وی فور یو
یک سال پیش / خواندن دقیقه

اسم پسر با م باکلاس و جدید در ثبت احوال ؛ لیست کامل

اسم پسر با م باکلاس و جدید در ثبت احوال ؛ لیست کامل

یکی از پرشمارترین اسمی در اسم پسر با حرف م یا همان میم است که در این بخش اسم پسر با م مذهبی، ترکی، لری، ایرانی، خارجی و جدید و باکلاس را می خوانید.

اسم پسر با م؛ اسم پسرانه که با م شروع بشه

لیست کامل اسم پسر با فارسی و عربی و اسم پسر با م ایرانی و خارجی که با میم شروع می شود به همراه معنی تمام این اسامی که از بین زیباترین اسم پسر با م کردی و اسم جدید پسر با م ترکی و اسم مذهبی پسر با حرف م انتخاب شده است را در این بخش از پلاس وی مشاهده خواهید کرد تا در انتخاب نام فرزندتان کار ساده تری داشته باشید.

لیست کامل اسم پسر با م جدید و شیک (ایرانی، عربی، ترکی، کردی، انگلیسی و....)

اسم پسر مذهبی با م

محمد:نام پیامبر اسلام(ص)، نام سوره چهل و هفتم قرآن مجید، ستوده، بسیار تحسین شده، اسم پسر با م قرآنی

مهراد: بخشنده بزرگ، جوانمرد مِهتر و بزرگتر

ماهور: از هفت دستگاه موسیقی ایرانی، تپه‌های به هم پیوسته‌ی دامنه کوه

میکائیل: از فرشتگان مقرب خداوند و روزی رساننده بشر، اسم پسر با م عبری

محمد طاها: متشکل از دو اسم محمد و طاها به معنای ستوده و نام سوره‌ی بیستم قرآن کریم

محمد صدرا: متشکل از دو اسم محمد و صدرا به معنای ستوده و بلندمرتبه

مهیار: نام پهلوان ایرانی، ماهیار

محمد عادل: متشکل از دو اسم محمد و عادل به معنای ستوده و دادگر

محمد عامر: متشکل از دو اسم محمد و عامر به معنای ستوده و آباد کننده

محمد عظیم: متشکل از دو اسم محمد و عظیم به معنای ستوده و بزرگ

محمد علیم: متشکل از دو اسم محمد و علیم به معنای ستوده و دانا

محمد غفور: متشکل از دو اسم محمد و غفور به معنای ستوده و بخشاینده

محمد فاخر: متشکل از دو اسم محمد و فاخربه معنای ستوده و گران‌بها

محمد فتاح: متشکل از دو اسم محمد و فتاح به معنای ستوده و گشاینده

محمد مهتدی: متشکل از دو اسم محمد و مهتدی به معنای ستوده و هدایت شده

ماهونداد: پدر دستور آذرباد از موبدان

محمد سعید: متشکل از دو اسم محمد و سعید به معنای ستوده و خجسته

محمد سلمان: متشکل از دو اسم محمد و سلمان به معنای ستوده و بدون عیب

محمد سلیم: متشکل از دو اسم محمد و سلیم به معنای ستوده و سالم

محمد سمیع:متشکل از دو اسم محمد و سمیع به معنای ستوده و شنوا

محمد سنا: متشکل از دو اسم محمد و سنا به معنای ستوده و روشنایی

محمد شاهد:متشکل از دو اسم محمد و شاهد به معنای ستوده و گواه

محمد میلاد:متشکل از دو اسم محمد و میلاد به معنای ستوده و تولد

منیف: افراخته، بزرگ، والا، بلندمرتبه، مرتفع، بلند

معرفت الله:دانش خداشناسی

محبوب: پسندیده، دوست داشتنی، معشوق

مدبر: از نام‌های خداوند، تدبیرکننده، باتدبیر، چاره جو

مبرز: برجسته، ممتاز، فائق، برتر

مقداد: از اصحاب بزرگ پیامبر اسلام(ص)، بسیار قطع کننده

مصدق: گواهی دهنده راستی، تصدیق کننده

منصف:با انصاف، دارای انصاف

محب الدین:دوستدار دین، اسم پسر با م عربی

اسم پسر با م شیک و اسم پسرانه محمد دار

اسم پسر خارجی با م

محمد هامان: متشکل از دو اسم محمد و هامان به معنای ستوده و مشهور

محمد همایون: متشکل از دو اسم محمد و همایون به معنای ستوده و خجسته

محمد هومان: متشکل از دو اسم محمد و هومان به معنای ستوده و نیک‌اندیش

محمد هومن: متشکل از دو اسم محمد و هومن به معنای ستوده و نیک‌اندیش

محمد جمشید: متشکل از دو اسم محمد و جمشید به معنای ستوده و پادشاه روشن

محمد فیروز: متشکل از دو اسم محمد و فیروز به معنای ستوده و پیروز

محمد کریم: متشکل از دو اسم محمد و کریم به معنای ستوده و بخشنده

محمد نصیر: متشکل از دو اسم محمد و نصیربه معنای ستوده و یاور

مشهود: دیده شده، به چشم آمده، آشکار، نمایان

محمد ظاهر: متشکل از دو اسم محمد و ظاهر به معنای ستوده و آشکار

محمد فاتح: متشکل از دو اسم محمد و فاتح به معنای ستوده و پیروز

منش: طبیعت، همت، خو، سرشت

مرزبان: آن که از مرز کشور پاسداری می‌کند، (به مجاز) مبارز و پهلوان، نگهبان

مهر سینا: متشکل از دو اسم مهر و سینا به معنای خورشید و سوراخ کننده

محمد شهرام: متشکل از دو اسم محمد و شهرام به معنای ستوده و مطیع شاه

محمد مهبد:متشکل از دو اسم محمد و مهبد به معنای ستوده و نگهدارنده ماه

محمد هدایت:متشکل از دو اسم محمد و هدایت به معنای ستوده و ارشاد

محمد هشام: متشکل از دو اسم محمد و هشام به معنای ستوده و سخاوت

محمد وهاب:متشکل از دو اسم محمد و وهاب به معنای ستوده و بسیار بخشنده

محمد الیاس: متشکل از دو اسم محمد و الیاس به معنای ستوده و نام یکی از پیامبران الهی

ماهان: روشن و زیبا همچون ماه، منسوب به ماه

محمد حسین: متشکل از دو اسم محمد و حسین به معنای ستوده و نیکو

مهدیار: یار حضرت مهدی (عج)، محافظ و نگهبان سرزمین و میهن

مسیحا: لقب حضرت عیسی (ع)

محمد ایوب:متشکل از دو اسم محمد و ایوب به معنای ستوده و بازگشت به سوی خدا

محمد داوود: متشکل از دو اسم محمد و داوود به معنای ستوده و محبوب

محمد سلیمان: متشکل از دو اسم محمد و سلیمان به معنای ستوده و پر از سلامتی

محمد فرید: متشکل از دو اسم محمد و فرید به معنای ستوده و بی مانند

محمد فیاض:متشکل از دو اسم محمد و فیاض به معنای ستوده و جوانمرد

محمد قادر:متشکل از دو اسم محمد و قادر به معنای ستوده و توانا

محمد حنان: متشکل از دو اسم محمد و حنان به معنای ستوده و بخشاینده

محمد حنیف: متشکل از دو اسم محمد و حنیف به معنای ستوده و راستین

محمد فرزان: متشکل از دو اسم محمد فرزان به معنای ستوده و خردمند

محمد فرساد: متشکل از دو اسم محمد و فرساد به معنای ستوده و حکیم

محمد فرشید: متشکل از دو اسم محمد و فرشید به معنای ستوده و شکوه خورشید

محمد فرهاد: متشکل از دو اسم محمد و فرهاد به معنای ستوده و یاری

محمد کیوان:متشکل از دو اسم محمد و کیوان به معنای ستوده و پادشاه گیتی

محمد مهراب: متشکل از دو اسم محمد و مهراب به معنای ستوده و دوستدار آب

محمد مهر:متشکل از دو اسم محمد و مهر به معنای ستوده و خورشید

محمد مهران:متشکل از دو اسم محمد و مهران به معنای ستوده و دارنده مهر

محمد مهرداد: متشکل از دو اسم محمد و مهرداد به معنای ستوده و آفریده شده‌ی مهر،اسم پسر با م فارسی – عربی

محمد کامران: متشکل از دو اسم محمد و کامران به معنای ستوده و نیک‌بخت

اسم پسر با م ایرانی و خارجی

اسم پسر ترکی با م

ملک آرا: موجب آرایش و رونق مملکت

مهدی پارسا: متشکل از دو اسم مهدی پارسا به معنای هدایت شده و پاکدامن

مجیر: از نامهای خداوند، پناه دهنده، فریادرس

منذر: بیم‌دهنده، ترساننده

مجیب: از نام های پروردگار، پاسخ گو، روا کننده حاجت

مقبل: صاحب اقبال و دولت، قبول کننده، روی آورنده

مهدی صالح: متشکل از دو اسم مهدی و صالح به معنای هدایت شده و شایسته

مشفق:مهربانی کننده، مهربان، دلسوز

منجی: رهایی دهنده، رهایی بخش، نجات دهنده

محمد جمال: متشکل از دو اسم محمد و جمال به معنای ستوده و زیبایی

محمد جمیل: متشکل از دو اسم محمد و جمیل به معنای ستوده و زیبارو

محمد حاتم: متشکل از دو اسم محمد و حاتم به معنای ستوده و حاکم

محمد حامد: متشکل از دو اسم محمد و حامد به معنای ستوده و ستایشگر

محمد حبیب:متشکل از دو اسم محمد و حبیب به معنای ستوده و معشوق

محمد حجت:متشکل از دو اسم محمد و حجت به معنای ستوده و پیشوا

محمد حمزه:متشکل از دو اسم محمد و حمزه به معنای ستوده و شیر بیشه

محمد رسام: متشکل از دو اسم محمد و رسام به معنای ستوده و تصویرگر

محمد رحمان:متشکل از دو اسم محمد و رحمان به معنای ستوده و مهربان

محمد رحیم: متشکل از دو اسم محمد و رحیم به معنای ستوده و بسیار مهربان

محمد رشاد: متشکل از دو اسم محمد و رشاد به معنای ستوده و رستگاری

محمد رشید: متشکل از دو اسم محمد و رشید به معنای ستوده و شجاع

محمد رفیع: متشکل از دو اسم محمد و رفیع به معنای ستوده و بلند

محمد زهیر:متشکل از دو اسم محمد و زهیر به معنای ستوده و درخت پرشکوفه

محمد ساجد: متشکل از دو اسم محمد و ساجد به معنای ستوده و سجده کننده

محمد ستار: متشکل از دو اسم محمد و ستاربه معنای ستوده و پوشنده

محمد سرور:متشکل از دو اسم محمد و سروربه معنای ستوده و پیشوا

محمد سعد:متشکل از دو اسم محمد و سعد به معنای ستوده و مبارک

منعم:دارا، ثروتمند

معیر: عیارگیر، سنجیده شده، نوعی پارچه‌ی ابریشمی منقش

محمد اسامه: متشکل از دو اسم محمد و اسامه به معنای ستوده و دلیر

محمد اسلام:متشکل از دو اسم محمد و اسلام به معنای ستوده و فرمان بردن

محمد اعلا:متشکل از دو اسم محمد و اعلا به معنای ستوده و برتر

محمد افضل:متشکل از دو اسم محمد و افضل به معنای ستوده و برترین

محمد اقبال:متشکل از دو اسم محمد و اقبال به معنای ستوده و خوشبختی

محمد انور:متشکل از دو اسم محمد و انور به معنای ستوده و روشن تر

محمد بسام:متشکل از دو اسم محمد و بسام به معنای ستوده و خوشرو

محمد بشیر: متشکل از دو اسم محمد و بشیربه معنای ستوده و مژده دهنده

محمد بصیر: متشکل از دو اسم محمد و بصیر به معنای ستوده و آگاه

محمد تحسین:متشکل از دو اسم محمد و تحسین به معنای ستوده و تعریف

محمد توفیق:متشکل از دو اسم محمد و توفیق به معنای ستوده و کامیابی

محمد جابر:متشکل از دو اسم محمد و جابر به معنای ستوده و جبار

محمد جعفر:متشکل از دو اسم محمد و جعفر به معنای ستوده و رود

محمد جلیل: متشکل از دو اسم محمد و جلیل به معنای ستوده و بزرگوار

مراد: خواسته، آرزو

محتشم:دارنده حشمت و شکوه

محمد مهرشاد: متشکل از دو اسم محمد و مهرشاد به معنای ستوده و شادمان

محمد نوید: متشکل از دو اسم محمد و نوید به معنای ستوده و خبر خوش

محمد وفا: متشکل از دو اسم محمد و وفا به معنای ستوده و به جا آوردن عهد و پیمان

محمد یاسر: متشکل از دو اسم محمد و یاسر به معنای ستوده و آسان

محمد جلال: متشکل از دو اسم محمد و جلال به معنای ستوده و شکوه

محمد حمید: متشکل از دو اسم محمد و حمید به معنای ستوده و فرخنده

محمد شکور: متشکل از دو اسم محمد و شکور به معنای ستوده و بسیار شکر کننده

محمد زاهد: متشکل از دو اسم محمد و زاهد به معنای ستوده و پرهیزگار

محمد ضیا: متشکل از دو اسم محمد و ضیا به معنای ستوده و فروغ

محمد مجید: متشکل از دو اسم محمد و مجید به معنای ستوده و بزرگوار

محمد وهب: متشکل از دو اسم محمد و وهب به معنای ستوده و بخشش

اسم پسر با م ترکی، کردی و لری

اسم پسر لری با م

موقر: خردمند، بزرگوار، آراسته، عاقل و باوقار، آزموده

مفید: سودمند، فایده‌ دهنده

مهررضا: متشکل از دو اسم مهر و رضا به معنای محبت و خشنود

مسین: عظیم و بزرگ

محمد نادر: متشکل از دو اسم محمد و نادر به معنای ستوده و کمیاب

محمد نورالدین: متشکل از دو اسم محمد و نورالدین به معنای ستوده و نور دین

ماهشاد: متشکل از دو اسم ماه و شاد به معنای زیبا و خوشحال

محمد اردلان: متشکل از دو اسم محمد و اردلان به معنای ستوده و پارسایی

محمد پیام: متشکل از دو اسم محمد و پیام به معنای ستوده و خبر

مسعود رضا: متشکل از دو اسم مسعود و رضا به معنای سعادتمند و خشنود

محمد احسان: متشکل از دو اسم محمد و احسان به معنای ستوده و بخشش

مجید:از صفات قرآن، ازنام‌های خداوند، بزرگوار، بلند مرتبه

محمد حیدر: متشکل از دو اسم محمد و حیدر به معنای ستوده و دلاور

محمد خالد: متشکل از دو اسم محمد و خالد به معنای ستوده و جاودان

محمد خالق: متشکل از دو اسم محمد و خالق به معنای ستوده و آفریننده

محیی الدین: حیات بخش دین، زنده کننده دین

مصفا: خالص، بی‌غش، تصفیه شده، صاف شده

مجدالدین: موجب بزرگی و عظمت دین

محمد جاوید: متشکل از دو اسم محمد و جاوید به معنای ستوده و جاودان

محمد حکیم:متشکل از دو اسم محمد و حکیم به معنای ستوده و دانشمند

محمد حلیم: متشکل از دو اسم محمد و حلیم به معنای ستوده و صبور

محمد ذاکر: متشکل از دو اسم محمد و ذاکر به معنای ستوده و یادکننده

محمد صمیم: متشکل از دو اسم محمد و صمیم به معنای ستوده و خالص

محمد صاحب: متشکل از دو اسم محمد و صاحب به معنای ستوده و دارنده

محمد فائق: متشکل از دو اسم محمد و فائق به معنای ستوده و برگزیده

محمد مقداد: متشکل از دو اسم محمد و مقداد به معنای ستوده و بسیار قطع کننده

محمد مالک: متشکل از دو اسم محمد و صاحب به معنای ستوده و صاحب

محمود رضا: متشکل از دو اسم محمود و رضا به معنای ستوده و خشنود

مدد: کمک و یاری

محمد فرهام: متشکل از دو اسم محمد و فرهام به معنای ستوده و نیک اندیش

محمد افشار: متشکل از دو اسم محمد و افشار به معنای ستوده و معاون

محمد آراس: متشکل از دو اسم محمد و آراس به معنای ستوده و آراز

محمد تکین: متشکل از دو اسم محمد و تکین به معنای ستوده و پهلوان

مطیعا: فرمانبردار و مطیع، منسوب به مطیع

محمد فربد: متشکل از دو اسم محمد و فربد به معنای ستوده و شکوهمند

محمد فرشاد: متشکل از دو اسم محمد و فرشاد به معنای ستوده و شادمان

محمد افشین: متشکل از دو اسم محمد و افشین به معنای ستوده و لقب پادشاهان اسروشنه

محمد امید: متشکل از دو اسم محمد و امید به معنای ستوده و آرزو

محمد آرشام: متشکل از دو اسم محمد و آرشام به معنای ستوده و نیرومند

محمد آریان: متشکل از دو اسم محمد و آریان به معنای ستوده و آریایی

محمد برنا:متشکل از دو اسم محمد و برنا به معنای ستوده و جوان

محمد بهراد: متشکل از دو اسم محمد و بهراد به معنای ستوده و جوانمرد نیکو

محمد بهروز: متشکل از دو اسم محمد و بهروز به معنای ستوده و سعادتمند

محمد بهزاد: متشکل از دو اسم محمد و بهزاد به معنای ستوده و نیک نژاد

محمد بهمن: متشکل از دو اسم محمد و بهمن به معنای ستوده و نیک‌اندیش

محمد بهنام: متشکل از دو اسم محمد و بهنام به معنای ستوده و خوش نام

محمد پایا: متشکل از دو اسم محمد و پایا به معنای ستوده و پایدار

محمد پدرام: متشکل از دو اسم محمد و پدرام به معنای ستوده و آراسته

محمد پیمان: متشکل از دو اسم محمد و پیمان به معنای ستوده و قرارداد

محمد خسرو: متشکل از دو اسم محمد و خسرو به معنای ستوده و پادشاه

محمد دارا: متشکل از دو اسم محمد و دارا به معنای ستوده و دارنده

محمد دانش: متشکل از دو اسم محمد و دانش به معنای ستوده و علم

محمد رسا: متشکل از دو اسم محمد و رسا به معنای ستوده و بلیغ

محمد راد: متشکل از دو اسم محمد و راد به معنای ستوده و جوانمرد

محمد رادمان: متشکل از دو اسم محمد و رادمان به معنای ستوده و رادمنش

محمد رستگار: متشکل از دو اسم محمد و رستگاربه معنای ستوده و رها شونده

محمد سامان: متشکل از دو اسم محمد و سامان به معنای ستوده و آرام

محمد مجیب: متشکل از دو اسم محمد و مجیب به معنای ستوده و روا کننده حاجت

محمد مجیر:متشکل از دو اسم محمد و مجیر به معنای ستوده و پناه دهنده

محمد بهنود: متشکل از دو اسم محمد و بهنود به معنای ستوده و پسر عزیز

محمد ادریس:متشکل از دو اسم محمد و ادریس به معنای ستوده و درس خوانده

محمد اسحاق: متشکل از دو اسم محمد و اسحاق به معنای ستوده و خندان

محمد اسماعیل: متشکل از دو اسم محمد و اسماعیل به معنای ستوده و شنونده امر خدا

محمد شبیر: متشکل از دو اسم محمد و شبیر به معنای ستوده و شیرکوچک

محمد شفیق: متشکل از دو اسم محمد و شفیق به معنای ستوده و مهربان

محمد شمس: متشکل از دو اسم محمد و شمس به معنای ستوده و خورشید

محمد شهاب:متشکل از دو اسم محمد و شهاب به معنای ستوده و پاره ای از آتش

محمد صائب:متشکل از دو اسم محمد و صائب به معنای ستوده و رسا

محمد صبور:متشکل از دو اسم محمد و صبور به معنای ستوده و صبر کننده

مردتیا: بزرگ مرد، اسم پسر با م فارسی

مقتدا: پیشوا، آن که مردم از او پیروی می کنند

مهر: ماه هفتم سال شمسی، روز شانزدهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، خورشید، محبت و دوستی، مهربانی

مهراندیش: کسی که در فکر و اندیشه محبت و مهربانی است.

مارتیک: جنگجو، رزم آور

مارتین: رهبر

ماریو: شخصیت داستانی

محمدرامان: متشکل از دو اسم محمد و رامان به معنای ستوده و شاد

محمدرضوان:متشکل از دو اسم محمد و رضوان به معنای ستوده و خشنودی

محمدسامی: متشکل از دو اسم محمد و سامی به معنای ستوده و عالی

محمدسردار:متشکل از دو اسم محمد و سردار به معنای ستوده و رهبر

محمدسمیر:متشکل از دو اسم محمد و سمیر به معنای ستوده و داستان پرداز

محمدسنان: متشکل از دو اسم محمد و سنان به معنای ستوده و نابودکننده دشمن

محمدصانع: متشکل از دو اسم محمد و صانع به معنای ستوده و آفریننده

محمدصفی: متشکل از دو اسم محمد و صفی به معنای ستوده و خالص

محمدکاوه: متشکل از دو اسم محمد و کاوه به معنای ستوده و از شخصیت های شاهنامه

محمدمازیار: متشکل از دو اسم محمد و مازیار به معنای ستوده و صاحب کوهستان

محمدمیرزا: متشکل از دو اسم محمد و میرزا به معنای ستوده و شاهزاده

محمدهیرسا: متشکل از دو اسم محمد و هیرسا به معنای ستوده و پرهیزگار

ماهانداد: بخشیده ماه، داده ماه

ماهو:نام حاکم سیستان در زمان یزگرد پادشاه ساسانی

مهرپو: جوینده‌ی مهربانی، پوینده‌ی مهر

مهیمن: از نام‌ها و صفات خدا، ایمن کننده، آگاه به حاضر و غایب

مهروند: دارای مهر و محبت، منسوب به مهر

مهر آرتا: متشکل از دو اسم مهر و آرتا به معنای خورشید و مقدس

مهر یاد: متشکل از دو اسم مهر و یاد به معنای محبت و خاطره

مهرخو: مهربان و با محبت، دارای خوی و عادت ملازم با محبت و مهربانی

اسم پسر با م و معنی شیک

مهردار: دارنده‌ی مهربانی و محبت، مهربان

مهرکام: آرزومند محبت، خواهنده‌ی مهربانی و محبت

مهرکوش:کوشا و ساعی برای مهربانی کردن

مهرانفر: دارای شأن و شکوه از حیث مهربانی و محبت

مهر آریا:متشکل از دو اسم مهر و آریا به معنای محبت و آزاده

ماناسه: نام برادر بزرگ یوسف (ع)

محمد صبیر: متشکل از دو اسم محمد و صبیر به معنای ستوده و شکیبا

محمد صدیق: متشکل از دو اسم محمد و صدیق به معنای ستوده و راستگو

محمد صفا: متشکل از دو اسم محمد و صفا به معنای ستوده و صمیمیت

مانای:سرکرده پارسیان در زمان سلطنت دیوکس پادشاه ماد

مانوک: نوزاد

مانوئل: خدا با ماست

ماهسون:مانند ماه زیبا

مایار: یار مادر

مهرکان: سرچشمه مهربانی

مرتا: چیزی که نابود شدنی نیست

میلاو: نوید و پاداش

محمد طالب: متشکل از دو اسم محمد و طالب به معنای ستوده و خواستار

محمد طیب: متشکل از دو اسم محمد و طیب به معنای ستوده و پاک

محمد ظفر: متشکل از دو اسم محمد ظفر به معنای ستوده و نصرت

محمد عمید:متشکل از دو اسم محمد و عمید به معنای ستوده و حاکم

معبود:مورد ستایش

معزالدین: گرامی دارنده دین

موتا:از سرداران دیلمی

معطی:از نامهای خداوند، بخشنده، عطاکننده

مقتدر: مرد توانا، قدرتمند

منوشان: از شخصیتهای شاهنامه

مقصد: غایت، هدف نهایی

منجیک: نام شاعر ایرانی قرن چهارم

مندا: علم دانش ادارک شناخت

منوش: نام یکی از شخصیتهای شاهنامه

مجدراد: جوانمرد بزرگ

مهرپاد: نگهبان مهربانی و خورشید

مزدا: دانا، در آیین زرتشتی به خدا اطلاق می گردد

مزدک: آورنده آیین مزدکی در زمان پادشاهی قباد که به دستور انوشیروان او و پیروانش را کشتند

محمد زکریا: متشکل از دو اسم محمد و زکریا به معنای ستوده و پیامبر بنی اسرائیل

محیط: اقیانوس، آگاه و باخبر، از نام‌ها و صفات خداوند، فراگیرنده، احاطه کننده، پاره خطی که دور سطحی را فرا می گیرد

محمد عابد: متشکل از دو اسم محمد و عابد به معنای ستوده و زاهد

محمد محتشم: متشکل از دو اسم محمد و محتشم به معنای ستوده و دارای شکوه

محمد محمود:متشکل از دو اسم محمد و محمود به معنای بسیار تحسین شده و ستوده

ماتیا: چشم ماه

ماتیاس: هدیه یا نعمت خدا

مادح:مدح کننده و ستایشگر

مهروالا: متشکل از دو اسم مهر و والا به معنای محبت و گرامی

مهروین: خورشید کوچک

مرتاح: شادی و خشنودی

ماتا: ماه بزرگ

مهرثنا: متشکل از دو اسم مهر و ثنا به معنای مهربانی و ستایش

محمد آکام: متشکل از دو اسم محمد و آکام به معنای ستوده و امید

محمد مراد:متشکل از دو اسم محمد و مراد به معنای ستوده و آرزو

محمد مسعود:متشکل از دو اسم محمد و مسعود به معنای ستوده و نیک‌بخت

محمد مسلم: متشکل از دو اسم محمد و مسلم به معنای ستوده و پیرو دین اسلام

محمد مشتاق: متشکل از دو اسم محمد و مشتاق به معنای ستوده و آرزومند

معاد:عالم آخرت، بازگشتن

مصیب:درست‌کار، کسی که حقیقت امری را دریافته باشد

محمود:صفت پروردگار، ستوده

مفضل:افزون کرده، برتری داده شده

متقی:پارسا، باتقوا، پرهیزگار

مجیرالدین:پناه دین، پناه دهنده در دین، فریادرس و یاور آیین

مطیب:خوشبو کننده، معطرکننده

اسم ترکیبی پسرانه با حرف میم

محمد مصباح:متشکل از دو اسم محمد و مصباح به معنای ستوده و چراغ

محمد معصوم:متشکل از دو اسم محمد و معصوم به معنای ستوده و بی‌گناه

محمد معید: متشکل از دو اسم محمد و معید به معنای ستوده و بازگرداننده

محمد مقصود:متشکل از دو اسم محمد و مقصود به معنای ستوده و مطلوب

مشیت:سرنوشت، اراده، خواست

مشید:بلند و استوار

محدث:روایت کننده اخبار و احادیث نبوی، سخن گو

مومن:از نام‌ها و صفات خداوند، مسلمان

محمد منصور: متشکل از دو اسم محمد و منصور به معنای ستوده و پیروز

محمد منعم:متشکل از دو اسم محمد و منعم به معنای ستوده و نعمت دهنده

محمد منیب:متشکل از دو اسم محمد و منیب به معنای ستوده و بازگشت کننده به سوی حق

محمد نجات: متشکل از دو اسم محمد و نجات به معنای ستوده و رهایی از خطر

مردو:از شخصیتهای شاهنامه

مرشد:ارشادکننده، راهنمایی کننده

مروان:نام مؤسس آل مروان و وزیر و مشاور عثمان

مسباد:از نامهای دوران هخامنشی

مشرف:بلندی، نمایان، ناظر، بیننده

مشی:نام نخستین مرد در فرهنگ ایران باستان برابر با آدم در اسطوره های سامی

محمد ناجی: متشکل از دو اسم محمد و ناجی به معنای ستوده و نجات دهنده

محمد ناصح: متشکل از دو اسم محمد و ناصح به معنای ستوده و نصیحت کننده

محمد ناصر: متشکل از دو اسم محمد و ناصر به معنای ستوده و یاری دهنده

محمد نافع: متشکل از دو اسم محمد و نافع به معنای ستوده و سودمند

ملکشاه:شاه شاهان

مجدود:نیکبخت

محرم:ماه اول از سال قمری، حرام شده

مدریک:انسان فهیم، پسر تیز هوش

مدیار:همیار و دوستدار قوم ماد

مرداس:از شخصیتهای شاهنامه

مردافکن:از بزرگان ایران، قوی و زورمند

محمد نعیم: متشکل از دو اسم محمد و نعیم به معنای ستوده و نعمت

محمد نقی: متشکل از دو اسم محمد و نقی به معنای ستوده و پاک

محمد هاشم: متشکل از دو اسم محمد و هاشم به معنای ستوده و خرد کننده

محمد همام: متشکل از دو اسم محمد و همام به معنای ستوده و سرور

محمد وحید:متشکل از دو اسم محمد و وحید به معنای ستوده و یکتا

محمد وصال: متشکل از دو اسم محمد و وصال به معنای ستوده و رسیدن به چیزی

مرزوان:اختر، مرزبان، حاکم

مناک:اندیشنده

محمد کمال: متشکل از دو اسم محمد و کمال به معنای ستوده و نهایت

محمد ماجد:متشکل از دو اسم محمد و ماجد به معنای ستوده و بزرگوار

مهبود:وزیر خردمند انوشیروان پادشاه ساسانی

مهابد:بزرگ

میرکا:دوری از حسد و ناپاکی

مزدیسنا:خداپرستی، زردشتی، مزداپرست

مهرکوشا:متشکل از دو اسم مهر و کوشا به معنای خورشید و تلاشگر

محمد فرزین:متشکل از دو اسم محمد و فرزین به معنای ستوده و فروزان

ماشاءالله:چشمِ بد دور، آنچه خداوند خواهد، هنگام تعجب و تحسین برای دفع چشم بد گفته می شود

مصلح الدین: اصلاح کننده دین

منشور:از شخصیت‌های شاهنامه، حکم، فرمان، سند، پیمان

مزید:افزون، زیاد شونده، زیاد

مهرجو:خواهان محبت از سوی دیگران، جوینده‌ی عاطفه و دوستی

متوکل:توکل کننده به خدا، باتوکل

مهاجر:هجرت کننده

مبارز:جنگاور، جنگجو

منتظر:چشم به راه

محقق:به حقیقت پیوسته، اهل تحقیق، تحقیق کننده، درست و استوار، قطعی و مسلّم

مظفرالدین:نام پسر ناصرالدین شاه قاجار، پیروز و موفق در دین

معروف:مشهور، سرشناس، عمل خیر، مقرب، نزدیک

ممدوح:پسندیده، ستایش شده، ستوده شده

معرفت:شناخت کسی یا چیزی

معین الدین:کمک کننده در دین

معین رضا:متشکل از دو اسم معین و رضا به معنای یاریگر و خشنود

منهاج الدین:راه راست آیین

مسیب:آزاد شده، بر حال خود گذاشته شده

اسم پسر با م از اسامی مذهبی و قرآنی

اسم پسر جدید با م

محمد موسی: متشکل از دو اسم محمد و موسی به معنای ستوده و از آب گرفته شده

محمد هورام: متشکل از دو اسم محمد و هورام به معنای ستوده و پیرو نیکی

محمد قاسم: متشکل از دو اسم محمد و قاسم به معنای ستوده و تقسیم کننده

محمد قائم: متشکل از دو اسم محمد و قائم به معنای ستوده و ایستاده

محمد قدیر:متشکل از دو اسم محمد و قدیر به معنای ستوده و توانا

مکرم:گرامی و عزیز

موحد:آن که به یگانگی خداوند ایمان دارد، یگانه پرست، یکتا پرست

مبشر:نوید دهنده

ماهر:چیره‌دست، متخصص، کاردان، استاد، زبردست، حاذق، کار آزموده

مقصود:مطلوب و خواسته شده و محبوب و مورد پسند

مصلح:کسی که با خیر اندیشی و نیکوکاری به مردم کمک و مشکلات آنها را برطرف می‌سازد.

معظم:بزرگوار، بزرگ داشته شده

محمد سروش:متشکل از دو اسم محمد و سروش به معنای ستوده و پیام آور

محمد ثاقب:متشکل از دو اسم محمد و ثاقب به معنای ستوده و روشن

محمد رامین: متشکل از دو اسم محمد و رامین به معنای ستوده و طربناک

محمد ساسان: متشکل از دو اسم محمد و ساسان به معنای ستوده و درویش

محمد ساعد: متشکل از دو اسم محمد و ساعد به معنای ستوده و ممدکار

محمد عرشیا:متشکل از دو اسم محمد و عرشیا به معنای ستوده و ملکوتی

محمد فرزاد: متشکل از دو اسم محمد و فرزاد به معنای ستوده و با جلال

منهاج: راه راست، راه روشن و آشکار، راه

محمد سهراب: متشکل از دو اسم محمد و سهراب به معنای ستوده و دارنده آب و رنگ سرخ

محمد شاهرخ:متشکل از دو اسم محمد و شاهرخ به معنای ستوده و شاه سیما

محمد شاهین:متشکل از دو اسم محمد و شاهین به معنای ستوده و نوعی پرنده شکاری

محمد شایگان:متشکل از دو اسم محمد و شایگان به معنای ستوده و سزاوار

محمد بردیا: متشکل از دو اسم محمد و بردیا به معنای ستوده و نام دومین پسر کوروش

مقیما:از شاعران قرن یازدهم هجری

ملکان:نام پدر حضرت خضر پیغمبر (ع)

مهر آزاد:متشکل از دو اسم مهر و آزاد به معنای خورشید و رها شده

مشکان:خوشبو، منسوب به مشک

مظاهر:نشانه ها، جلوه ها

مشیر:تدبیر کننده، مشورت کننده

محمد شروین:متشکل از دو اسم محمد و شروین به معنای ستوده و نام انوشیروان دادگر

محمد شکیب:متشکل از دو اسم محمد و شکیب به معنای ستوده و بردباری

محمد شهریار: متشکل از دو اسم محمد و شهریار به معنای ستوده و پادشاه

محمد شهیار: متشکل از دو اسم محمد و شهیار به معنای ستوده و مونس شاه

محمد فراز: متشکل از دو اسم محمد و فراز به معنای ستوده و اوج

محمد فردین:متشکل از دو اسم محمد و فردین به معنای ستوده و نگهبان پارسایی

محمد رادین: متشکل از دو اسم محمد و رادین به معنای ستوده و آزاده

مقاره:آرام و قرار گرفتن

مکابیز:از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی

مظفر:با پیروزی و موفقیت، کامروا، پیروز، غالب، موفق

موید:تأیید کننده

موفق:کامروا، هدایت شده، توفیق یافته

مروت:مردانگی، جوانمردی

محمدمیران:متشکل از دو اسم محمد و میران به معنای ستوده و شاهانه

محمدیارا:متشکل از دو اسم محمد و یارا به معنای ستوده و قدرت

محمدرایا:متشکل از دو اسم محمد و رایا به معنای ستوده و اندیشه

محمد مهام:متشکل از دو اسم محمد و مهام به معنای ستوده و کارهای بزرگ

محمد آمین:متشکل از دو اسم محمد و آمین به معنای ستوده و برآور

محمد ارشام:متشکل از دو اسم محمد و ارشام به معنای ستوده و نیرو

مهرام:خوشبخت، ماه آرام

مهروان:دارای روح بزرگ، دارای روان بزرگ

مهدار:بزرگتر خانه و سرا، مِهتر خانه

مهوند:منسوب به بزرگی و مِهتری، مِهتر و بزرگتر

مهرورز:دوستی ورزنده، دوست، بامهر، عطوف

منوچهر: از تبار پهلوانی به نام منوش، بهشت روی

محبت:دوستی، دوستداری

مهر اسپند:نام روز بیست و نهم از هر ماه خورشیدی در ایران قدیم، کلام مقدس، نام فرشته نگهبان آب

معاذالله:پناه بر خدا

محمد اشکان:متشکل از دو اسم محمد و اشکان به معنای ستوده و منسوب به اشک

محمد فرزام:متشکل از دو اسم محمد و فرزام به معنای ستوده و شایسته

محمد خلیل:متشکل از دو اسم محمد و خلیل به معنای ستوده و دوست

محمد راشد: متشکل از دو اسم محمد و راشد به معنای ستوده و دیندار

محمد شریف:متشکل از دو اسم محمد و شریف به معنای ستوده و بزرگوار

محمد عدنان:متشکل از دو اسم محمد و عدنان به معنای ستوده و نام یکی از اجداد پیامبر

اسم پسر با م عربی و شیک در ثبت احوال

اسم پسر باکلاس با م

متی: نام پدر یونس (ع)

محمدسانی:متشکل از دو اسم محمد و سانی به معنای ستوده و مقدس

میکال: از چهار ملک مقرب، میکائیل

موتمن:امین، معتمد، مورد اعتماد

محصون:درامان، محفوظ و استوار

مهتدی:راه راست یافته، راه یافته، رشید، هدایت شده

مبین رضا:متشکل از دو اسم مبین و رضا به معنای روشن و خشنود

متین رضا: متشکل از دو اسم متین و رضا به معنای دارای متانت و خشنود

محمد عطا:متشکل از دو اسم محمد و عطا به معنای ستوده و بخشش

محمد عقیل:متشکل از دو اسم محمد و عقیل به معنای ستوده و بزرگوار

مهداد: داده ماه، بزرگ زاده

مانیا: به یاد بمان،عزیز و گرامی

ملوین: دوست و مشاور، نجیب زاده

محمد نویان:متشکل از دو اسم محمد و نویان به معنای ستوده و سردار

محمد یاسین:متشکل از دو اسم محمد و یاسین به معنای ستوده و نام سی و ششمین سوره قرآن

مهر سام:متشکل از دو اسم مهر و سام به معنای مهربانی و آتش

مهبد:کنایه از کسی که زیباییش از ماه بیشتر است، نگه‌دارنده ماه، سرور ماه

محمد متین: متشکل از دو اسم محمد و متین به معنای ستوده و باوقار

مسیح: لقب حضرت عیسی (ع)

محمد امین: متشکل از دو اسم محمد و امین به معنای ستوده و امانت‌دار

محمد حسام: متشکل از دو اسم محمد و حسام به معنای ستوده و شمشیر برنده

ماکان:نام پسر کاکی از سران دیالمه، شجاع، آنچه بوده است

محمد جواد:متشکل از دو اسم محمد و جواد به معنای ستوده و بخشنده

محمد رضا: متشکل از دو اسم محمد و رضا به معنای ستوده و خشنود

محمد مهدی:متشکل از دو اسم محمد و مهدی به معنای ستوده و هدایت شده

مرصاد:محل گذر، کمین‌گاه

ماتیار:یار مادر، کمک کننده به مادر

مارتیا:منسوب به داریوش اوّل، جوانمرد، آدمی، انسان

میعاد:وعده، قرار، محل و زمان قرار ملاقات

محمد پارسا:متشکل از دو اسم محمد و پارسا به معنای ستوده و باتقوا

محمد کیان:متشکل از دو اسم محمد و کیان به معنای ستوده و پادشاهان

مهدی:نام امام زمان (عج)، هدایت شده

مهراس:نام پدر الیاس پیغمبر (ع)

معراج:رفتن به سوی آسمان، به ویژه در مورد پیغمبر اکرم (ص)، عروج، بالا رفتن

محمد سام:متشکل از دو اسم محمد و سام به معنای ستوده و از شخصیت‌های شاهنامه

محمد آیین:متشکل از دو اسم محمد و آیین به معنای ستوده و رسم

مرسل:فرستاده شده، فرستنده، رسول صاحب کتاب، ساده و روان

مستعان:از صفات خدا، کسی که از او یاری خواسته شود

معتصم:پناه برنده، چنگ زننده به دامان کسی

معز:از نام های پروردگار، عزت دهنده، گرامی دارنده

معصوم:در امان، محفوظ، بی‌گناه و پاک

مسلم:مسلمان، پیرو دین اسلام

مدثر:سوره‌ی هفتاد و چهام از قرآن، جامه در سر کشیده

مشتاق:آرزومند، دارای شوق، بسیار مایل

مجاهد:جهاد کننده در راه خدا، کوشش کننده

محمد اویس:متشکل از دو اسم محمد و اویس به معنای ستوده و یکی از صحابه پیامبر

محمد جبار: متشکل از دو اسم محمد و جبار به معنای ستوده و دارای سلطه و قدرت

محمد صاین:محمد نگهدارنده، محمد پرهیزکار

محمد فاروق:متشکل از دو اسم محمد و فاروق به معنای ستوده و تمیز دهنده

موعود:وعده داده شده

محمد آرش:متشکل از دو اسم محمد و آرش به معنای ستوده و درخشنده

محمد آیدین:متشکل از دو اسم محمد و آیدین به معنای ستوده و نورانی

محمد یاشا:متشکل از دو اسم محمد و یاشا به معنای ستوده و زنده باد

محمد دانیال:متشکل از دو اسم محمد و دانیال به معنای ستوده و قضاوت خدا

محمد فهیم: متشکل از دو اسم محمد و فهیم به معنای ستوده و دانا

محمد بلال:متشکل از دو اسم محمد و بلال به معنای ستوده و نوشیده

محمد حامی:متشکل از دو اسم محمد و حامی به معنای ستوده و حمایت کننده

اسم پسرانه جدید با م

میران:امیرانه، شاهانه، منسوب به امیر

مانیار:یار ماندگار

مهدی یار:یار حضرت مهدی (عج)

متین: از نام‌ها و صفات خداوند، دارای متانت، با وقار، محکم، استوار

محمد سبحان: متشکل از دو اسم محمد و سبحان به معنای ستوده و پاک

مهیاد:دارای چهره‌ای زیبا چون ماه، تداعی‌گر بزرگی، کسی که زیبایی او یاد آور ماه است

مهران:فروغ خورشید، نام پدر اورند سردار ایرانی، منسوب به مهر، دارنده‌ی مهر

محمد ایلیا:متشکل از دو اسم محمد و ایلیا به معنای ستوده و الیاس

محمد آراد:متشکل از دو اسم محمد و آراد به معنای ستوده و بخشنده

محمد ماهان:متشکل از دو اسم محمد و ماهان به معنای ستوده و منسوب به ماه

محمد کسرا: متشکل از دو اسم محمد و کسرا به معنای ستوده و خسرو

محمد صالح: متشکل از دو اسم محمد و صالح به معنای ستوده و نیکوکار

مهرزاد:زاده خورشید، زاده مهر و محبت

محمد مهراد: متشکل از دو اسم محمد و مهراد به معنای ستوده و جوانمرد

محمد نیکان:متشکل از دو اسم محمد و نیکان به معنای ستوده و نیکو

محمد آرتین:متشکل از دو اسم محمد و آرتین به معنای ستوده و پاک

محمد صادق:متشکل از دو اسم محمد و صادق به معنای ستوده و راستگو

مهزیار:مازیار، نام پدر علی اهوازی که توفیق ملاقات با امام زمان (عج) را به دست آورد.

میلاد:تولد، زمان ولادت

محمد حسن: متشکل از دو اسم محمد و حسن به معنای ستوده و نیکو

محمد رسول: متشکل از دو اسم محمد و رسول به معنای ستوده و فرستاده

محمد معراج:متشکل از دو اسم محمد و معراج به معنای ستوده و عروج

مازیار: صاحب کوهستان

مبین:از نام‌های پروردگار، روشن، آشکار کننده

محمد پاشا:متشکل از دو اسم محمد و پاشا به معنای ستوده و بزرگ

محمد سینا:متشکل از دو اسم محمد و سینا به معنای ستوده و سوراخ کننده

محمد حسان:متشکل از دو اسم محمد و حسان به معنای ستوده و بسیار نیکو

ماهد:از نام‌های خداوند، گستراننده

معین:یاور، یاریگر، کمک کننده

محمد مسیحا:متشکل از دو اسم محمد و مسیحا به معنای ستوده و لقب حضرت عیسی

محمد سهیل:متشکل از دو اسم محمد و سهیل به معنای ستوده و نام ستاره‌ای درخشان

محمد عباس:متشکل از دو اسم محمد و عباس به معنای ستوده و دلیر

مهرتاش:همپایه خورشید، همدل

ماژان:بزرگان

ماهداد:داده ماه

محمدآدرین:متشکل از دو اسم محمد و آدرین به معنای ستوده و زیباروی

محمدآرسام:متشکل از دو اسم محمد و آرسام به معنای ستوده و نیرومند

محمدباراد:متشکل از دو اسم محمد باراد به معنای ستوده و جوانمرد

محمدتوحید:متشکل از دو اسم محمد توحید به معنای ستوده و یکتاپرستی

محمدسامیار:متشکل از دو اسم محمد و سامیار به معنای ستوده و یاور آتش

محمدکارن:متشکل از دو اسم محمد و کارن به معنای ستوده و جنگجو

مهرآراد:متشکل از دو اسم مهر و آراد به معنای محبت و آراینده

مهرپویا:متشکل از دو اسم مهر و پویا به معنای محبت و پوینده

ماناد:شکل دعایی فعل ماند

محمد سورنا:متشکل از دو اسم محمد و سورنا به معنای ستوده و سورن

مهرآمین:خورشید استوار

محمد تدین:متشکل از دو اسم محمد و تدین به معنای ستوده و دینداری

محمد آرهان:متشکل از دو اسم محمد وآرهان به معنای ستوده و درستکار

محمد آرشا: متشکل از دو اسم محمد و آرشا به معنای ستوده و مقدس

مهراج:نام رایج پادشاهان هندوستان

محمد بنیامین: متشکل از دو اسم محمد و بنیامین به معنای ستوده و برادر حضرت یوسف


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع