کرده که تا کفنش خشک نشده، شوهر نکنم!!