به گزارش ",ورزش" برای هرکسی که دوران فوتبالی شاد جانلوکا ویالی را دنبال میکرد و از جدیت مبارزه او برای سلامتی آگاه بود، آغوش پیروزمندانه او با روبرتو مانچینی در ورزشگاه ومبلی پس از قهرمانی در یورو 2021 به تصویری تعیینکننده تبدیل شد.
تابستان 2021 بود و آن دو دوست قدیمی به نوعی تسویه حساب کرده بودند. زیرا آنها به جایی برگشتند که در فینال جام اروپا با سمپدوریا شکست خورده بودند و حالا با شکست انگلیس، قهرمانی یورو را برای ایتالیا به ارمغان آوردند تا زخم های ماندگار ایتالیا 90 را تسکین دهند.
ویالی از زمان تشخیص سرطان تهاجمی پانکراس به شدت بیمار بود. او همه چیز را پشت سر گذاشته بود اما می دانست که بیماری می تواند در هر زمانی بازگردد و متاسفانه خیلی زود برگشت.
او روز جمعه در سن 58 سالگی درحالی درگذشت که واکنشها در ادای احترام به او، به اندازه توانایی او در کار با توپ، روحیه ورزشکاری او و جذابیتش به عنوان یک فوقستارهی سرگرمکننده، چشمگیر بود.
گرام سونس، ستون نویس اسپورت میل که با ویالی در سامپدوریا بازی می کرد، گفت: "یک روح فوق العاده است. بودن در کنار او شگفتانگیز بود."
ویالی به مانند یک حرفهای متعهد، رشد کرد. او سخت تمرین کرد، قوانین اخلاقی تیم را درک میکرد و از مسئولیت پذیری لذت میبرد. فیزیکی، دونده و یک تمام کننده مادرزاد بود.
با این حال، او هرگز شور و شوق جوانی آزاده و جوان با موهای فر، گوشوارههای الماس و شوخیهای همیشگیاش در رختکن را از دست نداد.
او یک بار مربی بدنسازی یوونتوس، جیان پیرو ونترونه را در کمد حبس کرد و با پلیس تماس گرفت تا گیر افتادن یک دیوانه را در کمد گزارش کند. البته که این کار در برابر قرار دادن پنیر در دستمال کت آریگو ساکی، چیز خاصی نبود!
شاید نگرش سبکبالانه و بی تفاوتیاش نسبت به اقتدار و جبر، ناشی از آسایش و رفاه در اثر بزرگشدن در یک شرایط تربیتی ممتاز بود.
او کوچکترین فرزند یک خانواده ثروتمند هفتنفره است که در خانهای باشکوه در نزدیکی کرمونا، در جنوب میلان به دنیا آمد و بزرگ شد، جایی که پس از اولین عملها و درمانهای سرطان، مدتی دوران نقاهتش را در آنجا گذراند.
زمانی که ویالی 32 ساله بود و به سختی یک کلمه انگلیسی می دانست، چند روز پس از بالا بردن جام اروپا به عنوان کاپیتان یوونتوس در سال 1996 به لندن آمد.
این قرارداد یک دستاورد بزرگ برای کن بیتس، رئیس آبیها بود. یک انتقال آزاد چشمگیر که ویالی را با وجود انجام کمتر از 100 بازی، به یک اسطوره در باشگاه لندنی تبدیل کرد.
رود گولیت، سرمربی وقت چلسی، اغلب دو مهاجم خود را از بین مارک هیوز و جیانفرانکو زولا انتخاب می کرد که در همان سال قرارداد امضا کردند. زمانی که تیم جام حذفی را در سال 1997 برنده شد، ویالی از نقش اول خود در تیم ناامید شد اما کاپیتان دنیس وایز پیامی را روی لباس زیرینش برای او نوشته شده بود: "خوشحال باش لوکا، ما تو را دوست داریم".
با این حال، ویالی تأثیرگذار بود و در برد 6-0 مقابل بارنزلی در فصل دوم حضورش در چلسی، 4 گل به ثمر رساند و وقتی گولیت در فوریه 1998 اخراج شد، بیتس، رئیس باشگاه، ویالیِ آن زمان 33 ساله آن را به عنوان بازیکن-مربی انتخاب کرد!
چلسی در بازی اول نیمه نهایی جام اتحادیه مقابل آرسنال با نتیجه 2-1 شکست خورده بود و اولین بازی ویالی به عنوان بازیکن-مربی، در بازی برگشت بود. قبل از شروع بازی، او در کنار بازیکنان نشست و از آنها خواست پیشبینیشان از مسابقه را همزمان با صرف خوراکی، بگویند.
آنها 3-1 پیروز شدند، در فینال میدلزبورو را شکست دادند، فصل را با شکست دادن اشتوتگارت در جام برندگان اروپا به پایان رساندند و فصل بعدی را با شکست رئال مادرید در سوپرجام اروپا آغاز کردند.
سه جام در شش ماه! این شروع قاطعانه در دوران او ادامه یافت زیرا چلسی سوم شد و برای اولین بار به لیگ قهرمانان اروپا رسید.
ویالی در آخرین حضورش به عنوان بازیکن، گل برتری در دربی لندن را به ثمر رسانده بود و بعد از آن در نقش خود به عنوان سرمربی فرو رفت و زمانی که لیگ برتر در حال بین المللی شدن بود، نظمی به سبک ایتالیایی را به برنامه تمرینی تیمش تزریق کرد.
جذابیت سرکش، او را در میان رسانه ها محبوب کرد. او در هنگام مصاحبه اغلب سیگاری روشن میکرد و روی صندلیاش رها میشد، گویی در لحظاتی که سؤالات را مطرح میکردی بیاهمیتترین چیز دنیا، زمان بود. در پایان مصاحبه دستانتان را میفشرد و درخواست میکرد کسی به سیگار کشیدن اشاره نکند.
یک بار با دوربین وارد یک کنفرانس مطبوعاتی شد تا از کسانی که سؤال می کردند عکس بگیرد. او اغلب با کادر مربیگری و دوستانش به رستوران سن لورنزو در نایتزبریج می رفت و یک میز را برای ساعت 10:30 شب رزرو می کرد و تا ساعات اولیه بامداد با دوستانش به صحبت میپرداخت.
در دومین فصل کامل خود، چلسی به یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا رسید و جام حذفی را با شکست استون ویلا در آخرین فینال زیر برجهای دوقلو در ومبلی قدیمی فتح کرد. اما او بعد از پنج بازی در فصل جدید اخراج شد و کلودیو رانیری ایتالیایی جایگزین او شد.
او یک فصل هم در واتفورد بود و بعد از آن در سال 2003 به نوعی بازنشسته شد و در ادامه با همسرش کاترین که یک مدل اهل آفریقای جنوبی بود ازدواج کرد و زندگیاش را در لندن و کنار دو دخترشان ادامه داد.
ویالی در این مدت گلف بازی میکرد، راگبی تماشا میکرد، یک بنیاد خیریه با ماسیمو مائورو، هافبک سابق یوونتوس راهاندازی کرد و پیش از بازگشت به فوتبال در سال 2018 و زمانی که مانچینی هدایت تیم ملی ایتالیا را به دست گرفت، به عنوان کارشناس تلویزیونی در شبکه اسکای ایتالیا کار میکرد.
سالها قبل این مانچینی بود که سمپدوریا را متقاعد کرد تا ویالی را از کرمونز به خدمت بگیرد. آنها با هم در تیم زیر 21 سال ایتالیا بازی کرده بودند و بلافاصله به یک شیمی استثنایی با هم دست یافتند. ارتباطی که از آن استفاده کردند، زیرا باشگاه کوچک جنوایی، نخبگان شاغل در سری آ را به لرزه انداخت.
آنها با هم در سمپدوریا، سه بار جام حذفی ایتالیا را بردند. یک بار سوپرجام ایتالیا را در سال 1990 بردند و در نهایت عنوان قهرمانی ایتالیا در سال 1991 را از آن خود کردند. آنها حتی به جام باشگاههای اروپا هم نزدیک شدند اما با بدشانسی، قهرمانی را در ومبلی به بارسلونا واگذار کردند.
ویالی آن روز در رختکن ومبلی گریه کرد. او قبل از انتقال به یوونتوس با مبلغ 12.5 میلیون پوند که در آن زمان یک رکورد جهانی بود، می دانست که این آخرین بازی او برای باشگاهش خواهد بود.
او این زمان را برای جدایی مناسب میدانست. ویالی، پیشتر، چندین پیشنهاد ساکی، سرمربی و سیلویو برلوسکونی، مالک میلان را رد کرده بود زیرا از زندگی خود با دوستانش در سامپدوریا لذت می برد و میگفت شما نمی توانید دریا را از میلان ببینید!
موضوعی که شاید مانعی بر سر طولانیتر شدن دوران حضورش در تیم ملی ایتالیا شد. او قبل از اینکه روابطش با ساکی به هم بخورد، بین سال های 1985 تا 1992، 59 بازی ملی انجام داد و 16 گل به ثمر رساند و در دو جام جهانی حضور پیدا کرد.
ویالی اختلافش با ساکی را این طور توصیف میکند: «دو خروس در مرغداری». او در ابتدا من را می پرستید. سپس متوجه شد که من اهل سوال کردن هستم. ساکی از سؤال کردن خوشش نمی آمد."
این بخشی از احساسات پشت پرده قهرمانی ایتالیا در یورو را توضیح می دهد. جایی که ویالی دوباره در کنار مانچینی ظاهر شد، با ریشی پرپشت و خاکستری اما خوش اندام به نظر می رسد و این نشان می داد که او برای اولین بار از زمان تشخیص بیماری در سال 2017، عاری از سرطان است. اما خودش در این مورد میگفت:"من هرگز به این موضوع فکر نکرده ام که با سرطان یک نبرد دارم. من همیشه فکر میکردم سرطان بهتر است به عنوان یک دوست حفظ شود. یک همراه ناخواسته در سفر. این شیوه درک زندگی به من کمک زیادی کرد."
او با حضور در کادر فنی تیم ملی ایتالیا به بازیکنان کمک کرد دستاوردی تاریخی در لندن داشته باشند. حضوری که وراتی را پس از شنیدن خبر درگذشت او، تحت تاثیر قرار داد تا این پیام تکاندهنده را برای اسطوره ایتالیایی منتشر کند: "شما به دور از خودخواهی، سخاوتمند و با قلبی بزرگ بودید. همیشه کلمات آرامش بخش برای همه داشتید، حتی زمانی که بیشتر از هر کس دیگری به آنها نیاز داشتید. شما مرا متحول کردی و بارها مرا به گریه انداختی. شما در قلب ما خواهی ماند زیرا فراموش کردن امثال شمل غیرممکن است. شما نمونه ای از قدرت، شجاعت و عزت هستید. دلمان برایت تنگ خواهد شد."