شناخت تیپ شخصیتی همسر در ازدواج
افراد تیپ شخصیتی متفاوتی دارند که باعث تفاوت در رفتارهای آنها میشود . تیپ شخصیتی بیانگر ویژگی هایی در افراد است که با شناخت آنها بهتر میتوانیم در کنار یکدیگر زندگی کنیم و درک بیشتری از رفتار یکدیگر داشته باشیم. یکی از کارهای مهمی که در زمان انتخاب همسر باید مدنظر قرار بگیرد شناخت تیپ شخصیتی افراد است که به ما در انتخاب صحیح بسیار کمک میکند.
قطعا شما هم همسرانی را دیده اید که خیلی متفاوت با یکدیگر رفتار می کنند و سبک زندگی متفاوتی را دارند و همین مساله باعث ایجاد اختلاف بین آنها شده است. این مساله مربوط می شود به نوع تیپ های شخصیتی متفاوتی که هر کدام از آن ها دارند و البته هیچ کدام از آنها هم نمی دانند که باید با طرف مقابلشان چگونه رفتار کنند.
شناخت تیپ شخصیتی همسرتان بسیار مهم است و می تواند به شما برای داشتن یک زندگی صمیمی تر کمک کند. هیچ نوع تیپ شخصیتی، به تیپ شخصیتی دیگری برتری ندارد. فقط باید در ازدواج یا دو تیپ مشابه با هم ازدواج کنند و یا اینکه اگر تیپ ها متفاوت بود، هر طرف به شناخت کامل ویژگی های شخصیتی همسرش بپردازد.
چه نوع تیپ شخصیی داری؟
8 نوع تیپ شخصیتی را می توانیم در ازدواج بررسی کنیم و شناخت هر کدام از ویژگی های آنها میتواند به ایجاد صمیمیت بیشتر همسران کمک کند. این تیپ ها از این قرار هستند:
1- برون گرا
2- درون گرا
3- حسی
4- شهودی
5- فکری
6- احساسی
7- با ساختار
8- منعطف
تیپ شخصیتی همسر خود را بشناسید
برون گراها و درون گراها چه کسانی هستند؟
برون گراها و درون گراها دو تیپ شخصیتی مقابل همدیگر هستند. برون گراها کسانی هستند که از صحبت کردن با دیگران انرژی می گیرند و تعداد دوستان بیشتری را دارند. این افراد روابط اجتماعی بسیار زیادی را دارند. به راحتی می توانند با هر کسی ارتباط برقرار کنند و برای خودشان دوست پیدا کنند. این افراد تمایل دارند که کانون توجه باشند و ارتباطات کلامی را خیلی دوست دارند. اگر مدت زمان زیادی را تنها باشند، احساس منفی به سراغشان می آید و دوست دارند که به اصطلاح معاشرت های زیادی را داشته باشند.
درون گراها کاملا برعکس این افراد هستند. با افرادی که نمی شناسند نمی توانند به راحتی ارتباط برقرار کنند. دوست دارند زمان زیادی را در تنهایی بگذرانند و اغلب خجالتی به نظر می آیند. قبل از حرف زدن، خوب فکر می کنند که چه باید بگویند. این افراد تمایلی به این که کانون توجه باشند ندارند.
چه کسی حسی هست و چه کسی شهودی؟
این بعد از شخصیت مربوط به نحوه جمع آوری اطلاعات می باشد. افرادی که حسی هستند به حواس 5 گانه خودشان اهمیت میدهند برای آنها چیزی اهمیت دارد که از طریق حواس 5 گانه قابل درک باشد ولی افرادی که شهودی هستند از حس شش خودم کمک می گیرند. افراد حسی، واقع بین هستند دوست دارند حرف بزنند، بشنوند و تفسیر کنند، مشاهده گران خوبی هستند، اغلب مواقع جزئیات را به خوبی به خاطر می سپارند، از لحظه حال لذت می برند، ولی افراد شهودی، به جزئیات اهمیت نمی دهند و کلی نگر هستند، می توانند در اغلب اوقات درباره چند موضوع فکر کنند، از ضرب و المثل در صحبت هایشان استفاده می کنند، کارهای ابتکاری و نو را دوست دارند، توجه کمی به محیط پیرامونشان دارند.
شخصیت فکری در مقابل شخصیت احساسی
این بعد به طرز تصمیم گیری افراد مربوط است. افراد فکری ترجیح می دهند تصمیماتی را بگیرند که از روی عقل و منطق باشد ولی افراد احساسی، در تصمیم گیریهایشان بیشتر به احساسات توجه می کنند. افراد فکری می توانند به خوبی فکر کنند و تصمیم بگیرند، بحث کردن راجع به نظریات مختلف را دوست دارند، گاهی اوقات بحث کردن را صرفا به دلیل جلب توجه نظر دیگران انجام می دهند، گاهی مواقع تحلیل گر به نظر می آیند و به احساسات دیگران بهایی نمی دهند. رک و بی پرده صحبت می کنند، احساساتشان را به نمایش نمی گذارند، از انتقاد کردن دیگران خجالتی نمی کشند.
شخصیت باساختار در مقابل شخصیت منعطف
سبک و طرز زندگی افراد نیز با یکدیگر متفاوت است. افراد باساختار کسانی هستند که بیشتر در چارچوب خاصی هستند و حتما باید در کارهایشان برنامه ریزی داشته باشند. افراد منعطف کسانی هستند که در کارهای خودشان انعطاف بیشتری به خرج می دهند. افراد منعطف می توانند چند کار را همزمان انجان بدهند، اما افراد با ساختار باید ترجیح می دهند یک کار را به خوبی انجام بدهند و بعد به سراغ کار دیگری بروند. افراد با ساختار تا تصمیم گیری نکنند نمی توانند کاری را رها کنند. فهرست کارهایشان را تهیه می کنند، دوست ندارند دیگران به ویژه در لحظات آخر، تصمیمشان را تغییر بدهند. قبل از انجام هر کاری، وسایل مورد نیازش را کامل تهیه می کنند. این افراد برایشان بسیار اهمیت دارد که همه وسایل مورد نیازشان کاملا در دسترس باشند. قبل از تمام شدن هر کاری، دوست دارند تا کارهای ناتمام را تکمیل کننده. قبل از کامل شدن کاری، به سراغ کار دیگری می روند. دیگران آن ها را دقیقه نودی می دانند. اگر در لحظه آخر برنامه شان تغییر کند می توانند خود را سازگار کنند. از چیزهای غیر منتظره لذت می برند، از دیگران دقیقه نودی به حساب می آیند.