انگلیسی ممکن است زبان عاشقانه ای نباشد، اما هنوز چیزهای بسیاری برای عشق ورزیدن دارد. هرچند زبانهای رومی نظیر پرتغالی و فرانسوی ممکن تمامی افتخارات زیبایی شناختی واژگان و عبارات دلپذیرشان را تصاحب کنند؛ اما، حرفهای بسیاری از زیبایی زبان انگلیسی نیز، برای گفتن وجود دارد. روی هم رفته، این زبان انگلیسی بوده که کلمات زیبا و خیره کننده ای نظیر Ethereal و Effervescent، Euphoria و Demure را برای ما به ارمغان آورده است. بنابراین اگر قصد افزودن به واژگان خود، و گوش نواز کردن هر چه بیشتر آنها دارید، پس بخت به شما رو کرده است.
ما زیباترین کلمات زبان انگلیسی را گردآوری که به طور حتم شما را به وجد خواهند آورد
۱-شفق قطبی (Aurora):
در اصل نام الهه ی رومی طلوع است. امروزه، این واژه جهت توصیف سحرگاه و نیز پدیده ی نوری خیره کننده ای که در جو فوقانی مناطق قطبی مغناطیسی زمین اتفاق میافتد (شفق قطبی) به کار میرود. برای مثال:
You may have a trip to see the Aurora Borealis as an item on your bucket list.
احتمالا شما سفری برای تماشای شفق قطبی بورئالیس در لیست آرزوهای تان داشته باشید.
۲- عادت کردن (Inure):
همه ی واژگان زیبا، ]لزوما[ معنایی زیبا ندارند. واژه ی Inure به معنای پذیرفتن یا عادت کردن به مسئله ای ناخوشایند است. برای مثال:
Your family’s constant criticism could inure you to toxic behavior from loved ones.
انتقادات مستمر خانواده ی شما، میتوانست باعث عادت کردنتان به رفتار زننده از جانب عزیزان شود.
۳- ملیح (Mellifluous):
این واژه ی شاعرانه به موضوعی شیرین و دلپذیر اشاره میکند؛ به ویژه، هنگامی که پای صدا در میان باشد. احتمالا صدای جیک جیک بهاری پرنده ها بره نظرتان بسیار ملیح (mellifluous) باشد.
۴- رضایتمندی (Euphoria):
واژه ی Euphoria که از واژهی یونانی سلامت ریشه میگیرد، امروزه برای توصیف احساس شادی و شعف عمیق به کار میرود. احساس شادمانی (Euphoria) میتواند حاصل چرخش روزگار بر مراد ما یا خوشحالی وصف ناپذیری پیرامون یک مسئله ی شخصی باشد.
۵- اقبال خوش (Serendipity):
احتمالا شما این پدیده را بیشتر از آنچه بدانید تجربه کرده اید. زمانی که برای نوشیدن قهوه ای رفته بودید و با پیشنهاد بهترین کیک شهر مواجه شدید؟ یا آنگاه که در حال تمیز کردن خانه تان بودید و آن گوشواره هایی که فکر میکردید سالها پیش گم شدند را پیدا کردید؟ آن اتفاقات خوشایند نمونه هایی از این خوش اقبالی (Serendipity) است.
۶- گرامی داشتن (Cherish):
واژه ی Cherish به معنای عزیز داشتن یا ترویج محبت و اهمیت دادن است. چه خانواده، خانه و یا ارزشمند ترین دارایی تان باشد (و یا هر سه اینها!)، هر فردی، کسی یا چیزی برای گرامی شمردن (Cherish) دارد.
۷- متین (Demure):
Demure، به عنوان یکی از واژگان زیبای مورد علاقه ی ما، برای توصیف هر گونه رفتار پرهیزکارانه و فروتنانهای به کار میرود. واژه شناسان معتقدند که این واژه احتمالا از فعل آنگلو-فرانسوی demorer یا demourer به معنای “درنگ کردن” منشأ میگیرد.
۸- اکسیر (Elixir):
اگر شما از شیفتگان دنیای هری پاتر باشید، احتمالا این واژه را به اکسیر زندگی که از سنگ جادو به دست میآید، ارتباط میدهید. در قرن ۱۷ ام شیمیدانها معتقد بودند امکان ساخت اکسیری (elixir) که فلزات اصلی را به سنگ تبدیل، و به مردم زندگی ابدی ببخشد، وجود دارد. امروزه، این واژه برای شناسایی مادهای با قابلیت تغییر فلزات اصلی به طلا استفاده میشود. شما ممکن این واژه را برای نوشیدنیای که اکنون در منزل درست کردهاید نیز به کار ببرید.
۹- ابدیت (Eternity):
همیشگی؛ همواره؛ زمانی بینهایت. اینها تنها برخی از روشهای توصیف تفکر بیپایان و گاهی اوقات ترسناک ابدیت است.
۱۰- سعادت (Felicity):
این نیز، واژهای دیگر برای حالتی از خوشحالیست. برای مثال:
You might find yourself in a state of felicity the next time you’re surrounded by people you love.
شما دفعهی بعدی که به وسیله عزیزانتان احاطه شدهاید، احتمالا احساس سعادت و خوشبختی خواهید کرد.
۱۱- رخوت (Langour):
Langour، یک واژهی زیبای دیگر با معنای نه چندان زیبا، به ضعف و بیحالی در جسم و روان اشاره دارد. ممکن است شما پس از ساعتها کار کردن، زمانی که انرژیتان به اتمام رسیده، این پدیده را تجربه کرده باشید. اینها یعنی زمان از استفاده مرخصی با حقوق فرارسیده است!
۱۲- عشق (Love):
معانی به مراتب فراوانی برای این احساس، کنش، پدیده ( غیره و غیره) وجود دارد؛ اما، همهی در این اتفاق نظر داریم که این واژه به اندازهی مواردی که توصیف میکند زیباست.
۱۳- تنهایی (Solitude):
اگر فردی برونگرا هستید، تنهایی باب میل تان نخواهد بود؛ ولی، اگر درونگرا باشید، احتمالا از تنهایی و دور بودن از جامعه لذت برده و در جستجوی آن هستید.
۱۴- تجلی (Epiphany):
هر چند معانی متعددی برای این واژه وجود دارد؛ اکثر افراد آن را به یافتهای متحول کننده ارتباط میدهند. مثالهایی از آن را در کتابها و فیلمهای مورد علاقه تان، نظیر صحنهی کلاسیک فیلم بینشان (Clueless)، هنگامی که کاراکتر چر (Cher) در مییابد که “شدیدا، کاملا اما دیوانهوار عاشق” برادرخواندهاش، جاش (Josh) شده است.
۱۵- جوهره (Quintessential):
آیا تا به حال کسی را دیدهاید که تمامی ویژگیهای شهری که از آن آمده و یا مسیر شغلیای که انتخاب کرده را داشته باشد؟ بنابراین شما با فردی کاملا تیپیک، و به بیان دیگر جوهری (quintessencial) مواجه شدهاید. ناخنک زدن به توتفرنگیها و خامه به هنگام نوشیدن یک فنجان پیم (Pimm) در ویمبلدون؟ از یک انگلیسی بعید است!
۱۶- کثرت و فراوانی (Plethora):
این واژه دو معنی دارد که یکی زیبا و دیگری چندان زیبا نیست. در حالی که عمدتا Plethora در ارتباط با مالکیت انبوهی از یک چیز (چشمانتان را ببندید و کثرتی (Plethora) از درآمد قابل خرج را تصور کنید!) میباشد؛ کلمهی تخصصی پزشکی نیز هست که برای توصیف افزایش خون در ناحیهی خاصی به کار میرود.
۱۷- دشمنخونی (Nemesis):
هر چقدر این واژه به زیبایی روی زبان بچرخد، در ارتباط با رقیب و یا دشمنی دیرینه میباشد و میتواند جهت توصیف اقدامی انتقام جویانه به کار رود. آن دوست دوستتان که هر بار برای مهمانی نوشیدنی جمعه شب میآید و حالتان را بههم میزند؟ شاید او دشمنخونی (Nemesis) شماست.
۱۸- منعطف (Lithe):
واژهی تک بخشی و زیبای Lithe، جهت توصیف ویژگی انعطاف پذیری و یا ظاهری باریک به کار میرود. برای مثال:
You may have noticed the lithe ballerinas when you attended a performance of The Nutcracker at Christmastime.
احتمالا متوجه اندام باریک رقصندههای باله، هنگام تماشای نمایش فندقشکن در ]ایام[ کریسمس شده باشید.
۱۹- آسودگی (Tranquility):
امیدوارانه، شما به حالتی از آسودگی(Tranquility) در گردش ساحلی بعدی خود خواهید رسید. این هم واژهای دیگر برای رهایی از پریشانی روح و روان است.
۲۰- ظرافت و زیبایی (Elegance):
Elegance، واژهای دیگر که صدایی دقیقا مشابه معنیاش دارد، کیفیتی از سلیقه و زیبایی را بیان میکند.
۲۱- رنسانس (Renaissance):
تفاوتی نمیکند که به حیات دوباره در زندگی خودتان اشاره میکنید و یا دورهی گذار بین قرون ۱۴ ام تا ۱۷ ام میلادی؛ واژهی Renaissance روی زبان تان چرخیده و به تمامی نیاز های زیباییشناختی دلپذیر زبان پاسخ میدهد.
۲۲- فصاحت (Eloquence):
به عنوان یکی از ویژگیهای سیاست مداران حرفهای، این واژه به سلاستی قانع کننده اشاره دارد. در مناظرات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ به دنبال فصاحت (eloquence) باشید. کدام یک از نامزدها رای شما را جلب خواهد کرد؟
۲۳- درخت سکویا (Sequoia):
این درختان غولپیکر را در کالیفرنیا، به ویژه در پارک ملی هم نامشان در کوه های جنوبی نوادا سیرا (Nevada Sierra) میتوان یافت. تشخیص سکویا از چوپسرخ برای تان دشوار است؟ (پارک ملی به نام های سکویا، چوبسرخ و پارک ایالت نامیده میشود.) راهی ساده برای تشخیص آنها:
اگر در سمت ساحلی هستید، احتمالا به یک چوبسرخ مینگرید؛ اگر در خشکی باشید، پس به طور حتم خود را در میان درختان سکویا خواهید یافت.
۲۴- صلح و آرامش (Peace):
واژهی چندسوی Peace میتواند به وضعیتی ذهنی، رهایی از مزاحمتهای مدنی، و یا زمانی بدون جنگ اطلاق شود.
۲۵- لالایی (Lullaby):
واژهی بهتری برای یک ملودی آرامشبخش که فرزندتان را با آن بخوابانید وجود ندارد؛ اما، این واژه مخصوص کودکان نیست. Lullaby میتواند به عنوان فعلی در معنی آرام کردن هم استفاده شود.
۲۶- پارادوکس (Paradox):
آغاز یک پایان! جوانی، حیف جوانان شده! اینها مثالهایی از پارادوکس، و یا عبارتی که خودش را نقض میکند، هستند.
۲۷- تر و تازه (Pristine):
به نظر میرسد این واژهی زیبا میدرخشد و از آنجایی که Pristine به معنای “تمیز و تازه یا نو” میباشد، کاملا متناسب معنیاش است.
۲۸- پرشور (Effervescent):
این واژه راهی هوشمندانه برای توصیف شخصی پرشور در ادارهی شماست. در عوض اینکه هنگامی که پیشتان هستند تنها سرگرمکننده بخوانیدشان، کمی سطح را بالاتر برده و بگویید آنها شخصیتی پرشور (Effevescent) دارند. سادهتر بگوییم به آن معنیست که فرد در ظاهر حالتی شاداب و سرزنده دارد.
۲۹- توانگری و دولتمندی (Opulence):
آیا شما هم رویای داشتن قصری در بورلی هیلز (Beverly Hills) با یک مازراتی در گاراژ و گشتتن در بازارهای رودئو داریو (Rodeo Drive) را دارید؟ پس آرزوی زندگی دولتمندی (Opulence) در سر دارید. به تلاش ادامه دهید!
۳۰- روحانی (Ethereal):
این واژهی لطیف و سبک ممکن است شما را به یاد جسمی آسمانی بیاندازد. Ethereal میتواند برای اشاره به نواحی فوقانی فضا و نیز هر چیزی که بهشتی بوده و زمینی نیست، به کار رود.
۳۱- خوشبین (Sanguine):
Sanguine، واژهای زیبا و پیچیده، در چندین معنی به کار میرود. معمولا به عنوان مترادفی برای خوشبینی استفاده میشود؛ اما، قابلیت توصیف طیف رنگی خونین و یا چیزی مربوط به خون را نیز دارد.
۳۲- نوشدارو (Panacea):
Panacea در یونانی به معنای شفابخش بوده و متناسب آن، Panacea الههی یونانی شفا بوده بوده است. امروزه، این واژه به چیزی اطلاق میشود که قابلیت بهبود هر چیزی را داشته باشد. راهحلی برای تمامی مشکلاتی که در روز با آنها مواجه میشوید تصور کنید، این همان نوشدارو (Panacea) است.
۳۳- چشمنواز (Bodacious):
هر چند Bodacious عمدتا برای توصیف انحنای بدن یک زن به کار میرود، این واژه همچنین جهت اشاره به چیزی قابل توجه یا تحسین برانگیز هم استفاده میشود. برای مثال:
A person might have a bodacious energy or a home might have bodacious decor.
یک فرد میتواند انرژی قابل توجه و یا خانهای دکور تحسینبرانگیزی داشته باشد.
۳۴- حقیقت آشکار (Axion):
Axiom قاعدهای کلی است که به طور گستردهای به عنوان واقعیت پذیرفته شده است. مثالی از اعلامیهی استقلال ]ایالات متحده[:
“ما این واقعیات را بدیهی میپنداریم، که همهی انسانها برابر خلق شدند و از جانب خالقشان به آنها حقوقی اعطا شده است که زندگی، آزادی و جستجوی خوشبختی در میان آن حقوق است.”
این “واقعیات” میتواند به صورت حقیقتهای آشکار (Axioms) توصیف شود.
۳۵- شبح (Silhoutte):
بسته به موقعیت، دیدن یک شبح، یا طرحی از یک جسم، میتواند زیبا و یا ترسناک باشد. برای مثال:
Seeing the silhouette of a young couple on a park bench is lovely, but if you see a shadowy silhouette in a house you thought was empty, then you might want to run away.
دیدن سایهی یک زوج جوان روی صندلی پارکی دوست داشتنی است؛ اما، اگر شبحی سایهآلود در خانهای ببینید که فکر میکردید خالی بوده، آن موقع است که بایستی فرار کنید.
۳۶- مخفیکار/ ی (Surreptitious):
این واژه به معنای انجام مخفیانهی کاری و یا انجام دادن یا دسیابی به چیزی با مخفی کاری است. برای مثال:
That person at your job who always seems to be working on a secret project might be considered surreptitious.
آن فرد را در محل کارتان که همیشه دارد روی یک پروژهی محرمانه کار میکند میتواند به عنوان فردی مخفیکار در نظر گرفت.
۳۷- دختر ساده (Ingenue):
تمامی مثالهای این واژه را در ادبیات کلاسیک، فیلم و تلویزیون خواهید یافت. شخصیتهای خام و بیگناهی نظیر سندی (Sandy) در آغاز فیلم گریس (Grease) و اوفلیا (Ophelia) از هملت (Hamlet)، مثالهایی از دخترانی ساده (Ingenue) هستند.
۳۸- دلچسب (Dulcet):
این واژهی دلپذیر از دیگر مثالهایی که معنایی متناسب با خوانشش دارد و همین آن را لذتبخش میکند. برای مثال:
You may have recently listened to particularly dulcet music or indulged in a dulcet chocolate cake.
ممکن است شما اخیرا به موسیقی دلچسب خاصی گوش کرده باشید و یا در خوردن کیک شکلاتی دلچسب زیاده روی کرده باشید.
۳۹- قرار عاشقانه (Tryst):
این واژهی ترد و شکننده، معمولا برای توصیف ملاقات محتاطانه دو عاشق به کار میرود. هر چند به معنی هر گونه جلسه و یا ملاقاتی (نه لزوما با انگیزههای عاشقانه) به کار میرود. احتمالا تمایل نداشته باشید جلسهی بعدی در ادارهتان را “قراری عاشقانه (a Tryst)” بخوانید.
۴۰- سرخوشی (Ebullience):
Ebullience، کلمهای زیبا که احتمالا بهترین گزینه برای توصیف فضولات سگ های شکاری طلاییرنگ است، حالتی از هیجان و اشتیاق را بیان میکند.