آزاده زارعی در نقش پسر در فیلم آمین خواهیم گفت
وی درباره چگونگی آماده شدن برای ایفای نقش یک پسر عنوان کرد:من عاشق سینما هستم، عاشق بازیگری هستم و کسی که عاشق است بی شک باید بداند که عشق همیشه و در همه حال همراه با سختی بوده است. من می دانستم راه دشواری در پیش دارم، تمرین های سختی باید انجام دهم، باید از آزاده و ظاهر زنانه اش خداحافظی می کردم و در یک قالب و در یک شخصیت دیگر فکر، روح و ظاهر خود را می گنجاندم تا خود را به این باور برسانم که من دیگر آزاده نیستم بلکه من اصغرم. در مرحله بعدی نیز باید تلاش می کردم تا اطرافیان خود را به این باور برسانم که من برای مدتی اصغر هستم و سپس در مرحله نهایی مخاطبان و تماشاگرانی که این فیلم را تماشا می کنند این واقعیت را درک کنند که آزاده زارعی در این فیلم یک پسر است.
آزاده زارعی در نقش پسر در فیلم آمین خواهیم گفت
وی درباره تاثیری که این فیلم در پیشرفت و شهرتش خواهد داشت، گفت:من برای شهرت وارد سینما نشده ام زیرا عشق عجیب و غریبی به بازیگری و سینما دارم اما می توان گفت «آمین خواهیم گفت» در پیشرفت من تأثیر داشته و دارد به دلیل آنکه ورود من به سینما با یک نقش خاص رخ داده است. یعنی اولین تجربه بازیگری من با نقش پسری بود که به شدت از آزاده درون من دور بوده است. من قبل از بازی در این فیلم تجربه بازیگری نداشتم و حتی جلوی دوربین هم نرفته بودم بنابراین با این نقش وارد شدن قطعا در پیشرفت من تأثیر داشته است.
بازیگر نقش باران در سریال «آوای باران» اضافه کرد:شاید هر بازیگری دوست داشته باشد نقش های خاص و متفاوتی به او پیشنهاد شود تا بتواند توانایی های خود را در نقش های متفاوت ارایه دهد و من خدا را شاکرم از این اتفاق برای من رخ داده است. اما اگر فیلم «آمین خواهیم گفت» 5 سال توقیف نمی شد مطمئنا اتفاق های دیگری برای من رخ می داد و حتما سرنوشت کاری ام عوض می شد. بناب ر دلایلی 5 سال این فیلم خاک خورده و دیده نشده است و هم اکنون هم که از توقیف رها شده با نظر مسئولان در گروه «هنر و تجربه» اکران شده است و نمایش های محدودی دارد اما در نهایت از این امر خوشحالم که این فیلم در این گروه اکران شده زیرا مخاطبانش خاص هستند.
زارعی با تاکید بر اینکه «آمین خواهیم گفت» قبل از سریال «آوای باران» فیلمبرداری شده بود، گفت:دیده شدن من در سریال «آوای باران» اتفاق افتاد در حالی که من «آمین خواهیم گفت» را قبل از «آوای باران» بازی کرده بودم اما در «آوای باران» مردم آزاده زارعی را شناختند.
آزاده زارعی با تیپ پسرانه
وی درباره ایفای نقش اصغر فرشته بیان کرد:به هیچ وجه رسیدن به تصمیم نهایی برایم سخت نبود و ذره ای در آن تردید نکردم اما به هر حال هر کاری سختی های خود را دارد. اولین سختی که برای من در این فیلم وجود داشت تمرین های مداوم، سخت و نفس گیر بدن و بیان بود به دلیل آنکه من باید لحن صحبت و بیان خود را به لحن پسرانه نزدیک می کردم و همچنین فرم رفتاری و فرم بدن خود را به یک رفتار پسرانه تغییر می دادم. بی شک همسو کردن و سینک کردن بیان و بدن با یکدیگر در قالب پسر برای یک دختر کار سخت و دشواری است.
وی ادامه داد:من 6 ماه قبل از فیلمبرداری تمرین های خود را شروع کردم و از تمام حالت های دخترانه، وسیله ها، رفتار، فرم و حتی دوستانی که رفتارهای دخترانه من را تشدید می کردند دوری کردم و در طول فیلمبرداری هم به شدت این راه را ادامه می دادم و تمرین می کردم. صبح ها زود بیدار می شدم و تمرین بیان و بدن انجام می دادم و مجددا قبل از پلانم حتما تمرین می کردم برای اینکه خشی که در صدای من به وجود آمده بود حفظ شود و از بین نرود.
زارعی در مورد محل فیلمبرداری این فیلم گفت:لوکیشن ما در این فیلم محل خیلی سختی بود. لوکیشنی صعب العبور با امکانات بسیار محدود. گروه «آمین خواهم گفت» در یک ایستگاه به نام «تنگ هفت» فیلمبرداری داشت که تنها وسیله ارتباطی با روستای بعدی قطار بود. ما چندین ماه در آنجا به دور از خانواده هایمان زندگی کردیم در حالیکه شرایط موجود واقعا عجیب و غریب بود، همانگونه که از فیلم و پلان هایش نیز می توان این موضوع را کاملا درک کرد.
عکس دیدنی آزاده زارعی
وی با تاکید بر اینکه از نتیجه کار راضی است، بیان کرد:برای بازی در این نقش آسوده خاطر بودم چون می دانسنم سامان سالور پشت شخصیت اصغر تمام قد ایستاده است و تا به آن اصغری که در ذهنش بود، نرسد محال است حتی از یک پلانش بگذرند. این نکته بسیار به من قوت قلب می داد. پس از پایان یافتن فیلمبرداری هیچ یک از عوامل پشت دوربین دیگر نمی توانستند با من ارتباط برقرار کنند چرا که همه آنها به دنبال اصغر بودند. هیچکس در این جمع دیگر نمی توانست آزاده زارعی را باور کند زیرا همه اصغر را پذیرفته بودند. البته خودم نیز همین احساس را داشتم و تا مدت ها دچار دوگانگی شخصیتی و رفتاری شده بودم.
این بازیگر جوان در پایان گفت:ورود من به سینما با یک نقش عجیب و غریب و سخت که از خودم بسیار دور بود و البته با فیلمنامه ای که پشتش تفکر بود، اتفاق افتاد. پس به خودم گفتم که می توانم در سینما به فعالیتم ادامه دهم و ماندگار شوم. زمانی که فیلم «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» سامان سالور را دیدم از آن بسیار لذت بردم چون عاشق بازی کردن در این نوع فضاها هستم و خوشبختانه ورودم به سینما نیز با این نوع کارها بوده است پس طبیعتا دوست دارم به دنبال نقش های متفاوت باشم و هر نقشی به من پیشنهاد شود، تلاش می کنم تمام انرژی خود را برای ارایه درست آن بگذارم.