مطلب طنز که کمی شوخی است با مادر شوهرهای عزیز و گرامی که نقلشان همیشه در محافل هست و قابل احترام ما هستند.
اول كودك را خوابانده و به سراغ کیسه برنج میروید و به تعداد نفرات برنج برميداريد، برنج را خیسانده و به سراغ تلفن ميرويد و شماره منزل پدرشوهر را میگیرید…
با مهربانی با مادرشوهر خود حرف زده و از ناهارش میپرسید….
اتفاقا ناهار منزل پدرشوهر امروز خورشت قرمه سبزی است..
کمی لطافت به صدای خود افزوده و میگویید خوش به حالتون…
مادرشوهر علی القاعده میپرسد شما ناهار چی دارید…؟
شما میگویید هیچی فقط برنج خیساندم….
خانمهای آشپز دقت داشته باشید که ‘هیچی’ رو غلیظ گفته وگرنه باید همان برنج خالی را بخورید….
طبق غریزه مادری در اینجا مادرشوهر تعارف میکند که بیایید اینجا، شما مدرسه بچه ها رو بهانه کنید و بگویید
حیف….
دقت کنید که اینجا باز هم حیف را باید کشیده ادا کنید…
مادرشوهر میگوید اگر کسی بود برایتان ميفرستادم….
در این موقع بلافاصله خداحافظی کرده و با همسر خویش تماس بگیرید و بگویید نميدانم مادرت چه کارت داره آخه از صبح احوالت رو میپرسه دارم نگران میشم….
طبق عادت شوهر مرخصی ساعتی گرفته و شتابان به سمت منزل بابا میرود… مادر در عمل انجام شده قرار گرفته و شما صاحب یک قابلمه کوچک خورشت قرمه سبزی میشوید…
سریع برنج را پخته و ماست را درکاسه بریزید…
ناهار آماده است
تا آموزش فسنجان خواهر شوهر خدانگهدار