به گزارش “,ورزش” دریافت کارت قرمز و اخراج برابر عراق، قطعا حق مسعود شجاعی نبود آخرین بازی رسمیاش با پیراهن تیم ملی اینگونه پیش برود و او هم کارت قرمز را مقابل چشمانش ببیند و هم طعم تلخ شکست را مزه مزه کند. اما این چنین شد و پایانی بود بر دوران طلایی و طولانی مدتش در تیم ملی. موضوعی که میتوانست متفاوت باشد ولی همه چیز همیشه باب میل انسان پیش نمیرود.
انتقال مسعود شجاعی از نساجی به هوادار، یکی از مهمترین جا به جاییهای بازار زمستانی بود که روز گذشته رسمی شد. او حالا کنار مربیای است که آن را بسیار قبول دارد و خاطرات خوب مشترکی با یکدیگر آفریدهاند. ساکت الهامی از زمانی که در تراکتور با شجاعی کار کرد، رابطه عالی با کاپیتان سابق تیم ملی به وجود آورده و به همین واسطه او را به نساجی و بعد هم هوادار برده است.
بدون شک مسعود شجاعی به واسطه حضور پر سابقه در تیم ملی یکی از نفراتی به شمار میرود که صلاحیت حرف زدن در این خصوص را دارد. او همراه با ایران ۳ جام جهانی و ۴ جام ملتها را تجربه کرده است که آماری بی نظیر محسوب میشود. به همین دلیل است هر موقع خبرنگاران مجال صحبت با او را پیدا میکنند، گریزی به تیم ملی هم میزنند. درست به مانند مصاحبه دیروزش که صحبتهای متفاوتی را از شجاعی شنیدیم و او معتقد بود مشکل تیم ملی تنها به سرمربی مربوط نمیشود و خیلی بحثهای دیگری دخیل است که تیمهایی مثل استرالیا، ژاپن، قطر و عربستان را جلوتر از ایران، مدعی کسب عنوان قهرمانی در آسیا میکند.
اما ماجرای پیوستن شجاعی به هوادار و قبلتر از آن بازی در نساجی میتوانست تحت تاثیر اتفاق مهمتری قرار گیرد و به طور کل درِ جدیدی را به روی کاپیتان سابق تیم ملی در زندگی حرفهای باز کند؛ ماجرایی مثل حضور دوباره در تیم ملی اما در نقشی متفاوت.
کاپیتان سابق تیم ملی در دوران حضور هشت سالهی کارلوس کیروش در تیم ملی، یکی از نفراتی بود که اعتماد همیشگی سرمربی پرتغالی را پشت سر خود میدید. بخصوص در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه و جام ملتهای ۲۰۱۹ امارات که علیرغم دور بودن از ترکیب اصلی، اما جزو نفرات ثابت دعوت شده به تیم ملی محسوب میشد و نقش کاپیتانی را به نحو احسنت ایفا میکرد. رابطه نزدیک شجاعی و کیروش به حدی گرم پیش میرفت که اکثر رسانهها به شوخی او را پسر کارلوس معرفی میکردند.
پس از استخدام مارک ویلموتس به عنوان سرمربی تیم ملی، شجاعی جایگاه خود را حفظ کرد و در اردوهای ایران حضور داشت. اما شکست برابر عراق، آخرین بازی ملی او شد. چرا که با آمدن اسکوچیچ، موقعیت کاپیتان متزلزل و در نهایت یکی از غایبان بزرگ اردوهای تیم ملی نام گرفت.
اما در یک دوره زمزمه بازگشت دوباره شجاعی به تیم ملی قویتر از قبل به گوش میرسید. درست زمانی که دراگان اسکوچیچ هدایت ایران را بر عهده داشت و زخم مشکلات در تیم ملی تازه سر باز کرده بود. اولین حاشیه برای سرمربی کروات، مشکلاتی به شمار میرفت که با بازیکنان تیم ملی داشت و تقریبا حواشی جدید پشت سر هم نمایان میشد. همان موقع یکی از دلایل به وجود آمدن این قبیل مشکلات، عدم وجود یک کاپیتان واقعی در تیم ملی عنوان شد.
علتی که یک راه حل برای آن پیدا شد؛ بازگشت مسعود شجاعی به تیم ملی در جایگاه کاپیتان یا دستیار دراگان اسکوچیچ. درست قبل از اینکه کریم باقری به عنوان دستیار ایرانی در تیم ملی مشغول شود، پروژه اصلی برای بازگرداندن شجاعی کلید خورد؛ چرا که او به نسبت فاصله سنی کمتری با بازیکنان تیم ملی داشت و همچنین ستارههای ایران به واسطهی سالها همبازی بودن با شجاعی، او را به عنوان کاپیتان قبول داشتند.
حتی در ادامه جلسهای خصوصی با حضور دراگان اسکوچیچ، مسعود شجاعی و ساکت الهامی برگزار شد و سرمربی کروات برای اولین بار مقابل کاپیتان پر سابقه قرار گرفت. موضوعی که شجاعی در مصاحبه روز گذشتهاش به آن اشاره کرد و از گفت و گو با اسکوچیچ در خصوص شرایط بازیکنان و تیم ملی پرده برداشت اما تاکید کرد درباره بازگشتش به عنوان کاپیتان هیچ صحبتی در آن جلسه مطرح نشده است. پروژهای که به سرانجام نرسید و شجاعی بازگشت دوبارهای را تجربه نکرد.
بدون شک اگر چنین معادلهای رقم میخورد و مسعود شجاعی در جایگاهی مهم به تیم ملی بازمیگشت، در جام جهانی ۲۰۲۲ هم میتوانست حضور داشته باشد و به تنها بازیکن تاریخ ایران تبدیل میشد که حضور در ۴ جام جهانی را تجربه کرده است. موردی که مطمئنا در ادامه راه او را از نساجی و بعد باشگاه هوادار جدا میکرد و ممکن بود او را به عنوان بازیکن در این دو تیم مشاهده نکنیم. اما زندگی همیشه همین است؛ قدم گذاشتن در راه پیشبینی نشده.