وی فور یو
7 ماه پیش / خواندن دقیقه

اسم پسر با آ جدید + لیست اسم پسرانه ترکی و فارسی با آ

اسم پسر با آ جدید + لیست اسم پسرانه ترکی و فارسی با آ

زیباترین اسم پسر با آ از میان اسامی ترکی، کردی و یا ایرانی و خارجی قرآنی و مذهبی یا اسم جدید پسرانه در ثبت احوال را شما برای فرزندتان انتخاب کنید.

اسم پسر با آ و اسم پسرانه که با آ شروع بشه

لیست کامل اسم پسر با آ فارسی و عربی و اسم پسر ایرانی و خارجی که با آ شروع می شود به همراه معنی تمام این اسامی که از بین زیباترین اسم پسر با آ کردی و اسم جدید پسر با آ ترکی و اسم مذهبی پسر با حرف آ انتخاب شده است را در این بخش از پلاس وی مشاهده خواهید کرد تا در انتخاب نام فرزندتان کار ساده تری داشته باشید.

لیست کامل اسم پسر با آ (ایرانی، عربی، ترکی، کردی، انگلیسی، فرانسوی و....)

جدیدترین اسم پسر

آدلان: جنگجوی پیروز

آنلار: فهمیده

آنیک: روشن و صریح

آتالان: مشهور، معروف

آریا: نجیب و آزاده

آرتین: از شخصیت‌های شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی، هفتمین پادشاه ماد، پاک و مقدس، عاقل و زیرک

آراد: جوان مرد، آراسته، نگارید، آرای، آراینده، بخشنده، سپید دست، آرسام:آرشام، نیرومند، قوی هیکل، پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی

آرین: نجیب و آریایی، آزاده، اسم پسر با آ فارسی

آرمین: نام چهارمین پسر کیقباد، مرد همیشه پیروز، آرام گرفتن، دلیر، از شخصیت‌های شاهنامه

آرتا: درست کردار، مقدس، پاک، راست گفتار

آرمان: مراد، خواسته، امید، آرزو، کمال مطلوب

آبتین: دارای گفتار و کردار نیک، از شخصیت‌های شاهنامه، نفس کامل و انسان نیکوکار

آرتان: افزایش یابنده، افزوده، نام برادر داریوش و پسر ویشتاسپ

آیین: روش مناسب و مطلوب، روش، رسم

آرسین: پسر آریایی

آیکان:اصیل و نجیب

آزادبه:انسان سالم و آزاد

آزادسرو: زیبا و بی تعلق همچون سرو

آزادفروز: رهایی بخش، آنکه آزادی می آورد

اسم پسر با آ جدید 1402

اسم ایرانی پسر

آزران: منسوب به آزر، آزر نام پدر یا عموی حضرت ابراهیم

آژنگ: چین و شکن پوست بدن و بخصوص پیشانی

آسپاداس:آخرین پادشاه ماد

آسپیان: آبتین، روح کامل

آسدین: اسم موبدی در سده دهم یزگردی

آسیدات: از بزرگان هخامنشی

آشینا: نیرومند، زورمند، قوی، قدرتمند

آلاز: شعله

آلب: شجاع و دلیر، پهلوان

آلتونتاش: زیبارو

آمنید: اسم دبیر داریوش پادشاه هخامنشی

آنوشه: پادشاه نوجوان، خوشی و شادی، داماد

آوه: یکی از شخصیتهای شاهنامه

آبینچ: آرامش، آسودگی، تسلی

آدرین: زیباروی، آتشین

آیهان: پادشاه ماه

آرکان: دارای سرشت و خون پاک

آراز: نام رود ارس، قهرمان منسوب به طایفه آس

آروین: امتحان و آزمایش، تجربه

آرشاوین: نام هفتمین پادشاه اشکانی، آرشاویر، مرد مقدس

آرون: خصلت پسندیده، خوی خوش، صفت نیک، فضیلت

آریان: آزاده، نجیب، منسوب به آریا، آریایی

آریو:آریایی، منسوب به قوم آریایی

آردا: آرشا، مقدس

آریاس: آریایی بزرگ

آرنیک: آریایی نیک خو

آرسن: مرد مبارز، انجمن، مجمع

آرتیا: مرد پاک

آران: اسم پادشاه آذربایجان در عهد باستان، نام قدیمی ایران

آتیلا: دلیر، شجاع، نامدار

آریامهر: ترکیب دو اسم آریا و مهر به معنی آزاده و محبت

آریوبرزین: متشکل از دو اسم آریو و برزین به معنای آریایی و آتش

آریوداد: داده ایران، ایرانداد

آریه: اسم سپهدار ایرانی طرفدار کورش صغیر پادشاه هخامنشی

آزا:نام پادشاه مانایی، آزار دهنده، آسیب رساننده

آریوند: دارای نژاد آریایی

آغامیر: رهبر محترم،امیر و یا رئیس بزرگ

اسم پسر با آ خارجی

اسم ایرانی پسر با آ

آغایار: بزرگ و شایسته حرمت

آلاتان: روشن شدن افق در سحرگاهان

آلپمان:شجاع، قهرمان، شخص جسور

آلقان: ستودن و تمجید کردن

آلقین:متهم کردن، محکوم کردن

آنار: به خاطر آورنده

آنیت: مجسّمه، تندیس یادبود

آیقین: شیدا،عاشق

آرتن: آتشین تن

آدریل: انسانی متعلق به قوم خدا

آبادان: آباد، برپا

آباغان: نجیب زاده، کبیر، عالیجناب

آبای: خشم، روشنی، قهر، غضب

آبراما: اداره، راهبری

آبیق: اصیل، با احساس

آسلان:شیر

آلپار: قهرمان

آرینود:آتش پاک

آژو: سعی و تلاش

آلتای: روح والایی که بر گستره زمین فرمان میراند

آریومهر: از سرداران داریوش سوم

آیاش:روشنایی مهتاب

آیکال: روشن مانند ماه

آرشین: آریایی اصیل

آبیقان: اصیل

آرتی: مقدس وپاک

آرشاک: ارشک

آرشن:مردانه

آیان: پیدا،آشکار و هویدا

آیراد:ماه جوانمرد

آرشیا: اورنگ پادشاهان، تخت شاهی

آرشا: مقدس

آمین: از نام‌های خداوند، برآور، بپذیر، اجابت کن

آرشاویر: نام هفتمین پادشاه اشکانی، مرد مقدس

آرسان: اسم پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی

آسال: اصیل، دارای اصالت

آشار:غذا و خوراک، آذوقه

آشام:رتبه، مرتبه، درجه، مرحله

آشکین: پیشروی به سوی موفقیت

اسم پسر با آ جدید ترکی

اسم خارجی پسر با آ

آغاجان: صاحب حرمت زیاد، دریا دل

آغار: قهرمان سپیدروی

آپتین:دارای گفتار و کردار نیک، آبتین

آتریداد: داده‌ی آتشین

آتور: آتش، نام فرشته‌ ای در ایران باستان

آدین: آرایش‌هایی که در نوروز یا هنگام ورود پادشاهان و جشن‌های بزرگ در کوی و برزن و راه‌ها انجام می‌دهند، آذین

آذران: جمع آذر (آتش) (به مجاز) دارنده ی عواطف تند، منسوب به آتش

آویشار: زلال مانند آب

آرتاش: یار، دوست و همدم

آرسیس: مرد راستگوی ایرانی

آرماند: مبارز، جنگجو

آریارمن: شادی آور از نژاد آریایی، رامشگر آریایی

آریارمنه: نیای داریوش بزرگ از شاهان هخامنشی

آریافر: صاحب فر و شکوه آریایی

آریم:شجاع و دلاور، بزرگ

آزات: آزاد

آبرلی: صاحب آبرو، آبرومند

آبستا: کتاب مقدس زرتشتیان، اوستا، اساس، بنیاد، اصل

آبش: تازه روی و خندان

آریتما: اسم یکی از سران ماد

آذرباد: پابنده و نگهبان آتش

آراس: آراز، رود ارس

آرش: از شخصیت‌های شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی بسیار ماهر در تیراندازی (آرش کمانگیر)، درخشنده

آرتام: صاحب نیروی راستی

آکای: ماه درخشان، ماه روشن

آوش:پاک و زلال مثل آب

آرتیمان: اندیشه‌ی نیک و پاک

آرسس: اسم پسر اردشیر سوم، پادشاه ساسانی

آریل:شیر خداوند

اسم پسر با آ جدید و شیک ترکی و فارسی

آبلاتکا:از نامهای ایران باستان

آپاسای: اسم منشی شاپور اول پادشاه ساسانی

آتابای:نام یکی از طوایف بزرگ ترکمن در ایران،پدربزرگ

آپنیتا: بنده خاص پروردگار، مقرب

آپادا: متوکل، کسی که خود را به خداوند سپرده است

آتابیگ: لقب احترام برای خطاب کردن پیران، اسم پسر با آ ترکی

آتربان: پیشوای دینی

آپاداش: آموختن علوم معنوی از مرشد

آیاز: نسیم و باد خنک

آمیار: یاور، همکار

آرنیا: از نسل آریایی

آترابان: پیشوای دینی، نگهبان آتش

آریوبرزن: نام یکی از سرداران بزرگ ایرانی، کنایه از قدرت و خشم ایرانی

آراکو: بلندترین نقطه کوه

آدوین: آتش عشق

آتردین: آذر دین، زردشتی

آرشام: پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی، نیرومند، قوی هیکل

آیدین: درخشنده مانند ماه، روشن‌فکر، شفاف و روشن، نورانی

آرمیا: آرامش دهنده

آترینه: صورت دیگری از آذرین

آرشان: نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، مرد

آتابیک: پدر بزرگ

آرو: اسم فرشته ای در آیین زرتشت

آوات: خواسته و آرزو، اسم پسر با آ کردی

آروید: آتش پاک و آریایی

آترون: پیشوای دین زرتشتی

آروند: فر و شکوه، شأن و شوکت

آریاز: رهبر، راهنما

آستیاگ: نام آخرین پادشاه ماد، آستیاژ

آیدن:درخشان مثل ماه، آیدین، روشن

آروکو: نجیب، نجیب زاده

لیست جدیدترین اسم پسر که با آ شروع بشه

آریوراد: ایرانی و جوانمرد

آلان: سرزمین آریایی‌ها، آران

آرهان: شاه پاک و درستکار

آریوان:نگهبان اتش

آزاد:فارغ و آسوده، رها شده از گرفتاری یا چیزی آزاردهنده

آتمین:اسب سوار

آریوس: خورشید

آژوان: اسم کوهی در منطقه قلع واقع در کرمانشاه

آلیا:مجازا زیباروی و بلند مرتبه، الیاس

آتا: سرپرست، ریش سفید، پدر، جد

آتبین: صاحب گفتار و کردار نیک، از شخصیت‌های شاهنامه، نفس کامل و انسان نیکوکار

آدلی: نامی، مشهور، نامدار

آرتامهر:محبت و دوستی مقدس

آرنام:خوش نام آریایی

آرن:پهلوان و دلاور

آرگش: سرزنده و روشن همچون آتش

آرتامن:اندیشه‌ ی پاک و مقدس

آردین: مقدس

آریابان: نگهبان قوم آریایی

آریابرز: شکوه آریایی

آریارامنه: آرام کننده آریائیان

آریاگیو: سخنور آریایی

آریامنش: صاحب خوی و رفتار آریایی

آریس:ﺩﺧﺘﺮﻯ زیبا ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﺮوﺱ

آریسته: آریستئوس در اساطیر یونان

آریشا:شاه آریایی

آریامن: خوشبختی دهنده، آرامش دهنده

آصف: نام وزیر حضرت سلیمان (ع)، با تدبیر و خردمند، اسم پسر با آ عربی

آلپ: پهلوان، دلاور، شجاع، قهرمان

آتاش: آداش، همنام

آتامان: رهبر و فرمانده مانند پدر

آرزم: جنگ، رزم

آرسامس: اسم یکی از سرداران ایرانی

آریام: صاحب نیروی آریایی

آتای:مشهور، شناخته شده، معروف

آرکا:مایه اطمینان و پیشتگرمی، آرخا

آناگ:اسم یکی از احکام پارت در زمان اردشیر پادشاه ساسانی

آتلان: نام آور و تند

آرتیان:پاکی و تقدس

آرژین: حرارت آتش، گرمای زندگی

آنام: آفریده، خلق

آرتیکا: بی باک، شجاع و دلیر

آخش:ارزش و قیمت، بها

آداد: توفان و باران

آدارایل: خداوند یاری کننده

آداش: همنام، هم اسم، آتاش

آدان: مفید و سودمند

آدخ: مبارک و خجسته

آدریانوس: آدریان، نام یکی از امپراتوران روم

اسم پسر با آ با معنی سنگین و شیک

زیباترین اسم پسر با حرف آ

آدم: اولین بشر آفریده خدا

آدهاوا:مقربترین دوست خداوند

آدی: امانت دار تر

آدیگوزل: خوش نام

آذراوغلی: پسر آذربایجان

آرتیما: مقدس و پاک

آرسا: آتش

آکو: قله بلند

آژیار: رهایی

آریوسام: پسر آتش مقدس

آزر:اسم پدر ابراهیم خلیل (ع )

آویر: آتش

آهیر:آتش

آتاکان: فردی که خون پدر در او جریان دارد

آریاسام: متشکل از دو اسم آریا و سام به معنی آزاده و آتش

آدار: دلیر، شجاع، جدا کننده، تحلیل گر

آرمند: آرام گیرنده

آدالان: شهرت،شناخته شده

آریاوش: آریایی، نجیب

آدای: نامزد برای ازدواج

آریانیک: آریایی نیک،اسم پسر با آ اوستایی

آرنگ: رهبر، حاکم، مالک

آروان: آرین، آریایی، ایرانی

آریشن: معنوی

آریابد: رئیس قوم آریایی

آراج: آراد

آرازش: انفاق در راه خدا، صدقه

آرپان: آرین، منسوب به قوم آریایی

آرتاپارت: نام نگهبان کوروش دوم پادشاه هخامنشی

آرتیکاس: داد خواهی

آرمناک:شخصی که ارمنیها نژاد خود را به او نسبت می دهند

آرمینی: سپهسالار یزگرد سوم پادشاه ساسانی

آرویج: همیشه سبز، باطراوت، شاداب

آریابرزین: برادر زاده‌ی داریوش بزرگ

اسم پسر با آر و آریا

اسم پسر با آ

آریاراد: آریایی جوانمرد، آریایی شجاع، آریایی دانا

آریاسپ: صاحب اسب

آریاک: اسم یکی از سرداران ایرانی و فرماندار کاپادوکیه

آریان رضا: متشکل از دو اسم آریان و رضا به معنی آریایی و خشنود

آرین راد: آریایی شجاع

آرین مهر: متشکل از دو اسم آرین و مهر به معنای آریایی و محبت

آزادمهر: محبت، دوستدار آزادی

آزرمان:همیشه جوان

آزما: امتحان کننده، آزماینده

آهیل:اسم نوعی پرنده

آریاباد: آریاپاد نگهبان قوم آریایی

آریانوش:خوشحال کننده آریاییان، شادکننده

آریاوا: آزاده، منسوب به آریا

آتسز: نام سومین فرمانروای سلسه خوارزمشاهی

آتشزاد: زاده آتش

آتلی: سواره، صاحب اسب، اسب سوار

آتورپات:آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست

آتیتی:مهمان

آثویه: روح کامل و درستکار

آجیر: محتاط، کوشا

آچیم:از نیاکان یوسف نجارهم عصر حضرت مریم

آذرآیین:اسم چهارمین آتشکده از هفت آتشکده ایرانیان

آذربابا: پدر آتش

آذربان: نگهبان آتش

آذربرزین: آتش باشکوه

آذربه: بهترین آتش

آذربهرام: متشکل از دو اسم آذر و بهرام به معنای آتش و پیروزمند

آرمهر: مهر آریایی

آبانوز: درخت آبنوس

آتحان:دارای بدن استوار و اندام محکم

آتون: قهرمان، جسور، دلیر

آتیق: نیرومند،جسور و دلیر، مشهور

آجار: زبردست و ماهر، مهاجم، غیور

آجارمان: با غیرت

آذرتاش: دو تن که اجاق و بخت یکسانی دارند

آذرتوس: صورت دیگر آذرطوس

آذرجوش:پهلوانی در داستان سمک عیار

آجلان:فردی که از خود غیرت نشان دهد

آیتونا:مثل ماه زیبا و درخشان

آئیل:نام پرنده ای

آیحان:مثل ماه آدم زیبا و مشهور، صاحب ماه

آتیال:یال اسب

آزمون: امتحان

آژند:کلافه نخ

آساد: شیرها و شیران

آسام: حدیث خوش، سام، داستان خوشایند

آستیاژ:اسم آخرین پادشاه ماد

آسیم: استاد بلندمرتبه و عظیم الشأن

اسم پسر جدید و اسامی بروز پسرانه

آشناس: نام فرزند طهماسب

آشور: رب النوع مورد پرستش مردم کشور آشور، گوشه ای در دستگاه های ماهور، نوا و راست پنجگاه

آشوک:اسم یکی از شاهان در امپراتوری بزرگ هند

آگاه:مطلع، باخبر، بینا، دقیق

آلپای: جوانمرد شجاع، پهلوان زیبارو مثل ماه

آمن: ایمن، بی خوف

آنوش: جاوید، بی مرگ

آوند: حجت، دلیل، برهان، آونگ

آیت:آیه و نشانه، علامت

آبار: باشکوه و ایستادگی، هیبت، سرفراز

آتاسای: احترام کننده به بزرگان

آترس: شجاع و بی باک، نترس

آتروان: پیشوای دین زرتشتی، نگهبان آتش

آتروپات: آذرپناه، کسی که آتش نگهدار اوست

آداک: جزیره، خشکی میان دریا

آدام: آدم

آدریان: دریا و آب

آدور: خار تیغ گیاهان

آدورا: مددکار، کمک کننده

آرتابان: اردوان

آرتوان: از شخصیتهای شاهنامه، یاری کننده درستکاران

آرتور: آتش

آرژان: نقره

آباریس: موبد معروف دوره هخامنشی

آئیریا: یاری دهنده‌ی آریایی و ایرانی

آباد: آراسته، تندرست و مرفه

آداق: نذر

آدال: مشهور شده

آرتوم: تلاشگر

آرتون: جدّی

آرقون: صاف، پاک شده، برگزیده شده

آبادیس: اسم یکی از پزشکان دوره هخامنشی

آباقا:اسم فرزند هلاکوخان مغول

آذرپاد: آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست

آذرپی: صاحب قدمی چون آتش

آباندان: اسم فرستاده خسرو اول پادشاه ساسانی به دربار رم

آبد: جاودان، همیشگی

آبدست: چابک، تردست، تر و فرز

آبدین: جاودانه ها

آبرام: ابراهیم

آدریا: نگهدارنده آتش

آباگران: اسم سردار شاپور دوم پادشاه ساسانی‌‎

آذربد: نگهبان آتش

آذرمان: دارای فکر روشن، آذرمن

آسمیتا: اناالحق، من هستم

آشر: مبارک و خوش یمن، شاد، خوشحال

آغنده: انباشته

آلبرت: مسئول، استوار

آلپر: شجاع، دلیر، جسور

آذرمن: صاحب فکر و اندیشه روشن

آراسب: از سرداران کوروش

آراسپ: نام یکی از سرداران کوروش، آراسب

آرال: اسم دریاچه ٔ بزرگ مشهور به دریای آرال

آرامیان: فرزندان آرام

آرتاباز: اسم فرمانده گردونه های کوروش پادشاه هخامنشی

اسم پسر با آ کردی و لری

اسم پسر با آ

آژمان: بی نهایت و بی زمان

آوگان: از شخصیتهای شاهنامه

آبراهام: ابراهیم

آییش: پیروز

آتایار: یار و یاور پدر

آلماگل: زیبا مثل گل سیب

آرتاریا: آریایی درستکار

آرتوش: از اسمهای باستانی ارمنی

آدسای: محترم

آروز: هدف بزرگ

آرسامن: بزرگ مرد

آگاس: آگاه

آخشام:غروب

آذرداد: داده آتش

آذرشن: نام پهلوانی ایرانی در گرشاسب نامه

آذرطوس:صورت دیگر آذرتوس

آذرفر: مثل آتش دارای شکوه وجلال

آذروان: آتش بان، نگهبان آتشکده

آرخا: مایه اطمینان و پیشتگرمی

آکام: تپه، نتیجه، امید، سرزمین فراز، زمین‌های بلند

آیریک: آریایی، ایرانی

آرات: بی باک و جسور، شجاع، دلیر

آرتمن:فرزند داریوش و برادر خشایارشاه

پرطرفدارترین اسم دختر و پسر با آ

انتخاب نام نیک از وظایف والدین است. اگر شما اسم هایی با آ را می پسندید، زیباترین و باکلاس ترین اسم دختر و اسم پسر خاص و تک و یا کم تکرارترین اسم دختر و 10 اسم برتر پسر هم با معنی و ریشه کامل را در انتهای این بخش از پلاس وی بخوانید. اسامی که در ادامه مشاهده می کنید، بخشی از نام های محبوب ایرانی ها برای دختر و پسر با حرف آ می باشد.

محبوبترین نام پسر در ایران با حرف آ

آبتین، آرتا، آرش، آرشام، آرمان، آرات، آرین،آرشان، آراد،آدرین از پرطرفدارترین اسم پسر در ثبت احوال هستند. اگر می خواهید اسمی هم آهنگ با این اسامی انتخاب کنید، می توانید آرتین، آرشاویر، آرسام اسم پسرانه فارسی با آ و نام های آتیلا، آراز و آیهان ترکی و آریوسا، آوات نام کردی پسر با آ را در نظر بگیرید.

محبوب ترین نام دختر در ایران با حرف آ

آرشیدا، آتریسا، آروشا، آرتمیس، آلا، آوینا، آیسان از جدیدترین اسم دختر 1402 هستند.


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع