اشعار زیبای ورود امام به ایران
همه ساله در ایام مختلف سال به ویژه دهه مبارک فجر ، با هربار پخش سرودهای استاد حمید سبزواری از شبکه های سراسری صدا و سیما و نیز پخش این سرودها در برنامه های جشن پیروزی انقلاب ، نمادی واضح از روحیه ولایت مداری مردم سبزوار و حضور موثر فرزندان این خطه در همه صحنه های انقلاب اسلامی ایران است.
استاد حمید سبزواری در دهه 80 به پاس سالها فعالیت متعهدانه در عرصه شعر و ادبیات فارسی به ویژه سروده های انقلابی ، به عنوان یکی از چهره های ماندگار ادبیات فارسی کشور برگزیده شد و قبل و بعد از آن نیز بارها در مراسم های گوناگون مورد تجلیل قرار گرفته است.
درماه های اخیر نیز شهر زادگاهش دارالمومنین سبزوار میزبان برگزاری همایش ملی نکوداشت این شاعر آرمان گرای انقلاب بود که با پیام مقام معظم رهبری و حضورو پیام شماری از مقامات بلندپایه و هنرمندان کشور در دانشگاه حکیم سبزواری ، اولین دانشگاه معتبر و بزرگ شمال شرق کشور پس از دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.
گفتنی است هرچند بسیاری از سروده های انقلابی حمید سبزواری از زیبایی زبان ، معنای عمیق و زیبایی اندیشه برخوردار است ، اما سرود خمینی ای امام به گونه منحصر به فردی سرآمد همه اشعار حمید محسوب می شود. زیرا این سرود در لحظه تاریخی ورود بنیانگذار انقلاب اسلامی به ایران در فرودگاه مهرآباد توسط یک گروه سرود انقلابی به صورت زنده اجرا شد و مورد تحسین و توجه قرار گرفت.
برخی منابع رسانه ای در خصوص ارزش و جایگاه سرود خمینی ای امام استاد سبزواری گفته اند :آنچه در ارتباط با این میراث معنوی جالب توجه به نظر میرسد ثبت نام از 400 نفر در سال 57 به منظور تست و تشکل گروه کر 50 نفره اجرای این سرود تاریخی بوده است.
به همین دلیل در حال حاضر شماری از فرهنگ دوستان و ارادتمندان به مقام امام خمینی ، در صدد آن هستند که سرود تاریخی "خمینی ای امام" را به ثبت آثار معنوی کشور برسانند.
امید که این اتفاق هرچه سریعتر محقق شود.
گفتنی است ، متن کامل سرود خمینی ای امام تا کنون کمتر در دسترس همگان قرار گرفته است و در اکثر مواقع فقط چند بیت از آن اجرا شده یا به صورت متنی در رسانه ها منتشر گردیده است.در این بخش اشعاری از ورود امام به ایران بخوانید.
اشعار ورود امام به ایران
کسی که ماه شب تار بی قراران شد
انیس جان و شفابخش قلب یاران شد
نفوذ چشم و کلامش به جان اثر می کرد
همان که دلبر و دلدار رهسپاران شد
نه قلب پیر و جوان پر شد از محبت او
صمیم قلب مصفای نو نهالان شد
به سردی دی و بهمن که ناله یخ میزد
صفای آمدنش گرمی بهـاران شد
وجود مردم ایران ز دوریش غمناک
حبیب اهل دل و پیر این جماران شد
در آن زمان که ستم پرده سیاهی بود
امید بخش قلوب امید واران شد
چنان که روز ورودش بهشت زهرا رفت
گل همیشه بهاری به لاله زاران شد
خوشا صفای زمانی که ماه بهمن بود
تو آمدی و دل انقلاب خندان شد
«حمید» اگر چه نبودی به دیدنت لایق
ولی به غمزه چشمت ز جان نثاران شد
شعر:حمیدرضا فاطمی
*******______*******
سرود ورود امام خمینی به ایران
گنبدت گر به قد گنبد مینا بشـود
یا منارت به بلنـــدی ثریا بشـــود
یا حریم حرمت وسعت دریابشود
کی بگیرد به دل خسته ما جای تورا
کی نمایش بدهد رتبــــه والای تو را
ما ز فقـدان تو احساس یتیمی کردیم
گریه در فرقت آن روح رحیمی کردیم
بعد تو بیعـت با یار صمیـمی کردیم
زچه روصبح کنم این شب یلدای تو را
چون فراموش کنم آن رخ زیبای تو را
عاشقانت به جماران به سر و سینه زدند
عارفـان در حرمت گریه دیرینه زدند
دشمنان لاف پشیمان شدن از کینه زدند
ز زبان که بگویـم غم عظمای تو را
به چه حرفی بنویسم همه معنای تو را
اینک ای یار سفرکرده که رفت از بر ما
در فراق تو شـده خاک عـزا بر سر ما
لیک بعد از تو شده خامنه ای رهبر ما
به چه سودا بکنم عشـق و تمنای تو را
تا که تسکین بدهد این دل شیدای تو را
حمیدرضا فاطمی
*******______*******
خوش آمدی به وطن ای مجاهد ای رهبر
گران مبادت بر جان خسته رنج سفر
خوش آمدی که به سوغات دوستان داری
ز استواری ایمان نوید فتح و ظفر
خوش آمدی پی ترحیب ملتی که گذشت
بپاس حق و فضیلت زدست و سینه و سر
خوش آمدی پی تمجید امتی که ز عشق
به پیش ناوک دلدوز سینه کرد سپر
خوش آمدی پی تحسین مردمی که کنون
بپای خاسته بر محو ظلم و فتنه و شر
خوش آمدی پی تعظیم مردمی که گرفت
زمام از کف اهریمنان بد گوهر
خوش آمدی پی تعلیم امتی که زجان
ترا شناسد تنها ترا ترا رهبر
خوش آمدی و نکو آمدی که تا بینی
قیام توده جان بر کف اندر این کشور
ز حال خلق وطن خواهی ار شوی آگاه
یکی به چشم خدابین خویشتن بنگر
جماعتی بنگر استوار در ره حق
بسان کوه سرافراز و آهنین پیکر
به گاه خیزش چونان که موج از دریا
به گاه غرش چونان که در فضا تندر
گشاده بازو بر محو خصم افسون ساز
نهاده روی به میدان دیو افسونگر
به ترکش اینک فریادشان به گونه تیر
به سینه ایدر امیدشان چنان تندر
به تندخیزی چون گردباد در هامون
به سخت کوشی چون رودباد در گردر
دمنده هرجا چونانکه خشمگین ضیغم
جهنده هر سو چونانکه سهمگین اژدر
همه سراپا فریاد و غرش و غلیان
ز موج و توفان توفنده تر ز پا تا سر
ندیده هرگز چشم زمان چنین پیکار
نخوانده هیچ کس اینگونه رزم در دفتر
قیامت است تو گویی به پا در کشور
از این قیام که دارد نشانه از محشر
از این شگفتی لب می گزند برنایان
کزین فشان نتوان کرد رزم را باور
ز یک طرف همه اهریمنان غرق سلاح
ز یک طرف همه پاکان بی سلیح و سپر
ز یک طرف خمپاره و مسلسل و تانک
زیک طرف همه دل های عاطفت پرور
ز یک طرف همه سالوس و حیله و ترفند
ز یک طرف همه ایمان و عزم و همت و فر
ز یک طرف همه جهل و فساد و قهر و غرور
ز یک طرف همه عرفان و فضل و علم و هنر
ز یک طرف همه نابخردان دیو آیین
ز یک طرف همه آزادگان دانشور
ز یک طرف همه کفر و ز یک طرف اسلام
ز یک طرف همه حنظل ز یک طرف شکّر
بیا فضیحت اشرار بین در این میدان
بیا فضیلت احرار بین در این سنگر
که توپ و تانک فرو ماند پیش سینه و دست
که دیو صحنه تهی کرد و بست بار سفر
خلل فتاد به کاخی که دیو می پنداشت
که بارگاه خدا راست همسر و همبر
بزرگوار زعیما هم از زعامت تست
قیام خلق بدین پایه اتفاق نظر
تویی تو موجد این انقلاب در ایران
توی تو مایه این اتفاق در خاور
تویی که در همه جا موج اعتصاب از تست
همی ز ساحل اروند تا کران خزر
تویی که لرزه فکندی به کاخ استعمار
تویی که شعله فکندی به جان مستکبر
تویی که عزم تو بر کند بیخ ظلم از ملک
چنانکه دست علی در ز قلعه خیبر
همه زعامت زیبد ترا در این دوران
همه امامت شاید ترا در این کشور
همه به حکم تو گردن نهاده ایم همه
تو امر کن که به امر توایم فرمانبر
تمام ایران آغوش شد که تاگیرد
ترا چون جان ببر ای رهبر ز جان بهتر
تمام ایران شد دیده تا ترا نگرد
فراز مسند اسلام و دین گرفته مقر
تمام ملت شد گوش تا مگر شنود
پیام روح فزای تو از بر منبر
فراز منبر اینک بر ای همچو رسول
بگو بنام خداوند قاهر داور
بگو که دشمن بدخواه دام برچیند
که مسلم در خط الحاد نیست راه سپر
الا خمینی ای نایب امام زمان
الا خمینی ای رهبر خردپرور
بریز در خط اسلام طرح جمهوری
که مسلمیم و به ام الکتاب مستظهر
حکومت اینجا محکوم حکم قرآن است
که هست قرآن منصوص حضرت داور
در این مجاهده بادا خدا تو را همراه
در این مبارزه بادا خدا تو را یاور
ترا درود که شایسته درود تویی
ترا سلام که اسلام را تویی یاور
حمید تا که ثنای تو بر زبان دارد
سزد که سر بفرازد ز فخر بر اختر
حمید سبزواری
*******______*******
شـب تاریک رفت و فـجر گردید از افــق پیدا شد ایران چون گلستان از قدوم رهبر دانا
خمـیـنـی آمد و طـاغوتیان رفـتـند از کــشــور بلی! چون نور آمد رفت ظلمت از شب یلدا
فتاده لــرزه بر انـدام هــر طاغوت و طـاغوتی چو سحر سامری در پیش پای معجز موسی
به بهمن ماه در ایــران هزاران گل شکوفا شد ولی خون شــهیدان آبیاری کرده این گل ها
تحقق یافت جاء الحق،و باطل مضمحل گردید به سعی و اتــّحاد مسـلمین از پیر و از برنا
به سهم خود کند هــرکس کمک در راه آزادی "خدایی"هم بود یک قطره کوچک از این دریا