دیوار فیلترینگ و محدودیت بهقدری بالا رفته که جایی برای نفسکشیدن نگذاشته و خیلی از مشاغل را مختل و کارهای روزمره را با مشکل مواجه کرده است. یکی از پاسخهای وزارت ارتباطات به انتقادها درباره فیلترینگ، دسترسیدادن به افراد خاص یا تخصصیکردن اینترنت و سطح دسترسی متمایز بود. البته این موضوع پیشازاین هم مطرح و بهطورآزمایشی اجرا شده بود.
اوایل فقط اسم خبرنگارها، اعضای هیئتعلمی دانشگاهها، فعالان حوزوی و پزشکان بهمیان آمد؛ اما تازگیها فریلنسرها و اعضای اتحادیه فناوران رایانه هم به آن اضافه شدهاند. بعضی از ادارهها و دستگاههای دولتی وابسته به نهادهای حکومتی هم همینحالا با VPNهای خاصی به اینترنت آزاد و پرسرعت دسترسی دارند.
اینترنت طبقاتی چیست؟
درواقع، آنچه مسئولان به اسم تخصصیکردن و سطح دسترسی متمایز و رفع فیلتر برای گروههای هدف از آن اسم میبرند، چیزی است که ما به آن اینترنت طبقاتی میگوییم؛ فرایندی که مهمترین ویژگی اینترنت، یعنی آزادی دسترسی به اطلاعات را به معیارهایی مثل جایگاه اجتماعی، شغل، تحصیلات و درواقع شخصیت حقوقی کاربرها محدود میکند. این یعنی علاوهبرآن شکاف طبقات ایجادشده در جامعه ازلحاظ اقتصادی و اجتماعی، در دسترسی به اینترنت هم برخی اقشار خاص و برخی اقشار احتمالاً معمولی داریم.
چرا تا این حد با دسترسی متمایز به اینترنت مخالفیم و حتی بعضی از کسانی که اسمشان در فهرست گروههایی با دسترسی آزادتر به اینترنت وجود دارد هم مخالفاند و آگاهانه از این نوع اینترنت استفاده نمیکنند؟ در این مدت، در پلاس وی با گروههای مختلفی چون جامعهشناسان، حقوقدانان، استادان دانشگاه، کارشناسان رسانه و فناوری درباره دسترسی متمایز گفتوگو کردهایم و هرکدام از منظری با این موضوع مخالفت کرده و زنگِخطر را بهصدا درآوردهاند.
زومکست پلاس وی درباره اینترنت طبقاتی
قانون درباره اینترنت طبقاتی چه میگوید
حقوقدانان تأکید میکنند که اینترنت طبقاتی قانونی نیست. هیچجا درباره دسترسی به اینترنت برای عدهای و اِعمال محدودیت برای عدهای دیگر در قانون کشور حرفی زده نشده است و دولت هم اختیار قانونگذاری در این زمینه را ندارد. ممکن است مجلس برای این موضوع هم قانونگذاری کند؛ اما نمیتواند قانونی بگذارد که باعث تبعیض یا رشد گروهی دربرابر گروه دیگری شود و سلیقهای برخورد کند. در حقوق عمومی، حقی به اسم «حق برخورداری از خدمات عمومی بدون تبعیض» داریم. تنها جایی که تبعیض محسوب نمیشود، دسترسی به اطلاعات برمبنای سن بهدلیل حفاظت از کودکان است که مطابق با قوانین حقوق بشر و حقوق کودک است.
حقوق بینالملل هم اینترنت طبقاتی را نمیپذیرد. اینترنت طبقاتی مخالف حق دسترسی آزاد به اطلاعات است و اصل نبود تبعیض هم دسترسی نابرابر طبقات مختلف به اینترنت را رد میکند.
بازتوزیع اینترنت فساد ایجاد میکند
اینترنت طبقاتی فساد و رانت ایجاد میکند؛ نوعی بازتوزیع اینترنت که شیوهی آن دست گروههای خاص است. آنها تعیین میکنند چه کسی به چه میزان از اینترنت و با چه سرعت و پایداری دسترسی داشته باشد. این مجوز دسترسی معلوم نیست به چه دلیل به بعضی افراد داده میشود؛ چون مرجعیتی برای آن وجود ندارد و ممکن است بازار سیاه دسترسی به اینترنت ایجاد شود.
در این شرایط، کسانی که دسترسی ندارند، مجبور شوند برای داشتن اینترنت طبقاتی هزینه بیشتری بدهند. درست مانند اینکه همه ما داریم در یک فضا تنفس میکنیم؛ اما گروهی میآیند و روی سر هرکدام حبابی میگذارند و اگر پول بدهیم، دریچهای در این حباب ایجاد میشود. حالا بازکردن این دریچه به کسبوکار برای کسانی تبدیل میشود که توزیع اینترنت را بهدست گرفتهاند.
اینترنت طبقاتی ناشی از نگاه قیممآبانه است
زمانیکه از اجرای آزمایشی رفع فیلتر برای گروههای خاص سخن بهمیان آمد، این گروه کسانی معرفی شدند که «گمان میرود با داشتن اینترنت آزاد بهسمت استفادهی نادرست نمیروند». این جمله از نگاه قیممآبانه خبر میداد. زمانی را بهخاطر بیاورید که Safe Search گوگل برای همهمان در ایران بهصورت اجباری فعال شد. چه کسی این اجازه را داد که سطح دسترسی بزرگسالها به اینترنت آزاد محدود شود و بعد براساس معیارهایی بخشی از این دسترسی به گروه خاصی برگردد؟ مراجع فیلترینگ میزان دسترسی گروهها را طبق معیارهای خودشان متمایز و فرض میکنند که مردم قدرت تشخیص دربارهی نیازهایشان را ندارند.
اینترنت طبقاتی فیلترینگ را عادی میکند
اینترنت طبقاتی بهنفع عامه مردم نیست و راه رشد و پیشرفت را میبندد. یکی از راههای رشد تکنولوژی و توسعه اینترنت عادی و روزمره شدن مصرف اینترنت و دسترسی آسان مردم است. همچنین، دسترسی آسان و آزاد به اینترنت یکی از راههای کمشدن فاصله گروههای حاشیهای و مرکز است و شکافهای دسترسی به امکانات برای رشد را کم میکند. درمقابل، اینترنت طبقاتی شکاف دیجیتال ایجاد میکند و کسانی که در گروههای خاص نیستند، یا اصلاً نمیتوانند دسترسی داشته باشند یا باید هزینه بیشتری برای آن بپردازند.
ممکن است با اینترنت طبقاتی فیلترینگ عمومی گستردهتر و حتی عادی شود. وقتی دسترسی گروههای مختلف به اینترنت در سطوح مختلف و متمایز از هم باشد، دیگر چیزی به اسم تجربه عمومی از اینترنت وجود ندارد. وبسایتها و پلتفرمهای مختلف از دسترس عموم خارج و اینترنت بسیار کُند میشود، بدون اینکه در فعالیت حرفهای بعضی از گروههای خاص مشکلی بهوجود بیاید. در این صورت، شاید تشخیص داده شود که عموم مردم به همین سرویسهایی که الان فیلتر نیستند، هم نیازی ندارند و آنها هم مسدود شوند.
احتمالاً در این شرایط ازکارانداختن همهی ویپیانهای خارجی هم با موانع کمتری روبهرو میشود؛ چون همهی این گروههایی که قرار است با طرح اینترنت طبقاتی دسترسی آزادتری به اینترنت داشته باشند، گروههای صدادار جامعه هستند و صدایشان بهواسطه جایگاهشان بیشتر شنیده میشود. اگر آنها دسترسی داشته باشند، دیگر متوجه اختلالاتی که عموم مردم با آن روبهرو هستند، نمیشوند و این میتواند مطالبهگری برای دسترسی به اینترنت آزاد را کمرنگ و مبارزه برای دسترسی به اینترنت را پرهزینهتر و سختتر از امروز کند.
امکان کنترلشدن در اینترنت طبقاتی
اینترنت طبقاتی حتی برای اعضای گروههایی که میتوانند اینترنت آزاد داشته باشند، هم بدون هزینه نیست. یکی از پیششرطهای دسترسی به اینترنت طبقاتی اعتبارسنجی و احراز هویت است و درخواستها با ارائه هویت بررسی و تأیید میشود. این موضوع کنترل را برای نهادهای فیلترینگ راحتتر میکند و ممکن است حریم خصوصی افراد در استفاده از اینترنت از بین برود.
مسئولان و طرفداران اینترنت طبقاتی میگویند هیچ کجای دنیا سطح دسترسی افراد به اینترنت یکسان نیست؛ اما درباره این موضوع توضیح نمیدهند. در اغلب کشورها، شبکه اینترنت وجود دارد و همه میتوانند بدون محدودیت به آن دسترسی داشته باشند؛ ولی براساس نیازهای شغلی و موقعیتهای مکانی سیاستهای خاصی دنبال میشود که دسترسی را راحتتر و گستردهتر میکند. برای مثال، اینترنت مدارس بیشتر محتوای مناسب این گروه سنی را دارد و در دانشگاه میتوان به بانکهای اطلاعاتی و مقالات علمی دسترسی آسانتری داشت یا اینترنت در فروشگاه سرعت پرداخت و امنیت بیشتری دارد.
دراینمیان، آنچه بهعنوان تفاوت سطح دسترسی افراد مختلف قرار است در ایران اجرا شود، فقط در چند کشور اجرا شده که مهمترینشان چین است. در چین، فقط برخی مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی به سطح خاصی از اینترنت دسترسی دارند و اکثر مردم از آن محروماند. در کرهشمالی هم، فقط مراکز دانشگاهی میتوانند به بخش محدودی از اینترنت دسترسی داشته باشند. بنگلادش و هند و روسیه هم در مواردی اینترنت را طبقهبندی کردهاند؛ ولی آنها هم محدودیتها را تعریف و دلیلشان را شفافسازی کردهاند.
مسئولان معمولاً از کودکان مثال میزنند که نباید به همه نوع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند. در این موضوع اختلافی وجود ندارد؛زیرا حفاظت از کودکان در فضای مجازی درنتیجهی برآیند عقل جمعی ملتها بهوجود آمده است. بااینحال، درباره محدودیتهایی که بزرگسالها در کشور تجربه میکنند، توافق جمعی وجود ندارد. همین که همه ما دائم به دنبال فیلترشکن هستیم، نشان میدهد که عقل جمعی با این سطح از محدودیت اینترنت موافق نیست و اینترنت طبقاتی نمیتواند نارضایتی ما از این محدودیتها را رفع کند.