به گزارش ",ورزش"، روزهای نابسامان تیم ملی ایران بعد از شکست عجیب برابر تیم ملی کره جنوبی در آبان 1379 به اوج رسید. پروژه موفقیت تیم ملی ایران بعد از جام جهانی با سرمربی ایرانی بی نتیجه ماند و آن تیم ملی پرستاره با هدایت جلال طالبی نتوانست حتی به نیمه نهایی جام ملت های آسیا صعود کند.
در آن مقطع اخباری در مورد حضور سرمربیان محبوب و قدیمی فوتبال ایران از جمله علی پروین یا ناصر حجازی روی نیمکت شنیده می شد که فدراسیون با میروسلاو بلاژوویچ، سرمربی ناآشنا و بزرگ فوتبال کرواسی به توافق رسید. بعد از ناکامی با استانکو و البته پروژه عقیم ایویچ، نوبت حضور یک سرمربی شرق اروپایی دیگر در فوتبال ایران فرا رسیده بود. این سرمربی تنها دو سال قبل دست به کاری تاریخی و بزرگ زده و کشور تازه استقلال یافته کرواسی را بعد از برتری مقابل آلمان پرآواز و هلند پرستاره و در نهایت با شکست در دیداری نزدیک برابر فرانسه، به مقام سوم جام جهانی 1998 رسانده بود.
مقدمات حضور میروسلاو بلاژوویچ در ایران خیلی زود فراهم شد و او در همان اواخر سال 79 هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت. مسابقات مقدمات جام جهانی 2002 در پیش و ماموریت چیرو رقم زدن اولین صعود متوالی در تاریخ فوتبال ایران به این تورنمنت در تابستان سال 80 بود. جریان سنتی حاکم بر فوتبال ایران از همان ابتدا روی چندان خوشی به این سرمربی پرحرارت و انرژیک فوتبال ایران نشان نداد و البته میروسلاو بلاژوویچ خیلی سریع ثابت کرد قصد دارد تحول بزرگی ایجاد کند. از نام های بزرگی مانند احمدرضا عابدزاده خیلی زود عبور شد و چیرو سریع نشان داد بنای سازگاری با ستاره ای یاغی مانند خداداد عزیزی را نیز ندارد.
پس ستاره فوتبال ایران در سال 98 بر سر عدم اعطای پیراهن شماره 11 در یک بازی دوستانه با میروسلاو بلاژوویچ درگیر شد و با "سیاه باز" خطاب کردن او، شانس حضور در ترکیب این سرمربی کروات در مقدماتی 2002 را از دست داد. بلاژ تقریبا هر روز یک تیتر جذاب و پرطمطراق به رسانه ها می داد. یک روز مدافعان بلندقامت تیمش را "پرنده های آسمانی" خطاب می کرد و روز بعد از وعده های بزرگ خود نه تنها برای صعود به جام جهانی، بلکه برای موفقیت در این تورنمنت نیز حرف می زد.
تیم جذاب میروسلاو بلاژوویچ بر پایه درخشش و اوج فوتبال علی کریمی بنا شد و ایران در مسابقات دوستانه تابستان 80 در جام الجی آنقدر سرحال و زیبا بازی می کرد که همه امیدوار به رقم خوردن صعود به جام جهانی بودند. اما با تصمیم عجیب AFC و در دوره میزبانی کره جنوبی و ژاپن، در دو گروه آسیا تیم های چین و عربستان سرگروه شدند و ایران در گروه دشوار رقیب غربی و سنتی خود قرار گرفت، آنهم در دوره ای که از آسیا فقط یک تیم از هر گروه جواز صعود مستقیم را می گرفت و تیم دوم راهی پلی آف می شد.
روش مربیگری خاص خود را داشت. خیلی زود از نام های سنتی گذشت و انقلاب بزرگی در ترکیب تیم ملی ایجاد کرد. ابراهیم میرزاپور ناشناخته را جلوتر از سنگربان های پرسپولیس و استقلال درون دروازه قرار داد، رحمان رضایی را معرفی کرد و هاشمی نسب را به دفاع راست برد. به نکونام در اوج جوانی خیلی میدان می داد و البته اعتقاد شدید و ویژه ای به حامد کاویانپور داشت. دین محمدی با حضور چیرو به بازیکنی مهم در تیم ملی تبدیل شد و او علاقه زیادی به ستاره های جوان استقلالی مانند نیکبخت و مجاهد خذیراوی داشت. مهدوی کیا را یک خط جلوتر برد و البته می گفتند علی کریمی نه تنها در زمین، بلکه در اردوهای تحت هدایت میروسلاو بلاژوویچ مختار به انجام هر کاری است.
دور مقدماتی با بهترین و آسان ترین برتری بعد از انقلاب تیم ملی ایران در آزادی برابر عربستان آغاز شد و با بریس علی دایی این تیم را در تهران شکست دادیم. در ادامه برای اولین بار در بغداد مقابل عراق با درخشش دو علی آماده ترکیب خود به برتری دست یافتیم، اما به شکل عجیبی در پایان دور رفت و علیرغم پیروزی مقابل دو رقیب دیرینه، مقابل تایلند و بحرین به تساوی رسیده و چهار امتیاز حساس را از دست دادیم.
بعد از تساوی شاید شانسی با عربستان در جده با گل اتفاقی سیروس دین محمدی، فاصله زیادی تا صعود نداشتیم و در ادامه تایلند و عراق را نیز به راحتی در تهران مغلوب کردیم. (بردن عراق اخیرا اینقدر راحت شده، قدیم آنقدر سخت بود که پیمان یوسفی قبل آن ارسال عرضی فوق العاده، فریاد می زد یک ملت پشت توپ مهدوی کیا). اما بعد 29 مهر 80 و آن شب تلخ و خاطره ناگوار مقابل بحرین در منامه فرا رسید و در شبی که شاهد جشن پیروزی حریف با پرچم عربستان بودیم، ناباورانه صعود مستقیم تیم محمود الجوهری به جام جهانی را تماشا کردیم. بعد هم پیروزی مقابل امارات در دو بازی رفت و برگشت و آن شکست با فقط دو موقعیت گلزنی ایرلند در دوبلین. در تهران نیز زور 11 ستاره تیم ملی و 100 هزار هوادار به حریف اروپایی نرسید و با اشک های تلخ یحیی، عزایی عمومی را برای از دست دادن شانس صعود به جام جهانی برپا کردیم.
نام میروسلاو بلاژوویچ در فوتبال ایران مترادف با فوتبالی تهاجمی و زیبا، استفاده حداکثری از مهره های هجومی در ترکیب، پک های عمیق به سیگار مارلبرو و البته مصاحبه های پرحاشیه و جذاب بود. مردی که بارها در برنامه 90 و در مقابل عادل فردوسی پور جوان وعده های بزرگ و جذاب می داد و رویاهایی جهان را برای ما ترسیم می کرد. سرمربی کرواتی که رابطه بسیار تند و بدی با نشریه خبرورزشی، پرتیراژترین نشریه وقت فوتبال ایران و آن گروه جریان ساز داشت و شاید اگر کمی انعطاف به خرج می داد، حتی بعد از ناکامی در صعود به جام جهانی نیز روی نیمکت تیم ملی ایران می ماند.
میروسلاو بلاژوویچ در آن مقطع نماد تقلای نسل جوان هواداری در فوتبال ایران مقابل جریان زمخت و خشن "فوتبالفارسی" و سرمربیان قدیمی بود. آنهایی که حضور یک مرد مدرن و اروپایی روی نیمکت تیم ملی را بر نمی تابیدند و هر چه توانستند برای ناکامی میروسلاو بلاژوویچ انجام دادند.
حالا و بعد از تقریبا دو دهه و البته سال هایی دشوار و مبارزه ای نافرجام با بیماری سرطان، میروسلاو بلاژوویچ صبح امروز و در زادگاهش جان خود را از دست داد. در سالی که بسیار از ستاره های فوتبال ایران از جمله دایی، کریمی، رحمان، مهدوی کیا، میناوند، نیکبخت، کاویانپور و ... در اوج فوتبال خود قرار داشتند، در صعود به جام جهانی به دراماتیک ترین شکل ناکام ماندیم. اشک های فراموش نشدنی یحیی بعد از گلزنی برابر ایرلند نیز آخرین خاطره مشترک ماست که شد نمادی برای وداع بین فوتبال ایرانی و میروسلاو بلاژوویچ. لحظه ای که هر دویمان متوجه شدیم، انگار نمیشود.