وی فور یو
2 سال پیش / خواندن دقیقه

بابک جهانبخش و رازهای زندگی اش + تصاویر

بابک جهانبخش و رازهای زندگی اش + تصاویر

گفت و گویی خواندنی و جذاب با بابک جهانبخش خواننده محبوب و رازهایی شنیدنی از زندگی شخصی اش به همراه تصاویری خانوادگی از بابک جهانبخش و همسر و فرزندش را در این مطلب میخوانید.

بابک جهانبخش نوازندگی پیانو را از 5 سالگی زیر نظر استاد آلمانی در مدرسه موسیقی آزاد شهر بوخوم آلمان آغاز نمود و بعد از تحصیلات پدرش و بازگشت به ایران، علاقه خود را به موسیقی بیشتر دید و به صورت جدی تر موسیقی شرقی را دنبال کرد. اولین کسی که او را به خواننده شدن تشویق کرد مرحوم مجتبی میرزاده آهنگساز قدیمی بود. او دوره های آموزشی جدید را طی کرد و در سال 76 و در سن 14 سالگی، مجوز رسمی خود را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که در آن زمان با تایید محمدعلی معلم همراه بود دریافت کرد و در همان سال یک کار را برای صدا و سیما ضبط نمود.
حتما تا به حال صدبار به آهنگ هایش گوش کرده اید. بارها و بارها به کنسرت هایش رفته اید. آلبوم هایش را خریده اید. خودش می گوید خجالتی است و به شدت اهل خانواده، با اینکه متولد آلمان است، عاشق ایران است و موسیقی ایرانی.
بابک جهانبخش درباره موسیقی، روابط خانوادگی و تمام علایقش صحبت کردیم. با این گفت وگو همراه شوید:

بابک جهانبخش

شما جزو هنرمندانی هستید که در اکثر مواقع خلاف جهت آب حرکت می کنید و مناسبتی قطعه نمی سازید دلیل خاصی دارد؟
من احساس می کنم یک قطعه بیرون دادن برای حمایت از موضوعی خاص یک موجی است که ایجاد می شود و زود از بین می رود و من این را دوست ندارم. دراین زمان ها تا استارت یک کار مهم زده می شود همه دوست دارند آن کار را انجام دهند نه این که من بخواهم ساز مخالف بزم اما به نظرم باید پشت هر چیز تفکری باشد. حال من از شما سئوال می کنم کارهای انجام شده در این چند ساله برای جام جهانی یا مناسبت های دیگر کدام یک واقعا دیده شد و ماندگار مانده است؟!
خیلی کم.
 همین را می خواهم بگویم شما باید به یک کار اعتقاد داشته باشید تا انجامش دهید و من نمی خواهم و سعی نمی کنم کار سطحی را انجام دهم، چون امروز جام جهانی است این کار را انجام دهم و فردا چون مناسبت دیگری است آن کار را بسازم. من نمی خواهم به کسی بی احترامی کنم این چیزی است که تصور من را می سازد من ساختن کاری را بدون داشتن اعقتاد قلبی نمی پسندم و فکر می کنم که برای شهرت هر کاری نباید کرد.

موسیقی را برای شهرت و پول شروع کردید یا عاشقش بودید و بعد قدم به این عرصه گذاشتید؟
هر کسی در یک سنی دوست دارد تلاش کند و به یک نقطه بالایی برسد. همه موفق بودن را دوست دارند و خیلی ها که موفق نمی شوند بری خواسته شان زحمت نمی کشند شاید هم استعداد لازم را ندارند یا انتخاب غلطی می کنند و به این فکر نمی کنند که شاید در چیز دیگری استعداد دارند. من روی که این کار را آغاز کردم به دنبال پول دار شدن نبودم، من عاشق هنر بودم و هنوز با تمام وجود کار می کنم اگر این حس عشق به کارم در من یک لحظه وجود نداشته باشد اصلا در آن کار موفق نمی شوم.

بابک جهانبخش و پسرش

شما متولد ایران نیستید، درست است؟
بله متولد آلمان هستم.

با توجه به اینکه متولد آلمان هستید، سبک زندگی تان اروپایی است؟
 مگر می شود خانم خانه ایرانی باشد و سبک زندگی برای کشور دیگر!

پس بابکی که متولد آلمان است و اولین بار با فرهنگ یک کشور خارجی آشنا شده، فرهنگ اصیل را یک فرهنگ ایرانی می داند و سرلوحه اش فرهنگ و زندگی ایرانی است؟
من خونم ایرانی است پدر و مادرم ایرانی هستند، خودم ایرانی هستم و زادگاهم فقط آلمان است و به خاطر تحصیلات پدرم آنجام متولد شده ام. ایده هایی برای آنها ارزش است که برای ما نیست و بر عکس همه باید به عقاید هم احترام بگذارند. م همیشه به تمام تفکرات آدم ها احترام گذاشته ام اما اگر بخواهیم مثل دیگران رفتار کنیم درست نیست چون خودمان ارزش هایی داریم که برایمان محترم است و باید به آنها پایبند باشیم وگرنه نظم جامعه مان را بهم خواهیم زد.

در زندگی چقدر با همسر خود مشورت می کنید؟
ما همه کارها را با مشورت هم پیش بردیم و همسرم در خیلی از زمان ها صبوری به خرج می دهد. در زندگی ما واقعا تعریف مکمل بودن زن و مرد به درستی تعریف می شود. واقعا همسرم در این چند ساله با تمام فصول من بوده است.

رابطه تان با همسرتان چطور است؟ از نبودن ها و مشغله زیاد شما گله مند نیستند؟
 همیشه به یکدیگر می گوییم که در هر شرایطی پشت هم هستیم و این که هیچوقت خودت را ارزان نفروش و برای کارت زحمت بکش انرژیک ترین حرف او به من است، یعنی هم من و هم همسرم پای حرف هایمان ایستاده ایم چون کار من خیلی به سختی پیش رفت و فراز و فرودهای زیادی داشته است اما هیچ وقت حاضر نشدم هنرم را به چیزهایی بفروشم که شاید من را سریع تر به مقصد برساند و این برای من خیلی مهم بود که با سختی های کارم برای پیشرفت بجنگم ولی همیشه گزینه هایی هستند که انحراف دارند و اگر سرت را بالا نگیری مستقیم در گرداب آن فرو می روی.

بابک جهانبخش و همسرش

همیشه تفریح افراد دارای شهرت سخت است درست می گویم؟
 البته اگر تفریحی وجود داشته باشد برعکس لبخندی که همیشه دوستان از من می بینند من آدمی هستم که خیلی سخت اتفاق می افتد که در تفریحات به من خوش بگذرد و همیشه سعی می کنم که القای شادی کنم در الی که بعضی ها همیشه می گویند شما آدم مرفه بی درد هستید. واقعا اینطور نیست چون هر چه آدم بیشتر شناخته شود بار مسئولیتش هم بیشتر می شود و باید بیشتر در همه موارد رعایت اصول را کند پس حتی در خوشی و ناخوشی هم محدود است و برای خودش نیست.

بیشتر مایل هستید اوقات فراغت را سفر بروید یا با کتاب و ورش به پایانش رسانید؟
چرا دروغ کتاب و ورزش نه، آنقدر سرگرم کارهستم که نمی توانم گذری به این دو بزنم. اما اهل سفر مخصوصا جاهایی که دریا دارد بیشتر می روم و با طبیعت انسم بهتر است.

پرسپولیسی هستی یا استقلالی؟
 استقلالی ام اما فکر می کنم که آبی و قرمز در کشور ما کنار هم معنی پیدا می کنند و چقدر خوب است که ما به هم و به سلیقه هم احترام بگذاریم و همین که همدیگر را به خاطر رنگ قضاوت نکنیم. چندی پیش بعضی ها نوشتند که چون تو آبی هستی ما دیگر طرفدارت نیستیم. اصلا از تو متنفر هستیم.
من به آن فرد اینجا چنین می گویم مگر من طرفدارهای خود را به قرمز و آبی تحمیل می کنم که آنها اینطوری حرف می زنند. از حرف آن فرد محترم خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم که جایی دیگر علنی علاقه ام را بیان نکنم. همسرم طرفدار پرسپولیس است، پسرم هنوز در سن انتخاب نیست در آینده کل کل جالبی هم خواهیم داشت که پسرمان پرسپولیس شود یا استقلالی.

بابک جهانبخش و پسرش

اگر پسرتان بخواهد راهی بجز موسیقی را برود کمکش می کنید؟
فرزندم نیز انسان است و حق انتخاب دارد، من می گویم هر راهی را که دوست دارد برود اما دوست دارم مانند یک انسان عادی زندگی کند چون آرامش بیشتری خواهد داشت خودتان را بگذارید جای یک هنرمند، از تعریف می شنود تا نقد، گاهی بد و بیراه می شنوی گاهی نوازش می بینی. هم دوستت درم، برای مردم و حس علاقه شان احترام زیادی قائلم ولی در این جایگاه بودن سخت است و دوست دارم فرزندم زندگی آرامی داشته باشد.

آرزویتان برای پسرتان چیست؟
 امیدوارم زندگی با آرامشی داشته باشد و من احساس می کنم که هیچ چیزی را تو نمی توانی با آرامش عوض کنی حتی با میلیاردها پول، من خیلی وقت ها دیده ام طرف در بهترین هتل ها آرامش ندارد اما رد می شوی یک خانواده ای دور هم داخل یک چادر نشسته اند دارند از زندگی لذت می برند و آنجاست که می فهمی این خنده ها واقعی است نه آن خنده های زود گذر که پول و مادیات فراهم می کند. زیاده خواهی لذت زندگی کردن و آرامش را از انسان می گیرد. شاید این حرف همه پدرها به فرزندانشان باشد:زیاده خواه نباشید.


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع