به گزارش ",ورزش"، وقتی لئاندرو پادوانی که یکی از آمادهترین بازیکنان لیگ هجدهم بود خودش را برای حضور در دیدار برابر فولاد خوزستان گرم میکرد، احتمالا باورش نمیشد که این آخرین مرتبهای خواهد بود که قدرت چنین کاری را خواهد داشت. سرنوشتی شوم انتظار این بازیکن بلندقامت و تنومند را میکشید و قرار بود از این به بعد به جای پریدن در آسمان برای سر زدن بالای سر مهاجمان بلندتر از خودش، فقط روی ویلچر بنشیند و حسرت بخورد.
دقیقه 42 دیدار برابر فولاد خوزستان، پادوانی برای زدن ضربه سر با آرمین سهرابیان، همتیمیاش، به هوا پریدند و این آخرین چیزی است که این مدافع برزیلی یک روز بعد از حادثه به خاطر میآورد. چند روز بعد، خبر تلختر از زهر شنیده شد و ضایعه نخاعی پادوانی را تا پایان عمر فلج کرد.
حالا چند سالی از این ماجرا میگذرد. مدافع برزیلی سابق استقلال از همان ابتدا معتقد بود در تشخیص و عملیات پزشکی هنگام خروج او از زمین اشتباهات بزرگی رخ داده و او به همین دلیل با این آسیب جدی مواجه شده است. او میگوید پزشکان به اشتباه آسیبدیدگی او را ضربه مغزی تشخیص دادهاند.
پادوانی ابتدا شکایتش از استقلال را به AFC برد، اما وقتی جوابی نگرفت، این بار به به دادگاه عالی ورزش (CAS) رفت و مدعی شد که باشگاه استقلال باید 9میلیون دلار به واسطه مصدومیت شدیدی که برایش ایجاد شده به او پرداخت کند، اما بعد از فرایندی حدوداً 3ساله دادگاه بینالمللی ورزش هم درخواست پادوانی را رد کرد. با این وصف، باشگاه استقلال در این پرونده حقوقی جنجالی برنده اعلام شد، تا آبیها تنها 100هزار دلار به پادوانی پرداخت نمایند.
پادوانی که این روزها زندگی سختی دارد، درباره آخرین شرایط خود مصاحبهای انجام داده؛ مصاحبهای که طی آن ضمن ابراز علاقه چندباره خود به مردم و فرهنگ ایران، بار دیگر از مسئولان باشگاه استقلال بابت رفتار غیرانسانیای که با او داشتهاند گلایه کرده و البته از رویاهای خود هم گفته است.
این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
* یادت هست چه اتفاقی افتاد؟
تا لحظهای که روز بعد در بیمارستان از خواب بیدار شدم، چیزی به یاد نمیآورم. از ویدیو میبینید که پزشک و فیزیوتراپ تیم به زمین آمدند. آنها گفتند در حال قورت دادن زبانت بودی. گفتند گیج شده بودی و عجیب حرف میزدی. آنها فکر میکردند ممکن است ضربه مغزی و ضربه به سر باشد، نه آسیب نخاعی.
او سپس با انتقاد از عملیات پزشکی کادر استقلال اضافه میکند: از کمکهای اولیهای که در مدرسه یاد میگیرید، هرکسی که به سرش ضربه میخورد، یاد میگیرید که به آن شخص نباید دست بزنید و باید او را به افراد متخصص بسپارید. نمیدانم که چطور دکتر و فیزیوتراپ باشگاه این آسیب جدی را تشخیص ندادند و من را درحالیکه سرم روی برانکارد تکان میخورد از زمین بیرون بردند.
*الان زندگیات چگونه میگذرد؟
من در یک آپارتمان کوچک در برازیلیا با همسرم لاریسا و پسربچه چهارماههمان، لورنزو زندگی میکنیم. برای زنده ماندن پس از یک حادثه مانند این، باید خود را دوباره بسازید. شما باید یک فرد دیگر بشوید. مصدومیت برایم خیلی کم اتفاق میافتاد و در بهترین عملکرد دوران حرفهای بودم، ولی اکنون فقط میتوانم دستهایم را حرکت دهم. من ماشینی با 100 کیلومتر سرعت در ساعت بودم و الان به ماشینی با 20 کیلومتر سرعت در ساعت تبدیل شدهام.
پادوانی ادامه میدهد: شما باید فضا و جامعهای که سازگار نیست را سازگار کنید: پیادهروها، رستورانها، خانهها، ماشینها و غیره. مردم میگویند ظاهرت خوب است، اما هیچکس عواقب آن را نمیداند. به عنوان مثال، من نمیتوانم این لیوان آب پرتقال را برای مدت طولانی در دستم نگه دارم. حتی نمیتوانم به طور کامل چیزی را در دستانم نگه دارم. من در ادرار کردن مشکل دارم و باید از کاتر استفاده کنم. هر روز در بدنم احساس درد میکنم.
*اهداف بعدیات چه چیزهایی هستند؟
میخواهم از افسردگی خلاص شوم، بنابراین به عنوان یک شناگر پارالمپیک تمرین میکنم. یک مربی دارم و سه روز در هفته در استخر تمرین میکنم و دو روز در باشگاه تمرینات وزنهبرداری انجام میدهم. رویای من این است که در بازیهای پارالمپیک 2024 پاریس شرکت کنم. در حال حاضر جزء سه شناگر برتر پارالمپیک برزیل هستم، اما در سطح جهانی همچان باید پیشرفت کنم. در حال حاضر، این فقط یک رویاست.
*آیا اطلاع داشتید که بیمه نیستید؟
بله. هر سالی که آنجا (ایران) بودم، از سال 2012 تا 2018، نه بیمهای وجود داشت، نه بیمه درمانی و نه بیمه عمر. شما پیشنهادی بین 2 تا 3 هزار دلار در ماه به عنوان دستمزد دریافت میکنید، اما باشگاه نمیخواهد به شما بیمه بدهد. جایی برای مذاکره وجود ندارد. اگر رد کنید، یک میلیون بازیکن دیگر پشت شما هستند که میخواهند بازی کنند.
*هنوز هم پیامهای حمایتی زیادی از طرفداران در ایران دریافت میکنید؟
من هرگز با مردم آنجا مشکل نداشتم: مردم ایران، فرهنگ ایران و غذاهای ایران را دوست دارم. هنوز هم مردم برایم در اینستاگرام پیام میفرستند، حالم را میپرسند و با من همدردی میکنند. آنها نمیفهمند چگونه باشگاه استقلال میتواند با من چنین رفتاری داشته باشد. این حادثه بازتاب زیادی در رسانهها داشت، زیرا در تیم بزرگی بازی میکردم. رسانهها به باشگاه استقلال فشار آوردند تا به من حقوق بازنشستگی بدهد. باشگاه در مقابل پیشنهاد یک قرارداد یک ساله با ماهی حدود 1500 دلار داد تا عضو کمیته فنی تیم شوم، اما 9 ماه بعد فقط 60درصد آن مبلغ را به من پرداخت کردند. این کار باشگاه فقط راهی برای آرام کردن رسانهها و هواداران بود. من در نوامبر 2018 باشگاه استقلال و ایران را ترک کردم و بعد از آن هرگز هیچ فردی از باشگاه با من تماس نگرفت.
*آیا همچنان راهی حقوقی برای پیگیری حقوقتان دارید؟
ما بلافاصله پس از آن حادثه در سال 2018 علیه باشگاه در ایران اقدام قانونی کردیم، اما چیزی نشنیدیم و هیچ اتفاقی نیفتاد. اگر در اروپا بود، مطمئناً شرایط متفاوت میشد.
بخش پایانی حرفهای پادوانی هم اشاره به دنیای آسیبپذیر فوتبالیستهاست و رفتار مسئولان باشگاه استقلال را با خودش غیرانسانی توصیف میکند: «احساس میکنم یک پوسترِ برای همه چیزهای اشتباه در یک بازی هستم. رفتاری که با من شد، انسانی نبود. باشگاهها باید بدانند که بازیکنان اشیاء یکبارمصرف نیستند. ما برای باشگاهها درآمد به ارمغان میآوریم، برای هواداران شادی ایجاد میکنیم و اقتصاد را تقویت میکنیم، اما در نهایت، چه کسی مراقب بازیکنهاست؟»