طنزینه
3 سال پیش / خواندن دقیقه

ورود بانوان ممنوع | طنز اجتماعی تلخ

ورود بانوان ممنوع | طنز اجتماعی تلخ

ورود بانوان ممنوع -طنز,ما فقط می توانیم برای دستگاه قضایی غیرمستقل و وابسته به انگیلیس هند و قانون اساسی «انگیلیسی» نوشته شان اظهار تاسف کنیم.

 

آنها نمی فهمند که اگر دختران و زنان را به کتابخانه ها راه ندهند چه برکاتی عایدشان می شود.

 

آنها اگر فهم داشته باشند، نه تنها ورود دختران به کتابخانه ها را برای جلوگیری از پرت شدن حواس پسران ممنوع می کنند؛ بلکه:


چندی پیش خبری در رسانه ها منتشر شد که مقامات یک دانشگاه در هند، ورود دختران را به سالن های مطالعه کتابخانه دانشگاه ممنوع اعلام کرده اند

 

و گفته اند که حضور دانشجویان دختر، حواس پسران جوان را پرت می کند. پیرو آن، دادگاه هند هم آمده اعلام کرده

 

«ممنوعیت ورود دانشجویان دختر به کتابخانه اصلی یک دانشگاه، نقض قانون اساسی این کشور است».
ورود بانوان ممنوع | طنز اجتماعی تلخ* ورود زنان به خود دانشگاه ها را هم ممنوع می کنند تا جا برای اِعمال بورسیه های بدون آزمون در قالب گروه های 3000 نفره در دانشگاه هایشان باز شود.

* ورودزنان را از همان بچگی به مدارس ممنوع می کنند تا کار بیخ پیدا نکندو به دانشگاه نرسد و پیشرفت زنان از راه هموارتر و مطمئن

 

تر خانه داری و رختشویی و ظرف شویی و شوهرداری و بچه آوری تسهیل و تضمین شود.

* ورود زنان با اتومبیل به خیابان ها را ممنوع می کنند تا از حجم بالای تلفات تصادفات خودروهای تولید داخل شان کم کنند.

* ورود زنان بی اتومبیل به خیابان ها را برای مهار بحران های زیست محیطی و جمع آوری ریزگردهایشان ممنوع اعلام می کنند.

* ورود زنان به ورزشگاه ها را ممنوع می کنند تا از باخت های متوالی تیم های با سرمربی بومی و اسپانسرهای بابک وارشان جلوگیری کنند.

* ورود زنان به سینما و تلویزیون را ممنوع می کنندتا بحران کمبود بودجه صدا و سیمایشان از ناحیه حذف شغل «دید بزن» که وظیفه حساس و خطیر کنترل نمایش چهره بانوان بدحجاب بر صفحه تلویزیون را دارد، حل شود.

* ورود زنان به پارلمان شان را ممنوع می کنند تا فضا برای کتک کاری و فحاشی های مردانه و مردافکن از پشت تریبون، فراهم تر شوند.
ورود بانوان ممنوع | طنز اجتماعی تلخ* ورود زنان به کابینه دولت شان را هم ممنوع می کنند تا دولت شان «دولت راستگویان» شود و ماهیت مردسالارش با ظاهرش یکی شود.

 

* ورود زنان به پلیس شان را ممنوع می کنند تا گشت ارشادشان مردانه تر اِعمال قانون کند.

 

* ورود زنان به فروشگاه ها را ممنوع می کنند تا از انبوه خیراتی که در اثر «اصلاح و آزادسازی قیمت ها با شیب ملایم» نثار امواد دولتمردانشان می شود پیشگیری کنند و غائله را در حدّ همان فحش های مردانه نگه دارند.

 

* ورود زنان به خانه هایشان، نه ببخشید، خروج زنان از اتاق خواب هایشان را ممنوع می کنند و از گذاشتن تلویزیون در اتاق ها هم پرهیز اکید می کنند

 

تا تماشای تلویزیون های جِم و هندی وان (!) و … که قصد ضربه زدن به سینمای ارزشی بالیوود را دارند،

 

از رونق بیفتد و توطئه های شوم «انگلیسی» خنثی شود و روابطِ «اجناس مخالف» (!)

 

با هم در حدّ همان 5، 6 ضلعی های عشقی بالیوودی باقی بماند و فساد از نوع غربی اش شیوع نیابد و صرفا از نوع شرقی، موجود باشد.

 

* ورود زنان به قسمت های اضافی خانه از قبیل هال و پذیرایی و تراس و بالکن و پشت بام و حیاط و … را ممنوع می کنند وتردد در قسمت هایی از قبیل آشپزخانه و …

 

را هم صرفا در ساعاتِ کاری (دو ساعت مانده به «یک وعده» از سه وعده صبحانه و ناهار و شام تا دو ساعت بعد از آن، آن هم فقط برای پختن و چیدن و سپس جمع کردن و شستن) مجاز اعلام می کنند تا زن از شأن راستین خود منحرف نشود.

 

* ورود زنان به کتابفروشی ها را ممنوع می کنند، فقط در کنار قفسه های کتبی که حقوق راستین آنان را یادشان می دهد

 

که همانا حقّ ظرف شستن با مایعِ دل بخواه و حقّ پهن کردن  لباس های شسته توسط ماشین در جای دل بخواه (جز نزدیک پنجره ها که صدها هزار نفر بیرون صف کشیده اند،

 

خانم ها را دید بزنند) و حقّ چیدن سفره غذا (حتی الامکان یک وعده) بطور دل بخواه است.

 

این قاعده قابل تسرّی به دکه های روزنامه فروشی هم هست؛ یعنی حضور زنان در جلوی دکه ها را ممنوع کنند، فقط برای خرید مجلاتی که آنان را در انجام تکالیف شان یاری و راهنمایی می کند آزادند؛

 

تکالیفی از قبیل شوهر داری، بچه آوری، ظرف شستن، غذا پختن، خشک کردن رخت های شسته شده توسط ماشین و اتو کردن بهینه آنها و قس علی هذا.

 

* ورود زنان به عرصه های موسیقی، عه نه ببخشید اینجا اشتباه شد. ورود موسیقی به زندگی انسان را اصلا باید ممنوع کرد.

 

* ورود زنان به عالَم وجود را هم ممنوع می کنند تا شرّ وجود زنان در دنیا به نحو احسن، حل و مرتفع شود و انسان به حیات نخستین نزدیکتر شود و زوائد تمدنی انباشته شده طی چند هزار سال، یواش یواش به زباله دان تاریخ ریخته شود.

 

شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع