وی فور یو
2 سال پیش / خواندن دقیقه

بازگشت پژمان بازغی به هشت و نیم دقیقه ؟!

بازگشت پژمان بازغی به هشت و نیم دقیقه ؟!

گفتگویی کامل با عوامل و بازیگران سریال هشت و نیم دقیقه صورت گرفته و این سوال پیش می آید که آیا بازغی به سریال برمیگردد؟

گفتگو با عوامل هشت و نیم دقیقه

نشست سریال «هشت ونیم دقیقه» به کارگردانی شهرام شاه حسینی و تهیه کنندگی بهروز مفید که این شب ها از شبکه دو سیما پخش می شود، با حضور عوامل و بازیگران برگزار شد.

این سریال، قصه زنی با نام یکتا است که به واسطه توطئه ای، همسر خود را از دست داده و با فرزندش در شرایط نامناسب مالی قرار می گیرند. این زن برای گرفتن حق خود اقداماتی انجام می دهد که بن مایه قصه از این موضوع شکل گرفته است.

در «هشت و نیم دقیقه» پژمان بازغی در نقش امیر، شبنم قلی خانی یکتا، سام درخشانی احسان، آشا محرابی فروغ، بهرنگ علوی فرزین و برادر فروغ، مزدک رستمی نیما برادر یکتا، الهه حصاری یلدا خواهر یکتا، فرناز رهنما نسرین وکیل کارخانه، بهرام ابراهیمی نورایی حسابدار کارخانه به ایفای نقش می پردازند. در این سریال امیر و احسان برادر و یکتا و فروغ نیز همسران آنها هستند. سیامک اطلسی مهندس تاجیک و پدر امیر و احسان است.

در این نشست بهروز مفید (تهیه کننده)، شهرام شاه حسینی (کارگردان)، سام درخشانی (احسان)، بهرنگ علوی (فرزین)، شبنم قلی خانی (یکتا) و فرناز رهنما (نسرین) حضور داشتند.

هشت و نیم دقیقه

بازیگران سریال هشت و نیم دقیقه

** آقای مفید طرح اولیه این سریال پیش از این رد شده بود، چه شد که تلویزیون دوباره تصمیم به ساخت «هشت و نیم دقیقه» گرفت؟

مفید: بله، طرحی 6 صفحه ای نوشته بودم که برگرفته از تجربه شخصی ام بود و همین موضوع باعث شده بود که بتوانم به آن فکر کنم. این طرح یکبار به شبکه سه رفت، اما برخورد خوبی با آن نشد و نسبت به آن بی مهری صورت گرفت و به این دلیل که دوست داشتم آن را به سریالی تبدیل کنم به مرکز نمایش بردم. در زمانی که محمد سرافراز رئیس سازمان صدا و سیما بود ایشان نگران بودند که نکند به این دلیل که «هشت ونیم دقیقه» بحثی شرعی را مطرح می کند باعث ایجاد ذهنیت منفی در مخاطب شود در صورتی که این موضوع وجود نداشت و ما از ابتدا قصدمان آگاهی دادن به مخاطب بود.

**یکی از نکاتی که در این سریال جلب توجه می کند، رویارویی مخاطب در مقابل مسائل شرعی است. به این نحو که یکتا به عنوان شخصیت اول سریال به واسطه یک حکم شرعی به عسرت و سختی میافتد و مخاطبی که با او هم ذات پنداری می کند، در ناخودآگاه خود مقابل این حکم شرعی می ایستد و با خود می گوید که اصلا چرا ما باید چنین قوانینی داشته باشیم.

مفید:در ابتدا که حس کردم این موضوع می تواند یکی از نکته های مهم سریال باشد با دفتر مراجع تقلید تماس گرفته و درباره آن پرسیدم و به این نتیجه رسیدم که درصد برخورد مردم در جامعه با چنین مساله ای کم نیست و برخی از خانواده ها بودند که فرزندشان شهید شده و پدر او نیز فوت کرده و دیگر به بازماندگان پسر ارث نرسیده و خانواده هایشان از نظر مالی در سختی زیادی قرار دارند. برعکس آن هم وجود داشت و در برخی خانواده ها اتفاق های اخلاقی خوبی افتاده بود. همانطور که همه می دانیم طبق شرع مرد دو قسم ارث می برد و زن یک قسم. معتقدم برخی افراد نگاه یک بعدی به دین دارند که باعث می شود آنها را مقابل دین قرار دهد. حدیث های بسیاری در دین اسلام وجود دارد که از احقاق حق و رعایت اخلاق سخن گفته و سفارش بسیاری به آن شده، همچنین خیلی از بزرگان ما اخلاق را به قانون ترجیح دادند. در هر حال اگر اخلاق را از قانون جدا کنیم در اصل مقابل دین قرار خواهیم گرفت. درنهایت معتقدم که باز هم دچار قضاوت عجولانه شدیم و اگر تا پایان سریال صبر کنید تعارض بین اخلاق و قانون را خواهید دید.

شاه حسینی: کاری که یکتا انجام می دهد ایستادگی مقابل قانون نیست.

مفید: اگر شما حکمی را به تنهایی بررسی کنید قطعا قضاوت درستی نخواهید داشت. درباره موضوع طلاق حقی برای مرد در دین اسلام قائل شده است و ازدحام های اجتماعی باعث بوجود آمدن برخی اتفاق ها شده است اما در کنار آن شرایط دیگری نیز هست تفاوت فردی متدین با فردی که فقط فقه گرا است در اینجا مشخص می شود اما اصول اخلاق گرایی نیز بخش مهمتر ماجرا است. برای مثال اسلام به تعدد زوجین سفارش کرده است اما در کنار آن نیز گفته اگر می توانید عدالت را بین آنها تقسیم کنید دست به چنین کاری بزنید. حتی فکر می کنم شما می توانید چنین موضوعی را بهانه قرار داده و درباره اش با یکسری افراد صحبت کنید.

ما احادیثی داریم که در آن اخلاق بر قانون مقدم است ضمن اینکه مشابه این اتفاق ها در اطراف ما کم دیده نمی شود و عقل هم حکم می کند که ارث به آدم زنده می رسد و این جزء شرایط خاص است. استثناء در این مورد برای زمانی است که پدر و پسر با هم فوت کنند چون ا گر پدر زنده باشد در زمان حیاتش می توانست تقسیم ارث کند و حق فرزندانش را بدهد اما به این دلیل که پدر هم زنده نبوده و در برخی شرایط پدرها آگاه به شرایط نیستند برخی مسائل بوجود می آید. بهتر است هر انسانی قبل از فوت وصیت نامه اش را بنویسد و این بزرگترین نکته سریال است. می دانید چقدر حدیث داریم که پیامبران در آنها درباره نوشتن وصیت نامه تاکید کردند؟

اما متاسفانه ما در اوج بیماری و یا به دلیل کهولت سن اقدام به نوشتن وصیت نامه می کنیم در صورتی که اصلا کار درستی نیست. نوشتن وصیت نامه تاکید دینی ما است و بهترین شکل آن واکسینه کردن جامعه در این باره است که با استفاده از این موضوع از اتفاق های احتمالی بعد از مرگ مان جلوگیری کنیم.

شاه حسینی:فکر می کنم وصیت نامه نیز برای خودش شرایطی دارد. برای مثال من نمی توانم در زمان حیاتم تمام اموالم را به نام پسرم بزنم.

مفید: درست است به این دلیل که هر پدری در زمان حیاتش فقط می تواند یک سوم از اموالش را به نام فرزندش بزند، اما زمانی که اسم وصیت نامه می آید ممکن است فردی به کلام و اسم به اطرافیان چیزی را گفته باشد و آن را مکتوب نکرده باشد.

** آقای شاه حسینی شما فیلم توقیفی «خانه دختر» را دارید و پس از آن از سینما به تلویزیون آمدید و در این مدت هم 2 سریال ساختید. می توان گفت که عدم استقبال از فیلم شما در سینما، حضورتان را در تلویزیون پررنگ تر کرده است؟

شاه حسینی: من به موازات سینما در تلویزیون هم حضور دارم و علاوه بر دو سریالی که نام بردید سریال های دیگری را برای تلویزیون کارگردانی کردم مثل «تاوان، پیدا و پنهان» و .... این دو مدیوم را هیچ وقت از یکدیگر جدا نمی کنم سالی که سریال «همه چیز آنجاست» پخش شد تلویزیون مثل الان با شرایط بد مالی مواجه نبود اما همانطور که گفتید دو سریال آخر هم بیشتر دیده شد که آن هم به دلیل قصه ای بود که به تصویر می کشید و باعث شد تا اغلب خانواده ها بتوانند ارتباط بهتری با آن برقرار کنند. درحقیقت با تحقیق کوتاهی درباره علایق خانواده ها می توان ریتمی را به سریال و قصه داد که مخاطب را جذب کند.

** در ابتدا نام سریال «هشت ونیم دقیقه» بود و بعد به «یکتا» تغییر نام داد و دوباره «هشت ونیم دقیقه» شد. دلیل این تعداد تغییر در نام سریال به چه علت بود.

مفید: ابتدا نام «هشت ونیم دقیقه» را بر روی سریال در نظر گرفتیم که در زمان مدیریت آقای سرافراز بود، اما بعد از مدتی از سازمان به ما گفتند که نام زن ها را برای سریال در نظر نگیرید مثل ستایش، نرگس و ... و ما نیز بر همین اساس همان «هشت ونیم دقیقه» را پیشنهاد دادیم.

** فاکتورهایی مثل نام سریال، داستان آن و ورود متفاوتی که شما به قصه داشتید به نظر می رسد از جمله عوامل موفقیت سریال است.

شاه حسینی: هر سه این ها که گفتید فاکتورهای درستی برای حذف مخاطب است درست است یادم است در همان روزهای ابتدایی ساخت سریال با بهروز مفید درباره نام آن خیلی صحبت کردیم و من از جایی به بعد اصرار داشتم اگر تلویزیون با نام «هشت ونیم دقیقه» مخالفت می کرد حتما نام «یکتا» را هم برایش انتخاب نمی کردم. بنا به حساسیت هایی که تلویزیون به نام «هشت ونیم دقیقه» داشت ممکن بود نام آن تغییر کند. در ادامه کمتر سریالی را دیده ایم که در قسمت های ابتدایی نقش اول محبوب مخاطب را بکشد.

این در طرح اولیه آقای مفید هم وجود داشت و نکاتی بود که سریال را برای مخاطب جذاب می کرد. درست است که غم موجود در چنین داستانی ممکن بود مخاطب را آزار دهد اما جزو معماری سریال بود و نمی توانستیم بگوییم دو نفر فوت می شوند و بعد به روال عادی برمی گردیم. حتی این ترفند مطرح شد که بعد از قسمت های ابتدایی به چهلم این دو نفر برسیم و نشان دهیم که 40 روز از آن اتفاق گذشته اما برای خود من اصلا قابل باور نبود که رابطه بین افراد این خانواده در این مدت کاملا عادی باشد. به هر حال غم از دست دادن شوهر و پدر شوهری به این خوبی برای هر فردی سخت است.

** برای مخاطب در همان ابتدا حذف کاراکتر امیر با بازی پژمان بازغی بسیار دور از ذهن بود و هنوز انتظار می کشد تا او برگردد.

شاه حسینی: شاید درست باشد و او هنوز از قصه حذف نشده باشد.

** گره گذاری های در قصه به خوبی پیش می رفت تا جایی که مخاطب متوجه شد شخصیت فرزین بدمن قصه است و شاید خیلی زود به مخاطب گفته شد که او شخصیت منفی قصه است.

بهرنگ علوی: معتقدم شخصیت فرزین بدمن قصه سریال هشت ونیم دقیقه نیست و او هم یکی از هزاران افرادی است که در جامعه زندگی می کند که مخاطب خود را به مرور با او همراه کرده است. هیچ انسانی نه خوب مطلق است و نه بد مطلق. در حال حاضر خیلی از اطرافیان به من می گویند زندگی ما شبیه زندگی فرزین بوده و از اتفاق هایی دلخور و ناراحت بودند که تاثیر مستقیمی در زندگی شان گذاشته است. عقبه و پیشینه هر شخصیتی بسیار مهم است که آینده او را رقم می زند، همه ما در زندگی مان به دنبال آرامش هستیم. حالا هر فردی به سبک خودش و شاید روندی که فرزین برای رسیدن به آرامش انتخاب کرده است، این شکل است و ما نباید به صرف این ماجرا او را منفور بدانیم.

هشت و نیم دقیقه

بهرنگ علوی نقش فرزین در هشت و نیم دقیقه

** اما فرزین به جایی می رسد که خودش به جای قانون تصمیم می گیرد و در صدد جبران برای هر اتفاقی که برایش می افتد، برمی آید.

علوی:به هرحال چون اتفاق هایی که برای شخصیت فرزین افتاده است به شکل قانونی نبوده و کاملا شخصی بوده است، ممکن است من نوعی در زندگی شخصی ام از یکی از دوستانم دلخوری داشته باشم و وقتی چیز دیگری از او ببینم به یکباره نارو بخورم که همه اینها به برداشت ذهنی آدم برمی گردد. زمانی که با این سریال قرارداد بستم فقط سه قسمت از آن را خواندم اما همان موقع حس کردم که چیدمان و فندانسیون درستی دارد هم قصه و هم شخصیت فرزین.

آدم خشنی که در عین حال عاشق پیشه است و حتی نمونه آن را هم کم دیدیم، حتی در سینما. شاید هر بازیگر دیگری غیر از من نقش فرزین را بازی می کرد به حال او غبطه می خوردم. معمولا هر اتفاق خوبی که در هنر رخ می دهد حاصل تفکر جمعی و گروهی است و اگر می بینید الان سریال «هشت ونیم دقیقه» با اقبال خوبی مواجه شده قطعا به دلیل تعاملات گروهی بین همه بچه ها است.

معتقدم همه بازیگران این سریال یکی از بهترین بازی هایشان را واقعی و رئال و کم نقص مقابل دوربین بردند. چند روز پیش با گروه به همراه تعدادی از بچه ها به شیراز سفر کرده بودیم و بازخوردهایی در خارج از کشور به دست ما رسید که ماحصل فرهنگ و آداب و رسوم مکان های مختلفی بود.

می گفتند ما هر شب سریال را دانلود می کنیم و می بینیم، حتی گله هم کردند که چرا برخی قسمت های پخش شده را نمی توانیم در اینترنت ببینیم، می خواهم بگویم حتی مخاطب سریال های ماهواره ای نیز جذب «هشت ونیم دقیقه» شدند و اگر نقدی هست بهتر است که به ما بگویند. من هم فکر می کنم که بسیار خوش شانس بودم که عنصری کوچک در این گروه بزرگ بودم. زمانی که قرار بود این سریال را انتخاب کنم در یک دو راهی بین «هشت ونیم دقیقه» و فیلم سینمایی مانده بودم و خیلی ها می گفتند که سینمایی را انتخاب کن، اما من الان به جایی رسیدم که هیچ تفاوتی بین سینما و تلویزیون نمی بینم. چراکه دوربین در خانه های مردم آمده و قصه ها و روابط بین آنها را روایت می کند. در نهایت این سریال را انتخاب کردم.

** شخصیت فرزین به گونه ای تصویر شده که حتی مخاطب هنوز نمی داند او واقعا عاشق است یا قصد انتقام گرفتن دارد.

علوی: قطعا زمانیکه سریال به پایان برسد مخاطب همه اینها را متوجه خواهد شد. اگر هر فردی بخواهد چنین ماجرایی را جلو ببرد بالاخره در جایی مشخص می شود.

شاه حسینی:همین موضوع سریال را جذاب می کند و اگر این ماجرا رو نمی شد در ادامه چگونه می توانستیم تا این حد جذاب ادامه دهیم؟ این سریال را جذاب می کند که کم کم شخصیت ها را رو کنید تا تماشاگر به حدسیات خود نزدیک شود. مخاطب دوست دارد زودتر قصه را حدس بزند و حدسش نیز زودتر به نتیجه برسد.

مفید: اگر این تنها گره داستان بود شاید باز شدنش به این زودی خوب نبود، اما باید بگویم که ظرفیت سریال به گونه ای است که مدام در حال اضافه کردن گره است. در اینجا با اشاره به شخصیت فرزین بعد از بحث تعارض اخلاق و قانون و آگاهی دادن به جامعه و موضوع ارث و میراث، جا دارد از اثر تخریبی انتقام روی فرد و جامعه صحبت کنم که هنوز مخاطب آن را ندیده است که این آدم با انتقام چه لطمه هایی به خودش و اطرافیانش می زند. این یکی از موضوع هایی است که در لایه های پنهانی سریال نهفته بود. همچنین کارگردانی شهرام شاه حسینی در این سریال خوب و متفاوت بود. فیلمنامه سریال بسیار قوی بود اما انرژی خوبی که شهرام شاه حسینی برای کارگردانی گذاشت به نتیجه کار کمک کرد. حتی در قاب بندی های تصاویر.

من در همین فضا با کارگردان های دیگری کار کردم اما معتقدم شاه حسینی بهتر توانسته حق مطلب را ادا کند. همه چیز خیلی خوب با همدیگر هماهنگ شد. تک تک بازیگرها به درستی برای نقش های «هشت ونیم دقیقه» انتخاب شدند و گویی هر کدام برای این نقش ساخته شده بودند. زمان هایی پیش می آید که بعد از پخش سریال می گوییم ای کاش به جای فلان بازیگر، بازیگری دیگر را انتخاب می کردیم، اما این موضوع درباره «هشت و نیم دقیقه» مصداق ندارد.

** اما شما افت و خیزهای زیادی در مرحله انتخاب بازیگر داشتید.

مفید: بله، اما توانستیم بهترین ها را برای این سریال دور هم جمع کنیم. در حال حاضر که به کلیت کار نگاه می کنم، می بینم که همه چیز در کنار همدیگر به خوبی چیده شده است. از تیتراژ تا محتوای کار و درایتی که شاه حسینی در اینباره داشت همه و همه را می پسندم. این کار از لحاظ محتوایی قابل دفاع است و حرفی برای گفتن دارد و صرفا به یک درام و تراژدی نپرداخته و هم اینکه حس و حال خوبی را در جامعه ایجاد کرده را به فال نیک می گیریم و امیدواریم در آینده شاهد اتفاق های خوبی برای سایر سریال ها باشیم.

** برخی ها بر این باورند که از جایی که فرزین برای مخاطب لو می رود، قصه این سریال روی یک خط مستقیم و یکنواخت می افتد.

درخشانی: من هم با گفته شما موافقم که قصه از جایی به بعد شُل می شود و این را اول از همه به آقای شاه حسینی گفتم. از طرفی فرزین نیز خیلی زود برای مخاطب لو می رود حالا نمی دانم دقیقا خواسته بهرنگ بوده یا تهیه کننده و کارگردان اما در هر حال مخاطب این موضوع را بزودی فهمید که او قصه انتقام گرفتن دارد، اما این باعث شُل شدن قصه نمی شود، البته مدیوم تلویزیون با سینما مقداری فرق دارد. در تلویزیون مخاطب دوست دارد جلوتر از قصه باشد و اینکه شما مدام او را سورپرایز کنید را دوست ندارد و قصه را رها می کند خودش کاراکترها را کشف کند و برای همین این موضوع اصلا به کار ضربه نمی زند و به مردم انگیزه می دهد تا حدس بزنند که این شخصیت می خواهد چه کار کند و از این طریق با کاراکترها همذات پنداری می کنند.

شبنم قلی خانی: من نیز علاوه بر خود سریال، تکرارش را نیز می بینم. فکر نمی کنم که زود بود. چونکه همین الانش هم قصه عاشقانه بین فرزین و یلدا برای مردم جالب بوده است و با تعجب از من می پرسند که واقعا فرزین می خواهد با یلدا ازدواج کند؟ و من به این نتیجه می رسم که حتما رابطه بین این دو آنقدر خوب درآمده که به دغدغه مردم نیز بدل شده است.

** برخی هم سریال شما را با «شهرزاد» ساخته حسن فتحی قیاس می کنند.

مفید: بله من این را بارها شنیده ام، اما فکر می کنم تا حدودی این جمله اغراق آمیز است.

علوی: برخی ها می گویند دیالوگ هایمان شبیه شهرزاد است اما من اصلا این سریال را ندیده ام و نمی دانم که دقیقا به چه دلیل این را می گویند.

** برخی ها نیز از شباهت قصه «یکتا» با «ستایش» صحبت می کنند.

قلی خانی: زمانی که سریال ستایش پخش می شد من ایران نبودم و متاسفانه این سریال را ندیدم اما از روزی که «هشت ونیم دقیقه» پخش شد تماس های بسیاری داشتم که می گفتند تو با ایفای نقش «یکتا» انگار نقش ما را در زندگی مان بازی می کنی. پس این یعنی قصه ای را به تصویر کشیدیم که در جامعه مان وجود دارد. همین قانونی که باعث می شود در حق زنانی که در جامعه ما سرپرست خانواده هستند، اجحاف شود و به آنها ارپی نرسد در جامعه ما وجود دارد و این اتفاق درباره خیلی از زن های جامعه ما افتاده است که دستشان نیز به هیچ کجا بند نیست. حالا باید ببینیم که یکتا در پایان قصه چطور خود را سرپا می کند.

شاه حسینی: معتقدم یک کارگردان باید براساس اصولی که خود می داند بار دراماتیک اثرش را بالا ببرد و من نیز به همین روش تلاش کردم تا بار دراماتیک سریال را در مواقعی که می شد بالا ببرم.

درخشانی: متاسفانه سیاست گذاری های تلویزیون به سمت این دست سریال ها رفته که زن های مظلومی را نشان می دهند که مورد ظلم از سمت همه افراد قرار می گیرند. این روال درباره سریال «کیمیا» هم افتاد که تک و تنها زندگی اش را جمع و جور کرد. اما ما برای تولید این سریال به صورت گروهی چنین موضوعی را تلطیف کردیم و قصه را از سمت زن تک بعدی که بسیار سفید و بی عیب و نقص است و همه در حقش ظلم می کنند، درآورده و به سمت واقع گرایی رفتیم و طبق اصراری که کارگردان داشت برای اینکه یکتا را از سفیدی مطلق دربیاوریم ماجرای دعوای بین او و فروغ و هل دادن او که منجر به سقط فرزندش شد را در قصه گنجانده شد تا نشان دهیم در جاهایی او هم پشیمان می شود. شاید اگر می خواستیم با سیاست های روز جلو رویم نمی توانستیم سقط شدن بچه فروغ را به دست یکتا نشان دهیم.

هشت و نیم دقیقه

سام درخشانی در هشت و نیم دقیقه

قلی خانی:سریال های ما باید برای مخاطب الگوسازی کنند مخصوصا برای زن ها. درباره شخصیت یکتا نیز فکر می کنم بعد از 6 ماه آشنایی با این شخصیت الان چطور می توانم اگر مشکلی برایم پیش آمد آن را مدیریت کنم.

مفید: اتفاقا نکته ای که به آن اشاره شد نکته مهمی بود. یکی از پیام هایی که این سریال دارد این است که برخی افراد هم هستند که در بدترین شرایط باز هم چهارچوب های اخلاقی و رفتاری را رعایت می کنند. این ویژگی شخصیت یکتا بود که تحت هر شرایطی به اصول اخلاقی پایبند بود و خط قرمزها را رعایت می کرد و حتی زمانیکه از کسی پولی را طلب داشت نیز شرایط او را در نظر می گرفت و بعد از او طلب حقش را می کرد و نمی گفت که من خودم هم مشکل دارم و باید فکری بکنی! در هر لحظه طرف مقابلش را درک می کرد.

زمانی هم که در اوج قسم خوردن به قرآن بود و می توانست آنجا طرف مقابل را بازخواست کند، اما این کار را نکرد و در ادامه خواهید دید که چه سرنوشتی برایش رقم می خورد. همچنین در فیلم نامه به قضاوت عجولانه نیز اشاره خوبی داشتیم که برخی اوقات قضاوت های سالم، اما عجولانه و حتی بدون حُب و بغش می تواند چه پیامدهایی داشته باشد.

فرناز رهنما:یکی از نکات قابل توجه در این سریال این است که اگر بخواهیم از زاویه هر کاراکتری به قصه نگاه کنیم هر کدام از شخصیت ها می توانند برای ما کاراکتر اصلی باشند. آنهم به این دلیل است که چندین قصه را به موازات یکدیگر پیش می بریم. حتی نسرین مقدم نیز برای خودش یک زندگی مستقل دارد که می تواند نقشی پررنگ داشته باشد.

یکی از ضعف های سریال های ما عدم فیلمنامه خوب و قصه است و اغلب ما یکسال فیلم نامه می خوانیم تا شاید یکی از آنها به دلمان بنشیند و قصه یکتا همان اتفاقی است که همه ما روزی منتظرش بودیم. چرا همه ما و حتی مخاطبین قصه سریال «هشت و نیم دقیقه» را دوست داشتند؟ به این دلیل که اگر از هر زاویه ای به آن نگاه کنیم، یکی از کاراکترها را می توانیم شخصیت اصلی در نظر بگیریم که اتفاقا پیش برنده و محوریت داستان است و شناسنامه دارد و قبل و بعد از آن را می توانیم تشخیص دهیم. اما قصه هایی که به دست من می رسد متاسفانه یا شخصیت هایی سیاه دارند و یا سفید و قابل باور نیست.

** آنطور که در تیتراژ دیده می شود، فیلمنامه این سریال توسط چندین نفر به نگارش درآمده است. شما به عنوان کارگردان دخل و تصرفی در قصه داشتید؟

شاه حسینی: آزیتا ایرایی و علی دادرس این سریال را سه باز نوشتند و بابک کایدان نگارش نهایی آن را به عهده داشت. من نیز به عنوان کارگردان برخی اوقات که پشت دوربین قرار می گرفتم در قصه تغییراتی را اعمال می کردم.

رهنما:و همین ویژگی آقای شاه حسینی باعث شده که سریال شان یکدست شود و همه کاراکترها با یک ریتم صحبت کنند. من در ضبط همه سکانس ها حضور نداشتم اما الان که هر شب کار را می بینم صحبت کردن شخصیت ها برایم یکدست است و همه یک جنس صحبت می کنند.

قلی خانی: شاید هم به این دلیل باشد که آقای شاه حسینی خودشان بازیگر هستند و بازیگری را به خوبی می شناسد و بخاطر همین است که در طول کار نکاتی درست را به بازیگرانش می گوید و آنها را به خوبی هدایت می کند. حتی در کامنت هایی که زیر پست هایم در صفحه مجازی می خوانم، می بینم که چقدر مردم از بازی ایشان مقابل دوربین تعریف کرده اند.

شاه حسینی: بازیگری را دوست دارم، اما بازیگر نیستم.

رهنما: همه ما از همان جلسه اول به ایشان اعتماد کردیم و در ادامه نیز تعامل خوبی را با یکدیگر داشتیم.

**یکی از نکاتی که در این سریال به چشم می خورد وجود قصه های موازی است که در کنار یکدیگر پیش می رود و در همه نقش ها به یک اندازه است.

شاه حسینی:چند روز پیش در رسانه ای نوشته بودند که سریال «هشت ونیم دقیقه» به سریال های خارجی پهلو می زند. قصه های فرعی که نمی گذارند تا نقش اول هایمان دستمالی شوند. بعد هم هر کدام علاوه بر اینکه قصه دارند، قصه های خیلی منفکی ندارند و به قصه اصلی خیلی مربوط هستند.

**قصه ها به هم گره خورده اند و اگر در یکی از قسمت ها یکی از شخصیت ها حضور نداشته باشد، مخاطب به سرعت متوجه می شود.

شاه حسینی:دقیقا همینطور است و به همین خاطر است که وقتی بعد از یک قسمت، احسان دوباره ظاهر می شود برای مخاطب جذابیت دارد به این دلیل که زمانیکه با او کار داریم به سراغش می رویم و زمانیکه با او کاری نداریم و سکانس هایی باید بازی کند که کارکرد دراماتیک ندارد، به سمتش نمی رویم.

بیننده دوست دارد هر شب تمام بازیگران مورد علاقه اش را ببیند، اما خودش با دیدن هر شبه آنها احساس خستگی می کند، اما نمی داند که این خستگی ناشی از چیست! و حواسش به این نیست که بازیگری که دوست داشت در هر قسمت ولو شده هر نوع بازی ای از او ببیند به این دلیل که در این قسمت تاثیری در روند قصه نداشته، او را خسته کرده است و در این بین وجود قصه های فرعی کمک به سزایی به ما می کند.

**درست است، در ایران به این موضوع زیاد دقت نمی شود و اغلب قصه پیرامون شخصیت اول و دوم سریال پیش می رود و داستانک هایمان وارد ماجرا شده و به یکباره رها می شوند و ضربه ای نیز به داستان اصلی نمی خورد.

شاه حسینی: دوست دارم نکته ای را درباره شخصیت فرزین بگویم که گفتید شخصیت او خیلی زود برای مخاطب لو رفت. یکی از مشکلات ما در فیلمنامه نویسی امروز مخصوصا در ایران این است که قاتل را نشان مخاطب نمی دهیم و در پایان داستان به طور ناگهانی از پشت در فردی را وارد قصه می کنیم و می گوییم او قاتل است.

این اصلا درست نیست که شما به عنوان کارگردان از قاتل هیچ چیزی در طول روند قصه به من نشان ندهی و بعد یکباره فردی را که تا به حال مخاطب او را ندیده را به عنوان قاتل معرفی کنید. فرزین هم نمی تواند همه خصوصیاتش را پنهان کند چرا که همیشه جلوی یکتا و وکیلش نیست و او هم تنهایی هایی دارد و با افرادی خصوصی صحبت می کند که آنها محرم اسرارش هستند و به لحاظ منطقی و رئال باید با آنها هم حرف بزند و ما نیز باید آنها را نشان می دادیم و اگر می خواستیم این خصیصه فرزین را از مخاطب پنهان کنیم، قصه خراب می شد.

درخشانی: اصلا بحث در اینجا است که شما به عنوان کارگردان قصد نشان دادن تنهایی های این آدم را داشتی یا نه و ما می خواستیم چنین اتفاقی بیفتد و این همان چیزی است که در سریال سازی در ایران خیلی جواب می دهد، چونکه تماشاچی دوست دارد از قصه جلوتر باشد و دوست ندارد تا مدام گول بخورد. در تمام دنیا فیلم هایی می بینید که مدام در حال گول زدن مخاطب هستند، اما اگر در ایران چنین کاری انجام دهید تماشاچی تو را پس می زند و خسته می شود.

مفید: دو سبک تعلیق و وجود مک آفین در قصه هر دو از شیوه های رایج در فیلم نامه نویسی هستند که ما در «هشت ونیم دقیقه» این دو عنصر را با هم در آمیختیم. یعنی جاهایی مک آفین بسیار رو است و در داستان دو نفر می میرند و با تعلیقی به سمت جلو می روید و شخصیت منفی را نشان مخاطب می دهی و دوباره داستان را دچار تعلیق می کنید. معتقدم این رفت و برگشتی که وجود دارد مشروط به دیدن پایان بندی سریال، قصه ما را خاص می کند.

رهنما: بازی هایی که تا الان می بینید را در قسمت های آینده حکمت و منطقش را خواهید فهمید. به این دلیل که این سریال دیالوگ مدار است اگر یک قسمت از آن را نبینید قطعا برخی نکات را از دست خواهید داد.

** در این سریال گره افکنی های درستی در قصه صورت گرفته است که اتفاقا تمامی آنها در جای درستی گذاشته شده اند.

علوی: به درستی می گویند که این گره گزاری ها در هم آمیخته شده است دلیل عمده آن هم وجود تعلیق هایی در داستان است. مدتی قبل شنیدم که دختری با پدرش درباره عشق حقیقی یا غیرحقیقی فرزین به یلدا دچار بحث شده بودند و پدر گفته بود او دارد یلدا را گول می زند اما دختر معتقد بود که فرزین واقعا یلدا را دوست دارد و این به معنی این است که هنوز حس تعلیق در مخاطب وجود دارد. کارگردان به نفع درام قصه را پیش می برد.

** اما هنوز بازی فرزین برای مخاطب رو نشده است.

علوی: خیلی ها در کامنت های فضای مجازی می گویند فرزین از همان اول یکتا را دوست داشته است که الان می خواهد انتقام بگیرد.

درخشانی:البته مسموم ترین چیزها همین حرف هایی است که در اینستاگرام می نویسند.

شاه حسینی:بد نیست در اینجا اشاره ای داشته باشم به مراحل تولید سریال لاست که فصل آخرش را با نظر مردم ساختند و برای آن حدود دو سال صبر کردند تا مردم نظر بدهند و در پایان نیز نتیجه خوبی را در بر نداشت.

**درست است که مردم بیننده های خوبی هستند، اما هیچ گاه مثل نویسنده نمی توانند کاری را به صورت حرفه ای بنویسند و یا در مورد آن نظری دهند.

درخشانی: من به عنوان فردی که 20 سال مشغول بازیگری هستم و گاهی دستی بر قلم هم دارم و می نویسم برخی اوقات حتی برای ادامه روند قصه نیز نمی توانم پیشنهادی بدهم چون کار من این نیست و معتقدم باید کار را به کاردان سپرد و نباید از مردم انتظار داشت.

برای همین هم می گویم نوشته های زیر پست های اینستاگرام ما واقعا مسموم است و ما واقعا نمی دانیم این افراد چه کسانی هستند، آنها با هزینه ای بسیار کم گوشی موبایل تهیه کرده و به اینترنت وصل می شوند و می توانند به راحتی به اغلب صفحه های مجازی دسترسی داشته باشند. حتی ما نمی دانیم سطح دانش هر کدام از آنها چقدر است و یا اینکه چند سالشان است!

علوی:یک نفر کامنتی برای من گذاشته بود که مادربزرگم آنقدر از دست فرزین ناراحت شده که او را نفرین کرده و بعد هم پشیمان شده و گفته فقط از خدا می خواهم که او با یلدا ازدواج کند و برود و آن فرد برای من پیام داده بود که حلالش کنم. درباره فرزین باید بگویم که حضور او جزو حُسن های قصه ما بود. پیرو صحبت آقای مفید می خواهم درباره قضاوت عجولانه ای صحبت کنم که این روزها بسیار در جامعه دیده می شود. معتقدم فرزین خودش را قربانی یک قضاوت می داند.

الان نگاه کنید همه دعواهایی که قبلا در خیابان ها می دیدیم، الان به صفحات مجازی کشیده شده و بزرگترین مشکل هم این است که به شدت زود و ندیده همدیگر را قضاوت می کنیم. در شرایطی که در فکر و دل افراد مقابل نیستیم به جای او تصمیم گرفته و قضاوت می کنیم و فکر می کنم همین موضوع باعث خشونت فرزین شده است. ما قبل از شروع هر سکانس با یکدیگر گپ می زدیم و تعامل خوبی داشتیم که همان کمک مان کرد. در این سریال چندین قصه مفید در کنار هم چیده شده بود که هرکدام به نوبه خود طرح مسئله کرده بود و شاید خیلی ها اطلاعی از آن نداشتند.

قلی خانی: مدتی پیش سوار آژانسی شدم که راننده با شوق و هیجان بسیاری برایم داستانی را تعریف کرد. او می گفت من هر روز وکیلی را سوار ماشینم می کنم و درباره قانون ارث و میراث ( موضوع پیش آمده در این سریال) از او پرسیدم که او گفت این موضوع کاملا شرعی است، اما می شود در زمان حیات افراد فکری درباره آن بکنند.

راننده می گفت آنقدر با هیجان سوال می :ردم که آقای وکیل فکر کرد چنین اتفاقی برای خانواده خودم افتاده است، اما به او گفتم که این شب ها سریالی با چنین موضوعی از تلویزیون پخش می شود و او نیز جویای ساعت پخش این سریال شد تا ببیند. حتی شوهر خواهرم که پزشک است بعد از پخش این سریال با وکیلی تماس گرفته و این موضوع را از او پرسیده است. می خواهم بگویم ببینید این موضوع چقدر برای همه ناشناخته بوده است حتی خود من هم از آن اطلاعی نداشتم.

درخشانی: به قول آقای شاه حسینی بخشی از کار همان جایی است که ما در تلاشیم تا کاری جذاب و دراماتیک تر بسازیم که مخاطب دوست داشته باشد، اما بخش اصلی که باید فرهنگ سازی شود و تاثیرگذاری داشته باشد، طرح اصلی قصه است که حاصل فکر آقای مفید بوده است. در همه نقاط دنیا اگر فردی وصیت نامه نداشته باشد همه چیزش را دولت قبول می کند و هیچ قانونی وجود ندارد که فردی فوت کند و همه دارایی اش به فرزندانش برسد.

اما متاسفانه در ایران چنین فرهنگی جا نیفتاده است و در شرایطی که هم در قرآن و هم در احادیث بسیاری به نوشتن وصیت نامه سفارش و تاکید شده است، باز هم وصیت نامه نمی نویسند و خانواده هایشان را دچارمشکل می کنند. امیدوارم همه با دیدن این سریال درس بزرگی بگیرند. توصیه اکید بزرگان دین ما است که قرض و وصیت تان را به روز بنویسید و پرداخت کنید که درس بزرگ فرهنگی سریال «هشت و نیم دقیقه» است.

مفید:در حال حاضر مشکلی که در سازمان صدا و سیما وجود دارد این است که مسئولان مدام سعی می کنند که به کسی برنخورد و به همین خاطر از چالش ها فرار می کنند همین سریال «هشت ونیم دقیقه» سه سال این دست و آن دست گشت و تقریبا تمایلی به ساختش وجود نداشت و اگر من صرفا یک تهیه کننده و نویسنده بودم و عرقی به این کار نداشتم آن را بسته بودم و کنار گذاشته بودم. چراکه هر جا می بردم به طور صریح نمی گفتند این کار را نمی خواهیم و آنقدر طرح تو را نگه می دارند که خودت خسته بشوی و بروی!

درخشانی:بزرگترین معضلی که الان در صدا و سیما وجود دارد این است که اجازه ساخت بسیاری از طرح های پیشنهادی به تهیه کننده ها داده نمی شود و بدون اینکه سر و صدا کند نابود می شود. معتقدم اگر بهروز مفید در گذشته مدیر یکی از بخش های سازمان صدا و سیما نبود قطعا نمی توانست این سریال را بسازد. کما اینکه ما تا مدت ها نمی توانستیم نام سریال را «هشت و نیم دقیقه» بگذاریم و می گفتند نام دیگری را انتخاب کنید چراکه از این طریق باعث بوجود آمدن حساسیت هایی خواهید شد.

مفید:ما در این سریال یکی از معضل های جامعه را نشان دادیم که بین اغلب مردم وجود دارد و در تحقیق هایی که انجام دادیم دیدیم که همه با آن دست به گریبان هستند. برخی افراد نسبت به بعضی مسائل دینی دچار بد فهمی هستند و این درست نیست که یک حکم را حجت قرار داده و بر اساس همان حکم درباره دین قضاوت کنیم. ما در این سریال تعارض بین قانون و اخلاق را مطرح می کنیم که از سفارش های دین ما است.

**معمولا در سریال های تلویزیونی تاکید دارند تا بخشی از دین را به تصویر بکشند که اتفاقا در این سریال به لایه های پنهان دین و مسئله ارث و میراث پرداخته شده است.

شاه حسینی: اصلا اگر موضوع ارث را هم فاکتور بگیریم، مسئله اخلاق بزرگترین موضوع در دین ما است.

مفید: متاسفانه در صدا و سیما انرژی زیادی روی طرح ها می گذارند اما از فیلم نامه غافل می شوند. یعنی یک طرح 4 صفحه ای را بارها می برند و می آوردند و روی آن نظر می دهند، اما زمانیکه می خواهد به محتوا تبدیل شود و شکل گرفته و رابطه اش را با مخاطب برقرار کند، رها می شود و زمانیکه به آن نگاه می کنید می بینید که فیلم نامه ای پر حجم روبرویت قرار دارد و به دلیل تعداد صفحات بالای هزار آن هیچ فردی میلی به خواندن آن ندارد.

فیلم نامه «هشت و نیم دقیقه» 6 بار بازنویسی شد، سه بار با گروه اول نویسنده ها (آزیتا ایرایی و علی دادرس) و سه بار با حضور آقای کایدان. یعنی آنقدر این فیلم نامه چکش کاری شد و مورد نظر و سلیقه افراد مختلف قرار گرفت لاجرم خودش را تعدیل کرد. حتی در جایی فاصله گرفتیم و قسمت پایانی سریال در بازنویسی 6 ام نوشته شد. یکسال و نیم در حال نگارش این فیلم نامه بودیم تا توانست الان به وضعیت قابل قبولی برسد.

الان شاهدم وقتی طرحی مورد قبول واقع می گیرد نویسنده آن را صدا می زنند و از او می خواهند برای دو ماه دیگر کاری مناسبتی را بنویسد که دو ماه دیگر نیز روی آنتن تلویزیون باشد. سریالی که در عرض دو ماه هم نوشته و هم ساخته می شود، از این بهتر نمی شود که خروجی آن روی آنتن اتفاق خاصی را رقم نمی زند. ما هر چه انرژی روی فیلم نامه بگذاریم ضرری نخواهیم کرد و از آن طرف در تولید سرعت عمل داشته باشیم. در ادامه شما وارد جلسه ای می شوید که بیست نفر دور هم نشسته اند و درباره طرحی 5 صفحه ای صحبت می کنند اما زمانیکه این طرح به فیلم نامه تبدیل می شود کاملا رها شده است.

این همان معضلی است که سازمان با آن دست به گریبان است. معتقدم باید سازمان درباره موضوع های چالشی جسارت به خرج دهد و به مسائل بنیادی بیشتر بپردازد. حداقل 5 محور دینی در این سریال وجود دارد، ارث، قضاوت عجولانه، پای بند بودن به اصول اخلاقی و ... که خیلی رو نیست و در لایه های زیرین قصه قرار دارد. ما تعمدا به مسائل دینی توجه زیادی داشتیم.

درخشانی: مردم ما مثل همیشه باهوش هستند و امیدواریم تلویزیون را در این راه حمایت و تشویق کنند. مسئولان پخش نگاه واقعی تر به اتفاق های موجود در قصه سریال به نسبت گذشته داشتند. حتی 40 درصد خط قرمزهای و ممیزی ها نسبت به سال گذشته کمتر شده و باعث شدند تا مخاطب بیشتر سریال را دوست داشته باشد وهمین اتفاق درست تری را رقم می زند. ما در گذشته نمی توانستیم روابط (کلامی و رفتاری) را به این راحتی نشان دهیم، اما در این سریال نگاه متفاوت مسئولان پخش به آنچه در ذهن داشتیم نزدیک شده است.

مفید:شهرام شاه حسینی با چنین مواردی بسیار ظریف برخورد کرد و اگر حتی در کلام صمیمیتی بین کاراکترها نشان می داد به دور از هرگونه اغراق بود و حس واقعی را در مخاطب ایجاد می کرد. جا دارد از آقای صباح بابت این موضوع تشکر ویژه ای داشته باشم چرا که با درایت خود همه عناصر را به درستی سرجایشان قرار دادند. هر جایی که یک مدیر به خوبی مدیریت می کند اتفاقی درست می افتد.

** در این سریال رابطه بین فرزین و یلدا خط قرمزهای سازمان را رد کرده است که تا به حال رابطه های به این شدت بازی ندیده بودیم.

درخشانی:تلویزیون حرکت خیلی نرم و قهرمانانه ای را به خاطر جذب مخاطب رو به فضای جدید دارد. یادم است چندین سال پیش در سریالی پلیسی بازی کردم و به این دلیل که به همراه خانم پلیسی مدام باید به خاطر کارمان در یک ماشین به دنبال ماموریت می رفتیم همه این سکانس ها دوباره تکرار شد و یک سرباز آقا در صندلی عقب نشست چرا که آن زمان در قوانین سازمان حضور یک زن و مرد زیر یک سقف ممنوع بود.

مفید: برخی اوقات اغلب تقصیرها را به گردن سیستم و فضای بسته می اندازیم، همیشه این نیست، اما برخی اوقات خط شکنی به این معنی که جامعه را دچار خدشه کند خوب نیست. زمانی که منِ نوعی در کنار خانواده ام که به این مسائل خیلی حساسیت دارند، سریال «هشت ونیم دقیقه» را می بینم و با شنیدن کلمه عزیزم خانواده هیچ عکس العمل منفی نشان نمی دهند یعنی اینکه توی ذوق نمی زند و از نقاط قوت سریال است که مخاطب را آزار نمی دهد.

**خانم رهنما شما برای ورود به فضای جدی به آنچه می خواستید رسیدید؟

رهنما: از حضورم در این سریال بسیار راضی هستم. بعد از بازی در فیلم سینمایی «اقلیما» مدام نقش قاتل به من پیشنهاد می شد و بعد از حضور در دو سریال طنز همه پیشنهادها طنز بود. مدتی نیز مشغول به بازی در تئاتر شدم اما دیدم نمی شود تمام عمرم را با تئاتر سرگرم شوم و منتظر پیشنهاد خوبی برای حضور در نقش جدی بودم. قبل از پیشنهاد سریال «هشت ونیم دقیقه» دو فیلمنامه خواندم که ژانرشان درام و تراژدی بود اما در این میان «هشت ونیم دقیقه» من را بیشتر جذب کرد. آن هم به این دلیل که اگر هرکدام از شخصیت ها از داستان حذف می شدند قصه دچار تزلزل می شد. آنقدر مهره ها درست چیده شده بودند و همه به یک اندازه در روند داستان سهم داشتند که همین می توانست مرا کمک کند تا خودم را در هر ژانری محک بزنم.

** برخی اوقات نسرین شبیه به کارآگاه می شود آنهم به دلیل علاقه بسیارش به یکتا است.

رهنما:اگر مخاطبی فکر می کند که من نسرین را مثل کارآگاه ها بازی کردم قطعا ضعف بازی من بوده است. چرا که شاه حسینی مدام به من می گفت مراقب باش تا این نقش شبیه کارآگاه نشود و وکیل بماند و همین مرز باریک و سختی برای من بود.

شاه حسینی:معتقدم این شخصیت کارآگاه نشده، چرا که اگر می خواست این اتفاق بیفتد او باید یکسری کارها را به تنهایی انجام می داد در حالی که همیشه همراه و کنار یکتا است و بدون مشورت با او کاری نمی کرد.

رهنما: از تک تک کاراکترهای داستان وجه های مختلفی می بینیم و حتی نمی توانیم بگوییم که نسرین دختر و دوست خوبی است.

** آقای علوی پخش شبانه سریال «معمای شاه» با «هشت ونیم دقیقه» همزمان شد و این موضوع می تواند در دیده شدن شما تاثیر بسزایی داشته باشد.

علوی:شانس آوردم که همزمان فیلم در حال اکران نداشتم که برخی بگویند به این دلیل که هر شب او را در تلویزیون می بنیم دیگر برای دیدنش به سینما نمی رویم و بلیت نمی خریم.

قلی خانی: فکر می کنم این موضوع برای یک بازیگر شانس بزرگی است که تواما در دو سریال و در ژانرهای مختلف دیده شود.

درخشانی:البته می تواند برعکس این هم باشد و مخاطب آنقدر تو را باور کرده باشد که حتی برای دیدن فیلم در حال اکرانت بلیت خریده و به سینما برود. اگر کاری خوب باشد و بازیگری در آن روان بازی کرده باشد تماشاچی نیز او را باور می کند و اصلا برایش اهمیت ندارد که بازیگر او چه کسی است. بلکه اینکه بازیگر کجا قرار بگیرد برایش مهم است. من نوعی در این کار بهرنگ را به خوبی در کاراکتر فرزین باور کردم. شاید من معمای شاه را دوست نداشته باشم اما زمانی که بازی بهرنگ در «هشت ونیم دقیقه» مرا جذب می کند و او را باور می کنم.

** شاید خیلی ها متعجب هستند که سریالی در شبکه دو سیما پخش می شود و این همه بازخورد مثبت دریافت کرده است.

درخشانی: شاید 40 درصد اینکه از سریال های دیگر عقب هستیم از سریال های دیگر این است که در شبکه دو هستیم. شبکه دو واقعا مرده بود.

علوی: خیلی ها به من گفتند که ما از این به بعد سریال های شبکه دو را جدی می گیریم.

قلی خانی:به نظرمن زمان این حرف ها گذشته است و همه چیز به فیلم نامه بستگی دارد.

شاه حسینی:اصلا نمی دانستیم که قرار است این سریال با اقبال مواجه شود.

درخشانی: من می دانستم که قرار است کار خوبی شود و اگر می دانستم قرار است کار بدی شود در آن بازی نمی کردم.

علوی: همیشه فکر می کردم که تلویزیون برای من جای پیشرفتی ندارد . این چهارمین سریالی است که بازی می کنم بعد از «نردبام آسمان، قفسی برای پرواز و معمای شاه» اما در حال حاضر و پس از حضور در «هشت ونیم دقیقه» نظرم تغییر کرد. همزمان با این سریال یک پیشنهاد سینمایی نیز داشتم که آن را رد کردم و ازاین بابت خیلی خوشحالم که توانستم با شهرام شاه حسینی همکاری کنم که سالها منتظرش بودم. برای سریال تاوان ساخته شهرام شاه حسینی یکی از کاندیدا بودم اما درنهایت انتخاب نشدم و باید بگویم شاه حسینی فردی نیست که از روی رفاقت بازیگران سریال هایش را انتخاب کند و به من اعتماد کرد.

****شاید اگر همه کارگردان ها این مسئله را رعایت می کردند، کیفیت کارهای سینما و تلویزیون مقداری بالاتر می رفت، اینکه از روی رفاقت با یک بازیگر به ناچار او را برای نقش اصلی آثارشان انتخاب نکنند.

شاه حسینی:قصه با هر بازیگری شکلی دیگر به خود می گیرد.

علوی:هر چقدر هم کارگردان رفیق باز باشد، اما اگر واقعا بازیگر سر جای خود به درستی قرار نگرفته باشد نمی تواند کار خود را به خوبی انجام دهد و بازی ای که مدنظر کارگردان است را مقابل دوربین به نمایش درآورد. در صحبت هایم نیز اشاره کردم که از بازی مقابل تک تک بازیگران این سریال لذت بردم. خیلی درگیر قصه می شوم و این را همه اطرافیان به من می گویند.

**خیلی از بازیگران هم می گویند باید بتوانیم با قصه و نقش ارتباط برقرار کنیم تا آن را به خوبی بازی کنیم.

شاه حسینی: معتقدم بازیگر نباید ارتباطی با نقش برقرار کند و من به عنوان کارگردان باید او را که هیچ چیز خاصی درباره نقش نمی داند را در این زمینه هدایت کنم.

درخشانی: اغلب بازیگران برای نقش هایی که ایفا می کنند شناسنامه ای را در نظر می گیرند که نظر خودشان نیز در آن دخیل است درحقیقت از فیلتر ذهنی و منطق خودشان می گذرد. زمانی که آنها تفکر خودشان را در نقش دخیل می کنند همین باعث می شود تا همیشه ردی از خودشان در نقش باشد. در صورتیکه درست نیست و اگر بخواهند همینطور پیش بروند آن نقش می شود همان بازیگر نه نقش مورد نظر. من نیز معتقدم باید با ذهن خالی برای ایفای نقش ?


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع